درسهایی از اخلاص و بصیرت شهید سلیمانی/ ۱
سردار سلیمانی تجسمی از اخلاص بود
سردار شهید قاسم سلیمانی بهدلیل برخورداری از نشانههای اخلاص همچون پرهیز از دنیاگرایی، شهادتطلبی، فروتنی، پرهیز از ستایش مردمی، پرهیز از شهرت، توصیه به اخلاص و خدمت به جانباز، تجسمی بود از اخلاص برای همه آیندگان.
حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن طی یادداشتی به مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی و دهه بصیرت، نوشت: اخلاص و بصیرت دو خصلتی است که در دستیابی هر انسانی به مقام عبودیت و قرب الیالله نقش تعیینکنندهای دارد و در صورت نهادینه شدن این دو فضیلت در فرهنگ انتظار میتواند زمینه طلوع خورشید امامت و ولایت را فراهم کند، از برکات مهم انقلاب اسلامی ایران در مکتب و مدرسه معمار کبیر انقلاب امام خمینی(ره) تربیت انسانهایی بود که مظهر و تجسم این دو خصلت بودند، بررسی ویژگیهای اینگونه اشخاص و معرفی آنان نقش تعیینکنندهای در تربیت منتظران و یاران واقعی منجی عالم بشریت در نسلهای آینده دارد، یادداشت پیش رو به دنبال آن است تا با استفاده از اسناد موجود درباره زندگی سردار مجاهد شهید حاج قاسم سلیمانی، دو ویژگی اخلاص و بصیرت ایشان را با بهرهگیری از روش تحلیلی و توصیفی در این شماره و شمارههای بعدی مورد بررسی قرار دهد.
با بررسی اسناد موجود درباره زندگی و شخصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مشخص شد که اولاً، ایشان به دلیل برخورداری از نشانههای اخلاص همچون پرهیز از دنیاگرایی، شهادتطلبی، فروتنی، پرهیز از ستایش مردمی، پرهیز از شهرت، توصیه به اخلاص و خدمت به جانباز، تجسمی بود از اخلاص برای همه آیندگان. ثانیاً، آن مرد مجاهد بهدلیل دارا بودن نشانههای بصیرت همچون دشمنشناسی، رهبرشناسی، پیروی از ولی زمان، بصیرتافزایی بعد از شهادت تجسمی بود از بصیرت برای کسانی که بهدنبال این ویژگی هستند.
اخلاص و بصیرت از ویژگیهایی است که در آموزههای قرآن کریم و اهل بیت(ع) مورد توجه قرار گرفته است و همچنین معرفی انسانهای مخلص و اهل بصیرت یکی از راهکارهایی است که خداوند در تربیت و هدایت بشر در قرآن کریم از آن استفاده کرده است؛ اگر این دو ویژگی در فرهنگ انتظار و در وجود منتظران مهدی موعود نهادینه شود، زمینه ظهور منجی بشریت امام زمان(عج) سریعتر فراهم خواهد شد.
در عصر حاضر به جهت اوجگیری فساد و ظلم در جهان، وجود انسانهای مخلص و با بصیرت، نقش تعیینکنندهای در هدایت جامعه منتظر و تربیت نسل جدید دارد به ویژه زمانی که در اثر انحرافات و فسادها و بیبندوباریها به ستوه آمده و به دنبال مکاتب و الگوهای نجاتبخش است.
حال که انقلاب اسلامی ایران توانسته است با بهرهگیری از قرآن و مکتب نورانی اهل بیت(ع) انسانهایی را در دامن خویش تربیت کند که در تجلی ارزشهای الهی و انسانی سرآمد روزگار شوند، شایسته است این چهرههای درخشان مکتب تشیع بهعنوان الگو به جامعه بشریت معرفی شوند، زیرا معرفی دقیق اینگونه شخصیتها میتواند در پرورش منتظران واقعی منجی عالم بشریت تأثیر بسزایی داشته باشد.
