ترجمه قرآن به فارسى

پدیدآورمحمد خامه‌گر

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 7

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 3637 بازدید

ترجمه قرآن به فارسى

زبان فارسى دومين زبان جهان اسلام و نخستين زبانى است كه قرآن بدان ترجمه شده است. از شواهد و روايات تاريخى چنين برمى‌آيد كه پيشينه ترجمه قرآن به زبان فارسى به زمان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)بازمى‌گردد. تاكنون بيش از 1000 بار قرآن‌كريم به زبان فارسى ترجمه شده است.[1] ايرانيان بر اثر ترجمه‌هاى فارسى قرآن آشنايى گسترده‌اى با پيام الهى يافتند و بسيارى از واژه‌هاى دينى و حِكمى فارسى نيز با بروز در اين ترجمه‌ها از زوال و فراموشى در امان ماندند.
ترجمه قرآن به فارسى نه تنها از جهت شمارگان و پيشينه نگارش، بلكه از لحاظ تنوع در روشها و سبكهاى ترجمه نيز در ميان ساير زبانها بى‌نظير است. اين همه نشان توجه و استقبال ويژه ايرانيان و فارسى زبانان به اين كتاب آسمانى است، از اين‌رو مترجمان قرآن متناسب با گرايشها، سليقه‌ها، و سطوح مختلف علمى به ترجمه قرآن پرداخته‌اند.

پيشينه ترجمه قرآن به زبان فارسى:

ترجمه قرآن ابتدا با احتياط فراوان و صدور حكم به حرمت آن مواجه شد؛ اما اين دوران ديرى نپاييد. گرايش به حرمت ترجمه از بيم آن بود كه مبادا در جريان انتقال دادن معانى قرآن از زبان عربى به زبانى ديگر، بخشى از معانى از دست برود، يا حالت عام و پر احتمال الفاظ و عبارات به تنگنا گرايد يا در نقل مقصود خلل و اشتباهى رخ دهد و خواننده از فيض آن همه زيباييهاى اصل عربى محروم ماند.[2] پس از اين مرحله، مفسران و قرآن پژوهان ترجمه‌هاى بسيارى ارائه دادند.
نخستين ترجمه قرآن‌كريم شناحته شده به زبان فارسى، مربوط به قرن سوم يا چهارم هجرى است؛ اما اين سخن كه تا سده سوم يا چهارم هجرى هيچ ترجمه‌اى از قرآن به زبان فارسى وجود نداشته است نمى‌تواند صحيح باشد، زيرا مردمى كه تشنه آگاهى از دين نو و فهم معانى قرآنى بوده‌اند و بيشتر آنان هم زبان عربى را نمى‌دانستند مى‌بايست ترجمه يا ترجمه‌هايى از قرآن در دست داشته باشند[3]، از اين رو مى‌توان گفت تاريخ نخستين ترجمه قرآن به زبان فارسى به درستى روشن نيست و پيش از ترجمه‌هاى كامل و رسمى قرآن، ترجمه گونه‌هايى پراكنده و غير رسمى از بخش بخش قرآن در ميان ايرانيان* رواج داشته است.
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 437
نخستين سند تاريخى مكتوب در اين رابطه نامه‌هاى پيامبر‌اكرم(صلى الله عليه وآله) به زمامداران كشورهاى ديگر از جمله ايران است كه در آن، سفيران و فرستادگان نبى‌اكرم آيات قرآن را ترجمه كرده‌اند.[4]
دومين شاهد تاريخى، ترجمه سلمان* فارسى از قرآن است. گرچه برخى ادعا كرده‌اند كه سلمان فارسى تمام قرآن را در زمان پيامبر‌اكرم(صلى الله عليه وآله)[5] يا در زمان خلفاى راشدين[6] به فارسى برگردانده است؛ اما براين مدعا دليلى ارائه نشده است. آنچه شهرت بيشترى دارد اين است كه سلمان سوره «حمد» را به در خواست ايرانيان به فارسى ترجمه كرد و آنان تا زمانى كه زبانشان به عربى عادت نكرده بود، در نماز اين ترجمه را مى‌خواندند[7]؛ اما معلوم نيست اگر تلفظ عبارات عربى بر آنها دشوار بوده است چرا ترجمه همه نماز را از سلمان درخواست نكردند؟ به هرحال آنچه از ترجمه سلمان باقى مانده ترجمه بسمله است؛ به اين عبارت: «به نام يزدان بخشاينده».[8]
به گفته برخى مورخان، اشاراتى نيز در نگارشها و آثار پيشينيان آمده است كه فارسى زبانان پيش از سده‌چهارم نيز به ترجمه قرآن پرداخته‌اند، چنان‌كه آورده‌اند كه موسى بن سيار اسوارى (م.‌255‌ق.) قرآن را به فارسى تفسير مى‌كرد.[9]
چنان‌كه مشهور است نخستين ترجمه موجود و كامل از قرآن به زبان فارسى در نيمه اول قرن چهارم هجرى به دست گروهى از علماى ماوراء النهر انجام گرفت. اين ترجمه «ترجمه تفسير طبرى» يا «ترجمه رسمى»[10] ناميده مى‌شود؛ اما برخى از ترجمه پژوهان احتمال داده‌اند كهن‌ترين ترجمه كشف شده از قرآن‌كريم به زبان فارسى را بتوان ترجمه قرآن قدس به شمار آورد كه به قرائن زبان‌شناسى و سبك شناسى زمان كتابت آن بين سالهاى 250 ـ 350 قمرى است.[11] از طرفى پيرسن احتمال مى‌دهد كه ترجمه معروف به «كمبريج» متأخرتر از ترجمه تفسير طبرى نباشد.[12] استورى نيز در كتاب خود، مدعى نسخه‌هاى خطى كهن‌تر از ترجمه طبرى است[13]؛ همچنين در واتيكان ترجمه‌اى فارسى از قرآن هست و احتمالاً كهن‌تر از ترجمه طبرى است.[14]بعضى نيز ترجمه
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 438
سورآبادى و تاج‌التراجم اسفراينى را همزمان يا قديمى‌تر از ترجمه طبرى ناميده‌اند.[15]

روشهاى ترجمه قرآن به فارسى:

ترجمه قرآن در دوران 1200 ساله خود سيرى تكاملى را پيموده و به روشهاى مختلف ارائه شده است. مقصود از روش مؤلفه‌هاى اثرگذار در فرآيند ترجمه است؛ مانند نوع گزينش و چينش واژه‌ها و جمله‌ها كه نتيجه آن، گونه خاصى از ترجمه را پديد مى‌آورد.[16] در طول تاريخ ترجمه قرآن اندك‌اندك مترجمان عناصر و مؤلفه‌هاى جديدى بر آن افزودند و ترجمه‌هاى خود را غنى‌تر و جذاب‌تر كردند و به اين ترتيب روشهاى گوناگونى از ترجمه قرآن را پديد آوردند. ترجمه‌هاى فارسى قرآن به روشهاى: تحت‌اللفظى، معادل، محتوايى (معنايى)، آزاد و تفسيرى، و ساختارى (ارتباطى) ارائه شده‌اند.

1. ترجمه تحت اللفظى:

