قرآن آسان در گفت‏وگو با مهندس حسين محمدي استاد دانشگاه و محقق شبكه‏هاي كامپيوتري

پدیدآورحسین مرادی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 625 بازدید
قرآن آسان در گفت‏وگو با مهندس حسين محمدي استاد دانشگاه و محقق شبكه‏هاي كامپيوتري

حسين مرادي

مهندس حسين محمدي علاوه‏بر تخصص در نرم‏افزار كامپيوتر، مطالعات و ديدگاه‏هاي قابل‏توجهي در زمينه تفسير و علوم قرآني دارند. اين گفت‏وگو بازتاب گوشه‏اي از نظريه‏هاي ايشان در ارتباط با جايگاه بايسته فردي و اجتماعي قرآن كريم است.

با تشكر فراوان از حضرت‏عالي به خاطر وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد، به‏عنوان اولين سوءال بفرماييد كه مهم‏ترين سوءال شما در ارتباط با قرآن چيست؟
سوءال من اين است كه اصولاً قرآن چيست و براي كيست؟ به چه دردي مي‏خورد و به چه كاري مي‏آيد؟ اين همه اختلاف در ارتباط با آن از كجا ناشي مي‏شود و حق با كيست؟ چرا قرآن به دل نمي‏رسد؟ براي من اين، سوءال مهمي است كه چرا اصولاً قرآن به دل نمي‏رسد؟ چه چيز مانع آن است؟ خيلي شنيده‏ام كه قرآن كلام خداست و شفاء لما في الصدور و تبياناً لكل شي‏ء و نور و فرقان و... است. اما چرا چيزي از آن نمي‏بينم؟ نور و شفايي احساس نمي‏كنيم؟ حتماً يك اشكال بزرگي در كار است كه راه همه اين اوصاف قرآن را بسته است! سوءال ديگر من اين است كه اين‏همه اختلاف در تفسير و علوم قرآني و... براي چيست؟ وقتي تفاسير و يا ترجمه‏ها را مي‏خوانم مي‏بينم كه متأسفانه ميان آيات، پرانتز و يا كروشه باز كرده‏اند و چيزهاي ديگري را به آنها اضافه كرده‏اند. اينها از كجا و بر چه اساسي به آيات قرآن اضافه شده‏اند براي مثال، در آيه وجاء ربك گفته‏اند كه مراد از ربك، خود رب نيست بلكه «امر ربّ» است.
اينها را كجا گفته‏اند؟ بعضي مي‏گويند كه اين قرآن عربي است و هركس كه مي‏خواهد آن را بفهمد، بايد مانند علما چندين سال صرف و نحو و... بخواند والا نمي‏فهمد. برخي هم مي‏گويند كه صرف تلاوت آن موجب مي‏شود كه انسان آن را بفهمد و خود كلمات قرآن، معاني خود را به آدم القا مي‏كنند. از اين سوي مي‏بينيم آنهايي هم كه سال‏هاي سال علوم اسلامي خوانده‏اند و عربي را خوب مي‏دانند بازهم در فهم قرآن با مشكلات بسيار مواجه‏اند. به‏هرحال اين اختلافات بايد حل شود. احساس مي‏كنم كه قرآن بيش‏از حد پيچيده شده و اين‏سو و آن‏سوي كشيده شده است. بعيد است همه اين تفسرها، صحيح بوده و بالاتفاق، مراد خداوند باشند. هر كدام چيزي مي‏گويند. قبول و هضم اين اختلافات براي من خيلي سخت و مشكل است.
سوءال ديگر اين است كه فهم قرآن چرا اين‏همه پيش‏نياز مي‏خواهد؛ عربي سنگين و پيش‏نيازهاي عجيب و غريب!؟ اگر للناس است و براي همه، بعيد است كه اين‏همه پيش‏نياز داشته باشد. مگر چند نفر مي‏توانند همه اين پيش‏نيازها را فرا بگيرند. از سوي ديگر مي‏بينيم آنها هم كه مدعي گذراندن اين پيش‏نيازها هستند چندان با قرآن آشنا نيستند و به سوءالات نمي‏توانند پاسخ دهند.
