تلاشی نو در تدوین مبانی، منابع، قواعد و علوم مورد نیاز در تفسیر قرآن

پدیدآورعلی رضایی بیرجندی

نشریهمبلغان

شماره نشریه36

تاریخ انتشار1388/02/31

منبع مقاله

share 914 بازدید
تلاشی نو در تدوین مبانی، منابع، قواعد و علوم مورد نیاز در تفسیر قرآن

علی رضایی بیرجندی

قرآن کلام خدا و تجلی اسم جامع، محیط و اعظم حق تعالی است که همه اندیشه‏های حقیقت جو را به دل سپاریش فرا می‏خواند «کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولو الالباب‏» (1) ;
«این کتابی است پر برکت که بر تو نازل کرده‏ایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند .»
قرآن معجزه جاودانه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و تنها نسخه شفاف و فرجامین وحی آسمانی است که راه و رسم زندگی توحیدی و سعادت آفرین را به انسان می‏آموزد «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم‏» (2) ;
«ای کسانی که ایمان آورده‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شمار را به سوی چیزی می‏خواند که شما را حیات می‏بخشد .»
قرآن به عنوان کتاب هدایت‏برای انسان، همه ساحت‏های حیات مادی و معنوی او را در بر می‏گیرد .
تمام قلمروهای زندگی ظاهری و باطنی، فردی و اجتماعی، اخلاقی و حقوقی، دنیایی و آخرتی و جز آن از آغاز آفرینش و مبدءشناسی تا مسیر و برنامه زندگی و سر منزل نهایی، همه مورد توجه تشریع و تبیین الهی است . فضای بی کران معارف قرآن در راستای رسیدن انسان به کمال از جنین تا جنان و از ملک تا ملکوت و از ذره تا کهکشان را فرا می‏گیرد . در یک جمله قرآن همه لوازم هدایت و تربیت انسان را در خود نهفته دارد . «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیی‏ء» (3) ; «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است .»
در احادیث متعدد، قرآن به عنوان کتابی حاوی علم و اخبار هر آنچه در جهان رخ داده و خواهد داد، مطرح شده است . هر چند خرد آدمیان قادر به درک همه این آگاهی‏ها نیست . (4)
بنابراین یکی از ویژگی‏های ممتاز و منحصر به فرد قرآن کریم عمق و ژرفای شگفت آور آن است . تاریخ نیز نشان داده است که راز جاودانگی و ماندگاری قرآن در طول زمان و تازگی و طراوت همیشگی آن برای افکار و اندیشه‏های بشر همین عمق و ژرفای آن است که همچون دریای بی کران، غواصان فکر و فهم را در خود می‏پذیرد و هیچ گاه به نقطه پایان نمی‏رسد .
راز این حقیقت‏با عنایت‏به ارتباط تجلی با تجلی کننده روشن می‏شود . قرآن تجلی خداست و مخاطب آن فطرت زوال‏ناپذیر آدمی در هر عصر و نسل و نژاد است . بدین جهت پیام‏های قرآن در بردارنده محتوایی ژرف، فرا زمانی، فرامکانی و جهان شمول است . به همین جهت‏بر همه محققان بلند اندیش است که در محضر قرآن قرار گیرند و با جرات و شهامت‏سؤالاتشان را مطرح کنند و پاسخ دریافت دارند و نباید به بهانه‏های مختلف - از جمله ممنوع بودن تفسیر به رای - از تفسیر قرآن و فهم و ارائه حقایق آسمانی آن خوداری نمایند . امام خمینی رحمه الله در این زمینه می‏فرمایند: «یکی از حجب که مانع استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است که جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده‏اند کسی را حق استفاده از قرآن نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به رای - که ممنوع است - اشتباه نموده‏اند و به واسطه این رای فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلی مهجور نموده‏اند . (5)
