قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه

پدیدآوربی‌بی‌فاطمه مظلوم ترشیزی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 397 بازدید
قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه

بي بي فاطمه مظلوم ترشيزي*

راغب در مفردات مي‌گويد:
كلمه? ذكر گاهي در معناي (ياد ـ خاطر) بكار مي رود. مثلاً مي گويند (أفي ذكرك، آيا به ياد داري و آيا به خاطر داري) و اين ياد و خاطر هيأتي است در نفس، كه با داشتن آن انسان مي‌تواند آن چه از معلومات كسب كرده حفظ كند، مانند حافظه، با اين تفاوت كه حفظ را در جايي به كار مي برند كه مطلبي را در حافظه? خود داشته باشند، هر چند كه الآن حاضر و پيش روي نباشد، به خلاف ذكر كه در جايي بكار مي رود كه علاوه بر اين كه مطلب در صندوقچه? حافظه اش هست، در نظرش هم باشد، و گاهي كلمه? ذكر را در حضور قلب استعمال مي كنند، و يا حضور در زبان، مثلاً مي گويند ذكر خدا دو نوع است، يكي ذكر به زبان و ديگري ذكر به قلب ، يعني حضور در قلب. معناي سوم ذكر هم عبارت است از سخن، چون هر سخني را هم ذكر مي گويند.1
واحدي مي گويد:
اصل ذكر در لغت توجه و يادآوري است و در اصطلاح ذكر به معناي حاضر شدن شئ در ذهن انسان است كه گاهي به وسيله قلب صورت مي گيرد و گاهي به وسيله? زبان و شرطش هم اين نيست كه حتماً پس از نسيان و فراموشي باشد.2
قرآن كريم مي‌فرمايد:الذين يذكرون اللّه قياماً وقعودا وعلي جنوبهم… (آل‌عمران،3/191)3 مردان الهي و به تعبير قرآن اولوا الالباب، در همه احوال، در حال ذكرند و هيچ گاه قلبشان از ذكر پروردگار غافل نيست. چرا كه ذكر زباني اولاً به تنهايي كافي نيست ثانياً به ميزان ذكر قلبي قابل تداوم و استمرار يافتن نيست ولكن ذكر قلبي‌ـ در صورت سلامت قلب ـ مي تواند هميشه و در همه حالات استمرار يابد چرا كه با هيچ يك از شئون زندگي انسان و كارهاي عادي او منافات ندارد و هيچ گاه براي آن محذوري متصّور نيست، مگر امراض گوناگون قلب كه بايد از شرّ آنها به خداوند پناه ببريم. البته چنان كه گفتيم سخن ما در باب قلب سليم است، قلبي كه با مجاهدت خويش و عنايت پروردگار از تمامي اين امراض مصون و محفوظ مانده است.
امام سجاد(ع) در باب ذكر خدا در همه? احوال، كه مي‌تواند تفسير آيه? شريفه? فوق باشد مي فرمايد:
يا مولاي بذكرك عاش قلبي
و اين معناي ذكر خدا در همه? احوال و در تمامي شئون زندگي است.
ذكر بر دو قسم است: ذكر زباني و ذكر قلبي. ذكر قلبي نيز خود دو قسم است: 1.‌تفكر كردن در عظمت خدا و جلال و ملكوت و نشانه هاي او در آسمان وزمين. 2. به ياد آوردن خداوند در مواضع امر و نهيش به نحوي كه موجب امتثال اوامر و اجتناب از نواهي و توقف كردن در شبهات گردد.
از بهترين اقسام آن فكر است، چنان كه در احاديث وارده ذكر خفي را بهتر و با فضيلت تر شمرده اند و پايين ترين درجه ذكر، ذكر زباني است هر چند ذكر زباني هم بنا بر آن چه در روايات آمده فضيلت بسيار دارد.
ذكر خدا در هر درجه اي كه باشد ،به همان ميزان مايه? شرافت و بزرگي اهل ذكر است چنان كه حضرت سيد الساجدين (ع) در جاي ديگر مي فرمايند:
يامن ذكره شرف للذاكرين4
از آنجا كه هر ذكري به صورت مدح و ثنا و مانند آن، اگر براي غير خدا صورت گيرد مايه? شرافت شخص مذكور خواهد بود، امام(ع) به اين حقيقت اشاره فرمودند كه ذكر خداي متعال ، مايه? شرافت و رفعت درجه? شخص ذاكر است و فايده? آن عايد خود او مي‌شود چرا كه خداوند عزّوجلّ از ما سواي خويش كاملاً مستغني است و چه بسا كه اين فرمايش امام (ع) اشاره اي به آيه? شريفه «فاذكروني أذكركم» (بقره،2/152) 5 باشد، كه البته ذكر و ياد مولا، مايه? شرافت و رفعت مقام عبد خواهد بود.
هم چنين خداي متعال در حديث قدسي مي فرمايد: «من ذكرني في ملاءٍ ذكرته في ملاءٍ خير من ملئه»، و نيز مي فرمايد: «ومن ذكرني سراً ذكرته علانية»6
گفته شده است كه ذكر خداي سبحان نسبت به كسي كه ذاكر او باشد، ظاهر نمودن شرافت او در ميان ملائكه و انسان ها است. هم چنان كه امام سجاد (ع) مي فرمايند:
فامرتنا بذكرك و وعدتنا عليه أن تذكرنا تشريفاً لنا وتفخيماً واعظاماً.7
اين بيان امام(ع) در عين كوتاهي و اجمال، حاوي چند مطلب در باب ذكر است:
1. ذكر يكي از شئون قلب سليم است كه خداي متعال به طور صريح به آن امر فرموده است: فامرتنا بذكرك و اين تلميح است، به آيات شريفه اي كه به ذكر الهي امر مي كنند.
2. وعده? ذكر خدا در قبال ذكر عبد: ووعدتنا عليه ان تذكرنا كه اين وعده نيز در قرآن كريم به عنوان نتيجه? ذكر عبد از مولا بيان شده است: فاذكروني أذكركم.
3. آثار و بركات ذكر مولا از عبد كه عبارت از شرافت بخشيدن، تكريم نمودن و بزرگ داشتن مقام عبد خواهد بود. چرا كه ذكر بندگان ،ذكر خداوند را در پي خواهد داشت و ذكر خدا بركات فراواني را عايد مؤمنين خواهد ساخت.8

