تأمّلی در برخی ازنقاط قوت و ضعف ترجمه رودی پارت

پدیدآورمسعود منصوری

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 1785 بازدید
تأمّلی در برخی ازنقاط قوت و ضعف ترجمه رودی پارت

مسعود منصوری

بررسى و نقد ترجمه‏هاى پيشين و كشف توانمندى‏ها و كاستى‏هاى احتمالى آنها به منظور دستيابى به ترجمه‏اى جامع و مطلوب از قرآن كريم همواره لازم و راهگشاست. در اين راستا، مقاله حاضر به بررسى اجمالى ترجمه‏اى از قرآن به زبان آلمانى از رودى پارت،[1] قرآن‏پژوه و مترجم مشهور آلمانى، پرداخته است. در اين بررسى كه بر محور صحت و دقت ترجمه مذكور صورت گرفته، مشخص مى‏شود كه روش مترجم ــ كه ابتكارى نيز هست ــ در رسيدن به ترجمه‏اى درست، دخيل بوده است. در آغاز به خلاصه‏اى از حيات علمىِ مترجم اشاره رفته و آن گاه در بحث اصلى به نقاط قوت و سپس به كاستى‏هاى ترجمه پرداخته شده است. تأثير دانش فقهى و كلامى در بروز اين نقاط قوت و ضعف به خوبى آشكار است.

مقدمه

آمارهاى موجود نشان مى‏دهد كه تا يك دهه قبل، كتاب مقدس به 1928 زبان مختلف ترجمه شده، در حالى كه سهم ترجمه‏هاى كامل قرآن تا سال 95 ميلادى تنها 70 زبان رايج دنيا بوده است.[2] اين ارقام ضمن اين كه نشانگر رويكرد گسترده بشر به كلام آسمانى است، رسالت ما را براى شناختن و شناساندن اين كتاب به جهانيان يادآورى مى‏كند.
طبق يك برآورد، تا كنون حدود 20 ترجمه كامل از قرآن به زبان آلمانى انجام گرفته كه با توجه به جغرافياى اين زبان رقم چشمگيرى است. ضمن اين كه تعداد زيادى ترجمه گزيده و ناقص ارائه شده كه از جمله مى‏توان ترجمه زيبا و آهنگين فريدريش روكرت[3] را نام برد. ازطرفى نيز قرآن پژوهان و مترجمان آلمانى آثار مهمى از خود برجاى گذاشته‏اند كه به دليل جايگاه آنها نزد اسلام شناسان و شرق‏شناسنان مغرب زمين لازم است مورد مطالعه قرار گيرند.
شناخته شده‏ترين ترجمه از قرآن به زبان آلمانى ترجمه رودى پارت است. اين ترجمه از زمان انتشار (دهه شصت) تا كنون بارها در كشورهاى مختلف تجديد چاپ شده است و به نظر برخى قرآن پژوهان آلمانى، از لحاظ اعتبار علمى، در مقايسه با ترجمه‏هاى پيشين ترجمه‏اى ممتاز به شمار مى‏رود.[4] از جمله ترجمه‏هايى كه پيش از ترجمه رودى پارت انجامگرفته، ترجمه شوايگر[5] (1623م)، مگرلاين[6] (1772م)، اولمان[7] (1840م)، هنينگ[8] (1901م) وگلداشميت[9] (1916م) است.
هلموت گِت‏يه، محقق آلمانى و نويسنده كتاب قرآن و تفاسير قرآنى، از بين ترجمه‏هاى ياد شده تنها ترجمه ماكس هنينگ را قابل استفاده و استناد مى‏شمرد.[10]
رودى پارت متولد 1901 در ويتن‏دورف آلمان، پس از گرفتن درجه دكترا به تدريس اسلام‏شناسى در دانشگاه توبينگن پرداخت و در 1940 كرسى استادى دانشگاه بن را كسب نمود. او كه از استادان برجسته زبان و ادبيات عرب بود، نزد اسلام‏شناسان غربى به عنوان يك قرآن پژوه شناخته شد. كتاب محمد و قرآن، اثر وى، از منابع معتبر اسلام‏شناسى در غرب است. با اين حال، ترجمه و تفسير و واژه‏نماى او از قرآن، از خدمات ماندگار وى محسوب مى‏شود. با نگاهى به حيات علمى او مى‏بينيم، زمانى كه هنوز ترجمه ريچارد بل و رژى بلاشر در اروپا منتشر نشده بود، وى در سال 1935، طرح ترجمه‏اى نوين، علمى و همراه با تفسير كوتاه را ارائه كرد. در سال 1950 در مقاله‏اى تحت عنوان «مرزهاى قرآن پژوهى»[11]طرح خود را دنبال كرد و با نگاهى به تلاش دو مترجم ياد شده به برخى از دشوارى‏هاى فنى ترجمه قرآن اشاره كرد. سرانجام در 1966 ترجمه قرآن را به پايان رسانيد. پارت در مقدمه ترجمه خود تصريح نموده كه از ترجمه‏هاى پيشين استفاده نكرده است،[12] و اين نشانه پشتكارو روحيه پژوهشگر اوست.
نكته‏اى كه بيش از هر چيز به ترجمه پارت امتياز مى‏بخشد، فهم دقيق آيات قرآن و ترجمه آنهاست.[13] اين شيوه كه در قرآن پژوهى با عنوان «فهم قرآن با قرآن» شناخته شده،[14] در تفسير قرآن به روش علماى اماميه از اصالت و اعتبار بالايى برخوردار است كه نمونه برجسته آن تفسير الميزان از علامه طباطبايى است. حال، چنانچه بپذيريم ترجمه ــ دست كم در مورد قرآن ــ نوعى تفسير موجز است، اهميت اين روش براى دستيابى به ترجمه‏اى درست، روشن مى‏شود.
اگر اين سؤال مطرح شود كه چگونه پارت براى فهم آيات قرآن، از آيات ديگر كمك گرفته است، در پاسخ مى‏توان گفت كه قرآن از ديدگاه وى قبل از هر چيز يك سند تاريخى از نبوت حضرت محمد صلى اللّه‏ عليه و آله است.[15] اين مطلب، هم در مقدمه ترجمه و هم دركتاب محمد و قرآن او مورد تأكيد قرار گرفته است. لذا مترجم بر اين عقيده است كه دشوارى‏هاى فهم آيات قرآنى با استناد به ساير آيات حل مى‏شود؛ بدين ترتيب كه مترجم بايد نخست آياتى را كه در لفظ و معنى مشتركاتى دارند بررسى و با هم مقايسه كند و آن گاه معناى آيه را در قالب زبانِ مقصد بريزد.