از اين‏رو مي‏بينيم قرآن عربي است و به هر حال بايد عربي را دانست. خلاصه، مسئله خيلي سخت و بغرنج شده است. آدم احساس مي‏كند كه مباحث قرآني از همان ابتدا راه انحرافي در پيش گرفته‏اند. از اين طرف هم بعيد و سخت است كه باور كنيم اين همه مفسران راه را اشتباهي آمده باشند. در ثاني، خود امامان معصوم(ع) نيز بالاخره دويست سال در ميان مردم بودند و اگر اين اشتباه اساسي در كار مفسران بوده آنان بايد تذكر مي‏داده‏اند.
آيا شما معتقديد كه قرآن بايد ساده‏تر از اين حرف‏ها بوده باشد؟
ظاهراً كه اين‏گونه است. البته منظورم اين نيست كه الفاظ آن تحريف شده است بلكه مرادم اين است كه نحوه برخورد با قرآن طوري شده كه قرآن براي امثال من بسيار سخت و دشوار و پيچيده شده است. يك اصل عقلي مي‏گويد كه قرآن ساده‏تر از اين بايد باشد.
من فكر مي‏كنم كه قرآن نيز با نظر حضرت‏عالي موافق باشد؛ چرا كه مي‏فرمايد:
ولقد يسرنا القرآن للذكر؛ يعني لازمه ذكر بودن اين قرآن، آسان بودن آن است و الا نمي‏تواند مايه ذكر باشد.
بله اين اصل عقلي كه من مي‏گويم همين للذكر بودن قرآن است كه لازمه آن آساني و رواني است. از سوي ديگر بسيار مي‏شنويم كه - نمي‏دانم - هركس فلان آيه يا سوره را بخواند چنين و چنان مي‏شود. بعد مي‏گويند كه اين روايات براي تشويق مردم به قرائت درست شده است! خلاصه اين حرف‏ها براي من نوعي، معقول نيست.
انتظار شما از قرآن چيست؟
من شناخت درستي از قرآن ندارم، لذا انتظار صحيحي هم از آن نخواهم داشت؛ چرا كه توقع و انتظار انسان از يك چيزي مبتني و متناسب با شناخت او از آن است. اما خوب بنا بر تصريحات خود قرآن، من انتظار دارم كه قرآن شفاي همه دردهاي من باشد و همه چيز را براي من تبيين كند و به هنگام دچار آمدن به گرفتاري‏ها و فتنه‏ها، دستم را بگيرد و همه موارد اختلافي‏مان را حل كند و... بنابراين قرآن بايد خيلي مهم‏تر و بزرگ‏تر از اين باشد كه الآن ما داريم. اين قرآني كه الآن من دارم نقش چنداني در زندگي من ندارد. البته من كاملاً ايمان دارم كه قرآن يك پديده فوق بشري است اما خوب عملاً مي‏بينم كه براي من چندان موضوعيت ندارد. پس حتماً يك وجه ديگري هم دارد. البته منظورم آن وجوه عجيب و غريبي كه مي‏گويند نيست. فكر مي‏كنم حتي اين وجه فراموش‏شده قرآن هم كاملاً منطقي و مردمي و همه‏فهم است. اين چيزي كه الآن ما داريم و ارائه مي‏شود، وجه واقعي قرآن و يا - دست‏كم - وجه كامل آن نيست. قرآن خدشه‏دار شده است.
به نظر شما اين وجه واقعي و اين حلقه مفقوده را كجا مي‏توان يافت؟