حالات قلب سليم به سبب ذكر خدا

چنان كه بيان شد، يكي از حالات و خصوصيات قلب سليم، ذاكر بودن آن است، اما بايد به اين نكته? مهم توجه شود كه ذكرمعناي وسيعي دارد و ذاكر بودن شأني از شئون قلب است كه حالات متفاوتي را در آن ايجادمي‌نمايد و اين تفاوت حالات، به سبب تفاوت مفاد ذكرها و تأثيرات متفاوتي است كه تجلّي هر طائفه از اسماي الهي بر قلب مي‌گذارد چنان كه مثلاً ذكر اسماي جمال، موجب پيدايش حالت رجا و اميد در قلب مي‌شود و ذكر اسماي جلال، سبب خوف و خشيت آن مي گردد. به همين جهت در ادامه? اين نگاه اجمالي، بعضي از حالات قلب سليم را مي آوريم و به طور گذرا در سيماي قرآن كريم و بيان صحيفه سجاديه به آن مي نگريم.

اطمينان قلب سليم به سبب ذكر خدا

قرآن كريم در باب اطمينان قلب سليم مي فرمايد: الابذكر اللّه تطمئن القلوب (رعد،13/28) 9 اين آيه? شريفه علاوه بر اين كه تلويحاً ذكر خداوند يگانه را از شئون قلب سليم مي‌شمارد، بر اين مطلب نيز تصريح مي فرمايد كه آرامش و اطمينان قلب تنها در ذكرخداست، چرا كه مطلب را در سياق حصر بيان فرمود و جار و مجرور را بر عامل آن مقدم ساخت.
چنان كه امام سجاد‌(ع) با الهام از اين آيه? شريفه و امثال آن مي فرمايند: «فلا تطمئن القلوب الابذكرك»10 چنان كه ملاحظه مي فرماييد حصري را كه در آيه? شريفه وجود دارد امام (ع) با صراحت بيشتري بيان فرموده اند.
امام‌(ع) درجاهاي ديگر ابعاد مختلف اطمينان قلبي و زمينه هاي ايجاد آن را تبيين مي‌فرمايند كه مشتاقان را به صحيفه? سجاديه ارجاع مي دهيم.

