روابط اجتماعى و چگونگى پيوند ميان اعضاى امت اسلامى، از موضوعاتى است كه مورد توجه ويژه قرآن كريم قرار گرفته و در آيات متعددى به بحث در اين باره پرداخته است، از اينرو مبانى و اصولى به بشر ارائه كرده است كه برخى از آن مبانى از اهداف رسالت پيامبران به شمار مىآيد. «عدالت و احسان» و «اخوت و برادرى» دو نمونه اين اصولاند.
از اين مبانى مىتوان اصل «ولايت» يا «كارسازى و يارىرسانى» را نيز نام برد، كه خداوند رعايتش را از ويژگيهاى زنان و مردان نمونه برشمرده است. آنجا كه مىفرمايد: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض» مردان و زنان مؤمن كارسازان و ياوران همديگرند.
براى فهم بهتر معنا و پيام آيه شريفه يادآورى اين نكته ضرورى است كه: برخى از مترجمان معاصر واژه «اولياء»، را به غلط، دوستداران ترجمه كردهاند در حالى كه «اولياء» از ماده «ولايت» به كسر «واو» به معناى يارىرسانى است و يا از ريشه «ولايت» به فتح «واو» به معناى سرپرستى و كارسازى است. ازاين رو مفسران ژرفانديش - از شيعه و سنى - واژه «اولياء» را در آيه شريفه به معناى «كارسازان» يا «ياوران» تفسير كردهاند. كارسازى چنان فراگير است كه، حضور در عرصه كارزار و جهاد را نيز شامل خواهد بود. همانگونه كه; زنان مسلمان صدر اسلام در صحنه جنگ حضور مىيافتند يا در پشت جبههها به يارى رزمندگان شتافته، براى حمل مجروحان، مداواى آنان و تهيه غذا، سلاح و ديگر نيازهاى جهادگران مىكوشيدند; تا آنجا كه برخى در زمره شهداى اسلام قرار گرفتند.
مرحوم طبرسى در كتاب شريف «مجمعالبيان» از حضور نظامى زنان صدر اسلام چنين ياد مىكند: «مردان و زنان مؤمن، ياور يكديگر بودند كه به يارى هم مىپرداختند تا جايى كه; زنان تمامى وسايل سفر جنگ را براى همسرانشان فراهم مىكردند و در غياب آنان، به حفاظت از منافعشان مىپرداختند و همگى (مردان و زنان) چون «يدى واحد» عليه دشمنان بودند.»
يكى از زنان نمونه كه مورد توجه قرآن كريم قرار گرفته، همسر با ايمان و شجاع فرعون است كه خداوند از او به عنوان الگويى مثالزدنى براى زنان و بلكه براى تمامى انسانها ياد كرده و او را چنين ستوده است: «و ضرب الله مثلا للذين امنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين» و خدا براى كسانى كه ايمان آوردهاند، زن فرعون را مثل آورده است: آنگاه كه گفت: پروردگارا، در بهشتبراى من و در نزد خويش خانهاى بساز و مرا از (شر) فرعون و كردار او، و ستمكاران رها ساز.
بر اساس اين آيه شريفه، همسر فرعون، در آرزوى جامعهاى متعادل و به دور از ظلم بوده، رهايى از محيط آلوده به ستم و حكومت مبتنى بر ظلم را، مطلوب خود مىدانست.
بنابراين، زن شايسته در نگاه وحى، فردى انقلابى، ظلمستيز و بيزار از جامعه آلوده به ستم و حكومت مبتنى بر ظلم است. و در جستجوى جامعه مبتنى بر عدالتبر خواهد آمد.
هفتمين مورد از ويژگيهاى زن نمونه، پرداخت زكات و اداى فريضه مالى است. اين فريضه در حقيقت انتقال بخشى از امكانات توانمندان به تهيدستان و تامين نيازهاى جامعه است. در قرآن كريم از اين فريضه چنين ياد شده است: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يؤتون الزكوة» مردان و زنان مؤمن كارسازان و ياوران همديگرند، كه، امر به معروف و نهى از منكر مىكنند، نماز بر پا مىدارند و زكات مىپردازند.
بنابراين زن آرمانى در قرآن كسى است كه به فريضه اقتصاديش نيز عمل كند و قسمتى از اموالش را به عنوان واجب مالى پرداخت نمايد.
بانوى نمونه در نگاه وحى، در برابر فقر و نيازمنديهاى جامعه نه تنها بىتفاوت نيست، بلكه علاوه بر پرداخت زكات، خمس و ديگر واجبات مالى، بخشى از اموال و درآمدهايش را به فقرزدايى از جامعه و تامين نيازهاى عمومى اختصاص مىدهد. بگونهاى كه اين عمل به صورت بخشى از برنامه زندگى او در مىآيد. از اينرو خداوند متعال از آنان با عنوان «صدقهپردازان» و «وامدهندگان به خدا» ياد كرده، مىفرمايد: «ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا يضاعف لهم و لهم اجر كريم». بىگمان مردان و زنانصدقهدهنده و آنان كه به خدا وام دادند «وامى نيكو»، به آنان دو چندان، افزون، داده شود و ايشان فزونى گرانمايه دارند.
تعبير زيبايى كه در اين آيه شريفه به كار رفته، شايان توجه است. خداوند انفاق زنان مؤمن و انفاقكننده را، قرض به خدا - آن هم قرضى نيكو - تلقى كرده است كه نه تنها اصل مال از بين نمىرود بلكه چندين برابر آن از سوى خدا به آنان عطا مىشود.
ديگران را بر خويشتن ترجيح دادن يكى ديگر از ويژگيهاى زن نمونه در قرآن است. اين خصلت، از برترين ارزشهاى انسانى به شمار مىآيد و همه انسانها، در طول تاريخ با تمام تفاوتها از آن به عنوان ارزشى مقدس ياد كردهاند. خداوند متعال بانوان نمونه را به عنوان «انسانهاى ايثارگر» ياد مىكند كه بخشى از اموال خود را براى رفع محروميت از جامعه انفاق مىكنند و آسايش ديگران را بر آسايش و راحتى خويش مقدم مىدارند. به موردى از ايثارگريهاى زن نمونه كه در قرآن آمده است مىتوان اشاره كرد: «والذين تبوء و الدار و الايمن من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون». و نيز كسانى كه در سراى هجرت و ايمان، مدينه، پيش از ايشان جاى گرفتهاند - انصار كه در ديار خود ايمان آوردند -، هر كه را به سوى آنان هجرت كرده است، دوست مىدارند و در سينههاى خويش از آنچه به آنان (مهاجران) داده شده نيازى، تنگى و حسدى، نمىيابند و آنان را بر خويش برمىگزينند. هر چند كه خود بداننيازمند باشند، و هر كه از بخل خويش نگاه داشته شود ايشانند رستگاران.
مفسران در شان نزول آيه شريفه آوردهاند: شخصى به پيامبر اسلام(ص) عرض كرد: گرسنهام. پيامبر(ص) دستور داد تا از منزل غذايى براى او بياورند. اما در منزل غذايى يافت نشد. حضرت فرمود: چه كسى امشب اين مرد را ميهمان مىكند؟ مردى از انصار اعلام آمادگى كرد و او را به منزل خويش برد. او نيز جز مقدار اندكى غذا كه براى كودكان خود فراهم كرده بود چيزى نداشت. همان را براى ميهمان آورد. در همان حال چراغ را خاموش كرده و خود مشغول كارى شد. ميهمان از آن غذا خورد و سير شد ولى آن زن و مرد شب را گرسنه به صبح رساندند. مرد انصارى خوشحال از اينكه از مهمانشان به خوبى پذيرايى كردهاند، شب را گرسنه به صبح رساندند. هنگامى كه به خدمت پيامبر خدا رسيدند حضرت نگاهى به آنان كرد و تبسمى فرمود. آنگاه آيه نهم از سوره حشر را تلاوت كرد و ايثار آنان را ستود.
مرحوم طبرسى صاحب تفسير «مجمعالبيان» نوشته است; آن زن و مرد انصارى كه ايثار كردند - طبق سند صحيح - فاطمه و على(عليهماالسلام) بودند.
حاصل اينكه زنان شايسته در منظر قرآن، گرسنه مىمانند تا ديگران سير باشند، بىخانمان مىشوند تا ديگر مردمان صاحب سر پناه شوند، به زندان مىروند تا مردمشان در آزادى به سر برند، سيلى مىخورند تا ستمگران سيلى به صورت مظلومى نزنند و تيغ دشمن را به تن مىخرند تا تن رنجور ضعيفان در امان ماند.