امام خميني(س) صاحب قلب سلیم

پدیدآورمهدی رضوانی‌پور

نشریهکیهان

تاریخ انتشار1388/06/18

منبع مقاله

share 1385 بازدید
امام خميني(س) صاحب قلب سلیم

مهدي رضواني پور

اشاره

امام خمینی(س) یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد. و به واقع، زندگي پر ماجراي آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عيني معارف عظيم قرآني و تحقق انسان كمال يافته اي است كه مقصد و مقصود از كتاب آسماني قرآن را دريافت و پيوسته در طريق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوي نور مطلق سير نمود تا راضي و مرضي به لقاي محبوب خويش، پروردگار بي نياز نايل آمد.
آنچه در این مقاله تبيين می شود، بررسی دیدگاه حضرت امام در باره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است.

مقصود قرآن، سلامتی انسان

امام خميني(س) در کتاب شریف «آداب الصلوه» یکی از آداب مهم قرائت قرآن را تفكر و تدبر در آيات شریفه بيان فرموده و ضمن تبیین چگونگی تفکر در آیات الهی، به معرفی مقصود و مقصد قرآن که هدايت شدن به راه هاي سلامت می باشد، پرداخته است؛ راه هايي كه آدمي با گام نهادن در آنها مي تواند از ظلمات بيماري هاي نفساني در امان بماند و در نهایت بهره مند از حقیقت قلب سلیم ‌گردد. ایشان می فرماید:
«مقصود از تفكر آن است كه از آيات شريفه جستجوي مقصد و مقصود كند و چون مقصد قرآن - چنانچه خود آن صحيفة نورانيّه فرمايد - هدايت به سُبُل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات به عالم نور و هدايت به طريق مستقيم است، بايد انسان به تفكر در آيات شريفه، مراتب سلامت را از مرتبه دانيه آن - كه راجع به قواي ملكيه است - تا منتهي النهاية آن، كه حقيقت قلب سليم است - به تفسيري كه از اهل بيت(ع) وارد شده كه ملاقات كند حق را در صورتي كه غير حق در آن نباشد1- به دست آورد. و سلامت قواي ملكيه و ملكوتيه گمشده قاري قرآن باشد كه در اين كتاب آسماني اين گمشده موجود است و بايد با تفكر استخراج آن كند.»2
حضرت امام در ادامه، پس از استناد به آيات3 و رواياتي4 در باره اهميت و ضرورت تفكر و تدبر در قرآن، به بیان نقش آن در دریافت مقصود قرآن و نیل به سعادت و سلامت مطلق (که به اعتقاد ایشان همان بهره مندی از حقیقت قلب سلیم است) پرداخته و آن را باعث بینایی چشم دل و گشوده شدن ابوابي از معارف سر به مُهر قرآن معرفي فرموده است:
«... پس انسان در آيات شريفه كتاب الهي و در قصص و حكايات آن بايد مقصود و نتيجه انسانيه كه سعادت است، به دست آورد و چون سعادت، رسيدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طريق مستقيم است، انسان بايد از قرآن شريف، سُبُل سلامت و معدن نور مطلق و طريق مستقيم را طلب كند ... و چون مدتي چشم دل را به اين مقصود افكند و از ديگر امور صرف نظر كرد، چشم دل بينا گردد و حديد شود و تفكر در قرآن براي نفس عادي شود و طرق استفاده باز گردد و ابوابي بر او مفتوح شود كه تا كنون نبوده و مطالب و معارفي از قرآن استفاده كند كه تا كنون به هيچ وجه نمي‌كرده.»5
مستند حضرت امام در سخنان فوق، آیه 16 سوره مائده است که می فرماید: «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم؛ خداوند هر که را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله آن (قرآن) به راه های سلامت رهنمون می شود و به توفیق خویش، آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می برد و به راهی راست هدایتشان می کند.»
در اين آيه، خداوند به كساني كه در راه تحصيل رضاي او حركت كنند، نويد مي دهد كه در پرتو آيات روح بخش قرآن به ترتيب سه نعمت عظيم به آنان داده مي شود: 1. هدايت به جاده هاي سلامت؛ 2. خروج از ظلمات به سوي نور؛ 3. هدايت به صراط مستقيم. معلوم مي شود كه جاده-هاي سلامتي، اعم از سلامت اخلاقي فرد و اجتماع، جاده هايي است كه در امتداد به صراط مستقيم ختم مي شود و هر چه پوينده راه با تهذيب نفس از بيماري هاي باطنی و رذايل اخلاقي بيشتر فاصله بگيرد، از ظلمات گناه و شرك دورتر گرديده، به نور مطلق كه در طريق مستقيم انسانيت است، نزديك تر مي شود تا جايي كه قلب سليم او تجليگاه نور مطلق الهي مي گردد. حضرت امام در اين باره مي فرمايد:
«چون قواي انسانيه سالم از تصرف شيطاني شد و طريق سلامت را به دست آورد و به كار بست، در هر مرتبه سلامت كه حاصل شد، از ظلمتي نجات يابد و قهرا نور ساطع الهي در آن تجلي كند، تا آنكه اگر از جميع انواع ظلمات كه اول آن ظلمات عالم طبيعت است به جميع شئون آن و آخر آن ظلمت توجه به كثرت است به تمام شئون آن خالص شد، نور مطلق در قلبش تجلي كند و به طريق مستقيم انسانيت كه در اين مقام، طريق رب است، انسان را هدايت كند: "ان ربي علي صراط مستقيم"6.»7
اما سؤالي كه در اينجا مي توان مطرح نمود اينكه قلب سليم كه از ديدگاه امام خميني(س) به عنوان مقصد و مقصود قرآن كريم و جلوه گاه نور مطلق معرفي شده، چگونه قلبي است؟