خوف قلب سليم به سبب ذكر خدا

والذين يؤتون ما آتوا وقلوبهم وجلة انهّم الي ربّهم راجعون (مؤمنون،23 /60)11
كساني كه علي رغم انجام وظيفه? كامل، از ياد مرگ و ذكر رجوع به سوي پروردگار، قلبشان هراسناك مي گردد و احساس خوف شديد مي نمايند، نه اين كه از غضب او بي جهت بترسند و نه اينكه در رحمت او شك و ترديد داشته باشند بلكه اين ترس به خاطر مسئوليت‌هايي است كه بر دوش داشته اند و ممكن است در انجام آن كوتاهي كرده باشند، اين ترس به خاطر درك مقام با عظمت خداست كه انسان در مقابل عظمت او خائف مي‌گردد.12
اينان هم چون افراد كوته بين و دون همت نيستند كه با انجام يك عمل كوچك خود را از مقربان درگاه خدا پندارند و چنان حالت عجيبي پيدا كنند كه همه را در برابر خود كوچك و بي‌مقدار ببينند بلكه اگر برترين اعمال صالح را انجام دهند ـ عملي كه معادل تمام عبادات انس و جن باشد ـ علي وار مي گويند: آه من قلة الزاد و بعد السفر.13
حضرت سيد الساجدين(ع) در صحيفه خويش اين آيه را عيناً نقل فرموده و از خداوند خواسته اند كه ايشان و بلكه همه? مؤمنان را از مصاديق اين كريمه? مباركه قرار دهد:
اللهم… اجعلنا من الذين يؤتون‌ما آتوا وقلوبهم وجلة انّهم الي ربّهم راجعون.14
بنابراين ذكر اسماي جلال پروردگار و يادآوري و رجوع به سوي آن مقام با عظمت، نوعي خوف در قلب انسان ايجاد مي نمايد. علاوه بر اين اصولاً حالت خوف و تضرع در حال ذكر، حالت مطلوب و ممدوحي است كه قرآن كريم به آن توصيه مي نمايد چنان كه در يكي از آيات شريفه مي فرمايد:
واذكر ربّك في نفسك تضّرعاً وخيفة ودون الجهر من القول بالغدو والاصال ولاتكن من الغافلين.(اعراف،7/205)15
اين آيه شريفه ناظر به ذكر نفسي با حالت خوف و تضرع و سوز و گداز قلب است، آن هم در هر صبح و شام و در تمام لحظات زندگي.
لذا امام سجاد‌(ع) سؤال و مسئلت خويش را همراه با خوف و تضرع، توصيف نموده مي‌فرمايد:
اللهم …سألتك مسئله الحقير الذليل البائس الفقير الخائف المستجير ومع ذلك خيفة وتضّرعاً.16
نوع ديگر سؤال، سؤال كسي است كه در حال خوف و پناهندگي است، و در عين حال، با خوف و تضرع نيز همراه مي باشد.
ذكر الهي حالات خوب و مثبت ديگري نيز در قلب ايجاد مي نمايد، از جمله: همه? حالات قلب سليم و به تعبير بهتر سلامت آن را به ارمغان مي آورد، كما اين كه حضرت سيد الساجدين (ع) مي فرمايند:
اللهم… اجعل سلامة قلوبنا في ذكر عظمتك.17
آري اگر قلب مؤمن در حد خويش به عظمت مقام ربوبي توجه يابد، همه? اغيار در نظرش پست و حقير مي شوند و عظمت پروردگار چنان صفحه? قلبش را سرشار و مالامال مي سازد كه جا براي هيچ غيري باقي نمي ماند.

رجاء قلب سليم

انّ الذّين آمنوا والذّين هاجروا و جاهدوا في سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه واللّه غفور رحيم. (بقره،2/218)18
اللهم…حقق في رجاء رحمتك أملي. 19
اللهم… فقد اصبحت و أنت ثقتي و رجائي في الأمور كلّها. 20
يكي ديگر از خصوصيات قلب سليم،اميد و اطمينان وحسن ظن به رحمت پروردگار است كه موجب شوق و رغبت به مقام قرب مي گردد و عبد را به طي درجات عبوديت و تقرب جستن به معبود خويش مشتاق مي سازد، چنان كه با نيروي اميد و اشتياق،سختي هاي راه را بر خويش هموار مي سازد.
البته «بايد اميدي به لطف و كرم خدا داشته باشد كه او را به طاعت و عبادت وادارد، نه اين كه موجب غرور و نترسيدن از عذاب شود»21
در سوره? فاطر مي فرمايد:… ولايغّرنّكم باللّه الغرور(فاطر،35/5)22
در سوره? حديد ضمن خطاب به مشركان مي فرمايد: …وغرّكم باللّه الغرور.(حديد،57/14)23
در تفسير منهج الصادقين مي نويسد:
يعني شيطان به اين كه خدا كريم و حليم است وشما را عذاب نمي كند، شما را فريفت.24

