1403/04/06
حجتالاسلام عیسیزاده مطرح کرد
مردمداری؛ مؤلفه رئیس جمهور اصلح از منظر قرآن و روایات
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن گفت: از نظر اسلام و آیات قرآن «مردم» یکی از ارکان اساسی حکومت هستند و مردمداری از ویژگیهای بسیار مهمی برای حاکمان است که نقش تعیین کنندهای در استحکام حکومت دارد. از همین رو هم در قرآن و هم در سخن و سیره معصومان توجه ویژهای به این امر شده است.
حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در گفتوگویی بیان کرد: از نظر اسلام و آیات قرآن «مردم» یکی از ارکان اساسی حکومت هستند و مردمداری از ویژگیهای بسیار مهمی برای حاکمان است که نقش تعیین کنندهای در استحکام حکومت دارد. از همین رو هم در قرآن و هم در سخن و سیره معصومان توجه ویژهای به این امر شده است.
وی افزود: توجه به اصل مردمداری حاکمان و جلب رضایت عمومی در نامههای نهجالبلاغه اهمیت راهبردی این اصل را نزد امیر مومنان علی(ع) نمایان میسازد، هرچند این مسئله مهم در بسیاری از نامههای نهجالبلاغه قابل رهگیری است، اما در عهدنامه مالک اشتر به اوج خود رسیده است و جای جای آن با توصیه به مراعات مردم زینت مییابد، اگر حکومتی نتواند رضایت اکثریت مردم خویش را جلب کند پایههای اقتدار خود را هر روز سستتر کرده و عملاً امکان حکمرانی بر مردم را از دست خواهد داد، آن حضرت در همین عهدنامه میفرماید: «ستون دین و جماعت مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، توده مردم اند؛ پس، باید توجّه و عنایت تو به آنان باشد»(نهج البلاغه نامه ۵۳).
عیسیزاده گفت: با توجه به اهمیت و جایگاه ویژگی مردمداری حاکم اسلامی در تحقق اهداف حکومت اسلامی تلاش شده است در این گفتوگو چند مورد از مؤلفههای مردمداری همچون مهرورزی و گذشت، مشورت و اجتناب از استبداد و خودرأیی، احسان و نیکی و گره گشایی، عدالت گستری، همسانی با زندگی محرومان، برخورد صادقانه و فاصله نگرفتن از مردم، از منظر قرآن و اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار گیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن افزود: قرآن کریم، وظایفی را برعهده حاکمان و مسئولان و کارگزاران حکومت میگذارد که لازم است آنان در ارتباط و شیوه رفتاری خود با مردم آنها را رعایت کنند تا موجب سعادت و پیشرفت جامعه شود که در اینجا به مواردی از مؤلفههای مردم داری اشاره میشود:
مهرورزی و گذشت
وی ادامه داد: قرآن کریم در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران میفرماید: «فبِما رحْمه مِنالله لِنْت لهُمْ ولوْ کُنْت فظًّا غلِیظ الْقلْبِ لانْفضُّوا مِنْ حوْلِک فاعْفُ عنْهُمْ واسْتغْفِرْ لهُمْ وشاوِرْهُمْ فِی الْأمْرِ فإِذا عزمْت فتوکّلْ علیالله إِنّ الله یُحِبُّ الْمُتوکِّلِین»؛ به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند و در کارها، با آنان مشورت کن و….(آلعمران ۱۵۹).
عیسیزاده تصریح کرد: دراین آیه مصداق دیگری از رفتار حاکمان و مسئولان جامعه اسلامی با مردم بیان شده است و آن، مسئله گذشت و نرمش و انعطاف در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شدهاند، بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى و مسئولیت جامعه قرار گرفته اگر خشن و تندخو و غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد، در برنامههاى خود با شکست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراکنده میشوند و از وظیفه رهبرى بازمیماند.