ويژگى

ديگر كارِ پارت خوددارى وى از به كارگيرى زبان ادبى و شعرگونه است. پارت بر صحت ترجمه تأكيد نموده و زيبايى الفاظ و جنبه‏هاى بلاغى آيات را مد نظر قرار نداده است. متن ترجمه در عين روانى، پر از افزوده‏هاى توضيحى است. براى برخى آيات، علاوه بر ترجمه آيه، ترجمه‏اى تحت اللفظى و گاه ترجمه‏اى احتمالى ــ همراه با علامت سؤال به نشانه ترديد مترجم ــ آمده كه اين كار به پيوستگى و انسجام كلام لطمه وارد كرده و گاه خواندن متن را ملال‏آور ساخته است. با اين حال، مترجم عقيده دارد كه به دليل تنوع و تغيير بسيار در سبك بيان و انشاى قرآن، از به كارگرفتن افزوده‏هاى توضيحى گريزى نيست.[16] البته اين مطلب با درنظر گرفتن شرايط لازم و سعى در رعايت ايجاز تا حدى درست است. از طرفى، بسيارى از قرآن پژوهان صِرف ترجمه آيات را، چه تحت اللفظى و چه آزاد، براى انتقال پيام كافى نمى‏دانند،[17] از اين‏رو مترجم بايد از واژه‏ها و عباراتى به عنوان توضيح بهره‏گيرد. گرچه اين مسئله در باب ترجمه قرآن و اصول مربوط به آن مورد اختلاف است، ولى در عمل همه مترجمان بدان تن داده‏اند.