سوءال سختي است و من انس زيادي با قرآن ندارم تا به اين سوءال پاسخ گويم. ببينيد من به شخصه به موسيقي خيلي علاقه دارم آن‏چنان كه در جانم مي‏نشيند و همواره آن‏را زمزمه مي‏كنم. سوءال من اين است كه چطور شده، اين‏همه قرآن مي‏خوانم و مي‏شنوم، اما هنوز زمزمه‏ام نشده و در جانم ننشسته است. اين در حالي است كه معنا و ترجمه آن را هم مي‏دانم و مي‏فهمم. من به يقين، قرآن را بيشتر از اشعار حافظ خوانده‏ام؛ زيرا هنوز ديوان حافظ را يك دور كامل نخوانده‏ام اما همان غزلياتي كه خوانده‏ام در جانم نشسته‏اند و زمزمه زبانم گشته‏اند:
شاه شمشادقدان، خسرو شيرين‏دهنان كه به مژگان شكند قلب همه صف‏شكنان
اما قرآن هنوز در دلم راه نيافته و ورد زبانم نشده است. با اين‏كه از كودكي آن را مي‏شنوم و مي‏خوانم. البته ناگفته نماند كه يك زمان انس بيشتري با قرآن داشتم و خودم را مخاطب آياتش مي‏ديدم. هر موقع با مشكل مواجه مي‏شدم قرآن را باز مي‏كردم، هر صفحه كه مي‏آمد مشكلم را با آن حل مي‏كردم. حتي بعضي اوقات با اولين آيه همان صفحه مشكلاتم رفع مي‏شد.
الآن هم كمابيش همين گونه‏ام و از همين‏جا درمي‏يابيم كه هر جايي از قرآن مي‏تواند دواي هر دردي باشد. در اين مورد از احاديث هم استفاده مي‏شود. اما مشكل اينجاست كه همين آيات، امروزه در جامعه ما كاره‏اي نيستند و چنين شأن و مقامي ندارند. من با تمام وجود معتقدم كه قرآن حلاّل همه مشكلات است و همين انتظار را از آن دارم. من توقع دارم كه قرآن در همه ابعاد وجود من حاكم شود و قابل استفاده باشد چون به‏هرحال كتاب هدايت، شفا، نور، فرقان و تبيان است. من انتظار دارم كه روزي به جاي موسيقي، قرآن زمزمه كنم و قرآن فكر و ذكرم گردد و دنبال راه‏حل اين مسئله هستم.
شما خودتان راه‏حلي به ذهنتان نمي‏رسد؟
پيشنهادي كه دارم همين است كه شروع كنم و هرچه ميسور است آيات قرآن را تلاوت كنم آن هم به‏طور منظم و با تأني. من پيشنهاد مي‏كنم كه با ديد ديگري به اين مسئله نگاه شود. با ديد عربي سنگين به قرآن نگاه نشود. بايد هرچه مي‏توانيم راه قرآن را باز كنيم و خيلي از حجاب‏هايي را كه دور قرآن تنيده‏ايم برداريم. سعي كنيم كه آن را ساده كنيم به همان آساني كه خداوند آن را نازل كرده است. قرآني را كه خداوند آسان كرده، ما مشكل نكنيم. براي مثال نگوييم كه 40 سال بايد عربي خواند تا قرآن را فهميد.
فرآيند اين آسان‏سازي به نظر شما چيست؟
من نمي‏دانم، اگر مي‏دانستم خوب، مشكلي نداشتم. اما حداقل و قدر مسلم اين را مي‏دانم كه اين قرآن يك قرآن مشكل است؛ بايد به قرآن آسان باز گرديم.
برخي، قرآن و يكايك سوره‏ها و بلكه آيات آن را سيستم‏هاي عاملي مي‏دانند كه بايد در قلب انسان نصب شوند و تنها در اين صورت است كه آنها عمل خواهند كرد و زندگي انسان را تحت‏الشعاع قرار خواهند داد. نظر حضرت‏عالي به‏عنوان يك متخصص كامپيوتر در اين ارتباط چيست؟
