ويرايش جديد از المعجم المفهرس

پدیدآورمحمدجعفر صدری

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 355 بازدید
ويرايش جديد از المعجم المفهرس

محمدجعفرصدري

بدون ترديد قرآن، يكي از معدود كتاب‌هايي است كه در ميان مردم و به ويژه مسلمانان جهان، بيش‌ترين مراجعه كننده را دارد. با توجّه به حجم نسبتاً زياد قرآن كريم و فراواني آيات آن، امروزه كم‌تر كسي است كه در ضرورت وجود يك معجم‌الفاظ براي اين كتاب آسماني احساس ترديد كند؛ معجمي كه بتواند مراجعه كننده را دست‌كم در دست‌يابي به آيه‌? مورد نظر خويش ياري رساند.
يكي از كتاب‌هاي ارزشمندي كه در اين راستا فراهم آمده است «المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكريم» اثر دانشمند مصري، مرحوم محمّد فؤاد عبد‌الباقي (1299 ـ 1388هـ. ق) است. اين كتاب به‌طور قطع يكي از مهم‌ترين و كار‌آمدترين كتاب‌هايي است كه در اين زمينه نگاشته شده و در سراسر جهان اسلام قبول عام يافته و همه? قرآن پژوهان را در كارهاي قرآن پژوهي‌شان ياري رسانده و مي‌رساند؛ سعي او مشكور باد.
عبد‌الباقي در فراهم آوردن معجم خويش (مقدّمه كتاب ص هـ) خود را وام دار كتاب واژه‌ياب «نجوم الفرقان في أطراف القرآن »(چاپ 1842م) اثر مستشرق معروف آلماني، گوستاو فلوگل مي‌داند.
سبك بديع، دقّت و اتقان نسبي كار، قابل تحسين بسيار است؛ به ويژه آن كه وي اين كار را به صورت دستي انجام داده كه مستلزم صرف حوصله‌? بسيار است.
المعجم المفهرس، نخستين بار در سال 1364ق/1945م، در مصر و توسّط دارالكتب المصريّة به چاپ رسيده و پس از آن به همان صورت اوّليه‌اش، در مصر و برخي ديگر از كشورهاي اسلامي مانند: لبنان، سوريه، تركيه و ايران و بعضاً با تغييرات اندكي (مانند افزودن متن عربي قرآن) به صورت افست، تجديد چاپ شده است.
چاپ‌هاي مختلف اين كتاب كه هم اكنون در دسترس است، (به ويژه چاپ‌هاي داخلي) نوعاً از كيفيّت مطلوبي برخوردار نيست و در برخي از آن‌ها ريختگي‌ها و كم رنگي‌هاي فراواني به چشم مي‌خورد ،به‌گونه اي كه گاه استفاده از بخش‌هايي از آن را دشوار و يا غير ممكن مي‌سازد.
معجم عبد‌الباقي علي رغم امتيازات فراواني كه دارد و در ظرف زماني خود، كاري بس ارزشمند و درخور تحسين بوده است، ولي نقاط ضعف و كاستي‌هايي نيز دارد كه برقرآن پژوهان پوشيده نيست. امروزه با توجّه به پيشرفت ابزارها وامكانات معجم‌نگاري و نيز تجربه‌هاي فراواني كه در اين حوزه صورت گرفته و حاصل آن هم اكنون در معرض ديد و داوري همگان قرار دارد، نبايد هم چنان به حاصل كار گذشتگان بسنده كرد و پيوسته برسرسفره‌? حاضر و آماده‌? آنان نشست، بلكه لازم است در پرتو نقد و بررسي كارهاي پيشينيان و مشخّص ساختن نقاط قوّت و ضعف آن‌ها و نيز با به كارگيري ابزارها و امكانات جديد، گامي به جلو نهاد و اثر نوي پديد آورد كه افزون برپيراسته بودن از ضعف‌ها و كاستي‌هاي بعضاً طبيعي پيشينيان و برخورداري از نقاط قوّت و جهات مثبت آن‌ها، حتي الامكان كار اطلاع‌رساني در اين زمينه را آسان‌تر سازد و بدان سرعت بخشد.
معجم عبد‌الباقي در دو ستون اصلي و شش ستون فرعي تنظيم شده كه هريك اطلاعات خاصّي را به شرح زير در اختيار خوانندگان قرار مي‌دهد: 1. مدخل و يا واژه‌? قرآن 2.‌بافت و سياق آيه‌اي كه واژه‌? قرآني مورد نظر در آن به كار رفته است 3.‌شماره‌? آيه 4.‌بيان مكّي و يا مدني بودن آيه 5.‌نام سوره 6.‌شماره? سوره.

نقد و بررسي المعجم المفهرس

در اين مقال، ابتدا نگاهي كوتاه خواهيم داشت به برخي از ضعف‌ها و كاستي‌هاي المعجم المفهرس و پس از آن،معرفي يكي از كارهاي جديدي كه در اين زمينه در دست تهيّه است و به زودي منتشر و در اختيار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.
پيشاپيش توجّه خوانندگان گرامي را به يك نكته جلب مي‌كنيم و آن اين كه در اين نوشتار در صدد استقصاي همه? موارد كاستي‌هاي المعجم‌المفهرس نيستيم، بلكه مقصود در اين‌جا، نشان دادن نوع كاستي‌ها و اشاره به نمونه‌هايي از آن است. اين كاستي‌ها عمدتاً متوجّه ستون اوّل و دوّم؛ يعني مدخل و واژه‌? قرآني و مقدار آيه‌اي است كه كلمه? مورد نظر در آن به كار رفته است كه به تفكيك به آن‌ها اشاره مي‌شود:

الف : مدخل و واژه‌ قرآني

ضعف‌ها و كاستي‌هاي اين محور را مي‌توان در چند قسمت فرعي دسته‌بندي كرد:

1.مدخل‌هاي از قلم افتاده

عبد‌الباقي در اين كتاب در صدد بوده است همه‌? فعل‌ها و اسم‌ها را استقصا كند، ولي برخي از مدخل‌ها را از قلم انداخته است كه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:
واژه‌? الّذي (با 304 مورد كاربرد)،الذّين (با 1080مورد كاربرد)،هذا (با 225 مورد كاربرد)1، مَنْ و مَن‌ذا.
علاوه براين، در مواردي نيز از مجموع كاربرد يك كلمه، يك يا دو مورد از قلم افتاده است. البتّه اين موارد غير از آن پانزده موردي است كه خود مؤلّف در ابتداي كتاب استدراك كرده است‌(ص ح). برخي از اين موارد2 عبارتند از:
اللّه: فاتحه/ 1؛عند:بيّنه/ 8؛مع: مائده/ 84؛ انفال/ 19و 46؛بعثناهم: كهف/ 12 و19؛ ونَقْصُصْهُمْ: نساء/ 164.
در دو مورد اخير، هرچند مدخل بعثناهم و نقصصهم به صورت جداگانه نيامده است، ولي هر دو آيه اشتباهاً در ذيل مدخل بعثناكم و نقصص آمده است.

2. غلط‌هاي املايي

در معجم عبد‌الباقي، مدخل ها برخلاف مقدار آيه‌? ذكر شده، داراي اعراب‌اند؛ از اين‌رو، برخي از كلمات به غلط اعراب‌گذاري شده‌اند، مانند: إئْتِ، إئِتِنا، إئْتُوا، إئْتُونا و… كه همزه? آن‌ها به صورت همزه? قطع نگاشته شده، در حالي كه همزه? آن‌ها وصل است و بايد به صورت انتِ و… نگاشته مي‌شد؛ ضَرّ?ٍ كه درست آن ضُرُّ است؛ أزَواجِكَ و فَاثْبَتُوا كه صحيح آن‌ها به ترتيب، أزْوَاجِكَ وفَاثْبُتُوا است.

3.ريشه كلمات

در معجم عبد‌الباقي، به طور مستقل به ذكر ريشه? كلمات پرداخته نشده است، بلكه در سرصفحه? كتاب، ريشه? اوّلين و آخرين مدخلي كه در آن صفحه آمده ذكر شده است؛ از اين‌رو، به ريشه‌? كلمات كه بين اوّلين و آخرين مدخل قرار گرفته‌اند هيچ اشاره‌اي نشده است، به‌طوري كه از مجموع 1771 مادّه? قرآني، تنها به ريشه? 491 مورد در سرصفحات اشاره شده است.3
علاوه براين، هرچند در بيش‌تر صفحات، مجموعه? مشتقّات يك ريشه با علامتي شبيه سه ستاره از ريشه‌هاي قبل و بعد تفكيك شده، ولي اين شيوه در همه‌جا نيز اعمال نشده است؛ براي نمونه ر.ك. به: ص118 كه به ترتيب، ريشه‌هاي «ب ر ز»، «ب ر ز خ»،«ب ر ق»، «ب ر ك»، «ب ر م»، «ب ر هـ ن»، «ب ز غ» و «ب س ر» در آن به كار رفته، ولي از هم تفكيك نشده است.
از نارسايي‌هاي ديگر معجم، بازگرداندن بسياري از كلمات به يك ريشه? سه حرفي است كه اين امر، هم مستلزم تكلّف است و هم در مواردي غلط‌انداز؛ مثلاً واژه‌هاي «اللاّئي»، «اللاّتي»،«الّذَانِ» و «الّذين» را در ريشه‌ي «أ ل ل» آورده كه بسيار غريب و بعيد به نظر مي‌آيد؛ به ويژه آن كه با «الِ» اول اين كلمات مانند «ال» تعريف معامله مي‌شود و در هنگام وصل به كلمه? قبل همزه? آن تلفّظ نمي‌شود، آن وقت چگونه مي‌توان آن را جزء ريشه? كلمه به حساب آورد و آن را از ريشه?«أ ل ل» دانست؟

4. ذكر برخي از حروف و ضمائر

عبد‌الباقي هرچند در مقدّمه? معجم تصريح نكرده است كه حوزه? كارش محدود به‌اسم‌و‌‌فعل است، ولي اين مطلب به خوبي از مقدمه و متن كتاب برمي‌آيد كه وي‌‌نظري‌‌به‌‌حروف نداشته است؛ چرا كه از ميان انبوهي از حروف، تنها به چند مورد‌‌بيشتر‌‌اشاره نكرده است، مانند: «بَلَي» ، «سَوفَ» و «هَا» در هَا‌أنْتُمْ وهَذَا. اين‌‌در‌‌حالي‌‌است كه «بَلَي» حرف جواب و «هَا» حرف تنبيه و «سَوْفَ» حرف استقبال‌‌است.4
ضمائر اعمّ از ضمائر متّصل و منفصل نيز هرچند از اقسام اسم‌اند، ولي مورد نظر وي نبوده است و اگر به چند مورد مثل: إيّاك، إيّاكم، إيّانا، إيّاهُ و… اشاره شده ،اين امر ناشي از غفلت بوده است.

ب . مقدار آيه‌ ذكر شده

علي رغم دقّتي كه مرحوم عبد‌الباقي در گزينش آيات و انتخاب مقدار لازم از هرآيه به كار برده است، در پاره‌اي از موارد، ضعف‌هايي به چشم مي‌خورد كه توجّه به آن مي‌تواند مفيد باشد. برخي از اين موارد عبارتند از:

1.كامل نبودن معناي آن مقدار از كلمات آيه كه آورده شده است؛ به اين دو نمونه توجّه كنيد:

الآخِرِ: ومن النّاس من يقول آمنّا باللّه وباليوم الآخر وما هم [بمؤمنين]،(بقره،2/8).
الآخِرِ: ومن الأعراب من يؤمن باللّه واليوم الآخر ويتّخذ ما ينفق [قربات عند اللّه]،(توبه،9 /99).
همان‌گونه كه مشاهده مي‌شود معناي آن مقدار از آيه كه عبد‌الباقي آورده، ناقص است و جز با كلماتي كه در داخل كروشه آمده كامل نمي‌شود؛ و اگر در هردو آيه، تا ذكر كلمه? «الآخِرِ» بسنده مي‌كرد، بهتر از اين بود كه آيه را به طور ناقص بياورد.

2.نا‌هماهنگي در مقدار آوردن آيه در موارد مشابه؛ به اين دو دسته از آيات توجّه كنيد:

الآخَرِينَ: ثمّ دمّرنا الآخرين? [وأمطرنا عليهم مطرا]، (شعراء،26/172ـ173).
الآخَرِينَ: ثمّ دمّرنا الآخرين?[وإنّكم لتمّرون عليهم مصبحين]،(صافات،37/136ـ 137).
اُخْرَي: ولا تكسب كلّ نفس إلاّ عليها ولا تزر وازرة وزر أخري، (انعام،6/164).
اُخْرَي: ومن ضلّ فإنّما يضلّ عليها ولا تزر وازرة وزر أخري، (اسراء،17/15).
اُخْرَي: ولا تزر وازرة وزر أخري وإن تدع مثقلة إلي حملها [لا يحمل منه شيء]، (فاطر،35/18).
در آيات دسته‌? دوّم مقداري از كلمات قبل و يا بعد عبارت ولا تزر وازرة وزر أخري آورده شده است و شايد اين بدان جهت بوده كه با جدا كردن آيات مشابه از يكديگر، بين آن‌ها تمايزي ايجاد كند و مراجعه كننده را زودتر به مقصد برساند، ولي بهتر بود يك شيوه? واحدي را برمي‌گزيد و آن را در همه‌? موارد مشابه به كار مي‌بست. يعني در مورد آيات دسته? اول، مقدار داخل كروشه راهم مي‌آورد و يا در مورد دسته? دوّم از ذكر مقدار اضافي پرهيز مي‌كرد (به ناقص بودن معناي آيه? سوّم نيز دقّت شود).

3. عدم توجّه به معنا در گزينش مقدار آيه؛ در نمونه‌ زير دقّت كنيد:

الآخِرِ: [إنّ الذّين آمنوا والّذين هادوا والنّصاري والصّابئين]مَن أمن باللّه واليوم الآخر وعمل صالحا فلهم أجرهم [عند ربّهم]،(بقره/62).
در اين آيه، ظاهراً جمله? مَنْ آمن باللّه…خبر إنّ در صدر آيه است و جمله‌? فلهم‌‌أجرهم… عطف به جمله‌? پيشين است. با گزينشي كه مرحوم عبد‌الباقي ارائه كرده،‌‌علاوه برناقص بودن معناي جمله، چنين به ذهن متبادر مي‌شود كه موصول و صله‌‌در‌‌مَنْ آمن باللّه… مبتدا و جمله‌? فَلَهُمْ أجرهم… خبر إنّ است و اين برداشت قطعاً نادرست است. بنابراين، به نظر مي‌رسد اگر به يكي از دو صورت زير گزينش مي‌شد بهتر بود:
1. إنّ الّذين آمنوا والّذين هادوا… مَنْ آمن باللّه واليوم الآخر.
2. مَنْ آمن باللّه واليوم الآخر وعمل صالحاً (به صورت ناقص).
براين اساس، در گزينه? اوّل جمله‌? اسميّه كامل است، ولي در گزينه? دوّم، هرچند جمله ناقص است، ولي غلط‌انداز نيست.
3. و يا در ارتباط با مدخل «دُون» در آيه زير:
دُون: احشروا الذّين ظلموا وأزواجهم وما كانوا يعبدون? من دون اللّه فاهدوهم الي صراط الجحيم، (صافات،37 /22ـ 23). در صورتي كه اگر به جاي ذيل آيه 23، تمام و يا قسمتي از آيه 22 مي‌آمد، بسيار بهتر مي‌بود.
4. آوردن بيش از مقدار لازم از كلمات آيه؛ در اين‌جا تنها به ذكر يك نمونه بسنده‌‌مي‌شود: در ذيل مدخل «اختلاف» تمام 5 سطر (رسم‌الخطّ عثمان طه و 6‌‌سطر‌‌معجم) آورده شده است؛ در صورتي كه مي‌توانست با استفاده از نقطه‌چين، هم‌‌رعايت كامل بودن معني آيه را كرده باشد و هم به ذكر مقداري از آن به شكل زير اكتفا‌‌كند:
اختلاف: إنّ في خلق السّماوات والأرض واختلاف اللّيل والنّهار… لآيات لقوم يعقلون، (بقره/164).
البتّه اين تطويل از موارد نادر معجم است،ولي اين پديده ـ هرچند نه به اين بزرگي ـ در بسياري از آيات معجم ديده مي‌شود.

ويژگي‌هاي ويرايش جديد از المعجم المفهرس

در ويرايش جديد المعجم المفهرس، در صدد بوده‌ايم در پرتو الطاف الهي و راه‌نمايي‌ها و مساعدت‌هاي استادان ارجمند و قرآن‌پژوهان گرامي و با توجّه به آن‌چه گذشت، ساختار معجم را حتي الامكان به گونه‌اي طرّاحي كنيم كه بتواند هر دو هدفي را كه در زير خواهد آمد، تأمين كند و محقّقان و علاقه‌مندان به قرآن را در هرسطحي از دانش عربي كه باشند، در حدّ امكان ياري رساند. اين دو هدف عبارتند از:
1. تسهيل و تسريع در جست‌وجوهاي لفظي و به اصطلاح «واژه‌يابي».
2. كمك‌رساني در امر جست‌وجوهاي معنايي و به اصطلاح «موضوعي».
به همين منظور، معجم مذكور در دو جلد طرّاحي شده است: يك جلد به فعل‌ها و اسم‌هاي قرآني و جلد ديگر به ادوات و ضمائر اختصاص داده شده است؛ هم چنان كه معجم اسما و افعال خود نيز در دو ويرايش و دو روايت جداگانه تنظيم خواهد شد كه هريك مخاطبان خاصّ خود را دارد:
1. ويرايش و روايتي كه در آن، كلمات براساس مادّه و ريشه‌ي آن‌ها تنظيم شده‌اند، شبيه به كار اصلي عبد‌الباقي.
2 . ويرايش و روايتي كه در آن كلمات براساس حروف الفبا مرتب شده‌اند.
آن‌چه در اين نوشتار گفته مي‌شود، هرچند در بسياري جهات، مشترك بين هرسه معجم است، ولي بيش‌تر ناظر به ويرايش نوع اول است.

ساختار كلّي معجم

اين معجم همانند معجم عبد‌الباقي، داراي دو ستون اصلي و هرستون خود داراي شش ستون فرعي اطلاعاتي است. در 604 صفحه‌? نخستين كتاب، متن عربي قرآن كريم به خط زيباي عثمان طه تعبيه شده، به گونه‌اي كه كم‌تر از 4 صفحه از قطع وزيري، به متن عربي و بقيّه آن به متن معجم اختصاص يافته است.
در قسمت راست و چپ، به ترتيب، اوّلين و آخرين مدخل هرصفحه و در قسمت مياني، ريشه آن‌ها به همراه شماره? صفحه? كتاب آمده است. هريك از ستون‌هاي شش‌گانه همانند معجم عبد‌الباقي، اطلاعات خاصّي را در اختيار مراجعه كننده قرار مي‌دهد، با اين تفاوت كه به جاي ستون تعيين مكّي و مدني آيه، شماره? صفحه? قرآن عثمان طه كه آيه? مورد نظر در آن به كار رفته جاي داده شده و با قلم‌سياه مشخّص شده است. البتّه تعيين اين كه كدام آيه مكّي و كدام آيه مدني است، به يكي از جدول‌هاي ضميمه در پايان معجم موكول شده است.
در اين‌جا، به برخي از ويژگي‌هايي كه در اين ويرايش مدّ نظر بوده عمدتاً در ارتباط با ستون اوّل (مدخل) و ستون دوّم (آيه) است اشاره مي‌كنيم:

الف .ويژگي‌هاي ستون مدخل

مهم‌ترين ويژگي‌هاي ستون مدخل از اين قرار است:
1. بدون پيشوند؛ حروف منفصلي نظير همزه? استفهام «أ»، «و»، «لا» و «لم» كه قبل از برخي از كلمات آمده و نيز حروف متّصلي كه برسر برخي از اسم‌ها و يا فعل‌ها درمي‌آيند، از اول كلمات مدخل‌ها حذف شده است. اين حروف عمدتاً عبارتند از: «بـ»، «تـ»، «سـ»، «فـ»، «كـ»، «لـَ»، «لـِ». در معجم عبد‌الباقي، معمولاً پيشوندها در ستون مدخل آمده‌اند، ولي نا‌هماهنگ عمل شده است.
2. تفكيك اسم‌هاي داراي «ال» از اسم‌هاي بدون «ال». براين اساس، مثلاً واژه‌هاي «مكنون» و «المكنون» در دو موضع جداگانه (اوّل واژه‌? بدون «ال»، بعد واژه‌? همراه با «ال») آورده شده‌اند:
مكنون: إنّه لقرآن كريم? في كتاب مكنون،(واقعه،56/77، 78).
المكنون: وحور عين? كأمثال اللؤلؤ المكنون،(واقعه/22،23).
3. تفكيك اسم‌ها براساس حركت اعرابي آخر آن‌ها؛ براين اساس، موارد كاربرد كلماتي نظير: «دِينُ»، «دينَ» و «دينِ» در ذيل سه مدخل جداگانه آمده‌اند (اول واژه‌? داراي ضمّه، بعد داراي فتحه و پس از آن، واژه? داراي كسره)، هم چنان كه اسم‌هاي داراي تنوين و اسم‌هاي بدون تنوين نيز از هم تفكيك شده‌اند؛ بنابراين مدخل «ذِكرَُ» و «ذِكرٍ» از مدخل «ذكرُ» و «ذكرِ» تفكيك شده و از اين‌رو، هريك را بايد در ذيل مدخل خاصّ خود جست‌وجو كرد.
4. تفكيك فعل‌هايي كه داراي حركت اعرابي متفاوت‌اند؛ مثلاً: يأتِيْكم از يأتِيَكم ويَضرِبُ از يَضرِبَ.
5. اعراب كامل؛ تمام حروف كلمات مدخل، اعمّ از حرف آخر و ديگر حروف كلمه داراي حركت اختصاصي خود آن است، دقيقاً به همان شكلي كه در قرآن به كار رفته است؛ براين اساس، مدخل‌هايي كه در معجم عبد‌الباقي بعضاً داراي حرف‌هاي بدون اعراب بوده‌اند و يا حرف آخر آن‌ها داراي حركت هاي اعرابي مشترك است اصلاح شده‌اند (با توجّه به ويژگي دوّم و سوّم و چهارم).
6. تصحيح غلط‌هاي املايي و افزودن مدخل‌هايي كه در معجم عبد‌الباقي از قلم افتاده و پيش از اين به برخي از آن‌ها اشاره شد.
7. شناسايي واژه‌هاي دخيل و قرار دادن آن در جاي اصلي خود و ارجاع به آن‌ها در مواضعي كه عبد‌الباقي آن‌ها را به كار برده است. براين اساس، مثلاً موارد كاربرد واژه‌? «داود» كه در ذيل ريشه? «د و د» (پس از كلمه? «أدهي» از ريشه‌? «د هـ ي» و قبل از «تدور» از ريشه? «د و ر») آمده است، در ذيل ريشه ? «د ا و د» (قبل از كلمه‌ي دأب) ذكر گرديده، ولي پس از كلمه‌? «أدهي» به محلّ اصلي آن ارجاع داده شده است. در همه جاي معجم، كلمات دخيل با علامت ستاره (?) مشخّص گرديده است.
8. به كارگيري شيوه‌? ارجاع در موارد لازم؛ به منظور تسهيل در دست‌يابي به آيه? مورد نظر، در موارد متعدّدي، از شيوه? ارجاع و از علامت «ـــ» استفاده شده است. مهم‌ترين اين موارد عبارت است از:
الف: در مواردي كه در ريشه‌? يك كلمه اختلاف نظر وجود داشته باشد، مانند كلمه‌? «التّراقي» كه برحسب اختلافي كه بين عالمان لغت وجود دارد، آن را از ريشه‌? «ر ق ي»، «ت ر ق» و «ر ق و» دانسته‌اند. از اين‌رو، پس از ذكر كلمه? ياد شده در ريشه‌? «ر ق ي»، در ذيل ريشه‌هاي «ر ق و» و «ت ر ق» به ريشه‌? «ر ق ي» نيز ارجاع داده‌ايم.
ب: در مواردي كه بين ريشه‌? اصلي و درست يك كلمه با آن ريشه‌اي كه در بدو امر به ذهن انسان تبادر پيدا مي‌كند، تفاوت وجود داشته باشد، مانند واژه «يلتكم» كه از مادّه‌? لات، يليت، ليتا (مثل باع).
ج: در مواردي كه عبد‌الباقي در ذكر ريشه‌? كلمه‌اي به خطا رفته باشد مثل واژه‌هاي دخيل كه پيش از اين به آن اشاره كرديم.
د: در مواردي كه در حرف اصلي يك كلمه، «قلب» صورت گرفته باشد، مثل واژه? «ادّكر» و «تدّخرون» كه هردو از باب افتعال و به ترتيب از ريشه? «ذ ك ر» و «ذ خ ر» بوده و «ذ» و «تـ» باب افتعال در آن‌ها تبديل به «د» و سپس در هم ادغام شده‌اند؛ بنابرابن، در ذيل ريشه? «د ك ر» و «د خ ر» به موضع اصلي آن‌ها ارجاع داده شده است.
هـ : در مواردي كه در حروف اصلي يك كلمه «حذف» صورت گرفته باشد، مثل: دعاء (=دعائي)كه بين آن و بين كلمه? «دعاء» كه داراي حركت اعرابي جرّ است، تفاوت وجود دارد و بايد در دو موضع مختلف و هريك در جاي خود ذكر شوند و به ديگري ارجاع داده شوند.
9. ذكر ريشه? كلمات: ريشه? هرمادّه و مشتقّات آن به طور جداگانه و در ابتداي هرمجموعه از كلمات هم خانواده آمده است و اين افزون برآن چيزي است كه در سرصفحه به ريشه‌? اوّلين و آخرين كلمه اشاره مي‌شود. در اين رابطه، در مواردي كه در بين عالمان لغت، نسبت به ريشه? كلمه‌اي اختلاف نظر وجود داشته باشد، اصل را برنظر مرحوم عبد‌الباقي گذارده و در موضع و يا مواضع ديگر، بدان ارجاع مي‌دهيم. البتّه با وجود اين، گريزي از آن نسبت كه براي تسهيل و تسريع در دست‌يابي مراجعه كننده به آيه? مورد نظر، همانند عبد‌الباقي، جدولي براي نشان دادن ريشه? برخي از كلماتِ دشوار تنظيم شود.

ب: ويژگي‌هاي ستون آيه

مهم‌ترين ويژگي‌هايي كه در ستون آيه رعايت شده به شرح زير است:
1. داشتن اعراب؛ آيات مورد نظر در اين ويرايش برگرفته از فايلي است كه با وسواس و دقّت فراوان و به طور مكرّر تصحيح شده و به تأييد كارشناسان دار‌القرآن سازمان تبليغات اسلامي رسيده است و مي‌توان گفت اغلاط آن در حدّ صفر است.
2. سياه بودن كلمه? مورد نظر در متن آيه؛ به گونه‌اي كه با يك چشم‌انداختن به نظر بيايد.
3. كامل كردن بافت و سياق آيه؛ به گونه‌اي كه معناي كامل و محصّلي از آن فهميده شود و حتي الامكان انسان را از مراجعه به متن قرآن بي‌نياز سازد. در اين راستا يكايك آيات معجم عبد‌الباقي مورد بررسي قرار گرفت، و در آن‌حذف و اضافاتي صورت گرفته است. از اين‌رو، گاهي ناگزير به آوردن مقداري از آيه‌? قبل و يا بعد شده‌ايم (و براي نشان دادن تعدّد آيه از علامت ستاره (?) در بين دو آيه استفاده كرده‌ايم)، هم چنان كه گاه براي پرهيز از طولاني شدن آيه و افزايش حجم كتاب (به ويژه با توجّه به داشتن اعراب كامل)، مقدار غير لازم را حذف و از علامت نقطه‌چين (…) استفاده كرده‌ايم مثلاً: در ذيل مدخل «أبّاً»، «ندخلكم» و «مدخلاً» چنين آمده است:
أبّاً: فأنبتنا فيها حبّاً…? وفاكهة وأبّاً،(عبس، 80/27 و 31).
ندخلكم: إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه… وندخلكم مدخلاً كريماً،(نساء،4/31).
مدخلاً: إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه… وندخلكم مدخلاً كريماً،(نساء/31).
با كامل‌تر كردن بافت و سياق آيه، در صدد بوده‌ايم تا حتي الامكان هدف دوّم را تأمين كنيم و يا دست‌كم بدان نزديك شويم، يعني كمك‌رساني در امر جست‌وجوهاي معنايي و به اصطلاح «موضوعي».
4. در مواردي كه دو مدخل پشت‌سرهم، از كلمات يك آيه باشند، براي پرهيز از تكرار و افزايش حجم كتاب، مقداري از آيه را در مقابل مدخل اوّل و ادامه‌? آن بدون حذف و تكرار، در مقابل مدخل بعد ذكر كرده‌ايم تا بافت و سياق آيه كامل باشد؛ براي نشان دادن اين امر از علامت «=» در انتهاي آيه‌? اوّل استفاده كرده‌ايم.
كار اين ويرايش در دفتر پژوهش و نشر سهروردي در حال انجام است و هم اكنون مراحل پاياني خود را مي گذراند و به خواست خداوند ظرف چند ماه آينده منتشر و در اختيار علاقه مندان و قرآن پژوهان قرار خواهد گرفت.

پاورقيها:

1. اين در حالي است كه تثنيه اين دو واژه (الذّان، الذَّيْن وهذان) در معجم آمده است.
2 .در المعجم الإحصائي، اثر دكتر محمود روحاني،1/ 51، و نيز المعجم المفهرس لكشف آيات القرآن، اثر مهندس رضا كيان‌زاد، ص‌يازده، به موارد ديگري از قلم‌افتادگي‌ها نيز اشاره شده كه موارد ياد‌شد در دو نسخه? متفاوت از معجم كه نزد اين جانب موجود است، ديده مي‌شود؛ شايد چاپ‌هاي مختلف معجم، اندكي با هم تفاوت داشته باشند.
3. ر.ك: المعجم الإحصائي،1/ 12.
4. ر.ك: مغني اللبيب،1 / 153،185 و456.

مقالات مشابه

قاموس شناسی و تحلیل واژگان قرآن

نام نشریهفصلنامه بینات

نام نویسندهسیدمحمدحسن جواهری

بررسی فرهنگنامه قرآنی

نام نشریهفصلنامه حسنا

نام نویسندهاعظم فرجامی

معرفی اولین معجم افعال قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدرضا نجفی

مقایسه دو فرهنگ قرآنی

نام نشریهآینه پژوهش

نام نویسندهمحمدهادی مؤذن جامی

معجم شواهد التفسیر (1)

نام نشریهمجله تراثنا

نام نویسندهاسعد الطیب

من المعجم الموسوعی لألفاظ القرآن الکریم (1)

نام نشریهمجله تراثنا

نام نویسندهعبدالحسین محمدعلی البقال