نقاط قوت ترجمه

الف ـ مشابهات قرآن كه شامل تركيبات، تعبيرات، آيات و ساخت‏هاى نحوى مشابه است همه به طور يكسان ترجمه شده است. به عنوان مثال، تركيباتى مانند: «له ملك السموات و الارض» و يا «ما قدمت ايديهم» و حتى برخى آيات كه به طور كامل در سوره‏هاى مختلف تكرار گرديده، به صورت يكدست به آلمانى ترجمه شده است. رعايت اين نكته كه به عنوان حفظ امانت در ترجمه محسوب مى‏شود،[18] نشانگر آن است كه مترجم، نخست تمامى آيات مشابه و قريب المضمون را بررسى و آنها را با يكديگر مقايسه كرده و آن گاه دست به ترجمه آنها زده‏است.
مثال 1: «فلاتعجبك اموالهم ولا اولادهم انما يريداللّه‏ ليعذبهم بها» توبه (9) 55 و 85.
Du brauchst ihr Vermögen und hire Kinder nicht zu bestaunen. Gott will sie im diesseitigen leben damit bestrafen.
مثال 2: «ولا تبخسوا الناس اشياء هم» شعراء (26) 183؛ اعراف (7) 85؛ هود (11) 85.
Und zwackt den Leuten nicht ab, was ihnen gehört.
ب ـ در قرآن، برخى كلمات مترادف، گاه با هم و گاه جداگانه آمده‏اند و در كاربرد، تفاوت ظريفى با هم دارند كه از جمله آنها مى‏توان «خوف و خشيت»، «خضوع و خشوع» و «رحمن و رحيم» را نام برد. بديهى است كه انتقال اين تفاوت به زبان مقصد از دشوارى‏هاى ترجمه قرآن است. به دو مورد از دقت پارت در اين زمينه، اشاره مى‏شود:
مثال 1: «انما اشكوا بثى و حزنى الى اللّه‏» يوسف (12) 86.
Ich klage meinen gram und meine trauer Gott allein.
لغت‏شناسان، ميان «بثّ» و «حزن» فرق گذاشته‏اند. در قاموس قرآن آمده است:
«مراد از «بث» اندوهى است كه شخص قادر به كتمان آن نيست و آن را آشكار مى‏كند، لذا بايد مراد از «حزن» غصّه مخفى باشد».[19] راغب نيز در مفردات همين‏گونه معنى كرده است.[20]
ملاحظه مى‏شود كه در ترجمه بالا به ترتيب، دو واژه «Gram» و «Trauer» به كار رفته كه انتخابى درست و بجاست. در حالى كه ماكس هنينگ با انتخاب «Kummer» و «Trauer» از تفاوت ظريفى كه ميان اين دو واژه است غفلت كرده است.
مثال 2: «هوالذى جعل الشمس ضياء و القمر نورا» يونس (10) 5.
Er ist es, der die Sonne zur helligkeit und den Mond zu licht gemacht ... hat.
«ضياء» و «نور» در يك مورد با هم، و چند بار جداگانه در قرآن آمده‏اند. در كتب لغت و تفسير، ضياء به روشناييى گفته مى‏شود كه ذاتى باشد، مانند نور خورشيد، در حالى كه «نور» آن است كه بالعرض و اكتسابى باشد.[21] در ترجمه پارت با توجه به كاربرد خاص هر كدام، براى «نور» واژه Licht و براى ضياء Helligkeit به كار رفته است. همچنين در مواردى كه اين دو واژه به تنهايى به كار رفته‏اند، در ترجمه آنها دقت به عمل آمده است؛ از جمله سوره انبياء (21) 48 و سوره قصص (28) 71، كه در هر دو مورد هنينگ دچار سهو شده و براى «ضياء» از معادل آلمانى Licht استفاده كرده است.
ج ـ مترجم هنگام ترجمه اصطلاحاتِ تركيبى، خود را محدود به ظاهر الفاظ نكرده و براى هر يك معادل مناسب آورده و بدين ترتيب از لغزش‏هاى پاره‏اى از مترجمان پيشين مصون مانده است. نكته‏اى كه در زبان‏شناسى تحت عنوان توجه به نقش‏هاى دو گانه زبان مطرح است و مترجم بايد آن را در نظر بگيرد، يكى نقش انتقالى يا خبرى زبان و ديگر نقش ادبى يا تخييلى آن است.[22]
با دو مثال مى‏توان به رعايت اين اصل در ترجمه پارت پى‏برد:
1ـ «فاصبحوا نادمين» شعراء (26) 157.
Dann (aber) begannen sie (ihre Tat) zu bereuen
همان طور كه مى‏دانيم، واژه «اصبح» در آيه بالا كاربرد مجازى دارد و قيد زمان نيست. گلداشميت و هنينگ در ترجمه‏هاى خود morgens = صبحگاهان آورده‏اند كه تحت اللفظى و نادرست است.
2ـ «فكنتم على اعقابكم تنكصون» مؤمنون (23) 66.
معادل: ولى شما پشت كرديد Aber hir machtet kehrt
ناگفته نماند كه گاهى آقاى پارت علاوه بر آوردن ترجمه رسا و درست، ترجمه تحت اللفظى آيه را نيز در پرانتز آورده است كه اين كار ــ به رغم توجيه مترجم در مقدمه ترجمه ــ در برخى موارد از جمله در مثال زير هيچ ضرورتى ندارد:
3ـ «يوم يكشف عن ساق... قلم» (68) 42.
da die Sache brenzlig wird (wörtlich: da die wade entblösst wird)
معادل فارسى: آن گاه كه هنگامه بالا گيرد (تحت اللفظى: آن گاه كه ساق پا برهنه گردد).