خواهشي كه من دارم اين است كه اگر خواستيد در مباحث قرآني از دنياي كامپيوتر مثال بزنيد، مراقب باشيد كه فقط مثال بزنيد، آن را مدل نكنيد. كامپيوتر امروزه بزرگ‏ترين و پيچيده‏ترين ساخته بشر است و نرم‏افزارهايي كه روي اينها اجرا مي‏شوند سيستم‏هاي پيچيده‏اي هستند. سيستم‏هاي عامل، همه‏چيز دارند؛ مديريت، نظارت و...، همه‏چيز در آنها وجود دارد. وقتي نظام تكوين و قرآن را با سيستم عامل مقايسه مي‏كنيد و مثال مي‏زنيد اشكالي ندارد اما نبايد مدل شود. چون مدل، مجرد يك چيزي است. براي مثال ما مي‏گوييم مدل كامپيوترها در دنياي رياضيات، ماشين تورينگ است. مدل، هميشه برتر از آن چيزي است كه در واقعيت وجود دارد. برتر و يا دست‏كم مساوي آن است. به طور مثال ماشين تورينگ به خاطر يك‏سري از مسائل فيزيكي، محدود مي‏شود و آن‏گاه مي‏شود كامپيوتر. حال اگر شما نظام تكوين را با يك برنامه مدل كنيد و يا بگوييد كه سوره‏هاي قرآن سيستم‏هاي عامل‏اند، بايد توجه داشته باشيد كه يك سيستم عامل از نظر يك كاربر معمولي، خيلي چيز پيچيده‏اي است، اما اگر يك تيم صدنفره دو سال كار كنند مي‏توانند يك سيستم عامل خوب بسازند به طوري كه بر تمام كليات و حتي جزئيات آن مسلط باشند. درحالي‏كه نظام تكوين و يا قرآن به نظر من خيلي برتر و بالاتر از سيستم عامل و نرم‏افزار و اين حرف‏هاست. نرم‏افزار و سيستم عامل، از آنجا كه پديده‏هاي بزرگ و پيچيده‏اي هستند و از سوي ديگر، ما شناخت خوبي از آنها نداريم، براي اين‏گونه مثال‏زدن‏ها خيلي خوب و مناسب به‏نظر مي‏آيند. از اين‏رو بايد مراقب باشيم كه آنها را به مدل تبديل نكنيم و يا اگر آنها را مدل كرديم بايد اثبات كنيم. اين قبيل مثال‏ها ما را به قدري محدود مي‏كنند كه ديگر نتوانيم از دنياي كامپيوترها فراتر برويم. اين يك احساس خطري بود كه عرض كردم.
آيا مي‏توانيد قرآن را تعريف كنيد؟
خيلي سخت است! نمي‏دانم. اما از آنجا كه من بر سيستم‏هاي عامل مسلط هستم حداقل مي‏دانم كه قرآن خيلي فراتر از اين جور مسائل است.
به هنگام تلاوت قرآن چه احساسي داريد؟
شايد بهترين حالات من همين موقع تلاوت قرآن باشد. حتي وقتي كه خيلي عادي از روي آن مي‏خوانم. همين قرائت هم اثر دارد؛ موجب مي‏شود كه انسان در بسياري از موارد به آيات قرآن استناد كند اما خوب به طور معمول از يك برداشت فلسفي فراتر نمي‏رود و به دل نمي‏رسد. مگر در شرايطي كه انسان حال خاصي دارد كه در اين صورت قابل استناد نيست؛ يا برداشت فلسفي است كه به دل نمي‏رسد و يا برداشت دل است كه قابل استناد نيست.
به كدام يك از آيات و يا سوره‏ها علاقه بيشتري داريد؟
انتخابش سخت است؛ آيه الله نورالسموات والارض...و آيه قل لعبادي‏الذين اسرفوا علي انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله... و نيز سوره فجر را خيلي دوست دارم؛ خيلي زيباست. هم‏چنين سوره والضحي. به هر حال انتخاب خيلي سخت است، نمي‏شود گفت.
چرا به سوره والضحي اين اندازه علاقه داريد؟
ماجرايش طولاني است: ما ودعك ربك و ماقلي، وللآخرة خير لك من الاولي.
از همين دو آيه چه مي‏فهميد؟ چگونه از آنها استفاده مي‏كنيد؟
خوب مشخص است؛ همان چيزي كه آيه مي‏گويد؛ لازم نيست توضيح دهم. خداوند تو را همين‏گونه به حال خود رها نكرده است؛ آخرت براي تو بهتر از حال است؛ ولسوف يعطيك ربك فترضي.
