مثل الشيطان إذقال للانسان اكفرُ فلمّا كَفَرَ قال إنّي بريءُ ُ منك إنّي اخاف اللّه ربَّ العالمين ؛
إهل نفاق در فريبكاري و خيانت پيشگي و دروغ ـ مانند شيطانند، چه اين كه شيطان به انسان گفت :كافر شو، همين كه ا نسان كافرشد به او گفت :من از تو بيزارم و ازخداي جهانيان هراسان.(سوره حشر،آيه16)
اين آيه اهل نفاق را به شيطان تشبيه كرده، مكر،حيله، گفتار و كردار آنان را همانند مكر و حيله شيطان ميداند و به مومنان هشدار ميدهد كه از منافقان و شيطان برحذر باشند .
مثل شيطان كـــآدمي راگفت هم بـــاش انــدركفـــرخود ثابت قدم
من تو را يـــار و مُعينـم درعــمل پس چومحكم شد در او كفر ودغل
گفت مـــن بيـزارم از تو در يقين ترســــم ازپــــروردگــار عالميـن
خواند آدم را به كفر ابليـــس دون پس گريزد زاوچو بكشيدش به خون
پس بــود در آخــر و انجــام كار جــاودان آن هــر دو را مـاوي به نار
ايـــن بـود پاداش استـم كــارهها كـــه به خـــود بستند راه چـــارهها
وجه تشبيه منافقان به شيطان راميشود دردوخصلت اساسي و مشترك فهرست كرد :
1ـ دشمني وكينه توزي؛ 2ـ مكر و فريب كاري ودغل بازي.
شيطان دشمن انسان است همچنانكه منافق دشمن مومن،قرآنبه صراحت به انسان هشدار ميدهد كه شيطان دشمن اوست،«انّ الشيطان لكمعدوّ فاتخذوه عدّوا؛شيطان دشمن شماست پس او را دشمن بهحساب آريد».(سوره فاطر،آيه 6) خداوند به آدم نيز اين هشدار را داده بود :«يا آدم إنّ هذا عدوّلك ولزوجك؛اي آدم! شيطان دشمن تو و بانوي تو است».(سوره طه،آيه 117) تمامي اديان وكتب آسماني از شيطان به عنوان دشمن ديرين انسان نام بردهاند. قرآن مجيد منافقان رانيزدشمنمومنان ميداند، چنانكه ميفرمايد:
«هم العدوّ فاحذرهم، قاتلهم اللّه اني يوفكون؛اين جماعت نفاق پيشه، دشمن شما هستند ، از آنان پروا كنيد و فاصله گيريد،خدا آنان را بكشد».(سوره منافقون،آيه4)
شيطان ومنافق دو برادر نا مشروع هماند كه پيمان مكر ودروغ وتزويررا امضا كرد.و كمربه گمراهي و نابودي انسان بستهاند،هر يكمِثل ديگري؛بلكه بدتر از ديگري !
اين يكي از آن يكي مشومتر هر كدام از ديگري مذموم تر
خداوند درآغاز سوره منافقون ازمردم منافق و دو رو به عنوان مردمي دروغگو ونيرنگ باز ياد ميكند و به پيامبرش دستور ميدهد كه از آنان دوريجويد «واللّه يشهدُ إنّ المنافقين لكاذبون».(سوره منافقون،آيه 1) چنانكه شيطان نيز كارشدسيسه و دروغ و نيرنگ است،او حضرت آدم را با نيرنگ از بهشت اخراج كرد و بر اساس باطنِ شيطانياشسوگند ياد نمود كه از هيچ كوششي براي گمراهي و بيچارگي انسان دريغ نورزد ، خداوند نيز به فرزندان ونسل آدم دستور داد تا اين مار زخميخطرناك راحقير نشمرند و به شدّت مراقب او باشند «يابني آدم لايفتنّنكم الشيطان ».(سوره اعراف،آيه 27 )
داني كه چه گفت زال با رسِتم گُرد دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد
سعدي
و به گفته عطار :
چرا در چشم تو خرد است ابليس كه رهزن شدبزرگان را به تلبيس
مفسران شان نزول آيهاي كه در ابتدا ذكر كرديم رامربوط وعدههاي دروغين منافقان يهود بنينضيردانستهاند. درتاريخ آمده استسالي كه پيامبر به مدينه آمدند، براي حفظ مدينه و اطراف از تعرّضات احتمالي دستور دادند تا تمامي قبايل و ساكنان مدينه و حومه ميثاق بندند و به آن ميثاق وفادارباشند، يهوديان بنينضير هم اين پيمان را امضا كردند،با شكست مسلمانان در جنگ اُحُد منافقانِ داخل مدينه به جنب وجوش درآمدند و براي ضربه زدن به پيامبر به شيطنت پرداختند،آنها در پيامي به سران يهود بنينضير ـ كه با پيمان شكني تصميم به قتل پيامبر گرفته بودند ـ ابلاغ كردند از تهديدهاي پيامبر نهراسند و به هشدارها و دستورهاي آن حضرتبياعتنا باشند و اطمينان دادند كه با تمام نيرو و توان از آنان حمايت خواهند كرد.ديپلماسي فعّال منافقان كارخود را كرد و يهود و بني نضير در مقابل پيامبر و حكومت اسلامي به مقاومت برخاست.پيامبر نيز در يك اقدام قاطع وسريع،دژهاي بنينضير را به محاصره در آورد،بنينضيرغافلگير شده مدّتي را در انتظار حمايت منافقان بسر برد و ديري نپاييد كه فهميد مورد مكرو حيله آنان قرار گرفته است و از حمايتهاي آنان خبري نيست ؛بناچار تسليم ارتش اسلام گرديدند و زانو برخاك مذلّت انداخت 1. خداوند اين عمل منافقان و وعدههاي دروغين آنها را به عمل شيطان و وعدههاي پوچ اوتشبيه و آيه فوق را نازل كرد.
اندرين ره صد هزار ابليس آدم روي هست تاهرآدم روي را زنهارآدم نشمري
سنايي
در تفسير جناب محي الدين نيز آمده است :
آيه اشاره به «وهم انساني» است كه چگونه در ديده او لذّت حسّي و شهوات بدني را ميآرايد و او را به مخالفت عقل و پيروياز هوا برانگيزد تا بيچاره در دام هلاكت و نابودي فرو اُفتد و چون ازحقّ دور ماند و در ظلمات نفس سرگردان گشت، ازاو تبرّي جويد و تظاهر به تقرّب آستان حقيقت نمايد و إستشعار به خوف از قدرت رباني كند، امّا سرانجام هم فريبنده وهم فريفته،شد.هردودر آتش شقاوت افتند؛زيرا ديو و آدمي هر دو جسماني و ملازمانِ طبيعتند .
نكته ظريف ديگري كه از اين آيه استفاده مي شود، آن است كه پديده زشت دروغگويي اگر به صورت يك خصلت درآيد انسان را از گردونه انسانيت خارج ميكند و انسان با يك تغيير ماهوي روبه رو ميگردد و منافق و شيطان ميشود «الكذب مفتاح كلّ شرّ» وراستي ودرستي وصداقت نردبان صعود وسعادت وخوشبختي است،«و اصحاب اليمين و ما اصحاب اليمين».(سوره واقعه،آيه 27 ) وچه زيبا است كه انسان حداقلّ با خودش صادق باشد!
به مارماهيمانينه اين تمام و نه آن منافقي چه كني مار باش يا ماهي
سنايي
1ـ به نقل از فروغ ابديت ، ج2 ،فصل34.