برخى كاستى‏ها در ترجمه
الف . مسائلى چون عصمت پيامبر، علم پروردگار به افعال بندگان، جبر و اختيار و جز اينها از مباحث مورد اختلاف ميان فِرق اسلامى به شمار مى‏رود، و طبيعى است كه هر ترجمه‏اى از قرآن براساس مبانى كلامى مذهب مترجم صورت گيرد. البته گاه برداشتِ مترجم غير مسلمان معلول عدم تسلط وى نسبت به اصول اعتقادى اسلام است و در برخى موارد نيز متأثر از تفاسير مذاهب مختلف است. در چنين مواردى ممكن است ترجمه دچار خطا شود و با نصّ قرآن در تعارض قرار گيرد. در اين جا با توجه به اصول مسلّم مذهب تشيع، به دو نمونه از خطاى مترجم اشاره مى‏شود:
مثال 1ـ «وليعلم اللّه‏ من ينصره و رسله بالغيب» حديد (57) 25.
Auch Gott wollte (...) feststellen (w., wissen) wer ihm und seinen Gesandten im geheimen hilft
معادل فارسى: و خداوند مى‏خواست ... پى ببرد (بداند) چه كسى او و فرستادگانش را در نهان يارى مى‏كند.
ترجمه بالا موجب شبهه عدم احاطه علم پروردگار است. لذا بايد با توجه به ساير آيات كلامى قرآن اصلاح شود. مى‏توان با استفاده از فعل سببى lassen ترجمه درست عبارت را به صورت زير آورد: «تا خداوند معلوم بدارد چه كسى او و فرستادگانش را در نهان يارى مى‏كند».
مثال 2ـ «فلعلك تارك بعض ما يوحى اليك...» هود (11) 12.
Vielleicht möchtest du etwas von dem, was dir eingegeben wird, auslassen.
معادل فارسى: شايد دلت مى‏خواهد بعضى از آنچه را به تو وحى مى‏شود رها كنى.
مفهوم اين جمله اين است كه پيامبر در كتمان يا ابلاغ بعضى از چيزهايى كه به او وحى مى‏شده دغدغه داشته است. همين احتمال در «تفسير و واژه نماى» مترجم نيز آمده است.[23]
اين گونه برداشت از آيه كه يادآور افسانه بى‏اساس و دروغين غرانيق[24] است با مسئله عصمت پيامبر اكرم(ص) و به عبارتى با خود قرآن در تناقض است.
در برخى تفاسير، از جمله تفسير نمونه، «لعلك» به «مبادا» ترجمه شده و برخى ترجمه‏هاى اخير فارسى نيز از آن پيروى كرده و بدين‏صورت آورده‏اند: و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى مى‏شود ترك گويى...
ب . احكام فقهى در مورد نماز، روزه، حج و مانند آن، بخشى از آيات قرآن را در بر مى‏گيرد. در بسيارى از موارد حكمى به اجمال صادر شده كه تفصيل و شرح آن را «سنّت» عهده‏دار است. لذا دانش فقهى مترجم در صحت و قوت ترجمه نقش دارد.
مثال 1 ـ و كلوا واشربوا حتى يتبيّن لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر... بقره (2) 187.
Und esst und trinkt, bis ihr in der Morgendämmerung einen weissen von einem schwarzen Faden unterscheiden Könnt.
معادل فارسى: و بخوريد و بياشاميد تا وقتى كه در طلوع فجر بتوانيد نخ سفيدى را از نخ سياه تميز دهيد.
منظور از تعبير كِنايى قرآن، پديدار شدن سپيدى سحر از سياهى شب است. اين دستور فقهى به منظور ارائه يك مقياس عينى، يعنى استفاده از نخ سياه و سفيد براى تشخيص شروع روزه نيست. لذا در يكى از ترجمه‏هاى اخير فارسى، آيه فوق اين گونه ترجمه شده است:
و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود.[25]
مثال 2 ـ «فتيمموا صعيدا طيبا...» نساء (4) 43
, dann sucht einen sauberen (oder: geeigneten, w. guten) hochgelegenen Platz auf und streicht euch über...
معادل فارسى: در اين صورت جاى تميز [يا: مناسب، تحت اللفظى: خوب] و بلندى پيدا كنيد و بر چهره و دست‏هايتان بكشيد.
عبارت بالا كه حكم تيمم را بيان مى‏كند، توسط مترجم آلمانى مبهم و نارسا ترجمه شده است. در ترجمه‏هاى هنينگ و ابن رسول از لفظ «خاك» استفاده شده كه گوياتر است.
ج . در پايان، برخى ديگر از موارد سهو در ترجمه پارت را با ذكر شماره آيه يادآور مى‏شويم و به دليل روشن بودن موارد و اختصار كلام از شرح آن صرف نظر مى‏كنيم:
ــ ترجمه شبهه‏انگيز آيات كلامى: بقره (2) 29؛ آل عمران (3) 142.
ــ ترجمه مبهم آيه فقهى: بقره (2) 236 و 237 در باب پرداخت مهريه زن.
ــ انتخاب معادل نادرست: بقره (2) 273 براى كلمه «جاهل»؛ بقره (2) 215 براى كلمه «خير».
ــ سوء برداشت در فهم آيه: بقره (2) 104 در بيان مقصود از «راعنا» و «انظرنا».
ــ حذف تأكيد: بقره (2) 4.