قلب سليم، سرمایه نجات بخش

قرآن کریم، قلب سلیم را به عنوان سرمايه نجات بخش در روز رستاخيز معرفی نموده و از زبان پیامبر بزرگ خدا، ابراهیم خلیل(ع) فرموده است: «يوم لا ينفع مال و لا بنون * الا من اتي الله بقلب سليم؛8 روزي كه [در آن] مال و فرزندان سودي نمي بخشد، مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد.»
بر طبق اين آیه، سرمايه هاي مهم زندگي دنيا كه در رأس آنها اموال و فرزندان هستند، در صورتي كه انسان از گوهر گرانبهاي قلب سليم بي بهره باشد، كوچك ترين فايده اي براي او نخواهند داشت؛ چه اینکه اجازه ورود به رواق روح فزای قرب الهی، تنها به کسانی داده می شود که قلبشان خالص و مطهر از آلودگی ها و مزیّن به انوار توحیدی باشد. به قول سعدي شيرازي:
قلب زر اندود نستانند در بازار حشر***خالصي بايد كه بيرون آيد از آتش سليم9
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: «القلب السليم الذي يلقي ربه و ليس فيه احد سواه قال و كل قلب فيه شرك او شك فهو ساقط؛10 قلب سليم قلبي است كه خدا را ملاقات مي كند، در حالي كه غير از او در آن نباشد. [و] فرمود: و هر قلبي كه شرك يا شكي در آن است، فرومايه و بي ارزش مي باشد.»
رسول اكرم(ص) نيز در پاسخ به كسي كه در باره قلب سليم پرسيده بود، فرمود: «دين بلا شك و هوي، و عمل بلا سمعة و رياء؛11 [قلب سليم] دين بدون شك و هواي نفس، و كردار بدون شهرت طلبي و رياء است.»
امام خميني(س) با توجه به روايات فوق و نظاير آنها در تعريف قلب سليم مي فرمايد: «عبارت از آن قلبي است كه در آن غير خدا نباشد و از شك و شرك خالص باشد.»12
به همين جهت است كه قرآن كريم، قلب سليم را به قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم(ع) نسبت می-دهد؛ چرا كه با خلوص نيت و تنها به خاطر جلب رضاي پروردگارش با شرك و بت پرستي به مبارزه برخاست: «و ان من شيعته لابراهيم * اذ جاء ربه بقلب سليم * اذ قال لابيه و قومه ما ذات تعبدون؛13 و از پيروان او (نوح) ابراهيم بود. [به خاطر بياور] هنگامي را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد؛ زماني كه به پدر14 و قومش گفت: اينها چيست كه مي پرستيد!»
بنابر اين، با عنايت به اينكه «قلب» در اصطلاح قرآن به معني روح و عقل است،15 در يك جمع بندي مي توان گفت: صاحب قلب سليم كسي است كه روح و عقلش از هر گونه شرك و شك در حيطه عقيده و هرگونه گناه و فساد در مرحله عمل پاك و مبرّا باشد.
آري، همان طور كه سلامتي قلب ظاهري، باعث سلامتي ساير قواي جسماني، و بيماري آن سبب بيماري همه اعضاي جسم است؛ چرا كه قلب، غذا و اكسيژن را به وسيله خون به تمام نقاط بدن مي رساند، همين گونه، سلامت و فساد برنامه هاي زندگي آدمي بازتاب و جلوه اي است از سلامت و فساد عقيده و اخلاق انسان در محدوده قلب باطني (روح و عقل).
به راستی اگر بوستان سرسبز دل از طوفان های بنیان کن شرک صیانت گردد و از علف هرزه های رذائل نفسانی زدوده شود، انواع میوه های فضائل روحانی در آن پرورش می یابد و نه تنها خود فرد بلکه خانواده و سایر افراد جامعه از آن بهره مند می گردند.
قلب سلیم، نعمتی بزرگ است که نصیب هر کس شود، از تمامی شرک و شک، ریاء و تردید، کفر و نفاق، کینه و حسد، حب دنیا و خلاصه همه آلایش ها پیراسته و پاک می گردد. امام باقر(ع) فرمود: «لا سلامه کسلامه القب؛16 هیچ سلامتی همچون سلامتی قلب نیست.» و امیر المؤمنین علی(ع) فرمود: «اذا احب الله عبدا رزقه قلبا سلیما و خلقا قویما؛17 هر گاه خدا بنده ای را دوست داشته باشد، به او قلب سلیم و اخلاق استوار [و نیک] روزی می دهد.»
قرآن كريم، اوصاف مختلفی برای قلب ها ذکر نموده که برخي از آنها عبارت اند از: «سخت»،18 «ناپاك»،19 «بيمار»،20 «مردد»،21 «منحرف»،22 «متعصب»،23 «گناهکار»،24 و «مهر خورده».25 و در برابر اين قلوب، قلب سليم را مطرح نموده كه هيچ يك از اين عيوب در آن نیست؛ يعني همان قلبي كه در روايات اهل بيت(ع) «حرم خدا» ناميده شده است. صادق آل عصمت و طهارت(ع) در این باره مي فرمايد: «القلب حرم الله فلا تسكن حرم الله غير الله؛26 دل، حرم خدا است، پس غير خدا را در حرم خدا ساكن مكن!»
چون بماند از خلق گردد او یتیم***انس حق را قلب می باید سلیم27
همان قلبي كه در صورت پاك ماندن مي تواند به ملكوت جهان نظر كند و به رؤيت اسرار و حقايق غيبي بنشيند؛ چنان كه در حديثي از پيامبر اكرم(ص) مي خوانيم: «لو لا ان الشياطين يحومون علي قلوب بني آدم لنظروا الي الملكوت؛28 اگر شياطين، قلب هاي فرزندان آدم را احاطه نكنند، مي توانند به ملكوت [آسمان و زمین] نظر افكنند.»