همين آيه ما "ودعك" تاكنون چند مورد به كار شما آمده است؟
خيلي مصداق داشته است.
يك نمونه از آنها را تعريف كنيد.
بعضي چيزها به خاطر كثرتشان به ياد انسان نمي‏آيند. مثل اين است كه بگوييد يك مورد از مواردي را كه تاكنون آب خورده‏ايد بيان كنيد. در بسياري از موارد كه با مشكلات مواجه مي‏شوم همين آيه به دادم مي‏رسد و مرا دلداري مي‏دهد.
بسياري از مفسران معتقدند كه اين قبيل آيات تنها مخصوص پيامبر اكرم‏اند.
من هر موقع كه اين آيات را خوانده‏ام خودم را مخاطب آنها ديده‏ام. اگر تنها مخصوص پيامبر اكرم(ص) بود، ديگر نيازي نبود كه به دست من و شما برسد؛ بلكه اين ارتباط ميان خدا و پيامبر(ص) همانجا بايد تمام مي‏شد.
براي اين‏كه ما هم اين آيات را همچون حضرت‏عالي به‏طور مستقيم از خداوند بشنويم چه بايد كنيم؟ به راستي اگر همه جوانان ما اين آيات را بشنوند و خود را مخاطب آنها ببينند چه كمبودي در اين دنيا خواهند داشت؟!
من به شخصه اگر همين يك آيه ماودعك ربك و ماقلي را هر لحظه در درون خودم بشنوم، به يقين مي‏گويم كه تمام مشكلات زندگي‏ام حل خواهد شد. همه نااميدي‏ها، بي‏برنامه‏گي‏ها، ترس‏ها و... همه حل مي‏شوند.
يعني شنيدن اين آيه اين قدر سخت است؟
بله سخت است، هنر مي‏خواهد. خود را مخاطب اين آيات ساختن، هنر مي‏خواهد. به دل‏نشاندن آن سخت است.
چه چيز موجب مي‏شود كه ما اين آيات را نشنويم؟
پارازيت‏هايي كه دور و بر آنها هستند؛ اينها نمي‏گذارند صداي آيات به گوش ما برسد. هرچه مي‏توانيم بايد اين پارازيت‏ها را از ميان برداريم. تنيده‏ها و ساخته‏ها و بافته‏هاي اطراف اين آيات را بايد از بين ببريم. نبايد آنها را محدود به شأن نزول كنيم والا تاريخي مي‏شوند.
بنابر فرموده‏هاي شما انسان حتي با يك سوره هم مي‏تواند خود را غني‏ترين انسان روي زمين ببيند؟
بله همين‏گونه است. از نظر فلسفي هم قابل اثبات است.
اگر همين يك سوره "ضحي" را از شما بگيرند، چه مي‏شود؟
قطعاً كمبود بزرگي وجود خواهد داشت اما بستگي دارد به اين كه من اين كمبود را چقدر احساس كنم. بعضي‏ها خيلي درد دارند اما وقتي ترياك مصرف كنند اين دردشان را احساس نمي‏كنند. مشكل ما اين است كه بدون ضحي‏بودن را نمي‏فهميم و اصولاً درد بي‏قرآني را احساس نمي‏كنيم. حال بايد ببينيم چه تخديري صورت گرفته است و جاي قرآن را چه كسي و چه چيزي پر كرده است. مشكل اصلي ما همين‏جاست؛ اين مخدر را بايد پيدا كنيم. اولين گام براي درمان، احساس درد است. درد بي‏قرآن بودن را بايد درك كنيم تا بتوانيم به درمان آن برخيزيم. اين درد را كه قرآن امروز در زندگي ما چندان نقش وموضوعيت ندارد بايد با جان و دل درك كنيم و با تمام وجود فرياد سر دهيم. بايد اين مخدر ويران‏گر را بيابيم و بدانيم كه چه بلايي سرمان آمده است و چه چيزي به جاي قرآن عزيزمان نشسته است.