مفهومشناسی اخلاص
واژه «اخلاص» مصدر باب اِفعال مصدر «خ-ل-ص» به معنای پاک شدن و سالم گشتن از آمیختگی است. (ابن منظور، ۱۴۱۴:ج ۳، ص ۱۷۳) رسیدن، نجات یافتن، کنارهگیری کردن از دیگران و ویژه خود گردانیدن از جمله معانی خلوص هستند که در هر کدام به نوعی معنای اصلی این ریشه یا لوازم آن وجود دارد. (ابن منظور، ۱۴۱۴:، ج ۳، ۱۷۴) و اخلاص به معنای خالص کردن، پاک گردانیدن و برگزیدن است. (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۴)
اخلاص در فرهنگ اسلامی به معنای پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خداست. (رقیق، ۱۹۹۹: ص ۲۶) حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگیزه تقرّب به اوست. (طوسی، بی تا، ج ۹، ص ۵؛ طباطبائی، ۱۳۷۱:ج۱۷، ۲۳۳)
اخلاص در علم اخلاق، بالاتر از همه فضیلتها و ملاک پذیرش و درستی رفتارها بوده و رهایی از چنگال شیطان فقط با اخلاص امکان دارد. (نراقی، ۱۳۱۲:ج۲، ۴۰۵-۴۰۶)
در نگاه فلسفی، تأثیر مخلصانه بودن عمل بر تکامل نفس و سعادت ابدی انسان، تأثیری طبیعی و تکوینی است، نه قراردادی. (جوادی آملی، ۱۳۸۷: ج ۱، ۷۵) عمل بدون نیت خالص، کالبد بیجان است و این انگیزه است که بین رفتار بیرونی و جان و روح فاعل، پیوند برقرار میکند.
در عرفان، اخلاص به پیراستگی عمل از هرگونه آمیختگی تعریف شده، (کاشی، ۱۳۷۹: ص ۶۸؛ ابن قیم جوزیه، بی تا: ج ۲، ۹۶) و بیست و چهارمین منزل سلوک دانسته شده است. (کاشی، ۱۳۷۹: ص۱۲-۱۴) در کلام برخی آمده است: «اگر دین را که مجموعه معارف الهی و مسائل اخلاقی و احکام عملی است، تحلیل کنیم فقط به یک چیز منتهی میشود و آن اخلاص است؛ یعنی انسان، ذات و افعالش را بر این اساس قرار دهد که همگی برای خداوند واحد قهار است. (طباطبایی، ۱۳۷۱: ج ۳، ۱۶۲)
در فقه، اخلاص به این معناست که مکلف در عمل عبادی خود جز قصد قربت و عبودیت برای پروردگار، هیچ انگیزه دیگری نداشته باشد؛ خواه به نحو استقلال یا انضمام. آن دسته از تکالیف که قصد تقرب به خداوند، شرط صحت آنهاست، تعبدی نامیده میشود در برابر توصلی که صحت آن به قصد تقرب مشروط نیست. خلوص در نیت عمل عبادی، شرط و عبادت بدون آن باطل است. ریا در مقابل اخلاص قرار دارد که موجب بطلان عمل عبادی است. (حکیم، ج ۶، ۲۰-۲۱؛ جزیری، ۱۴۲۲: ج ۲، ۲۰۹-۲۱۰؛ نجفی، ۱۳۷۷: ج ۹، ۱۵۵-۱۵۷؛ موسوی خمینی، ۱۳۷۹: ج ۱، ۱۴۲)
اخلاص در آموزههای اسلامی جایگاهی کلیدی دارد. چنان که خداوند اخلاص را راز خود دانسته است که در قلب بنده مؤمن قرار میدهد. (نوری، ۱۴۰۸:ج۱، ۱۰۱) از اینرو امیرالمؤمنین علی(ع) آرزوی دیدار کسانى را میکند که براى خدا کار خالص انجام دهند و دل را که جایگاه نظر خداوند است، از هرگونه ناخالصى و گناه پاک کنند. (آمدی، ۱۳۶۶: ص۱۵۵)