از سوی دیگر با عنایت‏به عظمت قرآن، لزوم داشتن دغدغه خلوص و نیالودن دامان پاک و مطهر قرآن به اوهام و مسائل ظنی امری مسلم است . بنابراین برای فهمیدن و برداشت کردن از قرآن، اشراف بر مبانی، اصول، قواعد، منابع، شیوه‏های تفسیر و نیز علوم مورد نیاز مفسر، امری الزامی است; زیرا تفسیر راهی برای کشف معانی، مدلولات قرآن و فهم آن است . شرط انتساب سخنی به قرآن - که لفظ و معنا هر دو از آن خداست - آن است که با در نظر گرفتن مبانی و قواعد و با تسلط بر علوم مورد نیاز و با قرار دادن سایر منابع در کنار قرآن به گونه‏ای روشمند متن قرآن کشف شود و نحوه استناد مطالب به متن نشان داده شود .
اگرچه قرآن با هدف فهم عامه مردم نازل شده است و کتابی در نهایت فصاحت و بلاغت و شیوایی است، در عین حال مشحون از کنایه، استعاره، تمثیل، تشبیه، اشاره، رمز، بدایع و نوآوری‏هاست، به علاوه معارف ویژه‏ای در جهانبینی توحیدی، اسمای حسنای الهی، صفات خدا، قضا و قدر، جبر و تفویض اختیار، تجرد روح، عصمت فرشتگان و . . . دارد که بدون تفسیر، فهمیدن آن‏ها میسور نیست . (6)
و نیز باید توجه داشت که قرآن به اقتضای فرایند نهضت اسلام و شکل‏گیری جامعه اسلامی عصر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و فهم آن مستلزم آگاهی نسل‏های بعدی از فضای نزول آیات و آگاهی از قراین پیوسته و ناپیوسته متن قرآنی است . بنابراین دستیابی به مفاهیم عالی قرآنی نیازمند کاوش‏های عمیق و وسیع و روشمند است که علاوه بر تنقیح مبانی و تبیین قواعد و اصول، نباید به واژه‏ها و الفاظ بسنده شود بلکه باید در معنا و مفهوم واژه‏ها، عبارت‏ها و پیام‏های قابل استفاده دقت‏شود و پس از مقایسه با اصول و بدیهیات عقلی و احراز عدم مخالفت‏با آن‏ها و نیز احراز عدم مخالفت‏با سایر گزاره‏های یقینی قرآن مورد استفاده قرار گیرد .
این مهم جز از عهده قرآن پژوهان ژرف اندیش و کسانی که از هرگونه افراط و تفریط و نیز سطحی نگری و خودباختگی به دور و از هر نوع تحمیل مطالب بر قرآن بر حذرند و حریم قرآن - این آخرین سروش آسمانی که از ابعاد مختلف نظیر فصاحت، بلاغت، محتوای عالی، اخبار غیبی و علمی و . . . معجزه است - را حفظ می‏نمایند بر نمی‏آید، زیرا هرگونه قصور در راستای فهم این متن مقدس، در خور سخت‏ترین نکوهش است . «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» (7) ; «آیا در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دل‏هایشان قفل نهاده شده است .»