امام، صاحب قلب سلیم

به جرأت می توان گفت: امام خميني(س)، اين بزرگ مرد تاريخ معاصر، در پرتو عمل به رهنمودهاي قرآن و سنت، و تزكيه و تهذيب نفس به مقصد متعالي قرآن كريم بار يافت و ابراهیم-وار در طریق توحید به مبارزه با بت های پوشالی دوران پرداخت و با «قلب سليم» و بصيرت سرشار از يقين خود پرده هاي پندار را دريد و حجاب های ظلمانی و نورانی را یکی پس دیگری خرق نمود و با انقطاع از ما سوي الله به لقاي محبوب ازلي نايل آمد و روح مطهرش متصل به معدن عظمت رحمانی و معلق به عزّ قدس الهی گردید.
بارها این فراز از مناجات شعبانیه را از زبان مبارک حضرت امام شنیدیم که: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛29 خدایا! کمال بریدن به سوی خودت را به من ببخش و دیده دل های ما را به تابش نظرش به سوی خود روشن نما تا دیده های دل، پرده-های نور را پاره کند و به سرچشمه عظمت و بزرگواری برسد و ارواح ما به مقام عزّ قدست آویزان گردد.»
روح خدا، خمینی کبیر(س)، در توضیح این دعا، کمال انقطاع و گسستن از غیر خدا را که همان مفهوم «قلب سلیم» است، هدیه ای از جانب حق برای اولیای الهی معرفی نموده و فرموده است: «این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هر چه و هر کس و پیوستن به او است و گسستن از غیر و این هبه ای الهی است به اولیای خلّص پس از صعق30 حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است ... نجوای سرّی حق با بنده خاص خود صورت نگیرد، مگر پس از صعق اندکاک جبل هستی خود.»31
و به راستی که امام خود مصداق بارز این مناجات گردید که با صعق کامل «انتظار فرج از نیمه خرداد» می کشید و سوار بر براق عشق و یقین، معنابخش آیت «اذ جاء ربه بقلب سلیم»32 شد و «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا» از ملت سرافراز ایران اسلامی خداحافظی کرد و چون رودی شفاف و زلال به سوی دریای آرام بخش ابدیت رهسپار گشت و به حق «روح خدا به خدا پیوست.»
همان روح خدايي كه عارفانه در نيمه خرداد 42 رايت قيام حماسي خويش را برافراشته بود، در نيمه خرداد 68 نیز عاشقانه به ملكوت اعلي پر كشيد و در طول حیات پربار خود با نفس مطمئنه زيست تا راضي و مرضي به لقاي پروردگارش نايل شود. او مردانه ايستاد تا ظالمان را به خاك مذلت بكشاند و درس چگونه زيستن داد تا رسم جاودانگي را در همه تاريخ تداوم بخشد.
«و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حياً؛33 و سلام بر او، روزى كه زاده شد و روزى كه مى‏ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى‏شود».