قلب سليم ميان خوف و رجا

تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً و طمعاً وممّا رزقناهم ينفقون.(سجده،32/16)25
(هذا مقام من… امّّك بطمعه يقيناً وقصدك بخوفه اخلاصاً.)26
هر كس در هر مقامي است بايد از مكر و قهر و عذاب الهي ترسان باشد زيرا نترسيدن‌از‌‌مكر و عذاب الهي يا در اثر نداشتن ايمان به خدا و روز جزا است، مانند‌‌كفّار، و يا در اثر ضعف ايمان و كثرت غفلت و مغرور شدن به آيات رحمت‌‌است، مانند ايمن بودن فجّار و معصيت كاران از اهل ايمان، يا در اثر جهل به عظمت و غناي خداي و عجب به عمل خود و تكيه به آن است مانند ايمن بودن بعضي از اهل طاعت و عبادت كه چون خداي را به عظمت و بي نيازي و خود را به عجز و حقارت و نيازمندي نشناختند، به عمل خويش دل خوش گرديده و ترس را از دل بيرون كردند، غافل از اين كه چه عمل هاي بزرگي كه در نزد صاحبش بزرگ است ولي به واسطه? نداشتن شرايط قبولي نزد خداي تعالي به اندازه? ذره‌اي وزن‌‌ندارد.27
نكته? بسيار مهم اين است كه انسان مؤمن بايد به ميزاني كه خوف و خشيت دارد، از اميدواري و رجاء نيز برخوردار باشد چنان كه امام باقر(ع) مي‌فرمايند:
انه ليس من عبد مؤمن الا (و) في قلبه نوران: نور خيفة ونور رجاء لو وزن هذا لم يزد علي هذا.28
و امام صادق(ع) مي فرمايند:
لايكون المؤمن مؤمناً حتي يكون خائفاً راجياً.ولا يكون خائفاً حتي يكون عاملا لما يخاف ويرجو.29
سزاوار است كه هر يك از خوف و رجا در مؤمن ، در حد كمال و قوت باشد چنان كه از حضرت صادق‌(ع) مروي است كه لقمان حكيم در ضمن وصيت به فرزندش فرمود: از خدا بترس ترسيدني كه اگر با عبادت جن و انس بر او وارد شوي گويي كه مرا عذاب مي كند و به خدا اميدوار باش اميدي كه اگر با گناهان جن و انس بر او وارد شوي، گويي مرا به رحمت خود مي آموزد.30

تقواي قلب سليم

أولئك الّذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوي.(حجرات،49/3)31
از مطالعه? آيه? شريفه? فوق و نظاير آن معلوم مي شود كه محل استقرار و جايگاه مناسب تقواي الهي قلب سليم است چنان كه در حديثي از پيامبر اكرم‌(ص) آمده است مي‌خوانيم كه اشاره به سينه? مبارك خود كرد و فرمود: «التقوي هاهنا»، حقيقت تقوي اين‌جا است.32
كما اين كه حضرت سيد الساجدين (ع) نيز تقواي الهي را براي قلب خويش درخواست مي فرمايد:
اللهم …أشعر قلبي تقواك33
هم چنين بيان فوق تلميحي است به جنبه? لباس بودن تقوا و معناي آن چنين است:‌‌پروردگار قلبم را در جامه تقواي خويش بپوشان كه از اين بيان حالت وقايه‌‌و‌‌نگهداري تقواي الهي و مصونيت قلب متقي از ارتكاب معاصي به خوبي فهميده‌‌مي‌‌شود بنابراين لباس بودن تقواي براي قلب به معناي محافظت آن از خطورات، وسوسه‌‌ها، و معاصي خاص قلب است و بدين گونه تقواي الهي نسبت به هر يك از اعضا معناي خاصي مي يابد و در محافظت نمودن آن عضو از معاصي نقش معيني ايفا‌‌‌مي‌‌نمايند.