به علاوه می‏دانیم که حقایق هزار لایه قرآن بر بال اندیشه و جان همگان فرود نمی‏آید و راه‏یابی به کنه و باطن آن ویژه صافی‏ترین جان‏هاست «لایمسه الا المطهرون‏» (8) ; «جز پاکان نمی‏توانند به آن دست زنند [ دست‏یابند . ]» و نیز علاوه بر محکمات، متشابهاتی دارد که هضم آن در خور اندیشه فرهیختگان و نخبگان بشری و راسخان در علم است «ما یعلم تاویله الا الله والراسخون فی العلم‏» (9) ; «تاویلش را مگر خدا و ثابتان در دانش نمی‏دانند .» و دیگران از پرتو نور وجود ایشان می‏توانند از این فیض سرمدی بهره‏مند گردند .
متاسفانه تلاش‏هایی برای نقد کردن مطالب قرآنی صورت می‏گیرد که به دلیل منقح نبودن مبانی، اصول، و قواعد برداشت و بی‏توجهی به عظمت کار، نقاط ضعف و نارسایی‏ها و انحراف و کج روی‏های غیر قابل اغماضی دارد . بدین جهت لزوم پرداختن به ابعاد مختلف اصول، مبانی و مبادی تفسیر قرآن برای کسب روش صحیح برداشت از قرآن ضروری به نظر می‏رسد . از این رو در پی آنیم که طرحی نو دراندازیم و آن‏ها را از کلیات یک نواخت و ثابت درآوریم و ضمن طرح دقیق هر کدام با مثال هایی عینی از قرآن، آن‏ها را به مجموعه‏ای کار بردی تبدیل نماییم . در این راستا کل مباحث را در پنج فصل تنظیم و ارائه می‏نماییم .
در فصل اول درباره مبانی تفسیر که از اصول بنیادین از قبیل: اعجاز قرآن و ابعاد آن ; مصونیت آن از تحریف، امکان دستیابی به مراد خداوند و زبان قرآن که هر نوع موضع گیری در خصوص آن‏ها موجودیت تفسیر را تحت تاثیر قرار می‏دهد، بحث‏خواهیم کرد .
فصل دوم شامل مباحثی است که فرایند تفسیر را شکل می‏دهد . قواعد تفسیر و مجموعه ضوابط کلی نظیر توجه به مفاهیم واژه‏ها در زمان نزول، توجه به همه معانی واژه‏ها، عنایت‏به قراین، توجه به انواع دلالت‏ها و نظایر آن‏ها همراه با مثال‏هایی که در هنگام تفسیر باید رعایت‏شوند و بر طبق آن‏ها تفسیر قرآن صورت گیرد، در این فصل مورد توجه قرار خواهد گرفت .
فصل سوم درباره منابع تفسیر است که ابتدا به خود قرآن و سپس به منابع روایی و تاریخی که ناظر به داده‏هایی است که نوع شناخت و آگاهی در موضوعی خاص و مرتبط با معارف قرآن را در اختیار می‏گذارند و شناخت آن‏ها در فهم صحیح و بهتر آیات مؤثر است، توجه می‏شود و مطالبی که در بردارنده معیارهای ارزیابی داده‏ها و دریافت‏هاست که مفسر با قوانین و معیارهای آن علم خاص می‏تواند صحت و بطلان برداشت‏ها و داده‏های تفسیری را تشخیص دهد، مانند علوم ادبی (صرف، نحو، معانی، بیان و فقه‏اللغة) همچنین در پاره‏ای موارد، قوانین و نظریات علمی به دست آمده در یک علم نیز در زمره علوم مورد نیاز قرار می‏گیرند . این موضوع نیز مورد کنکاش و بررسی قرار خواهد گرفت .
در فصل چهارم از شرایط مفسر و ویژگی‏ها و توانمندی‏های فکری و روحی و مهارت‏هایی که در تفسیر نقش ایفا می‏کند، بحث می‏شود .
در فصل پنجم شیوه‏های تفسیر و بیان مراحل مختلفی که یک مفسر برای دستیابی به مراد خداوندی باید بپیماید، مورد دقت قرار خواهد گرفت . بدینسان بحث را از کلیاتی درباره تفسیر شروع می‏کنیم . اگر توفیق قرین شد، بحث را به صورت مسلسل دنبال خواهیم نمود .