اين سوءال اساسي را خود قرآن هم مطرح كرده است؛ آن‏جا كه مي‏فرمايد: "فما لهم لايوءمنون". "و اذا قري‏ء عليهم لايسجدون" يعني چه بلايي سر آنان فرو ريخته است كه اين چنين در برابر قرآن بي‏تفاوت‏اند؟ چه مرگشان است؟ چه دردي دارند؟ فما لهم؟!
بله درد ما بي‏دردي است. اگر اين درد را احساس كنيم تمام جامعه به تكاپو مي‏افتد. لذا اصلي‏ترين سوءال من و خيلي‏ها اين است كه چه بر سر قرآن آمده كه اين‏گونه مهجور است؟ مهجورتر از هر چيزي!
در پايان اگر فرمايش خاصي داريد بفرماييد.
ما فني‏ها همواره به دنبال دليل هستيم. چيزي را بدون دليل نمي‏توانيم بپذيريم. خودمان هم هر جمله‏اي كه در درس‏هايمان مي‏گوييم يا مي‏شنويم مستدل است. از اين‏رو هيچ اختلافي در مباحثمان وجود ندارد. خواهشي كه از نظريه‏پردازان علوم انساني دارم اين است كه تمامي حرف‏هايشان را مستدل كنند. چيزي رابدون دليل نگويند. صرفاً نگويند اين، اين است و يا اين، اين نيست. خوب شما براي اين گزاره‏هاي علمي بايد دليل بياوريد، همين‏گونه نمي‏شود چيزي را براي چيزي اثبات و يا از آن سلب كرد. همين است كه موجب شده كه فني‏ها به مباحث علوم انساني چندان دلخوش نباشند. نمي‏گويم دلايل رياضي و فني بياورند، بلكه متناسب با همان علوم انساني دليل بياورند.
بسيار ديده مي‏شود كه حرف‏هايي مي‏زنند كه فقط طرفداران خودشان مي‏پسندند؛ طرفداران آقاي شماره يك فقط حرف‏هاي ايشان را مي‏پسندند و مي‏پذيرند و طرفداران آقاي شماره دو فقط حرف‏هاي آقاي شماره دو را مي‏پسندند. اين است كه در رشته‏هاي فني و حتي تجربي، شخص‏ها و شخصيت‏ها چندان مطرح نيستند بلكه حرف‏ها و كشفيات مطرح‏اند اما در علوم انساني بيشتر شخص‏ها مطرح‏اند تا مطالب و مباحث. براي مثال در تفسير اگر خدا فرموده كه اين ضبط‏صوت است، ما نگوييم كه منظور از ضبط‏صوت در اين آيه، ديوار است. نبايد با قرآن اين‏گونه برخورد كنيم. واقعاً خيلي جاهاي قرآن ساده است، اما ما آنقدر آنها را پيچانده و اين‏سو و آن‏سوي كشانده‏ايم كه واقعاً مشكل شده است. به هر حال اگر اين حلقه مفقوده را يافتيد ما را هم بي‏خبر نگذاريد.

مقالات مشابه

رابطه طهارت انسانی با بطون قرآنی از نگاه سید جلال‌الدین آشتیانی

نام نشریهانسان‌پژوهی دینی

نام نویسندهعلیرضا فاضلی, سیدمحمد حسن حاجی ناجی

مدخل لدراسة الوعی التطبیقی للقرآن

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهحسین شحادة

قرآن و لطایف عرفانی

نام نشریهکیهان اندیشه

نام نویسندهسیدعباس حسینی قائم مقامی

مدارج قرآن و معارج انسان

نام نشریهکیهان اندیشه

نام نویسندهحسن حسن‌زاده آملی

قرآن، انسان، جهان

نام نشریهکیهان اندیشه

نام نویسندهسیدعباس قائم مقامی

قرآن شناسی (2)

نام نشریهمیثاق

نام نویسندهمحمد مرادی

چهار نکته درباره قرآن

نام نشریهسفینه

نام نویسندههادی مروی

انواع پرسش پرسش گران عصر نزول قرآن کریم و رابطه آن با دانش

نام نشریهعلوم و معارف قرآن کریم

نام نویسندهنهله غروی نائینی, حسین ابیضی شلمانی