بيشتر ترجمه‌هاى كهن و برخى از ترجمه‌هاى جديد، تحت اللفظى‌اند. در اين روش كه بيش از 1000 سال رايج ترين روش ترجمه قرآن بود تنها به عنصر معادل يابى اهميت داده مى‌شد و مترجمان مى‌كوشيدند با دقت و احتياط كلمات و واژه‌هاى مناسبى براى آيات قرآن بيابند. در اين نوع ترجمه، مترجمان بدون توجه به ساختار جمله يا تنها به ترجمه لفظ به لفظ و معادل‌يابى و ترجمه كلمات مى‌پرداختند يا در نهايت واژگان فارسى را در ساختار زبان عربى مى‌ريختند و به عنوان ترجمه قرآن ارائه مى‌داند. پاى‌بندى بيش از اندازه مترجم به زبان در اين روش، به انسجام متن مقصد آسيب مى‌رساند و اين امر موجب مى‌شد كه خواننده از درك ارتباط كلمات و جمله‌ها با هم عاجز ماند و معناى آيه را به خوبى درنيابد.
حدود 1000 نمونه از اين گونه ترجمه به زبان فارسى وجود دارد. حدود دو دهه پيش مؤسسه انتشارات آستان‌قدس رضوى فهرست 326 نسخه از آنها را در مجموعه‌اى معرفى كرد.[17] سپس مركز ترجمه قرآن فهرستگان نسخه‌هاى خطى ترجمه‌هاى فارسى قرآن‌كريم را كه مشتمل بر 895 نسخه خطى (بدون‌تكرار) ترجمه قرآن بود چاپ‌كرد.[18]
بى‌شك در بقاى 1000 ساله ترجمه تحت اللفظى با همه كاستيهايش، رمز و رازى نهفته است كه بيش از هر چيز بايد به ترس از خدشه‌دار شدن حريم قرآن[19] اشاره كرد. گرچه برخى محققان نداشتن نظريه‌هاى زبانى در باب ترجمه را نيز از ادله اين امر برشمرده‌اند[20]؛ اما با توجه به قوت و توانايى علمى مترجمان قرآن‌كريم و همچنين با عنايت به اينكه ترجمه ساير متون و كتب غير قرآنى در اين دوره از روش ترجمه تحت اللفظى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 439
پيروى نكرده است مى‌توان گفت دليل نخست، تنها دليل پذيرفتنى در اين باب است.
توجه به اين نكته پيش از شمارش مهم‌ترين ترجمه‌هاى تحت اللفظى در خور ذكر است كه ترجمه‌هاى كهن هرچند از نظر قالب و ساختار كلام تحت‌اللفظى هستند؛ اما بيشتر آنها از دقت و استحكام برخوردارند. اين امر نشان مى‌دهد كه مترجمان آنها با كمال دقت و احتياط و با ژرف‌نگرى خاصى به ترجمه قرآن پرداخته و تلاش كرده‌اند كه از هيچ واژه و حرفى از قرآن در ترجمه فروگذار نكنند و آن را به عنوان حفظ امانت، در ترجمه خود منعكس سازند.[21]
اكنون با رعايت ترتيب تاريخى، به مهم ترين ترجمه هاى تحت اللفظى قرآن اشاره مى كنيم:
قرآن قدس: اين ترجمه به‌گونه زبان سيستانى‌است كه ظاهراً با توجه به كاربردهاى آوايى ويژه آن متأثر از گونه بلوچى است.[22] بنا به قرائن و امارات زبانشناسى، زمان كتابت آن بين سالهاى 250‌ـ‌350 قمرى است. البته ژيلبر لازار بر اين نظر است كه كاربرد صورت ادات فعلى «مى» و حرف اضافه «در» به جاى «همى» و «اندر» در اين متن به رغم ديگر نشانه‌هاى كهنگى، دلالت دارد كه اين متن از قرن پنجم قديمى‌تر نيست.[23] مترجم اين اثر ناشناخته است. اندكى از آغاز اين ترجمه (از ابتداى قرآن تا آيه 213‌بقره و شمارى از سوره‌هاى كوتاه پايان قرآن) افتاده است.[24]
ترجمه تفسير طبرى: اين ترجمه مؤثرترين اثر بر ترجمه‌هاى قرآن‌كريم به زبان فارسى است.[25] بنابر قول مشهور بر پايه تفسير محمد بن جرير طبرى (م.‌310‌ق.) در زمان پادشاهى منصور بن نوح سامانى‌(350‌ـ‌366‌ق.) و به دستور وى در حدود سال‌352 قمرى به دست علما و فقهاى ماوراءالنهر در‌7‌جزء از عربى به فارسى برگردان شد[26]؛ اما برخى محققان معاصر آن را نگارشى مستقل برشمرده‌اند كه تفاوت بسيارى با تفسير طبرى دارد.[27]
اين ترجمه كه باعنوان «ترجمه و تفسير رسمى» نيز از آن ياد مى‌شود متنى ادبى و قابل توجه از نظر قرآن پژوهان، اديبان و زبانشناسان به شمار مى‌آيد و از منظر برابرسازى واژگان قرآنى، واژه‌سازى و واژه‌گزينى، گنجينه‌اى ارزشمند و فرهنگ آفرين در قلمرو زبان فارسى است[28]، تا آنجا كه برخى پژوهشگران معتقدند اين كتاب از نظر ساختار و واژگان، ارزشى همسنگ با شاهنامه فردوسى در ادب فارسى دارد، گرچه به عللى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 440
مهجور مانده است.[29]
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى (250 ـ 350‌ق.): اين نسخه كه از مؤلفى ناشناخته است آيات‌176‌اعراف تا 69 نحل را در بردارد.
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى (400 ـ 450‌ق.): از اين كتاب جز تفسير و ترجمه آيات 78 ـ 247 بقره، چيزى نمانده است و در آن ترجمه با تفسير به هم آميخته است.[30]
ترجمه كمبريج (قرن 4 ـ 5‌ق.): اصل اين كتاب 4‌جلد است كه تنها جلدهاى سوم و چهارم آن در دانشگاه كمبريج موجود است، از اين رو به «تفسير كمبريج» شهرت يافته است.[31] در اين اثر، تفسير و ترجمه آيات به هم آميخته و از نظر ساختار زبانى تا حد زيادى پيرو ساختار زبان عربى است.
تاج التراجم: ازابوالمظفرشاهفوربن طاهربن محمد. نام كامل آن تاج التراجم فى تفسير القرآن للاعاجم است كه مؤلف آن را در ميان سالهاى 451 ـ 473 قمرى در طوس نگاشته و نخستين مترجمى است كه به شيوه ترجمه تحت‌اللفظى انتقاد كرده است.[32]
تفسيرى بر عشرى از قرآن مجيد (قرن 4 ـ 5‌ق.): اين ترجمه در ضمن تفسير بزرگى از قرآن‌كريم درج و با تحقيق و تصحيح جلال متينى در سال 1352 شمسى در دو جلد ارائه شده‌است.
ترجمه ناصر خسرو (قرن 5‌ق.): از كسانى كه ترجمه وى از قرآن به لحاظ قدمت اهميت دارد، ناصر‌خسرو قباديانى بلخى از شعراى قرن پنجم هجرى است.
ترجمه قرآن موزه پارس: (قرن 5‌ق.): اين ترجمه كه از مترجمى ناشناخته است، از ابتداى سوره مريم تا پايان قرآن را در برمى‌گيرد.
تفسير شنقشى (حدود قرن 5‌ق.): ترجمه تفصيلى سوره فاتحة‌الكتاب تا يونس است كه به هنگام تعمير حرم مطهر امام‌رضا(عليه السلام) از جدار حرم به دست آمده و از نام نويسنده و تاريخ نگارش آن اطلاع دقيقى در دست نيست؛ اما با توجه به شيوه‌نگارش و ويژگيهاى لغوى، آن را متعلق به قرن پنجم[33] تا اواخر قرن ششم[34] دانسته‌اند.
تفسير سورآبادى: از ابوبكر عتيق نيشابورى معروف به سورآبادى (م.494‌ق.) است. در اين ترجمه، كثرت يافتن واژه‌هاى عربى و گرايش ساختار جملات به دستور زبان فارسى را مشاهده مى‌كنيم. [35]
سوره مائده از قرآن كوفى ( قرن 5‌ق.): اين ترجمه از نسخه هاى خطى كتابخانه آستان قدس رضوى و متعلق به قرن‌پنجم هجرى است كه در
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 441
286 صفحه به خط كوفى و با ترجمه زيرنويس فارسى است و از آيه 128 نساء تا 84 اعراف را شامل مى‌شود و سوره مائده از اين اثر به همت رجائى در سال 1350 شمسى با عنوان سوره مائده از قرآن كوفى كهن با ترجمه استوار پارسى به چاپ رسيده است.
تفسير نسفى: اين تفسير اثر ابوحفص نجم الدين عمر نسفى (م.‌538‌ق.)، فقيه و مفسر قرن ششم هجرى است. اين ترجمه از نثرى مسجع بهره جسته و برخى نكات تفسيرى را نيز به ترجمه افزوده است.