شناخت واژه تفسیر

واژه تفسیر در لغت

تفسیر از ماده فسر است و به «بیان و توضیح دادن شی‏ء» ، (10) «پیدا و آشکار ساختن امر پوشیده‏» و نظایر آن معنا شده است . برخی تفسیر را مشتق از ماده سفر و مقلوب آن دانسته‏اند، (11) لیکن بررسی موارد استعمال این دو واژه نشان می‏دهد که این دو واژه دو معنا یا کاربرد متفاوت دارد .
تفسیر، بیشتر در مورد اظهار معنای معقول و آشکار کردن حقایق علمی نامحسوس استعمال می‏شود و سفر در خصوص آشکار کردن اشیای خارجی و محسوس به کار می‏رود . (12) بنابراین تفسیر به معنی کشف و اظهار معنای معقول و آشکار نمودن مطالب معنوی و حقایق علمی است .

واژه تفسیر در اصطلاح

واژه تفسیر در اصطلاح به کشف مراد از لفظ مشکل، (13) بیان ظواهر آیات قرآن بر اساس قواعد و لغت عرب (14) ، کشف معانی قرآن و بیان (15) مراد و بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آن‏ها (16) و نظایر این‏ها معنا شده است . تعریف‏های یاد شده اگرچه مزایایی دارند، ولی به ترتیب دارای نقص‏هایی نظیر عدم جامعیت و مانعیت و بی توجهی به دو مرحله‏ای بودن تفسیر; مرحله بیان مفاهیم و مرحله کشف مراد می‏باشند . بنابراین تعریفی که از جامعیت نسبی برخوردار است عبارت است از: روشن کردن و پرده برداری از چهره کلمه یا کلامی که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن آشکار و واضح نباشد . (17)

واژه تفسیر در قرآن

واژه تفسیر در قرآن کریم یک بار استعمال شده است و آن در سوره فرقان آیه 33 است که خدای سبحان پس از بیان برخی از ایرادهای کافران در پاسخ به آن می‏فرماید: «ولایاتونک بمثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا» ; «برای تو مثلی نمی‏آورند، مگر آنکه ما برای تو حق و تفسیری بهتر می‏آوریم .»
اکثر مفسران واژه تفسیر در این آیه رابه معنای بیان و کشف، معنا کرده‏اند که خدای متعال در قبال مثل‏ها، و بهانه هایی که کافران به صورت دلیل در مورد رد نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (18) و یا در استبعاد معاد (19) ابراز می‏کردند، جمله مستثنایی ذکر کرده است و مفاد آن این است که خدای متعال در برابر مثل آنان پاسخی می‏آورد که هم حق است و هم آن حقایق را به بهترین وجه بیان می‏کند . بنابراین تفسیر در آیه به معنای بیان و آشکار نمودن حقیقت‏به کار رفته و وصف «احسن‏» در آیه می‏رساند که تفسیر امری تشکیکی است ; یعنی، از نظر کیفیت متفاوت و دارای مراتب مختلف است .

واژه تاویل

تاویل از ماده «اول‏» به معنای رجوع و بازگردانیدن شی‏ء یا کلامی به مقصود و مراد از آن است . همچنین به معنی آشکار ساختن آنچه شی‏ء به آن باز می‏گردد و تفسیر و بیان مقصود و مراد پنهانی از شی‏ء و کلام، تعبیر خواب، انتهای شی‏ء، عاقبت و آخر آن، معنای پنهان قرآن و چیزی که شی‏ء یا کلام به آن باز می‏گردد، آمده است . بنابراین واژه تاویل از دیدگاه لغت‏شناسان هم به معنی مصدری (بازگردانیدن) استعمال شده است و هم به معنای وصفی (چیزی که شی‏ء به آن باز می‏گردد) آمده است .

واژه تاویل در قرآن

واژه تاویل که در برابر تنزیل است، مجموعا هفده بار در قرآن کریم استعمال شده است و در همه موارد (خواب و محکی عنه آن، کلام و معنای پنهان آن، کار و هدف و مقصود از آن و عاقبت و فرجام آن، خبر از آینده و مصداق خارجی آن، کلام و مصادیق عرفی آن) در معنای وصفی به کار رفته است . چهار مورد از معانی تاویل که در رابطه با قرآن به کار رفته و مناسبت آن با معنای لغوی لحاظ شده است، عبارتند از:
الف - معنای حقیقی و منظور واقعی برخی از آیات متشابه .
ب - معنا و معارف باطنی آیات قرآن اعم از محکم و متشابه .
ج - مصداق خارجی و تجسم عینی وعده و وعیدهای قرآن .
د - مصادیق برخی آیات که از دید افراد عادی پنهان است .
لازم به ذکر است در تمام موارد استعمال، دو شی‏ء مربوط به هم وجود دارد که یکی از آن‏ها محسوس و معلوم و دیگری پوشیده و پنهان بوده و نیازمند بیان است و بین آن دو شی‏ء، یکی از چهار نوع رابطه: حکایت، دلالت، انطباق و ترتیب وجود دارد، ولی این رابطه بر همگان آشکار نیست .