وی ادامه داد: امیر مؤمنان(ع) در این مورد خطاب به مالک اشتر فرمود: «رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان (به طورى که آن را دریافت کند، نه این که در حد یک تصور ذهنى بماند) و براى آنان درندهاى خونخوار مباش که خوردن آنان را غنیمت بشمارى؛ زیرا مردم بر دو صنفند: یا برادر دینى تو هستند، یا نظیر تو در خلقت(همنوع تو مىباشند) لغزشها از آنان سر مىزند و خطاها بر آنان روى مىآورد و از روى عمد یا خطا دچار تجاوز مىگردند. مردم را از بخشش و چشم پوشىهاى خود آن چنان بهرهور ساز که دوست دارى مثل آن را خدا براى تو عطا فرماید؛ زیرا مقام تو بالاتر از آن مردم است و مقام زمامدار تو بالاتر از تو و خداوند فوق زمامدار توست.(نامه ۵۳)
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن گفت: عدى بن حاتم طایى، مسیحى بود. از شام خدمت پیامبر(ص) آمد. مىگوید دو مطلب از پیامبر(ص) دیدم که جذبه اسلام را در دل من ایجاد کرد، یکى ساده زیستى پیامبر(ص) بود و دیگر اینکه همراه پیامبر(ص) در حال حرکت بودم که پیرزنى رسید و بیش از یک ساعت ایشان را معطل کرد و او با تبسم و آرامش پاسخ آن پیرزن را داد، تاجایى که من از آن همه حوصله و صبر خسته شدم. اما آن حضرت با کمال طمأنینه و سعه صدر با پیرزن گفتوگو مىکرد؛ این را که دیدم دریافتم که آن حالت، عادى نیست؛ ریاست یک رئیس او را نمىگذارد که این قدر سعه صدر داشته باشد، مخصوصاً اگر دورغگو و متقلب باشد، آن تقلب و دو رویىاش نمىگذارد این قدر حوصله به خرج دهد.(حسین مظاهرى، اخلاق در اداره، ص ۱۶ و ۱۷)
مشورت با مردم و اجتناب از استبداد و خودرأیی
وی اظهار کرد: قرآن، مشورت با مردم و پرهیز از استبداد و خودکامگی و خودرأیی در امور حکومتی را از شرایط حاکمان الهی میداند. بهگونهای که در صورت فقدان نه تنها حاکم از مشروعیت سیاسی و مقبولیت عمومی بیرون رفته و حکومت و مسئولیت وی دچار بحران میگردد؛ از اینرو به پیامبراکرم(ص) یادآور میشود: «وشاوِرْهُمْ فِی الْأمْرِ، در کارها، با آنان مشورت کن.» که علت مقبولیت عمومی به سوی وی و پذیرش حکومت و حاکمیت وی، روش حکومتی آن حضرت میباشد که بر پایه مشورت و همرأیی و همدلی با مردم نهاده شده است.
عیسیزاده افزود: براساس آموزههای قرآنی، حاکمان و مسئولان میبایست احسان را اصلی اساسی در عملکردشان قرار دهند و پایههای حکومتی میبایست افزون بر عدالت بر پایه احسان و نیکی به امت و شهروندان باشد. قرآن درباره ویژگیهای حضرت یوسف(ع) که به حکومت و حاکمیت مصر دست یافت از احسان وی، بلکه از اینکه در جرگه نیکوکاران قرار داشته، سخن به میان میآورد: «و اینگونه ما به یوسف در سرزمین [مصر] قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید [و تصرف میکرد]! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم [و شایسته بدانیم] میبخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم»(یوسف، ۵۶)
وی گفت: درباره گره گشایی از مشکلات مردم امام علی(ع) میفرماید: «کارگشایی از مشکلات مردم کامل نمیشود مگر به سه چیز: کوچک شمردن آن تا خود بزرگ گردد، پنهان نگهداشتن آن تا خود آشکار شود و شتاب و سرعت در آن تا گوارا گردد(بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۸).