كشف‌الاسرار و عدة‌الابرار: از ابوالفضل رشيد الدين ميبدى (م 520‌ق.). در اين تفسير معانى و مفاهيم آيات قرآن در سه بخش بيان مى‌گردد كه بخش اول آن ترجمه دقيقى از قرآن است.
ترجمه ابوالفتوح رازى: روض‌الجنان و روح‌الجنان (تفسير ابوالفتوح رازى) را حسين‌بن على نيشابورى (م.‌554‌ق.) پيش از سال 533 قمرى تأليف كرده است. در اين اثر، پيش از تفسير آيات، ابتدا ترجمه‌اى تحت‌اللفظى و بدون توجه به تفسير ارائه شده است. در سال 1380 شمسى ترجمه آيات اين تفسير را محمد مهيار با عنوان قرآن‌كريم با ترجمه ابوالفتوح رازى تنظيم و چاپ كرد.
تفسير بصائر يمينى (552‌ق.): از معين‌الدين محمدبن محمود نيشابورى، تفسيرى از همه قرآن مجيد با ترجمه آيات به فارسى روان و استوار است.[36]
ترجمه قرآن رى: ترجمه‌اى غالباً تحت‌اللفظى متعلق به سال 556 قمرى است و به دست ابوعلى‌بن‌حسن بن محمد بن حسن خطيب در قريه كهكابر رى تحرير شده است.[37]
قرآن آكادمى تاجيكستان (قرن 7‌ق.): اين نسخه كه با شماره 5570 در انستيتوى شرق‌شناسى و ميراث خطى آكادمى علوم تاجيكستان نگهدارى مى‌شود 526 صفحه است و بيشتر آيات قرآن را دربرمى‌گيرد. گرمارودى كه بخشى از اين ترجمه را بازنويسى و تصحيح كرده معتقد است تاريخ كتابت آن حداكثر قرن هفتم هجرى است.[38] اين اثر ترجمه‌اى كاملا تحت اللفظى است و ساختار زبان عربى را در جمله‌بندى رعايت كرده است.
قرآن مترجم (قرن 7‌ق.): اين ترجمه در آستان قدس رضوى موجود است و از ابتداى سوره فاتحه تا پايان سوره كهف را شامل مى‌شود.
تفسير شريف لاهيجى: اين تفسير را بهاءالدين محمدبن على شريف لاهيجى، از دانشوران شيعى امامى، در سال‌1086 قمرى تأليف كرده است.[39]مؤلف پيش از تفسير هر آيه،
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 442
ابتدا آن را ترجمه كرده است.
قرآن مترجم (قرن 8‌ق.): در بخش نسخ خطى كتابخانه آستان قدس رضوى قرآن دستنوشته‌اى به شماره‌1089، متعلق به سال 759 قمرى وجود دارد كه ترجمه‌اى كامل از قرآن‌كريم در 953 صفحه است و محمدبن ابراهيم بن محمد ملقب به منجم الثورى آن را كتابت كرده است.
ترجمه فارسى مخدوم نوح: اين ترجمه كه به قلم مخدوم لطف‌الله بن مخدوم نعمت الله، معروف به مخدوم نوح (م.‌998‌ق.) انجام گرفته است نخستين ترجمه قرآن در شبه قاره هند است.[40] اين ترجمه از طرف انجمن ادبى هند، به‌مناسبت آغاز پانزدهمين قرن هجرى به كوشش ابوسعيد غلام مصطفى قاسمى انتشار يافته است.
ترجمه جمال الدين محقق خوانسارى (قرن 12‌ق.): در اين اثر ترجمه هر آيه واژه به واژه بلكه حرف به حرف معنا شده است. اخيراً اين ترجمه به همت محمدرضا انصارى محلاتى تصحيح و تدقيق شده است.[41]
ترجمه شاه ولى الله دهلوى: پرتيراژترين ترجمه قرآن به فارسى در كشورهاى پاكستان و هند است. ترجمه شاه‌ولى‌الله دهلوى (م.‌1176‌ق.) با عنوان فتح‌الرحمن فى ترجمة القرآن است.[42]
ترجمه بصيرالملك: ميرزا محمد طاهر مستوفى كاشانى ملقب به بصيرالملك (م.‌1330‌ق.) در حوالى سال 1311‌قمرى (1270‌ش.) ترجمه‌اى از قرآن‌كريم چاپ كرده است.[43]
ترجمه صفى على شاه: تنها تفسير منظوم كامل قرآن از ميرزا حسن ملقب به صفى على شاه (م.‌1276‌ق.) از عرفاى بنام شيعه است. در اين اثر دو ترجمه قرآن يكى به نثر و ديگرى به نظم وجود دارد.[44]
ترجمه فارسى افغانى: اين ترجمه به كوشش محمود حسن ديوبندى و شبير احمد ديوبندى بر مبناى ترجمه و تفسير اردو انجام گرفته است.[45] اين ترجمه تحت‌اللفظى از آن رو كه شرح و تفسير نيز همراه دارد به نام «تفسير كابلى» شهرت يافته است. چاپ نخست اين اثر در سال 1323 قمرى زير نظر هيئتى از علماى جيد اين كشور به فارسى برگردانده و در 5 مجلد چاپ‌شده است.[46]
ترجمه انتشارات معراجى: قرآن مجيد با ترجمه فارسى از مترجمى ناشناس در سال 1323
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 443
قمرى (1282‌ش.) است كه انتشارات معراجى در تهران آن را منتشر كرده است.
ترجمه معزّى: ترجمه وى ترجمه‌اى كلمه به كلمه و دقيق است كه در سال 1337 شمسى به چاپ رسيده است.[47]
برخى ترجمه معزّى را آخرين ترجمه تحت اللفظى مهم و معنادار قرآن‌كريم دانسته‌اند[48]؛ اما پس از آن چندين ترجمه تحت اللفظى ديگر نيز ارائه شده است.
ترجمه مصباح زاده ( 1337‌ق.): عباس مصباح زاده از خطاطان مشهور معاصر و احتمالا ترجمه وى برگرفته از ترجمه ابوالفتوح رازى است.[49]
ترجمه شعرانى: از ميرزا ابوالحسن شعرانى (م.‌1393‌ق.) است.
ترجمه كليم الله متين (1369‌ش.): اين ترجمه فارسى بر اساس ترجمه اردوى ابوالاعلى مودودى از آيات قرآن در تفسير تفهيم‌القرآن تنظيم شده است.[50] حجم توضيحات تفسيرى داخل شده در متن، قابل توجه و فراوان است.
ترجمه محمود ياسرى: ترجمه وى را كتاب‌فروشى اسلاميه در سال 1363 شمسى با عنوان خلاصة‌التفاسير چاپ كرده است. اين ترجمه را حائرى نيز تصحيح كرده و بنياد فرهنگى امام‌مهدى(عج) در سال 1373 شمسى آن را منتشر كرده است.[51]
ترجمه اشرفى تبريزى: محمود اشرفى تبريزى از روحانيون و خطاطان معاصر است و ترجمه وى را انتشارات جاويدان در سال‌1373 شمسى منتشر كرده است.
نارسايى روش ترجمه تحت اللفظى در انتقال مفاهيم قرآن و ايفاى رسالت هدايتگرى آن موجب شد تا مترجمان به تدريج به روشهاى ديگرى روى آورند.علت نارسايى ترجمه‌هاى تحت‌اللفظى اين است كه فقط در زمينه معادل‌يابى ورعايت بخشى از ساختار صرفى تلاش مى‌كند و از رعايت ساير ساختارهاى زبانى غافل است.
در بازيابى علل اين گسست دلايلى همچون آشنايى ايرانيان با انديشه و فرهنگ غرب و روى آوردن آنان به ترجمه متون داستانى و غير داستانى ذكر شده است[52]؛ اما در هر حال شكى نيست كه تحولات زبانى كه در دهه‌هاى اخير بر زبان پارسى عارض شده است روز به روز ترجمه‌هاى كهن را براى نسل جديد نامأنوس و نامفهوم‌تر كرده است. همين امر مترجمان را در دهه‌هاى اخير بر آن داشت تا سنت ترجمه‌هاى تحت‌اللفظى قرآن را شكسته، براى ارائه ترجمه‌هاى روان و گويا از آن اقدام كنند.
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 444
در روشهاى جديد ترجمه به جاى اصالت دادن به الفاظ، بر محتواى قرآن تأكيد مى‌شود و مترجم مى‌كوشد با رعايت ويژگيهاى زبان مقصد و افزودن توضيحات تفسيرى انتقال پيام قرآن تاحدى روان‌تر گردد[53]؛ به عبارتى در شيوه‌هاى جديد ترجمه، افزون بر معادل يابى به ساختار زبان مقصد هم توجه ويژه مى‌شود.
با توجه به ميزان موفقيت مترجم در رعايت ساختارهاى زبان مقصد و مقدار وفادارى او به متن مبدأ و استفاده از توضيحات تفسيرى، روشهاى گوناگونى در ترجمه قرآن پديد آمد. مهم‌ترين روشهاى ترجمه محتوايى قرآن را مى‌توان به شرح زير برشمرد:

2. ترجمه وفادار يا معادل:

ترجمه وفادار آن است كه به ساختارهاى زبانى زبان مقصد كاملاً مقيد و متعهد است و اين دقيق‌ترين روش ترجمه قرآن است كه اگر در نهايت دقت و شيوايى، صورت گيرد آرمانى‌ترين روش ترجمه خواهد بود.
هدف اصلى از اين روش در ترجمه، رساندن كامل محتوا، پيام و نكات ظريف و بلاغى و ساختارى متن مبدأ به ساختارهاى طبيعى و معيار زبان و متن مقصد است، از اين رو در اين روش از هيچ نكته نحوى، صرفى، معنايى، لغوى و فرامتنى (= فرامعنايى = منظور شناختى) غفلت نمى‌شود.
در اين روش چنانچه ساختارهاى زبان مقصد ايجاب كند عنصر يا عناصرى از متن مبدأ در ترجمه حذف مى‌گردد و به اقتضاى زبان مقصد و نيز براى تفهيم آسان پيام متن مبدأ و شيوا و روان بودن متن ترجمه عنصر يا عناصرى به عنوان تصريح يا تشريح بر متن ترجمه افزوده مى‌شود. اين حذف و اضافه به طور معقول و بجا صورت مى‌گيرد.[54]
در ميان ترجمه‌هاى فارسى قرآن‌كريم كمتر ترجمه‌اى مى‌توان يافت كه كاملا بر اين روش و ويژگيهاى آن مبتنى باشد؛ اما مواردى را مى‌توان يافت كه به اين روش نزديك‌تر است؛ مانند:
ترجمه قرآن فرهنگستان ( قرن 10‌ق.): اين ترجمه، از نسخه‌هاى خطى كتابخانه آستان قدس رضوى به شماره 405 است. اين دستنوشت در 385 برگ و از مترجمى ناشناخته و شامل همه قرآن است. رواقى كه آن را تصحيح و مقابله كرده است، با توجه به شيوه نگارش و خط اين ترجمه آن را متعلق به قرن دهم هجرى مى‌داند.[55] اين اثر را گروه نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسى در سال 1383 شمسى چاپ كرده است.
ترجمه داريوش شاهين: ترجمه وى را انتشارات جاويدان در سال 1359 شمسى در دو جلد منتشر كرد. مترجم‌تلاش كرده تمامى كلمات قرآن، حتى حروف را معادل‌يابى كند.[56]
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 445
ترجمه جلال الدين فارسى (1366‌ش.): روش مترجم آميخته‌اى از روش تحت‌اللفظى و محتوايى است. عمده انتقادهايى كه به آن شده درباره نكات تفسيرى غير متعارف آن است.[57]
ترجمه عبدالمحمد آيتى: ترجمه او از قرآن‌كريم در سال 1367 شمسى به چاپ رسيد.
ترجمه ابوالقاسم امامى: ترجمه وى در سال 1370‌ش. منتشر شد. در اين اثر، ترجمه‌اى محتوايى با مراعات ساختار جملات در زبان فارسى ارائه شده است. از نكات مثبت اين ترجمه معادل‌يابى براى بسيارى از كلمات قرآنى است.[58]
ترجمه سيد جلال‌الدين مجتبوى: ترجمه و توضيح قرآن حكيم از سيد جلال الدين مجتبوى از دقيق‌ترين و صحيح‌ترين ترجمه‌هاى معاصر است كه در سال 1372 شمسى چاپ شده است.[59]
ترجمه احمد كاويانپور: وى سال 1357 شمسى قرآن را به زبان آذرى و فارسى ترجمه و در سال‌1372 شمسى انتشارات اقبال آن را منتشر كرد.
ترجمه كاظم پور جوادى ( 1372‌ش.): وى از مترجمان معاصر است و ترجمه وى براساس قواعد دستورى زبان فارسى نگاشته شده است.[60]
اكبر يزدان پناه ( 1378‌ش.): ترجمه اكبر يزدان پناه از قرآن‌كريم به انضمام ترجمه انگليسى و با عنوان القرآن‌الكريم‌عربى فارسى انگليسى عرضه شده است.[61]
ترجمه گرمارودى: اين ترجمه در سال 1383 شمسى منتشر شد و مترجم براى برخى از كلمات معادل‌هايى را از كلماتى كه در زبان معيار يا در متون كهن به كار رفته برگزيده‌است.
ترجمه تفسير راهنما: ترجمه تفسير راهنما از ترجمه‌هاى گروهى است كه آن را گروهى از پژوهشگران مركز فرهنگ و معارف قرآن به ويژه صالحى نجف آبادى، انصارى محلاتى و طالبى نگاشته‌اند و در سال 1385 شمسى به طور مستقل چاپ شده است. مترجمان تلاش كرده‌اند تا با رعايت نثر معيار ترجمه‌اى مطابق و معادل ارائه كنند. در اين ترجمه به معناى اصلى واژه‌ها توجه ويژه‌اى شده و از ذكر لازم معنا يا مراد تفسيرى اجتناب شده است.[62]
ترجمه محمد مهدى فولادوند: اين ترجمه در سال 1373 شمسى نشر يافته است.[63] مهم‌ترين ويژگى اين اثر دقت بى‌نظير مترجم در مطابقت آن با متن قرآن‌كريم است، به گونه‌اى كه حتى تأكيدهايى را كه در زبان‌عربى و قرآن‌كريم فراوان و در فارسى بسيار كمياب است به نحوى ظاهر
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 446
كرده است.
ترجمه بهاء الدين خرمشاهى ( 1376‌ش.): وى از قرآن‌پژوهان و مترجمان معاصر، و ترجمه وى همراه با توضيحات و واژه‌نامه است.
ترجمه سيد مهدى دادور (آيت اللهى): وى ترجمه‌اى كامل از قرآن‌كريم به سامان رسانده كه انتشارات جهان‌آرا آن را در سال 1381 شمسى منتشر كرده است.
ترجمه سيد كاظم ارفع: ترجمه‌اى كامل از قرآن‌كريم است و انتشارات فيض كاشانى در سال 1381 شمسى آن را چاپ كرده است.[64]
ترجمه اصغر برزى ( 1382‌ش.): ترجمه وى ادبى و روان است. مترجم پس از ترجمه هر آيه‌برخى نكات نحوى را يادآور مى‌شود و از اين جهت كارى ممتاز و بى‌سابقه است.
ترجمه محمد صادقى تهرانى ( 1382‌ش.): مؤلف تفسير الفرقان فى‌تفسير القرآن، در سال‌1382‌شمسى ترجمه‌اى مستقل از قرآن مجيد منتشر كرد.[65]
ترجمه ابوالفضل بهرام‌پور ( 1383‌ش.): ترجمه‌اى سليس و روان از قرآن است و شرح لغات كه بيشتر جنبه آموزشى دارد آن را از ساير ترجمه‌ها ممتاز ساخته است.
ترجمه معصومه يزدان پناه ( 1384‌ش.): وى قرآن را به دو زبان فارسى و انگليسى ترجمه كرده است.
ترجمه حسين استاد ولى: وى پس از ويرايش چند ترجمه مهم در اواخر سال 1375 شمسى ترجمه مستقلى ارائه داد و در سال 1385 شمسى به چاپ رسيد.

3. ترجمه معنايى:

ترجمه معنايى از رايج‌ترين ومشهورترين انواع ترجمه است. هدف اساسى در اين روش ترجمه تنها انتقال دادن معنا، محتوا و پيام متن مبدأ و نيز روان بودن و همه فهم بودن متن مقصد است. ترجمه معنايى را مى‌توان حدفاصل ميان ترجمه وفادار و آزاد دانست.
حذف و اضافه در ترجمه معنايى معمولاً بيش از آن در ترجمه‌هاى معادل و وفادار است و تعادل معنايى ميان متن مقصد و متن مبدأ بيش از تعادل دستورى و بلاغى است.[66] در زبان فارسى حدود 30 ترجمه معنايى از قرآن ارائه شده است كه به مهم‌ترين آنها اشاره مى‌شود:
ترجمه سيد ابراهيم بروجردى: وى بخشى از تفسير خود با عنوان تفسير جامع را به ترجمه آيات اختصاص داده كه به طور مجزا در بالاى هر صفحه ارائه شده است. مترجم حتى در آياتى مانند اكمال دين، تطهير و ولايت تنها به ترجمه پرداخته و ديدگاههاى تفسيرى خود را تأثيرى نداده است. اين تفسير و ترجمه را نخستين بار كتابخانه صدر تهران در سالهاى 1317 ـ 1324
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 447
شمسى چاپ كرد، از اين جهت بايد آن را نخستين ترجمه معنايى معاصر از قرآن دانست.
ترجمه مهدى الهى قمشه‌اى (م.‌1352‌ش.): ترجمه وى نخستين بار در سال‌1323 شمسى به چاپ رسيد. اين ترجمه مشهورترين ترجمه نوين و امروزين قرآن و رايج‌ترين ترجمه در 50 سال اخير است.[67] اين ترجمه را اخيراً انتشارات دارالكتب الاسلاميه با‌تصحيح و ويرايش حسين استادولى چاپ كرده‌است.
ترجمه ابوالقاسم پاينده (م.‌1363‌ش.): وى ترجمه خود را، ترجمه‌اى تحت اللفظى ناميده است[68]؛ اما آن را بايد در رديف ترجمه‌هاى محتوايى قرارداد كه از سبك امروزى و همه فهم برخوردار است.[69]
ترجمه رضا سراج (م.‌1347‌ش.): وى در برخى موارد توضيحاتى به صورت زيرنويس در ترجمه افزوده است.
ترجمه حكمت آل آقا: اين ترجمه اثر استاد تفسير قرآن در دانشگاه تهران است و در سال 1353 شمسى منتشر شده است.[70]
ترجمه سيد جمال الدين استرآبادى: اين ترجمه با عنوان قرآن‌كريم فى لوح محفوظ همراه با اصل عربى آيات در سال‌1354 شمسى منتشر شد[71] و در كنار هر صفحه خلاصة‌التفسير برخى آيات نيز درج شده است.[72]
ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى (م.‌1386‌ش.): وى در ضمن ترجمه تفسير الميزان ترجمه آيات را نيز افزوده است.[73] اين‌ترجمه به طور مستقل نيز منتشر شده است. از‌نكات قابل توجه در اين ترجمه، عدم هماهنگى ترجمه با ديدگاههاى تفسيرى علامه طباطبايى است.[74]
ترجمه محمد خواجوى: اين ترجمه كه در سال 1369 شمسى ارائه شد[75] ترجمه‌اى است بر مبناى وجوه و نظاير كه هدف از آن آشكار ساختن وجوه معانى و روشن‌تر كردن ترجمه و ابهام‌زدايى است.[76]
ترجمه مصطفى خرم‌دل ( 1371‌ش.): با عنوان ترجمه و تفسير نور منتشر شده است. از ويژگيهاى اين اثر اشاره به تناسب و ارتباط آيات است.
ترجمه ناصر مكارم شيرازى: اين ترجمه در اصل بخشى از تفسير نمونه بوده است كه گروهى از محققان حوزه آن را تحقيق و بازنگرى كرده‌اند
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 448
و با ويرايش جواد محدثى در سال 1373 شمسى چاپ شده است. روش ترجمه، معنايى يا به تعبير مترجم «محتوا به محتوا»ست.[77]
ترجمه مسعود انصارى ( 1377‌ش.): ترجمه‌اى محتوايى از قرآن‌كريم است كه بارزترين ويژگى آن پاى‌بندى به دستور زبان قرآنى است.
ترجمه سيد مهدى حجتى (1378‌ش.): با عنوان گلى از بوستان خدا انجام شده است.[78] مترجم براى حفظ انسجام آيات، مطالب هر سوره را عنوان‌بندى كرده است.
ترجمه على مشكينى: وى ترجمه خود را در سال 1380 شمسى به چاپ رساند.[79] از ويژگيهاى اين ترجمه آن است كه اگر در يك واژه چند معنا احتمال داده مى‌شده تمام معانى را آورده است؛ به اين ترتيب كه در صورت متضاد بودن معانى، معناى دوم و سوم را با كلمه «يا» و در غير اين‌صورت با كلمه «و» آورده‌است.[80]
ترجمه طاهره صفار زاده: وى ترجمه خود را به دو زبان فارسى و انگليسى در سال‌1380 شمسى منتشر كرد.[81]
ترجمه على اصغر حلبى: در سال 1380 شمسى به چاپ رسيد.[82]
ترجمه حسين انصاريان: به سال 1383 شمسى به چاپ رسيد.[83]
ترجمه محمد على رضايى اصفهانى: وى با همكارى برخى از محققان حوزه (شيرافكن، همائى، امينى، اسماعيلى و ملاكاظمى) در سال 1383 شمسى ترجمه جديدى از قرآن ارائه داد.[84] روش ترجمه، جمله به جمله است و توضيحات تفسيرى، در پرانتز قرار گرفته است. مطالب مقدر آيات قرآن، نيز در كروشه قرار گرفته است تا امانت در ترجمه كاملا رعايت شود. در اين اثر، با رعايت بحث وجوه و نظاير، تا حد امكان، عبارات مشابه در كل ترجمه يكسان معنا شده است. نيز همه حروف اضافه و كلمات و جملات قرآن معادل‌يابى شده‌اند. نثر اين ترجمه نثر معيار فارسى است و سلاست و روانى جملات، همراه با رسايى و دقت كامل ترجمه، مورد توجه بوده است. در اين ترجمه مبانى تفسيرى كلامى واژگانى و ادبى ترجمه به طور كامل توضيح داده شده است.
ترجمه مسعود رياعى: ترجمه رياعى در سال 1383 شمسى، منتشر شده است.
ترجمه سيد محمد رضا صفوى: يكى از دو ترجمه مركز فرهنگ و معارف قرآن است كه با توجه به ديدگاههاى تفسيرى علامه طباطبايى در تفسير الميزان نگاشته و در سال 1385 شمسى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 449
منتشر شده است.

4. ترجمه آزاد و تفسيرى:

ضرورت دخالت دادن عناصر تفسيرى در ترجمه قرآن سبك جديدى از ترجمه را پديد آورده كه آن را «ترجمه آزاد تفسيرى» يا ترجمه همراه با «خلاصة‌التفاسير» مى‌نامند. در اين سبك بدون هيچ محدوديتى از افزوده‌هاى تفسيرى و توضيحات لازم براى روشن كردن معناى آيات استفاده مى‌شود.
در ترجمه آزاد، واحد ترجمه در بيشتر موارد بند و سپس جمله و گاه نيز بين اين دو شناور است و چون مترجم كاملا به متن مبدأ وفادار نيست، انسجام آن از ديگر ترجمه‌ها بيشتر است.[85]
مهم‌ترين ترجمه‌هاى آزاد از قرآن به زبان فارسى در دهه 40 قرن 14 شمسى شكل گرفت. در اين دهه گرايش به نگارش ترجمه‌هاى برخوردار از تفسيرِ بيشتر محسوس است، به گونه‌اى كه حتى در سالهاى بعد نيز كمتر مترجمى به نگارش چنين ترجمه‌اى اقدام كرد. دو ترجمه برجسته اين دهه (فيض‌الاسلام و رهنما) شايد نمونه بارزى از اين گرايش خاص در ترجمه تفسيرى باشد.
ترجمه‌هاى آزاد و تفسيرى شناخته شده از قرآن‌كريم به زبان فارسى به شرح زير است:
پلى ميان شعر هجايى و عروضى فارسى (قرن 4‌ق.): ترجمه‌اى آهنگين از قرآن متعلق به اواخر قرن سوم يا اوايل قرن‌چهارم هجرى است[86] كه اخيراً نزديك گنبد امام رضا(عليه السلام) كشف شده است. اين ترجمه را بنياد فرهنگ ايران با تصحيح احمد على رجائى در سال 1353 شمسى به چاپ رساند.
اين كتاب ترجمه دو جزء قرآن مجيد از آيه 62‌يونس تا 30 ابراهيم است، با افتادگيهايى در اين‌ميان. رجايى ترجمه‌هاى اين كتاب را به سه نوع تقسيم كرده است: ترجمه‌هاى منطبق با معناى اصل آيات، ترجمه‌هاى آزاد و نابرابر با اصل، و ترجمه‌هايى به صورت نقل به معنا، همراه با كاهشها و افزايشهاى تفسيرى.[87]
ترجمه حسين عمادزاده اصفهانى: ترجمه عمادزاده در سال 1346 شمسى منتشر شد.[88]
ترجمه خليل الله صبرى: وى در كتاب خود، طبقات‌آيات قرآن، آيات را همراه با ترجمه در 26 فصل طبقه‌بندى كرده و در سال 1344 شمسى به چاپ رسانده است.[89]
ترجمه على نقى فيض الاسلام: ترجمه تفسيرى وى با عنوان ترجمه و تفسير قرآن عظيم نخستين بار در سال 1348 شمسى، منتشر شد.[90]
ترجمه سيد اسدالله مصطفوى: وى ترجمه
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 450
خود را در سال 1355 شمسى به چاپ رساند.[91]
ترجمه محمد باقر بهبودى ( 1369‌ش.): وى ترجمه‌اى آزاد و تفسيرى از قرآن با عنوان معانى القرآن ارائه كرده است.[92]
ترجمه سيد ابوالفضل برقعى: اين ترجمه با عنوان تابشى از قرآن در سال 1339 شمسى، به طبع رسيد.

5. ترجمه ساختارى:

«ترجمه ساختارى» يا «ترجمه پيوسته و تفسيرى» آخرين مرحله از سير تكاملى روشهاى ترجمه قرآن است.
در اين روش براى رعايت انسجام دستورى و معنايى در متن مقصد، مطالب هر سوره با جمله‌بنديهاى كامل و روان به‌گونه‌اى ترجمه مى‌گردد كه خواننده، هر سوره را به شكل متنى پيوسته احساس كرده، پايان يافتن آيه و شروع آيه ديگر را كاملاً به هم مرتبط ببيند و در مجموع پس از خواندن يك سوره با غرض اصلى سوره و اهداف و مقاصد سوره به خوبى آشنا شود.
در اين روش هيچ‌گاه خواننده به جملات منقطع كه نتيجه ترجمه گُسسته آيات قرآن است برنمى‌خورد، بلكه با متنى پيوسته و يك دست مواجه مى‌گردد كه درك معانى و مقاصد آن بسيار آسان است.
گفتنى است روش ترجمه ساختارى بر نظريه هدفمندى سوره‌هاى قرآن استوار است. براساس اين نظريه هر سوره داراى يك هدف اصلى است و محتواى همه آيات به گونه‌اى با آن هدف ارتباط دارد و در مجموع مى‌توان مباحث مطرح شده در يك سوره را در يك تقسيم‌بندى منطقى ارائه كرد.[93]
ترجمه‌هايى را كه در پى نشان دادن ساختار سوره‌هاى قرآن‌اند در سه سطح مى‌توان تفكيك كرد: 1. ترجمه‌هايى كه تنها به عنوان‌بندى آيات پرداخته‌اند، بدون آنكه عنوانهاى پراكنده را با هم پيوند دهند. در اين گروه، ترجمه‌هاى زين‌العابدين رهنما، سيد حسن ابطحى و سيد مهدى حجتى را مى‌توان قرار داد. 2.‌ترجمه‌هايى كه به ايجاد نظم منطقى و مرتبط كردن عنوانها با هم نيز توجه كرده‌اند. ترجمه‌هاى موجود در تفسير كاشف و قرآن ناطق در اين دسته جاى مى‌گيرند. 3. ترجمه‌هايى كه ساختار سوره را به متن ترجمه نيز كشانده و با افزوده‌هاى تفسيرى، ترجمه سوره را به شكل يك متن به هم پيوسته ارائه كرده‌اند. ترجمه محمد خامه‌گر از قرآن‌كريم تنها اثرى است كه به اين روش ارائه شده است.
در اين نوشتار، گروه نخست از ترجمه‌هاى ساختارى در ميان ترجمه‌هاى معنايى و تفسيرى معرفى شده‌اند، زيرا به رغم عنوان‌بندى مطالب سوره، پيوند مورد نياز را بين عناوين برقرار نكرده‌اند. گروه دوم و سوم ذيل عنوان ترجمه‌هاى ساختارى معرفى مى گردند.
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 451
ترجمه عبدالكريم بى‌آزار شيرازى: وى ترجمه خود را با عنوان قرآن ناطق در سال 1376 شمسى ارائه داده است. اگرچه مى‌توان اين ترجمه را ترجمه‌اى محتوايى و معادل به حساب آورد؛ امّا مترجم مدّعى است ترجمه او آوايى و تفسيرى پيوسته است.

سبكهاى ترجمه فارسى:

منظور از سبك ترجمه، عوامل أثرگذار بر ترجمه همچون هدف مترجم، گرايش كلامى، نوع مخاطب، زبان ترجمه و آهنگ آن است كه به ترجمه رنگى ويژه مى‌دهد. هر سبك ترجمه مى تواند در قالب يكى از روشهاى ترجمه تبلور يابد. در زبان فارسى قرآن به سبكهايى‌مانند عمومى و تخصصى، خالص يا همراه با خلاصة‌التفاسير، دو زبانه و يك زبانه و غيره ارائه شده است كه برخى از آنها در بخشهاى پيشين مقاله معرفى شدند. در ميان سبكهاى ترجمه، آنچه مربوط به آهنگ و وزن كلام است اهميت ويژه اى دارد، از اين رو در اين مجال به اختصار، ترجمه‌هاى آهنگين و منظوم قرآن را معرفى مى‌كنيم:

1. ترجمه‌هاى آوايى و آهنگين:

موسيقى شگفت‌انگيز قرآن از همان ابتدا مترجمان قرآن را برآن داشته است كه ترجمه‌هايى آوايى آهنگين يا موزون از قرآن ارائه دهند. ترجمه‌هاى آوايى كه وزن و قافيه معينى ندارند؛ اما جمله‌ها داراى آهنگ و سجع‌اند. بيشتر ترجمه‌هاى آهنگين قرآن از روش ترجمه معادل يا معنايى استفاده كرده‌اند و تنها يك نمونه از آنها از روش ترجمه آزاد بهره‌جسته‌است.
الف. نخستين ترجمه آهنگين شناخته شده ترجمه‌اى است كه اخيراً هنگام تخريب بناى قديمى، كنار گنبد حضرت امام رضا(عليه السلام) از لاى ديوار پيدا شده است. اين ترجمه تنها شامل دو جزء از قرآن‌كريم است و احمدعلى رجايى آن را تصحيح كرده و به چاپ رسيده است.[94]
ب. دومين ترجمه كهن موزون، ترجمه‌اى است كه در تفسير نسفى ارائه شده است. ويژگى مهم اين ترجمه در سبك نگارش آن است كه از نثر مسجع بهره جسته است. اين تفسير با تصحيح عزيزالله جوينى در سال 1340 شمسى، در دو جلد چاپ و منتشر شده است.
ج. در ميان ترجمه‌هاى معاصر، نخستين ترجمه آهنگين از محمود صلواتى است كه آن را در پاييز‌1381 شمسى منتشر كرده است.[95]
د. ترجمه عبدالكريم بى آزار شيرازى را بايد در شمار بهترين ترجمه‌هاى آهنگين قرآن قرار داد. اين اثر در سال 1376 شمسى با عنوان قرآن ناطق ترجمه‌آوايى و پيوسته قرآن منتشر شد.[96]
هـ . ترجمه عبدالمجيد معاديخواه كه در سال 1379 شمسى، منتشر شده است.[97]
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 452
و. ترجمه محمد مهدى فولادوند در برخى از سوره هاى كوچك قرآن از جمله سوره‌هاى حمد و توحيد و به ويژه سوره تكوير كه نثر آن به نثر مسجع گرايش يافته است.

2. ترجمه‌هاى منظوم:

ترجمه‌هاى منظوم قرآن را بايد از پديده‌هاى ادبى دوران معاصر برشمرد. ترجمه منظوم و مشهور صفى على شاه از قرآن‌كريم نيز در اصل تفسير منظوم قرآن است. وى ترجمه آيات را مستقلا به نثر و به روش تحت‌اللفظى ارائه كرده‌است.
پوشيده ماندن نكات بديعى و محاسن كلام، راه يافتن حشو قبيح به ساختار ترجمه، عدم رعايت ساختار ترجمه‌ها از لحاظ كوتاهى و بلندى، از اشكالات ترجمه‌هاى منظوم است.[98]
برخى از اديبان و استادان ادبيات دانشگاهها اين منظومه‌ها را فاقد ارزش ادبى دانسته‌اند.[99] با اين همه روز به روز بر شمار ترجمه‌هاى منظوم قرآن افزوده مى‌شود، زيرا بسيارى بر اين باورند كه چنين ترجمه‌اى مى‌تواند در جذب جوانان به قرآن و خواندن آن مؤثر واقع شود. ترجمه‌هاى منظوم قرآن را به دو گروه ترجمه‌هاى كامل و بخشى مى‌توان قسمت كرد.

الف . ترجمه‌هاى كامل:

يك. تفسير صفى على‌شاه (م.‌1316‌ق.) تنها تفسير منظوم كامل قرآن است. در اين اثر دو ترجمه قرآن يكى به نثر و ديگرى به نظم وجود دارد. ترجمه منظوم آيات كه به روش آزاد و تفسيرى است در واقع بخشى از تفسير آيات است و ترجمه‌اى مستقل به شمار نمى‌آيد؛ اما معمولا آن را نخستين ترجمه منظوم قرآن مى‌دانند كه چندان دقيق نيست.[100]
دو. ترجمه اميد مجد ( 1376‌ش.)، اولين ترجمه منظوم كامل و مستقل قرآن مجيد به زبان فارسى است كه در حدود 18000 بيت به نظم درآمده است.[101]
سه. ترجمه منظوم محمد شائق از قرآن‌كريم در سال 1380 شمسى منتشر شد. ويژگى اين ترجمه آن است كه ناظم كوشيده عين آيات الهى را به نظم كشد و از توضيح و تفسير آيات بپرهيزد، در حالى كه كلمه‌اى نيز بدون ترجمه نماند. در اين منظومه از ترجمه تفسير‌نمونه بهره بردارى شده است.[102] در مجموع، اين اثر كه در قالب مثنوى ارائه شده است ترجمه‌اى معادل است كه جز در موارد ضرورت شعرى از افزوده‌هاى تفسيرى و مطالب جانبى عارى است.
چهار. ترجمه موزون سيد على يثربى در وزن و قالب حماسى و در 19704 بيت با عنوان
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 453
وحى‌نامه در سال 1382 شمسى به چاپ رسيد.[103] محدوديت شعر، موجب شده است كه مترجم به روش آزاد و تفسيرى روى آورد.
پنج. سارا شميزى، كل قرآن را در قالب مثنوى به نظم درآورده است. سادگى، ايجاز، دقت و روانى مطالب از ويژگيهاى اين ترجمه است.
شش. ترجمه منظوم كرم خدا امينيان در سال 1384 شمسى به چاپ رسيد.[104] از ويژگيهاى ممتاز اين اثر آن است كه براى هر سوره يا هر چند سوره وزنى از بحرهاى شعر فارسى چنان برگزيده شده كه با حال و هواى سوره و پيام آن مناسب‌تر باشد. ترجمه بعضى سوره‌ها در قالب مثنوى، برخى در قالب دوبيتى نو و برخى در فرم قطعه صورت پذيرفته‌است و هرجا به ضرورت شعرى و كمبود وزن به ايراد حشو يا توضيحى نياز بوده آن را ما بين دو قلاب قرار داده است.[105]