پی نوشت ها:

1. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش، ج 2، ص 16، ح 5.
2. آداب الصلوة، امام خميني(س)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، دوازدهم، 1384ش، ص 203.
3. همچون: نحل / 44؛ اعراف / 176؛ آل عمران / 190.
4. مانند روایت رسول اکرم(ص): «ویل لمن قرأها و لم یتفکر فیها؛ وای بر کسی که آن (آیه 190 سوره آل عمران) را بخواند و در آن نیندیشد.» (نور الثقلین، شیخ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مطبعه الحکمه، بی تا، ج 1، ص 350.)
5. همان، ص 205.
6. هود / 56: «به درستي كه پروردگار من بر راه راست است.»
7. آداب الصلوة، صص 203 - 204.
8. شعراء / 88 – 89.
9. كليات سعدي، به اهتمام محمد علي فروغي، تهران، انتشارات امير كبير، پنجم، 1365ش، ص798، مواعظ، ش39.
10. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1409ق، ج1، ص60، ح127.
11. مستدرك الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1408ق، ج1، ص113، ح11.
12. شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني(س)، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، دوم، 1377ش، ص 406؛ همچنين ر. ك: شرح چهل حديث، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، بيست و پنجم، 1381، ص327.
13. صافات / 83 - 85.
14. كه در واقع بر اساس روایات آذر عمويش بوده است. ر. ک: تفسیر نمونه، ذیل آیه.
15. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، تهران، دار الكتب الاسلامية، نوزدهم، 1379ش، ج19، ص97.
16. تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1404ق، ص286.
17. غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد آمدی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، اول، 1366ش، ح4112.
18. مائده / 13.
19. مائده / 41.
20. بقره / 6.
21. توبه / 45.
22. تحریم / 4.
23. فتح / 26.
24. بقره / 283.
25. توبه / 87.
26. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق، ج70، ص25، ح 27.
27. کلیات مثنوی معنوی، جلال الدین مولوی، تهران، انتشارات جاویدان، سوم، 1354ش، دفتر دوم، ص333.
28. همان، ص 56، ح 26.
29. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1367ش، ص687.
30. صعق: بی هوشی ناشی از صدای شدید رعد. در اصطلاح، فناء در حق در مقام تجلی ذاتی است که فرمود: «و خرّ موسی صعقا؛ و موسی بی هوش بر زمین افتاد.» ر. ک: فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، سید جعفر سجادی، تهران، کتابخانه طهوری، چهارم، 1378ش.
31. صحیفه امام، تهران، ، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، چهارم، 1386ش، ج18، ص444، نامه به خانم فاطمه طباطبایی.
32. صافات / 84.
33. سوره مريم، آيه 15.

مقالات مشابه

تحلیل و نقد دلایل ابوالفضل برقعی درباره قرآن‌بسندگی در هدایت بشر

نام نشریهمذاهب اسلامی

نام نویسندهمهدی فرمانیان, فریدون محمدی فام

نیاز بشر امروز به هدایت وحی قرآنی

نام نشریهبینات

نام نویسندهشهلا نوری

قرآن ، کتاب هدایت

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهعلوی مقدم

قرآن كتاب هدايت

نام نشریهمربیان

نام نویسندهعبدالله حاجی صادقی

صراط؛ معناي هدايت‌گري قرآن

نام نویسندهعبدالله جوادی آملی

در قلمرو آفتاب (همنشینی با قرآن)

نام نشریهگلبرگ

نام نویسندهابوالفضل هادی منش

غواصان ماهر، درهاي گران بها

نام نشریهرشد آموزش قرآن

نام نویسندهنرگس‌سادات حسینی

اهداف گزاره هاي علمي قرآن

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهحمید فغفور مغربی

علوم قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهمقصود فراستخواه