رابطه واژه تفسیر و واژه تاویل

جمعی تفسیر و تاویل را به یک معنا و برخی تفسیر را اعم از تاویل دانسته‏اند . گروهی نیز تفسیر را ویژه معنای وضعی لفظ و تاویل را تفسیر باطن آن دانسته‏اند . و عده‏ای تفسیر را صورت ذهنی و علمی کلام و تاویل را حقیقت‏خارجی آن معرفی کرده‏اند . اما چنان که گذشت تفسیر قرآن، تبیین مراد استعمالی آیات و آشکار نمودن منظور خدای متعال از آن است و تاویل با عنایت‏به آیات و روایات، به آن قسم از معانی و مصادیق آیات که جز خدای سبحان و راسخان در علم کسی آن را نمی‏داند و با قواعد معمول به دست نمی‏آید، گفته شده است . بنابراین ظهر قرآن را با تفسیر، و بطن آن را با تاویل می‏توان فهمید .

علل نیازمندی به تفسیر

با عنایت‏به تعریف تفسیر - که تبیین و آشکار کردن حقایق پنهان است - این سؤال مطرح می‏شود که مگر قرآن ابهام دارد که نیاز به تفسیر و تبیین داشته باشد .
در پاسخ باید گفت اگرچه قرآن نور است و به بیان، تبیان، کتاب مبین، عربی روشن، سهل و آسان توصیف شده است، ولی باید توجه داشت که شرط اساسی فهمیدن قرآن، دو امر است:
1- قابل فهم و روشن بودن قرآن .
2- بصیر و بینا بودن و آگاهی مفسر; زیرا خورشید تابان را هم تنها چشم بینا می‏تواند ببیند . به علاوه معارف قرآن دارای سطوح و مراتب مختلفی است . بخشی از معارف هزار لایه آن، آن قدر بلند و عمیق است که جز راسخان در علم توانایی درک و فهم آن را ندارند . در مقابل بخشی را همگان می‏فهمند و نیازی به تبیین ندارد . اما بخش عمده‏ای از آن در سطحی بالاتر از فهم انسان‏های معمولی است و نیازمند به تفسیر و تبیین است و همین احساس نیاز سبب تدوین تفاسیر متعددی در طول تاریخ گردیده است . نیاز به تفسیر ناشی از ضعف مؤلف یا ابهام در تدوین و معما گویی نیست، بلکه ضعف و کمبود دانش بشری، معانی بسیار زیاد، الفاظ محدود، محتوای عالی در قالب الفاظ متداول، آمیختگی و پراکندگی مطالب و نیز فاصله طولانی از زمان نزول سبب نیاز به تفسیر است .
ادامه دارد . . . .

پی‏نوشت‏ها:

1) ص/29 .
2) انفال/24 .
3) نحل/89 .
4) کافی، ج‏1، ص‏60; ج‏7، ص‏159 .
5) آداب الصلوة، ص‏110 .
6) تفسیر تسنیم، ج‏1، ص‏56 .
7) محمد/24 .
8) واقعه/79 .
9) آل عمران/7 .
10) الفا و السین و الراء کلمة و احدة تدل علی بیان شیئ و ایضاحه‏» . ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة .
11) مجمع البحرین، ج‏3، ص‏437 و لغت نامه دهخدا ذیل کلمه تفسیر .
12) تاج العروس (ذیل ماده فسر).
13) مجمع البیان، ج‏1، ص‏39 .
14) الذریعه، ج‏4، ص‏232 در حرف تاء ذیل کلمه تفسیر .
15) البرهان فی علوم القرآن زرکشی، ج‏2، ص‏285 .
16) المیزان، ج‏1، ص‏4 .
17) تفسیر تسنیم، ج‏1، ص‏52 .
18) فرقان/4، 10، 20، 21 و 32 .
19) یس/78 و 79 .

مقالات مشابه

فلسفه تفسیر قرآن کریم

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, محمد امینی تهرانی

چيستي تفسير از نگاه قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهمجید شمس کلاهی

پیش نیازهای علم تفسیر بر پایه مقدمه تفاسیر قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآن و حدیث

نام نویسندهنهله غروی نائینی, حمید ایماندار

نیاز مخاطبان قرآن به تفسیر و بررسی علل آن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهانسیه عسگری

گفتگو: راه بی کناره

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدباقر تحریری

لمحات من علوم التفسیر

نام نشریهالمجمع الفقهی الاسلامی

نام نویسندهطلال عمر بافقیه

غزالی و فرآیند تفسیر قرآن

نام نشریهمطالعات عرفانی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور