گزارشى از كتاب «المعجم فى فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته»

پدیدآورمحمدحسن مؤمن‏زاده

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 704 بازدید
گزارشى از كتاب «المعجم فى فقه لغة القرآن و سرّ بلاغته»

محمدحسن مؤمن‏زاده
مقدمه

قرآن، كلام الهى و كتاب آسمانى مسلمانان بوده و جايگاهى بس مهم و نقش والايى در ميان آنان داشته و دارد. مسلمانان از اوايل نزول قرآن، به حفظ و كتابت آن همّت گمارده و سپس به تبيين و توضيح مفاهيم و معارف آن پرداخته‏اند.
آغازين كوشش‏ها درباره قرآن، مجموعه آثار نگاشته شده در تبيين و توضيح واژه‏هاى قرآن كريم است. اگر آن چه كه به ابن عبّاس نسبت داده‏اند را جزو همين آثار بدانيم ـ مانند لغات القبائل و مسائل نافع ابن ازرق و... ـ پيشينه اين نگاشته‏ها به قرن اوّل مى‏رسد. در همين راستا، آثار بسيارى همانند غريب القرآن، مجاز القرآن، تأويل مشكل القرآن، معانى القرآن، الاشباه و النظائر فى القرآن،متشابه القرآن و تفسير قرآن در قرن‏هاى بعدى به وجود آمد كه از جمله كهن‏ترين آن‏ها، غريب القرآن، منسوب به زيد بن على بن الحسين(ع) و مجاز القرآن ابوعبيده است. اين كوشش‏ها هم چنان نيز ادامه دارد.

كتاب المعجم فى فقه لغة القرآن

سابقه آن:

قبل از تأسيس بنياد پژوهش‏هاى اسلامى، فيش‏هايى از مباحث لغوى تفسير تبيان شيخ طوسى توسط استاد واعظ‏زاده خراسانى جهت تدوين يك مجموعه لغوى درباره قرآن آماده شده بود. با تأسيس بنياد پژوهش‏هاى اسلامى و تشكيل گروه قرآن، آن فيش‏ها به گروه قرآن مُنتقل شد و مباحث ديگرى اعمّ از مباحث غريب القرآن و نكات بلاغى و تفسيرى، فيش‏بردارى و به آن‏ها اضافه گرديد. اين فيش‏ها، مواد اوّليه كتاب را تشكيل مى‏داد.
قبل از تكميل اين فيش‏ها، دو كار ديگر توسّط سرپرست بنياد انجام گرديد: مرحله اول، گردآورى منابع و گزينش بهترين مطالب براى چاپ و غيره؛ و مرحله دوّم، گزينش افرادى بود كه از عهده كار برآيند و بتوانند پس از آموزش، مطالب مورد نظر را از كتاب‏هاى مختلفى كه درباره قرآن نوشته شده استخراج و مواد اوّليه اين كتاب را تهيّه نمايند. پس از اين دو مرحله و تهيّه فيش‏ها به مقدار كافى (تاكنون حدود چهارصد هزار فيش تهيه گرديده است)، كار تأليف كتاب آغاز گرديد ـ بدون آن كه كم و كيف و پايان كار مشخص باشد ـ و چند نوبت هم ترتيب مباحث و كيفيّت تنظيم مطالب تغيير پيدا كرد، تا به آن چه اكنون شاهد آن هستيم انجاميد.

ترتيب مطالب و كيفيّت آن

ترتيب كتاب و موادّ اصلى آن، به ترتيب حروف تهجّى سه حرف اوّل آن مى‏باشد؛ به جز اعلام كه بر حسب تلفّظ آن‏ها مرتب شده است. لذا اين معجم با كلمه «آدم» شروع شده است؛ بر خلاف ساير فرهنگ‏هاى قرآن كه آن را در ذيل كلمه «اَدَم» آورده‏اند.
هر كلمه‏اى شامل مباحث ذيل است:
الف) شناسنامه و جدول كلمات: ابتدا ريشه كلمات، و سپس عدد كلى و جزئى به همراه ساختار كلمات و عدد سوره‏ها و مكّى و مدنى بودن آن، مجملاً و مفصّلاً بيان شده است. به دو نمونه ذيل توجه فرماييد:
1 ـ ب ع ث: 26 لفظا، 67 مرّة؛ 46 مكيّة، 21 مدنية؛ فى 33 سورة، 24 مكيّة، 9 مدنيّة.
بعث 7 : 2 ـ 5يبعثك 1 : ـ 1ابْعَث 3 : 1 ـ 2
بعثه 1 : ـ 1يبعثكم 1 : 1فابْعثوا 2 : 1 ـ 1
بعثَنا 1 : 1نبعث 3 : 3مبعوثُون 7 : 7
بعثْنا 7 : 6 ـ 1يبعث 1 : 1مبعوثين 2 : 2
بعثناهم 2 : 2يبعثون 8 : 8البعث 3 : 2 ـ 1
بعثناكم 1 : ـ 1يبعثوا 1 : ـ 1بعثكم 1 : ـ 1
يبعث 6 : 5 ـ 1تبعثون 1 : 1انبعث 1 : ـ 1
ليبعثنّ 1 : ـ 1لتبعثنّ 1 : ـ 1انبعاثهم 1 : ـ 1
يبعثهم 3 : 1 ـ 2أُبعث 1 : 1
يعنى ماده «ب ع ث» در قرآن داراى 26 لفظ يا ساختار است و 67 مرتبه آمده است؛ 46 مرتبه مكّى و 21 مرتبه مدنى؛ در 33 سوره، 24 سوره مكّى و 9 سوره مدنى. آن‏گاه در جدول كلمات مى‏خوانيم: «بَعَثَ 7: 2 ـ 5»؛ رقم اوّل، بيان كننده دفعات ذكر اين كلمه در قرآن است و رقم دوّم، كلمات مكّى و سوّم، كلمات مدنى آن را بيان مى‏كند. دركلمه دوّم (بعثه 1: ـ 1)، رقم بعد از خط تيره، مدنى بودن را نشان مى‏دهد، و اين كلمه مكّى ندارد. كلمه سوّم (بَعَثنا 1:1) هم يك بار در قرآن آمده و آن هم مكّى و مدنى ندارد.
2 ـ أ ث ر: 13 لفظا، 21 مرة؛ 17 مكية، 4 مدنية؛ فى 16 سورة، 12 مكية، 4 مدنية.
أثَرَ 1 : 1أثَر 2 : 1 ـ 1
آثر 1 : 1أثَرى 1 : 1
آثرك 1 : 1آثار 1 : 1
يُؤثرون 1 : ـ 1آثارا 2 : 2
تُؤثرون 1 : 1آثارهما 1 : 1
نؤثرك 1 : 1آثارهم 7 : 5 ـ 2
يؤثَر 1 : 1أثارة 1 : 1
يعنى ماده (أ ث ر) در قرآن 13 لفظ است، 21 بار آمده: 17 بار مدنى و 4 بار مكى، در 16 سوره: 12 سوره مكى و 4 سوره مدنى.
آن گاه جدول كلمات آمده: رقم اول در (أثر 1 : 1) اشاره به دفعات ذكر آن است، و رقم دوم اشاره به مكى است و مدنى ندارد، و در (يُؤثرون 1 : ـ 1) رقم دوم بعد از خط تيره ـ اشاره به مدنى است و مكى ندارد، و در (آثارهم 7 : 5 ـ 2) رقم قبل از خط مكى، و بعد از خط مدنى است: يعنى (آثارهم) در قرآن 7 بار آمده: 5 بار مكى و 2 بار مدنى.
مدرك و مأخذ گروه در تشخيص اعداد، كتاب‏هاى المعجم المفهرس، تأليف فؤاد عبدالباقى و معجم الفاظ القرآن الكريم بود كه راجع به اين موضوع در المدخل، در فصل‏هاى «عدد الآيات و الكلمات»، «مكّى السّور و مدنيّتها» و «كشف الآيات» بحث گرديده است.
ب) نص‏هاى لغوى: كه به ترتيب تاريخ تأليف، با نام صاحب آن نصّ آغاز مى‏گردد؛ مانند الخليل، الأزهرى، ابن أثير و... . در آخر نص، رقم جلد و صفحه ذكر شده است، اما به جهت شهرت كتاب و رعايت اختصا و اعتماد بر فهرست آخر هر جلد و فصل «المصادر» المدخل، نامى از كتاب به ميان نيامده است. مثلاً درماده «اثر» آمده است: «الخليل: الأثر بقيّة ماترى من كلّ شى‏ء. (8: 236)»؛ يعنى جلد 8 و صفحه 236 از كتاب العين.
اگر نص با واسطه ذكر شده باشد، رقم صفحه و جلد، به همراه ناقل كلام در آخر ذكر مى‏شود؛ مانند: «الكلبىّ: أثرت بهذ المكان أى ثبّت فيه. (ابن فارس 1: 56)»؛ يعنى كلام كلبى را ابن فارس در كتاب مقاييس اللّغة، جلد اوّل، صفحه 56 نقل كرده است. و اگر همان نص را ديگرى هم گفته باشد، در صورتى كه عين لفظ اوّل باشد، نام او در ذيل نص به همراه لفظ «مثله» مى‏آيد و اگر با لفظ ديگر و با حفظ معنى مطلب را آورده باشد، و به همراه كلمه «نحوه»؛ و اين در جايى است كه ندانيم قائل دوّم از شخص اوّل نقل كرده يا عبارت خودش مى‏باشد. و اگر بدانيم از شخص اوّل نقل كرده، به آن اشاره نمى‏شود. و اين شيوه رايج در كتاب‏هاى لغت و تفسير است كه سخن شخص ديگرى را مى‏آورند و گاهى از او نام مى‏برند و گاهى نمى‏برند.
همان طور كه گفته شد، نام كتاب‏ها به لحاظ شهرت و اعتماد بر فهرست آخر هر جلد، ذكر نمى‏شود؛ ولى اگر يك مؤلف چندين كتاب داشته باشد و به بيش از يك كتاب او استناد شده باشد، نام كتاب‏هاى غيرمشهورش هم ذكر مى‏شود؛ مانند زمخشرى كه از الكشّاف، فائق و اساس البلاغة او مطلب نقل شده، و لذا غير از كتاب كشّاف ـ كه اثر مشهور او مى‏باشد ـ نام دو كتاب ديگرش در آخر نص آورده مى‏شود تا اشتباهى صورت نگيرد.
ج) نص‏هاى تفسيرى: با همان روش نص‏هاى لغوى، با همان رموز، و با ذكر كلمه «نحوه» و «مثله» در ذيل هر آيه درماده مربوطه ذكر شده است. به عنوان مثال، در ذيل آيه شريفه فأمّا من طغى و آثر الحيوة الدنيا پس از سخن ابوالسعود آمده است: «و نحوه الكاشانى (5: 282) و البروسويّ (10: 327)» كه همه اين افراد به همراه كتاب‏هايشان در فهرست آخر هر جلد معرفى شده‏اند.
در اين جا ذكر چند نكته لازم است: 1 ـ نص‏هاى مربوط به اعجاز عددى و بلاغى، در ضمن نص‏هاى تفسيرى آمده است.
2 ـ نص‏هاى لغوى خالص در تفاسيرزياد است، به خصوص در تفسير تبيان شيخ طوسى و مجمع‏البيان طبرسى و جامع الأحكام قرطبى، كه در بخش نص‏هاى لغوى آمده است، نه تفسيرى.
3 ـ گاهى نص‏هاى تفسيرى شامل مباحث تاريخى است؛ مانند اعلام قرآن كه با عنوان «النّصوص التّفسيرية و التّاريخيّة» نقل شده است.
4 ـ آيات غالبا به حسب ترتيب كلمات ـ كه در جدول آمده است ـ ذكر شده‏اند؛ مگر در بعضى از موارد كه به خاطر وجود مطلبى خاص، آن ترتيب رعايت نشده است.
5 ـ آياتى كه مطلب آن با مطلب آيه سابق كه نص‏هاى آن ذكر شده تفاوت ندارد، با عنوان «بهذا المعنى» در ذيل آيه سابق ذكر شده است.
6 ـ تا جايى كه امكان داشت از تكرار نص‏هاى مشابه و متماثل اجتناب گرديده؛ مگر در بعض موارد كه نكته خاصى وجود داشته و به لحاظ رعايت امانت و ضبط تفاوت‏ها، تكرار گرديده است.
د) وجوه القرآن: كه با عنوان «الوجوه و النظائر» آمده است؛ با همان روش نص‏هاى تفسيرى و رعايت طبقات زمانى افراد. در اين بخش، مصاديق متعدد يك كلمه در قرآن يادآور شده است.
ه) الأصول اللّغوية: در اين قسمت، در مورد ريشه كلمه، معانى اصلى، معانى مشتق از آن و كيفيّت انشعاب معانى از هم‏ديگر، با كمك ذوق لغوى، بحث مى‏شود. گاهى گفته شده است كه ريشه اصلى كلمه‏اى اسم است، نه مصدر يا فعل؛ مانند كلمه «أَذِنَ» كه گفته‏اند، ريشه آن «أُذُن» است، نه «إذْن». و از اين قبيل مباحث ابتكارى و تحقيقى در اين بخش وجود دارد كه ديدگاه‏هاى گسترده و نو را فراروى محقّق و پژوهش‏گر مى‏گستراند. گاهى هم به خصوص در اعلام، از ريشه كلمه در ساير لغات نيز بحث گرديده است.
و) الاستعمال القرآنى: در اين قسمت، حجم كلمات هر ماده به حسب اهتمام قرآن به آن كلمه و موقعيّت هر كلمه در آيات، مورد بحث قرار مى‏گيرد؛ مثلاً گاهى مادّه‏اى يك بار در قرآن آمده است، مانند كلمه «أبّا»، يا ده‏ها بار كلمات آن مادّه تكرار گرديده است، مانند ريشه «أمن» كه با الفاظ مؤمنين، يؤمن و... در قرآن آمده است.
در ضمن، نكات بلاغى و مطالب جديدى هم كه از بررسى كلمات در آيات به دست مى‏آيد، خاطرنشان شده است؛ به عنوان نمونه، در بحث از كلمه «أرض» آمده است كه در قرآن، «فاطر السموات» به صورت اسم فاعلى آمده، ولى «خالق السموات» به صورت اسم فاعلى نداريم؛ ولى «خالق كل شى‏ء» را به اين معنى داريم. حال، سرّ عدم استعمال «خالق السموات» و استعمال «فاطر السموات» چيست؟ در اين جا است كه راه‏هاى جديد كنكاش در قرآن در فراروى پژوهش‏گر گشوده مى‏شود. با كمك نص‏هاى لغوى و تفسير و غيره، مى‏توان مطالب جديد استخراج كرد، و يا از جمع‏بندى همه آيات مربوط به يك كلمه، به مطالب و معارف جديدى دست يافت؛ مانند بحثى كه درباره كلمه «انسان» و صفات عارضى و ذاتى او، در ذيل اين كلمه آمده است.

مؤلفان:

سرپرست گروه مؤلفان، استاد واعظ‏زاده خراسانى مى‏باشند كه به همه مراحل كار اشراف دارند و به طور مستمر اعضاى گروه را ارشاد و هدايت مى‏فرمايند. همكاران ايشان، جمعى از فضلاى حوزه علميه خراسان و تنى چند از اساتيد زبان عرب، و عرب‏زبان‏ها مى‏باشند، كه در بخش‏هاى جمع‏آورى نص‏ها و تصحيح آن‏ها، ترجمه بعضى از متون فارسى، ويرايش ادبى بخش‏هاى اصول لغوى و استعمال قرآنى، و تحقيق در بعضى از قسمت‏هاى كتاب مشغول هستند. نام هر يك و نقش آن‏ها، در مقدمه جلد اول آمده است. علاوه بر اين، در صفحه قبل از مقدمه و فهرست همه مجلدات، اسامى اعضاى گروه با عنوان «المشاركون فى هذا المجلد» ذكر شده است.

المدخل:

اين كتاب، مقدمه‏اى طولانى دارد. در اين مقدّمه ـ كه هنوز انتشار نيافته است ـ جريان «فقه اللّغة» و دگرگونى‏هاى تاريخى آن به طور مشروح بيان شده است؛ سپس به علوم قرآنى و انواع و اقسام آن پرداخته مى‏شود، كه فهرست مطالب آن در 20 عنوان به شرح ذيل مى‏باشد:
1. معناى «فقه اللّغة» از قديم تا عصر حاضر و بررسى آن از ديدگاه كتاب و سنت و لغت و اصطلاح فقها، و نخستين كسى كه اين كلمه را به كار برده، و شمّه‏اى از مباحث اين علم در نزد قدما و معاصرين.
2. معرفى علوم قرآنى و انواع آن، و جايگاه اين معجم در ميان علوم قرآنى و تأثير قرآن در رشد و بالندگى علم ادبيات عرب.
3. فرق ميان كتاب‏هاى مفردات القرآن، غريب القرآن و معانى القرآن، براى مشخص شدن جايگاه معجم در ميان انواع كتاب‏هاى مربوط به علوم و معارف قرآن.
4. معرفى مهم‏ترين تفاسير لغوى و بلاغى كه حاوى بخش عظيمى از لغات قرآن بوده و از منابع مهم اين معجم هستند، و خصوصيات و تفاوت‏هاى هر يك از اين تفاسير. در اين بخش به بررسى اختلاف اساليب آن‏ها و بيان مزاياى هر كدام و حدود اقتباس و تأثرشان از يكديگر مى‏پردازد.
5. مهم‏ترين معجم‏ها و فرهنگ‏هاى لغت عرب، سير تحوّل آن‏ها و توجه‏شان به «فقه اللّغة». اين بحث با العين خليل آغاز شده و با صحاح اللّغة جوهرى و معجم مقاييس اللّغة ابن فارس و غيره ادامه پيدا مى‏كند، و امتيازات هر يك را بازگو مى‏كند.
6. شرح اعجاز لغوى و بلاغى قرآن و لطائف بلاغت قرآنى، كه يكى از بارزترين وجوه اعجاز قرآن مى‏باشد و برجسته‏ترين هدف معجم همين وجه مى‏باشد.
7. تناسب الفاظ با سياق آيات، بابى از اعجاز بلاغى قرآن است و در بين مفسران شايع و در اين معجم نيز مكررا از آن بحث شده است.
8. گاهى در باب مناسب كلمات با سياق آيات بحث به «فواصل و روىّ آيات» يعنى الفاظ آخر آيات مى‏كشد، كه برخى از مفسران مانند طبرسى آن را مطرح كردند در حالى كه علماى علوم قرآنى، به جهت اين كه مبادا قرآن با شعر شباهت پيدا كند، آن را چنان كه بايد مورد بحث قرار نداده‏اند.
9. مسأله اعجاز عدى در عصر قديم و جديد، و حدود اعتبار اين نوع اعجاز كه بارها در «استعمال القرآنى» معجم از آن بحث شده است.
10. انواع قرائت‏ها، اهميّت ونقش آن‏ها در بلاغت، منشأ اختلاف در قرائت‏ها و حدود اعتبار آن‏ها.
11. رسم الخطّ قرآن كه به لحاظ ارتباط آن با ضبط الفاظ قرآن، در ميان عالمان اختلاف نظر در اعتبار آن وجود دارد.
12. اساليب قرآن و ابواب مختلف آن؛ مانند امر و نهى و دعا و نفرين و غيره.
13. اداوات قران، كه بحث درباره حروف و ضمائر به كار رفته در قرآن مى‏باشد، و تأثير بسيارى در باب استنباط احكام فقهى و معارف قرآنى دارد.
14. اعلام قرآنى، اعم از نام اشخاص، قبايل، اماكن، و ريشه آن‏ها كه آيا مشتق‏اند يا جامد و عربى‏اند يا غير آن.
15. قصص قرآنى و نقش آن‏ها در بيان معارف و تأثير شان در القاى مطالب.
16. سوره‏ها و آيه‏هاى مكّى و مدنى، و تأثير آن در فهم آيات و تشريع احكام.
17. شمارش تعداد كلمات و آيات قرآن.
18. كشف الآيات و تأثير آن‏ها در تشخيص آيه‏ها و سوره‏هاى مكّى و مدنى و در تعداد آيات هر سوره.
19. معرفى كلماتى كه مواد اين معجم را تشكيل مى‏دهند، و ملاك انتخاب آن‏ها كه آيا به افعال و اسما اختصاص دارد؟
20. معرفى منابع و مصادر معجم و مؤلفان آن با عنايت به چاپ‏هاى مختلف آن‏ها.

نام‏گذارى «المعجم فى فقه لغة القرآن»:

نام كتاب، حاكى از محتواى آن است و از كتاب أبى منصور ثعالبى (م 340)، با نام «فقه اللّغة و سرّ العربية» اقتباس شده است. اين نام‏گذارى بدان جهت است كه قرآن داراى فقه اللّغة خاصّى است كه قدماو پيش از همه آن‏ها، جاحظ (م 255) از آن با عنوان «نُظُم قرآنى»، و متأخّران به «البيان القرآنى» يا «الاعجاز البيانى» تعبير كرده‏اند. اما ما بر اين باور مى‏باشيم كه اصطلاح «فقه اللّغة» براى سرّ بيان قرآن و رمز كلام الهى، رساتر از تعبيرات ديگر بوده و جنبه اعجاز و بلاغت قرآن را كه يكى از مهم‏ترين وجوه اعجاز قرآن است، بهتر مى‏فهماند.

هدف كتاب:

هدف از تأليف كتاب، ايجاد يك دائرة المعارف درباره قرآن است كه داراى مطالبى درباره غريب القرآن، مفردات القرآن، متشابه القرآن، معانى القرآن، و جنبه‏هاى ديگر مربوط به فصاحت و بلاغت واعجاز قرآن باشد. لذا اين كتاب را از جهتى مى‏توان جزو كتاب‏هاى غريب القرآن يا مفردات قرآن شمرد، و از جهت ديگر، جزو كتاب‏هاى اعجاز قرآن.
با توجه به وجود نص‏هاى لغوى و تفسيرى، وجوه و نظائر، اختلاف قرائت‏ها، و مفصلات اعراب، به همراه تحقيقات بديع و ابتكارى در فقه اللّغة قرآن و روش به كارگيرى كلمات در قرآن، مى‏توان گفت كه اين كتاب، دائرة المعارفى جامع و تحقيقى درباره قرآن است كه همه مزيت‏هاى كتاب‏هاى متقدمان و متأخران را به همراه مطالبى نو و ابتكارى دربر دارد.
تاكنون كتابى جامع و تحقيقى در باره قرآن با اين وسعت و عظمت در دنياى اسلام به رشته تحرير در نيامده است، و اين از بركات عالم آل محمّد، أباالحسن(ع) على ابن موسى الرضا(ع) است كه بنياد پژوهش‏هاى اسلامى، وابسته به آن آستان مبارك مى‏باشد. با انتشار بعضى از مجلّدات اين كتاب، گوشه‏اى از اهميت كتاب و تلاش خستگى‏ناپذير خادمين به ساحت مقدّس قرآن آشكار گرديده است.

مقالات مشابه

قاموس شناسی و تحلیل واژگان قرآن

نام نشریهفصلنامه بینات

نام نویسندهسیدمحمدحسن جواهری

بررسی فرهنگنامه قرآنی

نام نشریهفصلنامه حسنا

نام نویسندهاعظم فرجامی

معرفی اولین معجم افعال قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهسیدرضا نجفی

مقایسه دو فرهنگ قرآنی

نام نشریهآینه پژوهش

نام نویسندهمحمدهادی مؤذن جامی

معجم شواهد التفسیر (1)

نام نشریهمجله تراثنا

نام نویسندهاسعد الطیب

من المعجم الموسوعی لألفاظ القرآن الکریم (1)

نام نشریهمجله تراثنا

نام نویسندهعبدالحسین محمدعلی البقال