ب. ترجمه‌هاى بخشى:

استفاده از برخى كلمات قرآن در شعر يا ترجمه منظوم برخى از مضامين آيات به مناسبتهاى مختلف در ميان شاعران بنام فارسى، رايج و مرسوم بوده است كه نمونه هاى بسيارى از آن را مى توان در مثنوى مولوى مشاهده كرد. مثلا مولوى آيه شريفه «اِيّاكَ نَعبُدُ و اِيّاكَ نَستَعين» را چنين ترجمه مى‌كند: «كه عبادت مر تو را آريم و بس/ طمع يارى هم ز تو داريم و بس».
برخى از عرفا و مفسران نيز كه تفسير بخشى از قرآن را به نظم آورده‌اند، ضمن تفسير خود به ترجمه منظوم آيات نيز پرداخته‌اند. از اين قبيل مى‌توان به ترجمه و تفسير منظوم ميرزا محمد طبسى اصفهانى (م.‌1212‌ق.) مشهور به نور على شاه از سوره حمد و آغاز بقره، و در پى او شاگرد برجسته‌اش ميرزا محمدتقى كرمانى (م.‌1215‌ق.) مشهور به مظفر على‌شاه را در تفسير سوره حمد نام برد[106]؛ همچنين شيخ اسدالله ايزد گشسب معروف به درويش ناصر على (م.‌1360‌ق.) به ترجمه و تفسير منظوم سوره يوسف و ماجراى حضرت موسى و حضرت خضر در سوره كهف همت گمارد و نام آن را اسرار‌العشق نهاد.[107]
ترجمه مستقل بخشى از سوره‌هاى قرآن به شكل منظوم، بدون آنكه در ميان تفسير يا ديوان شعرى قرار گيرد، ديگر از رخدادهاى ادبى سالهاى اخير است كه به طور مشخص مى‌توان به تلاش جلال ربانى فر و محمد على محمدى اشاره كرد.[108]

منابع

آشنايى با قرآن‌كريم، فرزانه زنبقى، نشر تاريخ و فرهنگ، 1379‌ش؛ آفرينه (فصلنامه)، معاونت فرهنگى هنرى دفتر تبليغات؛ ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى، چارلز آمبروزاستورى، ترجمه: احمد يحيى، مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1362‌ش؛ اسرار العشق،
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 454
سيد اسدالله ايزد گشب، تهران، چاپخانه دانشگاه، 1338‌ق؛ انوار درخشان، سيد محمد حسين الهمدانى، قم، چاپخانه علميه، 1404‌ق؛ اهتمام ايرانيان به قرآن، ياسر ايازى، انتشارات كتاب مبين، 1380‌ش؛ بيان السعاده، الجنابذى (م.‌1327‌ق.)، ترجمه: رضا خانى و رياضى، دانشگاه پيام نور، 1372‌ش؛ البيان والتبيين، الجاحظ (م.‌255‌ق.)، المكتبة التجارية الكبرى، 1345‌ق؛ بيانى از قرآن (تفسير قرآن‌كريم)، زهرا روستا، انتشارات كتاب يوسف، 1381‌ش؛ بينات (فصلنامه)، قم، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا(عليه السلام)؛ پايگاه اطلاع رسانى خبرگزارى قرآنى ايران، (WWW. Ikna.ir)
پلى ميان شعر هجائى و عروضى فارسى، احمد على رجائى، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1353‌ش؛ تاج التراجم، اسفراينى (م.‌قرن 5)، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1375‌ش؛ تاريخ ترجمه از عربى به فارسى، آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1375‌ش؛ ترجمان وحى (مجله)، قم، مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى؛ ترجمه منظوم قرآن، كرم خدا امينيان، تهران، اسوه، 1384‌ش؛ ترجمه منظوم قرآن، محمد شائق قمى، تهران، انتشارات فردا، 1380‌ش؛ تفسير آفتاب، محمد خامه‌گر، قم، زلال كوثر، 1385ش؛ تفسير اثنى عشرى، حسين حسينى شاه عبدالعظيمى، تهران، ميقات، 1363‌ش؛ تفسير انوارالعرفان، ابوالفضل داورپناه اردبيلى، كتابخانه صدر، 1369‌ش؛ تفسير جوامع الجامع، الطبرسى (م.‌548‌ق.)، قم، النشر الاسلامى، 1418‌ق؛ تفسير خسروى، عليرضا خسروانى (م.‌قرن چهاردهم)، تهران، اسلاميه، 1354‌ش؛ تفسير روشن، حسن مصطفوى، تهران، صدا و سميا، 1374‌ش؛ تفسير شريف لاهيجى، بهاء الدين شريف لاهيجى (م.‌1088‌ق.)، به كوشش حسينى و آيتى، انتشارات علمى، 1363‌ش؛ تفسير هدايت، سيد محمدتقى مدرسى، ترجمه آرام و ديگران، اتابكى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1377‌ش؛ تفهيم القرآن، ابوالاعلى مودودى، ترجمه: كليم الله متين، پاكستان، دارالعروبة للدعوات، 1990 م؛ خلاصة التفاسير (ترجمه قرآن)، محمود ياسرى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، 1363‌ش؛ دايرة‌المعارف فارسى، مصاحب و ديگران، اميركبير، 1356‌ش؛ دانشنامه جهان اسلام، زير نظر حداد عادل و ديگران، تهران، بنياد دائرة‌المعارف اسلامى، 1378‌ش؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، خرمشاهى، تهران، دوستان، 1377‌ش؛ دايرة‌المعارف تشيع، زير نظر صدر حاج سيد جوادى و ديگران، تهران، نشر شهيد سعيد محبى، 1375‌ق؛ الذريعة الى تصانيف الشيعه، آقابزرگ تهرانى (م.‌1389‌ق.)، بيروت، دارالاضواء، 1403‌ق؛ ساختار هندسى سوره‌هاى قرآن، محمد خامه‌گر، تهران، اميركبير، 1382‌ش؛ سير تطور تفاسير شيعه، سيد محمد على ايازى، قم، دفتر تبليغات، 1381‌ش؛ شناخت نامه تفاسير، سيد محمد على ايازى، قم، كتاب مبين، 1378‌ش؛ طبقات آيات قرآن، خليل الله صبرى، تهران، اميركبير، 1344‌ش؛ عيار نقد بر ترجمان وحى، هادى حجت، تهران، فرهنگ گستر، 1379‌ش؛ فهرستگان نسخه‌هاى خطى، صدرايى، شهرستانى، ترابيان، قم، مركز ترجمه قرآن مجيد، 1383‌ش؛ فهرست نسخ خطى قرآن‌هاى مترجم، محمد آصف فكرت، مشهد، آستان قدس رضوى، 1363‌ش؛ فى ظلال القرآن، سيد قطب (م.‌1386‌ق.)، ترجمه: سيد على خامنه‌اى، انتشارات ايران، 1362‌ش؛ فى ظلال القرآن، سيد قطب (م.‌1386‌ق.)، ترجمه: عابدى، نشر انقلاب، 1362‌ش؛ قرآن شريف (تفسير روشن)، سيد ضياء الدين طباطبايى، انتشارات علمى، 1382‌ش؛ قرآن قدس، مترجم مجهول، به كوشش رواقى، تهران، مؤسسه فرهنگى شهيد رواقى، 1364‌ش؛ قرآن ناطق، بى‌آزار شيرازى، فرهنگ اسلامى، 1376ش؛ قرآن نامه، اميد مجد، نشر كتيبه، 1376‌ش؛ قلب قرآن يا طپش منظوم، جلال ربانى فر، اول، 1375‌ش؛ كتاب‌شناسى قرآن مبين، على اكبر ظاهرى قزوينى، قم، قلم، 1380‌ش؛ كتابى با مفاهيم ظاهر آيات قرآن مجيد به زبان فارسى، باباصفرى، آذرسيلان، 1377‌ش؛ كشف الحقايق، محمد كريم العلوى الحسينى، ترجمه: صادق نوبرى، تهران، اقبال، 1348‌ش؛ كلمه عليا، على استخرى، تهران، شركت سهامى افست، 1346‌ش؛ گلستان قرآن (هفته‌نامه)، تهران، مركز توسعه و ترويج فعاليتهاى قرآنى؛ گلى از بوستان خدا، سيدمحمد حجتى، مؤسسه جهان رايانه كوثر، 1378‌ش؛ المبسوط، السرخسى (م.‌483‌ق.)، بيروت، دارالمعرفة،
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 455
1406‌ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م.‌548‌ق.)، ترجمه: كرمى، اول، 1376‌ش؛ مشكلات ساختارى ترجمه قرآن‌كريم، حيدرقلى‌پور، مؤسسه تحقيقاتى علوم اسلامى، 1380‌ش؛ معانى القرآن، محمد باقر بهبودى، خانه كتاب، 1369‌ش؛ الميزان، الطباطبايى (م.‌1402‌ق.)، ترجمه: موسوى همدانى، قم، دفتر تبليغات، 1363‌ش؛ نخستين مفسران فارسى نويس، موسى درودى، انتشارات نورفاطمه(عليها السلام)، 1362‌ش؛ هزار سال تفسير فارسى، حسن سادات ناصرى، نشر البرز، 1369‌ش؛ يادگارنامه فيض الاسلام، دانشگاه آزاد اسلامى، خمينى‌شهر، 1383‌ش.
محمد خامه‌گر