عیسیزاده گفت: امام صادق(ع) فرمود: «به خدا و پیامبر(ص) و جانشین او ایمان نیاورده کسی که وقتی برادر مؤمنش نیازش را پیش او مطرح میکند با خوشرویی برخورد نکند، پس در صورتی که قدرت داشت نیاز او را برطرف کند و اگر خودش نتوانست با کمک دیگری اقدام کند، تا نیاز و مشکل او را برطرف نماید. اگر مؤمنی چنین عمل نکند دوستی و ولایتی بین ما اهلبیت(ع) و او نخواهد بود.»(همان، ج ۷۵، ص ۱۷۶).
عدالتگستری بین مردم
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن با بیان اینکه در آیات قرآن از لزوم عدالتپیشگی حاکمان و کارگزاران جامعه و اجتناب از هواپرستی ایشان سخن رفته است، گفت: در قرآن میفرماید: «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هنگامى که میان مردم داورى میکنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما میدهد! خداوند، شنوا و بیناست.»(نساء، ۵۸).
وی گفت: همچنین در آیاتی دیگر میفرماید: «اى داوود! ما تو را خلیفه و [نماینده خود] در زمین قرار دادیم پس در میان مردم به حق داورى کن و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند.»(سوره ص، ۲۶).
عیسیزاده با بیان اینکه یکى از مهمترین وظایف اخلاقى حاکمان در قبال مردم، عدالت ورزى است، گفت: عدالتورزى در همه شئون حکومت؛ حتى در توزیع امکانات و فرصتها از وظایف حاکمان است، اجراى عدالت نه تنها از وظایف اخلاقى حاکمان بوده، بلکه یکى از راههاى نفوذ در دل و جان مردم نیز به شمار مى رود.(محمد حسن نبوى، مدیریت اسلامى، ص ۲۲۲)
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن اظهار کرد: زمانى که حکومت بر پایه عدل و عقل استوار شده باشد، خداوند دوستداران آن را یارى و دشمنانش را خوارى رساند.(همان، ج ۱، فصل ۱۷، ص ۲۸۳، حدیث ۶۲)؛ آن حضرت در نامهاى به یکى از والیانش چنین دستور مىدهد: «و با همگان یکسان رفتار کن، گاهى که گوشه چشم به آنان افکنى یا خیرهشان نگاه کنى، یا یکى را به اشارت خوانى، یا به یکى تحیتى رسانى، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوان نبندند، و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند.»(نهجالبلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، نامه ۴۶، ص ۳۲۰).
وی گفت: همان معیار عام «هرچه براى خود مى پسندى براى دیگران نیز بپسند» در اخلاق معاشرت و اخلاق اجتماعى، در باب اخلاق سیاست و رابطه مدیران و حاکمان با مردم نیز ذکر شده است. على(ع) در نامهاى خطاب به محمد بن ابىبکر چنین مىنویسد: «براى عموم مردم همان چیزى را بپسند که براى خودت و نزدیکانت مىپسندى و هر چه که براىخود و نزدیکانت نمىپسندى براى عموم مردم نیز نپسند.»(محمدباقرمجلسى، بحار الانوار، ج ۷۲، باب ۳۵، ص ۲۷، حدیث ۱۲)
همسانی با زندگی محرومان
عیسیزاده ادامه داد: در خطبه ۲۰۹ نهجالبلاغه آمده است هنگامی که حضرت علی(ع) در بصره به عیادت علاء بن زیاد که از اصحابش بود، رفت و چشمش به خانه وسیع او افتاد این سخن را ایراد فرمود: وقتی که مسئولان از حد ضعفای جامعه بالاتر زندگی کنند، مردم طغیان خواهند کرد، زیرا اختلاف طبقاتی میان خود مردم قابل تحمل است لیکن بین مردم و مسئولان غیرقابل تحمل است. خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان همسان کنند، تا تنگدستىِ فقیر، او را برنیاشوبد.
وی بیان کرد: حاکمان باید برخوردى صادقانه با مردم داشته باشند، مشکلات و موانع را با آنان در میان گذارند. ناتوانىها و کوتاهىهاى خود را صادقانه بپذیرند و اگر براى کمکارىها و سستىهاى خود، دلیل یا توجیهى دارند، آن را با مردم بازگو کنند. على(ع) در این باره به مالک اشتر مىفرماید: «و اگر رعیت بر تو گمان ستم برد، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار از بدگمانى شان در آر، که بدین رفتار نفس خود را به فرمان آورده باشى و با رعیت مدارا کرده و حاجت خویش را برآورده و رعیت را به راه راست واداشته. (نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، نامه ۵۳.)
