«اَفلا يتَدَبَّرونَ القرآن ام علي قلوب اقفالُها؛آيا به آيات قرآن نميانديشند؟ يا بر دلهايشان قفلهايي است».(سوره محمد، آيه 24)
لغات قابل توجه:
تدبّر الامر ـ يعني به عواقب كار نظر كرد و تأمّل نمود.
قرآن به قلب بيشتر تكيه كرده و به او چيزهايي نسبت ميدهد كه به مغز نسبت ميدهند. قرآن قلب را منشأ خير و شر ميداند.براي بيشتر روشن شدن قلب از نظر قرآن،بايد الفاظ قلب، نفس ، صدر و فؤاد را با هم مقايسه نمود.
امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ درباره تفكّر و تدبّر در آيات شريفه قرآن در صفحه 199 كتاب «آداب الصلوة» ميفرمايند:«يكي ديگر از حجب كه مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيه است، اعتقاد به آن است كه جز آنچه كه مفسران نوشته يا فهميدهاند كسي را حق استفاده از قرآن شريف نيست و تفكّر و تدبّر در آيات شريفه را به تفسير رأي كه ممنوع است، اشتباه نمودهاند و بواسطه اين عقيده باطله، قرآن شريف را بكلي مهجور نمودهاند.»
1. امر به تدبر در آيات قرآني.
2.عمل به دستورات قرآني به هر مقدار كه فهميدهشود.
الف) عمل كردن به اوامر قرآني
ب) دوري كردن از نواهي آن
3. توبيخ و سرزنش كساني كه قرآن ميخوانند و در آيات آن تدبّر نميكنند.
4. آنكه قرآن ميخواند و در آيات آن تدبّر نميكند، با دست خود قفل بر دل خود زده و قفل زدن به دل،يعني عدم تدبّر در آيات قرآن.
«كتاب انزلناه اليك مبارك لِيدَّبَّرُوا آياتِه وَ لِيتَذَكَّر اولوا الالباب؛(اين) كتاب مباركي است كه آن را به سوي تو نازل كرديم تا درباره (آيات) آن بيانديشند و خردمندان پند گيرند».(سوره ص، آيه 28)
لغات قابل توجه:
1) انزلنا ـ در شماره پيشين به آن اشاره شد.
2) مبارك ـ در شماره پيشين به آن اشاره شد.
3) تدبر ـ در همين مقاله به آن اشاره شد.
4) تذكّر ـ مصدر است به معناي يادآور شدن و به ياد آوردن.
ذكر ـ به معناي ياد كردن خواه به زبان باشد يا در قلب و هم چنين به معني نگهداري و حفظ نيز آمدهاست.
5) الباب ـ جمع لب است به معناي خرد و عقل و انديشه.
اولواالالباب ـ صاحبان خرد و انديشه.
1. آيه با كتاب شروع ميشود، توجهي است براي خواننده قرآن كه به موضوع بعد از كتاب دقت نمايد.
2.نزول قرآن از طرف فرستنده به منظور آشنا شدن با موضوعات آن است.
3.كتاب، كتاب مباركي است.اگر خواننده كتاب دستورات آن را سرلوحه برنامه زندگي خود قرار دهد، همانگونه كه كتاب مبارك است، براي خود و جامعهاي كه در آن زيست مينمايد، مبارك و با بركت است.
4. براي درك مفاهيم آيات اين كتاب، بايد در آيات آن تدبّر و تفكّر نمود.
5. صاحبان انديشه، با انديشه در آيات قرآن، مطالبي كه پروردگار متعال بالقوّه در وجودشان به وديعه نهاده،بهياد خواهند آورد.
قرآن براي عموم بيان و براي متقين ارشاد و موعظه است
«هذا بيان للنّاس و هدي و موعِظَة لِلمتَّقين؛اين قرآن براي مردم بياني و براي متقين (پروا پيشگان) رهنمود و اندرزي است».(سوره آل عمران، آيه 138)
1) بيان ـ از بان به معناي آشكار و ظاهر شدن است.
بيان به معني آشكار شدن و هم چنين قطع شدن گفته شدهاست.
2) للنّاس ـ براي نوع انسانها.
3) هدي ـ به معناي هدايت يافتن و هدايت كردن ـ ارشاد و راهنمايي از روي لطف و خيرخواهي گفته شده.
4) موعظه ـ وعظ مصدر است كه اسم مصدر آن موعظه است و به معناي اندرز و پند دادن ميباشد.
5) متقين ـ جمع متقي است ـ متقي از تقواست ـ ريشه لغت تقوا، وقايه است ـ وقايه،يعني نگهداري از ضررهايي كه به چيزي ميرسد.هر فرد مسلمان بايد از ضررهايي كه به انديشه و گفتار و كردارهاي او ميرسد خود را حفظ كند تا با تقوا باشد.خوب بيانديشد، زيبا سخن بگويد و كرداري نيكو داشته باشد و از اين جهت است كه قرآن اشاره دارد كه فقط منحصراً اعمال متقين مورد پذيرش پروردگار خواهد بود.
«انّما يتَقَبَّلَ اللّه مِنَ اللّه المتّقين».(سوره مائده آيه 27)
1. قرآني كه توسط پروردگار فرستاده شده، دستورات و اوامر آن براي عموم مردم روشن است و اوامر و دستوارت اخلاقي آن براي همه قابل استفاده و هم چنين قابل اجرا و عملي است.
2. سراسر قرآن ارشاد و راهنمايي است. بايد قرآن خواند و با مفاهيم آن آشنا شد و به دستورات آن عمل نمود تا از ارشاد و راهنمايي هاي قرآني بهرههاي معنوي برد.
3. انسان در هر حال و موقعيتي باشد، نياز به موعظه و پند و اندرز دارد، چه بهتر با موعظههاي قرآني آشنا شويم و سعي كنيم، اندرزهاي قرآني را عمل نماييم.
4. براي اينكه از ارشاد و اندرز قرآني استفاده كنيم، بايد بر اساس توضيحي كه در معناي متقين داده شد، با تقوا باشيم.