[1]. بر اساس آخرين آمار ارائه شده از قرآنهاى مترجم موجود در مركز ترجمه قرآن به زبان‌هاى خارجى.
[2]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌73 ـ 74.
[3]. قرآن قدس، ص‌23، «مقدمه».
[4]. قرآن ناطق، ج1، ص44؛ دانشنامه جهان‌اسلام، ج7، ص74.
[5]. تاج التراجم، ج‌1، ص‌8. وى نقل مى كند كه سلمان فارسى از مصطفى(صلى الله عليه وآله) دستورى خواست تا قرآن را به پارسى به قوم خويش نويسد. وى دستورى داد، چنين گفتند كه وى قرآن نوشت و پارسى آن در زير آن بنوشت.
[6]. عيار نقد بر ترجمان وحى، ص‌31.
[7]. المبسوط، ج‌1، ص‌37.
[8]. قرآن ناطق، ج‌1، ص‌49.
[9]. البيان والتبيين، ص‌108.
[10]. تاريخ ترجمه، ص‌25.
[11]. بينات، ش 4، ص‌134 ـ 145، «نوترين گنج در كهن‌ترين گنجينه».
[12]. قرآن ناطق، ج‌1، ص‌143.
[13]. ادبيات فارسى، ج‌1، ص‌100.
[14]. همان، ص‌2.
[15]. دايرة المعارف فارسى، ج‌2، ص‌2033.
[16]. يادگارنامه، ص‌274.
[17]. ر. ك: فهرست نسخ خطى، ج‌1.
[18]. ر. ك: فهرستگان نسخه‌هاى خطى.
[19]. ترجمه قرآن، گرمارودى، ص‌659.
[20]. همان، ص‌658.
[21]. عيار نقد بر ترجمان وحى، ص‌49.
[22]. دانشنامه قرآن، ج‌2، ص‌1702.
[23]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌81.
[24]. قرآن قدس، ص‌5، «مقدمه».
[25]. تاريخ ترجمه، ص‌25 ـ 26.
[26]. نخستين مفسران، ص‌115.
[27]. تاريخ ترجمه، ص‌50 ـ 51.
[28]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌71 ـ 73؛ دانشنامه قرآن، ج‌1، ص‌538 ـ 539.
[29]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌71.
[30]. تاريخ ترجمه، ص‌98.
[31]. همان، ص‌103.
[32]. تاج التراجم، ص‌4، «مقدمه».
[33]. هزار سال تفسير فارسى، ص‌259.
[34]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌81.
[35]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌81.
[36]. دانشنامه جهان اسلام، ج‌7، ص‌81.
[37]. ر. ك: ترجمه قرآن، رى، ص‌4، «مقدمه».
[38]. گلستان قرآن، ش 23، ص‌112 ـ 113.
[39]. تفسير شريف لاهيجى، ج‌1، ص‌12، «مقدمه».
[40]. بينات، ش 3، ص‌140، «نخستين ترجمه فارسى قرآن در شبه قاره».
[41]. بينات، ش 7، ص‌181، «ترجمه قرآن مجيد».
[42]. ترجمان وحى، ش 3، ص‌11 ـ 16، «نقد و بررسى ترجمه دهلوى».
[43]. الذريعه، ج‌4، ص‌127.
[44]. ترجمان وحى، ش 8، ص‌48، «ترجمه‌هاى آهنگين و منظوم قرآن».
[45]. دانشنامه قرآن، ج‌1، ص‌545.
[46]. دايرة‌المعارف تشيع، ج‌4، ص‌215.
[47]. اهتمام ايرانيان به قرآن، ص‌180.
[48]. دانشنامه قرآن، ج‌1، ص‌562.
[49]. پيام قرآن، ش 3، ص‌44.
[50]. ر. ك: تفهيم القرآن.
[51]. دانشنامه قرآن، ج‌2، ص‌2365.
[52]. ترجمه قرآن، گرمارودى، ص‌660، «مقدمه».
[53]. يادگار نامه، ص‌288.
[54]. مشكلات ساختارى ترجمه قرآن، ص‌25 ـ 26.
[55]. ر. ك: ترجمه قرآن، رواقى.
[56]. همان، شاهين.
[57]. اهتمام ايرانيان به قرآن، ص‌95.
[58]. همان، ص‌63.
[59]. ر. ك: ترجمه قرآن، مجتبوى.
[60]. بينات، ش 49 ـ 50، ص‌205، «نقدى بر ترجمه قرآن پورجوادى».
[61]. ر. ك: ترجمه سى جزء كامل.
[62]. ترجمه قرآن، مركز فرهنگ و معارف قرآن، ص‌610، «مقدمه».
[63]. ر. ك: ترجمه قرآن، فولادوند.
[64]. ر. ك: ترجمه قرآن، ارفع.
[65]. همان، صادقى تهرانى.
[66]. مشكلات ساختارى ترجمه قرآن، ص‌27.
[67]. دانشنامه قرآن، ج‌1، ص‌558؛ عيار نقد بر ترجمان وحى، ص‌69 ـ 70.
[68]. ترجمه قرآن، پاينده، ص‌لب.
[69]. همان، ص‌لد.
[70]. ر. ك: ترجمه قرآن، آل آقا.
[71]. همان، استرآبادى.
[72]. اهتمام ايرانيان به قرآن، ص‌131.
[73]. ر. ك: الميزان.
[74]. دانش‌نامه قرآن، ج‌1، ص‌575.
[75]. ر. ك: ترجمه قرآن، خواجوى.
[76]. اهتمام ايرانيان به قرآن، ص‌176.
[77]. ترجمه قرآن، مكارم شيرازى، ص‌607.
[78]. ر. ك: گلى از بوستان خدا،
[79]. ر. ك: ترجمه قرآن، مشكينى.
[80]. ترجمه قرآن، مشكينى، ص‌614، «مقدمه».
[81]. ترجمه فارسى و انگليسى قرآن، صفارزاده.
[82]. ترجمه قرآن، حلبى.
[83]. ر. ك: همان، انصاريان.
[84]. همان، رضائى اصفهانى.
[85]. پژوهش هاى قرآنى، ش 42 ـ 43، ص‌147.
[86]. پلى ميان شعر هجائى و عروضى فارسى، ص‌10.
[87]. همان، ص‌57.
[88]. ر. ك: ترجمه قرآن، عمادزاده اصفهانى.
[89]. ر. ك: طبقات آيات قرآن.
[90]. ر. ك: ترجمه و تفسير قرآن، فيض الاسلام.
[91]. ر. ك: ترجمه قرآن، مصطفوى.
[92]. ر. ك: معانى القرآن.
[93]. ر. ك: ساختار هندسى سوره‌هاى قرآن.
[94]. ر. ك: پلى ميان شعر هجايى و عروضى فارسى.
[95]. ترجمه قرآن، صلواتى.
[96]. ر. ك: قرآن ناطق.
[97]. ر. ك: ترجمه قرآن، معاديخواه.
[98]. آفرينه، ش، س 1385، ص‌45 ـ 46، «قرآن و ترجمه‌هاى منظوم».
[99]. پايگاه اطلاع رسانى خبرگزارى قرآنى ايران ش‌خبر:50651.
[100]. ترجمان وحى، ش 8، ص‌48، «نگاه و نقدى بر ترجمه‌هاى آهنگين و منظوم قرآن».
[101]. ر. ك: قرآن نامه.
[102]. ترجمان وحى، ش 12، ص‌93، «ترجمه‌اى منظوم از قرآن مجيد».
[103]. ر. ك: ترجمه منظوم قرآن، شائق قمى.
[104]. همان، امينيان.
[105]. بينات، ش 49 ـ 50، ص‌406، «القرآن الكريم».
[106]. يادگار نامه، ص‌551.
[107]. ر .ك: اسرار العشق.
[108]. ر. ك: قلب قرآن يا طپشى منظوم.

مقالات مشابه

بررسی چندمعنایی واژه «روح» در ترجمه‌های قرآن کریم

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهحسین افسردیر, فتحیه فتاحی‌زاده, لینا سادات حسینی

ترجمه معنا شناختی عناصر فعلی- اسمی در قرآن

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهرضا امانی, شیدا کریمی, سیده‌زهره صالحی