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن گفت: برخورد صادقانه با مردم، یعنى آنان را محرم اسرار خود دانستن؛ یعنى جز در موارد استثنایى و ضرور، همه مسائل حکومتى را با آنان در میان گذاشتن و از آنان راهنمایى خواستن. على(ع)، در نامهاى به فرماندهان سپاهیانش، وظیفه خود را به عنوان حاکم اسلامى در برابر آنان چنین بیان مىفرماید: «بدانید حق شماست بر من که چیزى را از شما نپوشانم جز راز جنگ که از پوشاندن آن ناگزیرم و کارى را جز در حکم شرع بى رأى زدن با شما انجام ندهم، و حق شما را از موقع آن به تأخیر نیفکنم، و تا آن را نرسانم وقفه اى در آن روا ندانم و همه شما را در حق برابر دانم.»
عیسیزاده گفت: برخورد صادقانه با مردم، یعنى اینکه اگر یک مدیر خود را در اجراى مسئولیتش ناتوان مىیابد و یا نمىتواند خودش را از چنگال اطرافیان خائن و نادان نجات دهد، بى درنگ استعفا دهد و از اعتماد مردم سوءاستفاده نکند و وقتى مىبیند که نمىتواند امانتدارى کند، صادقانه و دلاورانه امانت را بازپس دهد. حضرت امام خمینى(ره) در پیامى به مناسبت ۲۲ بهمن ۱۳۶۳ خطاب به مسئولان و مدیران کشور، مىفرماید: «هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود مىکند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده از مقاومت در راه هواهاى نفسانى، بدون جوسازى، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این، عمل صالح و عبادت است.»(صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۱۵۷)
فاصله نگرفتن از مردم
وی با بیان اینکه بهترین راه ارتباطى حاکمان و مدیران با مردم، دیدار حضورى و چهره به چهره است، گفت: دیدارهایى که هر کسى بتواند خواسته خود را، به خوبى و بدون هیچ ترس و واهمهاى بیان کند. با دیدار چهره به چهره با مردم و با رفتن در میان آنان و مشاهده حضورى وضعیت زندگى آنان است که بسیارى از حقایق آشکار مىشود. با فاصله گرفتن از مردم، هرگز نمىتوان درد واقعى و مشکل حقیقى آنان را تشخیص داد.
عیسیزاده افزود: تجربه نشان داده است که نزدیکان و مقربان حاکمان، معمولًا مىکوشند تا اوضاع جامعه را براى حاکم به گونهاى وانمود سازند که خوشایند او باشد. از این رو، در بیشتر موارد، حتى اگر از حقیقت امر آگاه باشند، آن را به گونهاى تعدیل شده و بزک کرده براى شخص حاکم و تصمیم گیرنده اصلى وانمود مى کنند. نتیجه این امر، ناآگاهى حاکم از وضعیت واقعى جامعه و مردم است. یکى از مهمترین عوامل فروپاشى و انحطاط نظامهاى استبدادى همین موضوع بوده است؛ یعنى فاصله گرفتن حاکمان از مردم و در نتیجه نداشتن درکى درست و واقعبینانه از اوضاع جامعه.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن گفت: امام علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر چنین توصیه مىکند: «فراوان خود را از رعیت خویش پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت نمونهاى است از تنگ خویى و کم اطلاعى در کارها و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز دارد؛ پس کار بزرگ نزد آنان خرد به شمار آید، و کار خرد بزرگ نماید، زیبا زشت شود و زشت زیبا، و باطل به لباس حق درآید و همانا والى، انسانى است که آنچه را مردم از او پوشیده دارند نداند و حق را نشانهاى نبود تا بدان راست از دروغ شناخته شود.
منبع: خبرگزاری ایکنا