نتيجه‏گيرى

در مجموع، مترجم كارى علمى، پر زحمت و همراه با دقت انجام داده است. به علاوه روشِ علمى او در صحت و استحكام ترجمه نقش مهمى دارد، ولى ترجمه او از آيات فقهى و كلامى، خالى از نقص نيست. اين بدان سبب است كه اين دو رشته علمى كه از علوم اسلامى به شمار مى‏روند، در شناخت مفاهيم قرآنى و بالاخره در ترجمه قرآن نقشى بسزا دارند؛ از اين‏رو به طور كلى مى‏توان گفت كه آن بخش از اصول و مبانى ترجمه قرآن كه علمى و كاربردى است، در اين ترجمه به طور نسبى رعايت شده، ولى آنچه به سطح دانش فقهى و كلامى اين مترجم غير مسلمان مربوط مى‏شود موجب بروز كاستى در ترجمه وى گرديده است.

پی نوشت ها:

[1]1. Rudi Paret, Der Koran, Stuttgart, Kohlhammer, 1962.
[2]. نقدى، محمد؛ فردا دير است، ترجمان وحى، شماره 4، اسفند 77.
[3]1. Friedrich Rückert.
[4]2. Gätje, Helmut, »Zur Koranübersetzung von Rudi Paret«, aus Bustan (Österceichische Zeitschrift), 6-1965.
[5]3. Schweiger.
[6]4. Megerlein.
[7]5. Ulman.
[8]6. Henning.
[9]7. Goldschmidt.
[10]8. Gätje, Helmut, id, p.35.
[11]1. Paret, Rudi, Grenzen der Koranforschung, Stuttgart 1960.
[12]2. Paret, Rudi, Vorwort zu, Der Koran, Übersetzung von R. Paret, Stuttgart 1966.
[13]. همان، ص 8.
[14]. خرمشاهى، بهاءالدين؛ فهم قرآن با قرآن، مترجم ويژه‏نامه ترجمه قرآن، سال سوم، شماره دهم، تابستان 1372.
[15]3. Paret, R., Mohammed und der Koran, Vorwort, Stuttgart 1957.
[16]1. Paret, Rudi; Vorwort zu Der Koran, p.7.
[17]. مشكلات و ديدگاه‏ها در ترجمه قرآن، مترجم، سال سوم، شماره دهم.
[18]. كريمى‏نيا، مرتضى؛ يكسانى و هماهنگى ترجمه قرآن، ترجمان وحى، شماره اول، شهريور 1376.
[19]. قرشى، سيدعلى‏اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 161.
[20]. مفردات، ص 108.
[21]. نك: اقرب الموارد، ذيل دو واژه ضياء و نور.
[22]. نجفى، ابوالحسن، «مسئله امانت در ترجمه»، درباره ترجمه، مركز نشر دانشگاهى، 1370.
[23]1. Paret, R.; Kommentar und Konkordanz, Stuttgart 1977, zu betroffenem Vers.
[24]. نك: تفسير نمونه، ج 14، ص 141.
[25]. نك: ترجمه استاد فولادوند، سوره بقره، آيه 187.

مقالات مشابه

بررسی ترجمه قرآن کریم به زبان آلمانی

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, استفان فریدریش شفر

نقد و بررسی ترجمه آلمانی قرآن رودی پارت

نام نشریهنقد زبان و ادبیات خارجی

نام نویسندهمحمدحسین حدادی, فرح نارنجی

تفصیل ترجمه های قرآن کریم به زبان آلمانی

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمدحسین ساکت

سیر ترجمه قرآن در آلمان

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمد حمید‌الله

سیر ترجمه قرآن در آلمان

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمد حمیدالله