از منظر امام صادق(ع) هیچ نعمت و موهبتى بزرگتر از آن نیست که خداوند به انسان حالتى بدهد که در اندیشه و فکرش جز خدا به هیچکس نیندیشد. (ابن ابی فراس، ۱۳۶۹: ج ۲، ۱۰۸)
اخلاص در قرآن
واژه «اخلاص» در قرآن به کار نرفته، اما مشتقات آن مثل «مُخلِصون؛ مُخلِصین؛ مخلَصین» و همچنین آیاتی از قرآن با واژههایی مترادف با آن، به این موضوع میپردازند؛ مانند انحصار عبادت در خداوند، (حمد: ۵؛ یوسف: ۴۰) انجام طاعات و عبادات برای خدا (بقره: ۱۹۶؛ انعام: ۱۶۲؛ سبا:۴۶) روی نهادن به سوی خدا و دل بریدن از غیر او (بقره: ۱۱۲؛ آل عمران: ۲۰)، انجام دادن کار برای وجه اللّه (انسان: ۹؛ کهف: ۲۸) انجام دادن کار برای طلب رضایت الهی، (بقره: ۲۶۵؛ آل عمران: ۱۷۴) انجام دادن عمل در راه خدا (بقره: ۱۵۴ و ۲۶۱) عدم درخواست اجر از سوی پیامبران، (شعراء: ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۶۴، ۱۸۰) صداقت در توبه (نصوح)، (تحریم: ۸) و داشتن قلب سلیم (شعراء: ۸۹)، آیاتی نیز با نفی شرک و ریا به موضوع اخلاص اشاره میکنند (کهف:۱۱۰؛ نیاء:۱۴۲؛ ماعون:۶) و آیات دعوت به توحید که از مهمترین آموزههای پیامبران است. (نساء: ۳۶؛ مائده: ۷۲ و ۱۱۷؛ اعراف: ۵۹، ۶۵، ۷۳ و ۸۵؛ هود: ۵۰، ۶۱ و ۸۴)
مفهوم بصیرت
واژه «بصیرت» در لغت، از ماده «بصر» به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زمختى، سختى، حجت و عقیده قلبی است. (جوهری، ۱۴۱۰: ج ۲، ۵۹۱؛ ابن فارس، ۱۴۰۴: ج ۱، ص ۲۵۳ – ۲۵۴)
بررسى آنچه در تبیین معناى بصیرت در کتابهای لغت آمده، نشان میدهد که این واژه، در معانى گوناگونى بهکار رفته است؛ اما همه این معانى، درواقع به معناى اولیه ماده بصیرت، باز میگردند. حتى اطلاق «بصر» به چشم نیز به آن جهت است که چشم، یکى از مهمترین راههاى تحصیل علم و معرفت است. (محمدی ری شهری، ۱۳۹۰:ص ۱۵ – ۱۷)
واژه «بصیرت» در اصطلاح
علمای علم اخلاق در تعریف اصطلاحی بصیرت و روشنبینی گفتهاند: «قوهای در قلب شخص است که به نور قدسی منور بوده به وسیله آن حقایق اشیاء و امور ادراک میشود. همانگونه که شخص بهوسیله چشم صور و ظواهر اشیا را میبیند.» (تهاونی، ج ۳، ص ۳۳۹) به عبارت دیگر بصیرت و بینایی حقیقی به معنای جامعنگری و آیندهنگری علمی و عملی است و کسانی «بصیر» نامیده میشوند که در پرتوی بینش صحیح، در جهت تأمین منافع مادی و معنوی و دنیا و آخرت خود، حرکت کنند.
مقام معظم رهبری در مفهوم بصیرت فرمودند: «بصیرت یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهاى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است.» (بیانات، ۶/۹/۱۳۹۳) در جملهای دیگر فرمودند: «بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراههها و کجراههها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسهی خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف.» (بیانات، ۱۹/۱۰/۱۳۹۰)
رهبر معظم انقلاب درباره پیامد بیبصیرتی فرمودند: «اینهایى که بصیرت ندارند - مثل این بیچارههایى که در فتنه گرفتار شدند، مثل کسانىاند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفى را، دشمنى را بزنند؛ نمیداند دشمن کجا است؛ یکى از اولین شرایط جنگهاى نظامى، اطلاعات است؛ بروید اطلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطلاع رفتید، شما ممکن است جایى را بزنید که دوست آنجا است؛ کسى را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهى اینجورى میشود. اگر بصیرت نبود، میشود این که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ (کلینی، ۱۴۲۱: ج ۱، ۲۶) شبهات و نادانىها و نفهمىها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمىآورند؛ میفهمد چهکار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به وجود خواهد آمد، حتى اگر آن احساس مسئولیت هم باشد.» (بیانات، ۶/۹/۱۳۹۳)
سردار شهید سلیمانی نیز درباره معنای بصیرت نقش اعتقادات در بصیرتافزایی فرمودند: «بصیرت به معنای تشخیص دقیق است و بصیرت فقط بُعد سیاسی ندارد، اگر فردی دارای پایه اعتقادی ضعیف باشد، هر حرکت سیاسی او را زمینگیر میکند، اما آنهایی که پایههای اعتقادی قوی دارند نمیلرزند.» (مهروانفر، ۱۳۹۸: ص ۴۴ و ۴۳)
بصیرت در قرآن
از آنجا که بصیرت از واژههاى قرآنى نیز است، مرورى بر آیات مشتمل بر این واژه، ما را در فهم بهتر از معناى آن یارى میکند.
یکى از شیوههاى فهم مفاهیم واژگان شیوه مقایسهاى است؛ یعنى با طرح واژههاى متضاد با بصیرت میتوان به مفهوم دقیق بصیرت دست یافت، مانند این آیه شریفه: «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْوات» (فاطر: ۱۹-۲۲) در مقایسه بین کور و بینا، ظلمات و نور، سایه و باد سوزان و زندگان و مردگان، این مطلب را درک میکنیم که انسان بصیر، صاحب نور و در فضاى نورانى قرار دارد؛ از محیط داغ و سوزان به دور است و از زندگانى حقیقى برخوردار است.
بنابراین میتوان گفت: بصیرت در قرآن به معناى آگاهى، شناخت عمیق و اطمینانبخش و علمى یقینى و به منزله نورى است که به انسان، توانایى درک حقایق و پشتپرده حوادث را میدهد؛ بهگونهاى که راه حق را از باطل به وضوح تشخیص میدهد و از بحرانها و فتنهها به سلامت عبور میکند. بر این مبنا، انسان بصیر کسى است که چشم دل او به نور الهى روشن گشته، از حواس ظاهرى خود به بهترین وجه استفاده میکند. چنین انسانى، مانعى در برابر چشم و گوش و پیش روى خود ندارد؛ اهل اندیشه و تدبر است و با دلایل روشن و یقین و اطمینان سخن میگوید. (مظفری، ۱۳۸۹: ص ۷۴)
انسان برای حرکت در مسیر سعادت، ضمن نیاز به نیروی ایمان و اسلحه تقوا، نیازمند درک صحیح و بینش منطقی در برخورد با وقایع و حوادث پیرامون خود است، زیرا در صورت نبود بینش کافی، مخصوصاً در برهههای حساس زندگی، آدمی تا مرحله افتادن در پرتگاهها و خروج از صراط مستقیم الهی پیش میرود. به عبارت دیگر این انسان با بصیرت است که راه را از چاه و حقیقت را از امر غیر حقیقی باز میشناسد و با در نظر گرفتن اطلاعات و دادهها، گزینشی برتر و بهتر دارد و در ارائه رأی و نظر، تصمیم صحیح و درست را اتخاذ میکند.