تفكر قلب سليم

أفلم يسيروا في الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها أو آذان يسمعون بها. (حج،22/46)34
ويرانه‌هاي كاخ‌هاي ستمگران و مساكن ويران شده جباران و دنيا پرستان كه روزي در اوج قدرت مي زيستند،هر يك در عين خاموشي هزار زبان دارند و با هر زباني هزاران نكته مي‌گويند. اين ويرانه ها، كتاب هاي گويا و زنده اي است كه از سرگذشت اين اقوام، از نتايج اعمال و رفتارشان و از برنامه اي ننگين و كيفر شومشان. اين زمين هاي خاموش و آثاري كه در اين ويرانه ها به چشم مي خورد،گاه مطالعه? يكي از آنها به اندازه ? مطالعه? يك كتاب قطور به انسان درس مي دهد و به همين دليل در بسياري از آيات قرآن، دستور جهانگردي داده شده است .اما جهانگردي الهي و اخلاقي كه ايوان مدائن و قصرهاي فراعنه را آئينه عبرت بداند.
جالب توجه اين كه مجموعه? ادراكات انسان در آيه? فوق به (قلب) و (آذان) نسبت داده شده است، اشاره به اين كه براي درك حقائق، دو راه بيشتر وجود ندارد يا بايد انسان از درون جانش جوششي داشته باشد و مسائل را شخصاً تحليل كند و به نتيجه? لازم برسد، و يا گوش به سخن ناصحان مشفق، هاديان راه و پيامبران خدا و مردان حق بدهد و يا از هر دو راه به حقايق برسد.35
بنابراين، تفكّر و تعقل يكي از شئون قطعي قلب سليم است. از جمله دلائل قطعيت اين امر، بيان خاص قرآن كريم در آيه شريفه است كه تعقل را به عنوان وصفي از اوصاف قلب سليم آورده و آن را يكي از نتايج سير نمودن در زمين دانسته است.
امام سجاد(ع) در مواضع مختلف، تفكر و تعقل و درك و فهم را به قلب نسبت مي‌دهند:
كتب لي الكاتبان… ما لا قلب فكّر فيه.36
حتي فهم اسرار و عجايب قرآن را نيز در شأن قلب دانسته و درخواست آن را به ما مي‌آموزند:
اللهم… اجعل‌القرآن لنا… مونساً… حتي توصل الي قلوبنا فهم‌عجائبه.37
در بيان فوق، امام شرايط نيل به اسرار قرآن را ذكر فرموده اند اعم از انس با قرآن كه زمينه توجه به آن مي گردد و شرايط ديگري كه علاقه مندان مي توانند براي تدّبر بيشتر، متن كامل دعاي آن حضرت در ختم قرآن كريم را ملاحظه فرمايند.

ايمان قلب سليم

ولكن اللّه حبّب اليكم الايمان وزينّّه في قلوبكم38 (حجرات،49/7)
شخص حكيم وقتي مي خواهدكاري را انجام دهد، ابتدا زمينه هاي آن را فراهم مي‌سازد. اين اصل در مورد هدايت انسان نيز كاملاً صادق است. خداوند مي خواهد همه انسانها ـ بي آن‌كه تحت برنامه? جبر قرار گيرند ـ با ميل و اراده? خود راه حق را بپويند، لذا از يك سو ارسال رسل مي كند و انبيا را با كتاب‌هاي آسماني مي فرستد و از سوي ديگر (ايمان) رامحبوب انسانها قرار مي دهد، آتش عشق حق طلبي و حق جويي را در درون جان‌ها شعله ور مي كند و احساس نفرت و بيزاري از كفر و ظلم و نفاق و گناه را در دل‌ها مي آفريند.39
علاوه براين علم ومعرفت به هرچيزي وقتي كامل مي شود كه عالم وعارف نسبت به معلوم و معروف خود ايمان صادق داشته باشد نه اين كه آن را شوخي وبازيچه بپندارد، به علاوه ايمان خود را از ظاهر و باطن خود بروز دهد و جسم و جانش در برابر معروف خاضع شود اين همان ايماني است كه اگر در دل بتابد آشكار و نهان آدمي را در پرتو خود اصلاح مي‌كند.
لذا امام سجاد‌(ع) مي فرمايند:
اللهم اني أسألك ايماناً تباشر به قلبي40
كه در اين بيان امام (ع) علاوه بر درخواست ايمان، از خدا مي خواهد كه اين ايمان به گونه اي باشد كه قلب مبارك حضرت همواره ملازم و مباشر آن باشد و هرگز از آن فاصله نگيرد و از آن جدا نشود و اين خود نشانگر اهميت ايمان و محبوبيت آن نزد حضرت سيد الساجدين (ع) است.
نكته? ديگر اين كه به جهت ارزش و اهميت فراوان ايمان، مسأله? ازدياد آن نيز به عنوان يك امر مطلوب در قرآن كريم مطرح گرديده است و آيات شريفه اي كه در اين باب نازل شده اند طرق گوناگون ازدياد آن را به ما نشان مي دهند مانند اين آيه? شريفه: هو الذي أنزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايماناً…(فتح،48/4)41
در اين آيه? شريفه انزال سكينه توسط پروردگار، يكي از راه هاي ازدياد ايمان شمرده شده است. طلب ازدياد ايمان در مواضع مختلف بيانات امام سجاد (ع) به چشم مي‌خورد، از جمله مي فرمايند:
اللهم انّي أسالك ان تملا قلبي… ايمانا بك.42
در بيان فوق امام‌(ع) از خداوند مي خواهد كه ايمانش را چنان افزون فرمايد كه قلب مبارك حضرت سرشار و مالامال از ايمان گردد.
برخي ديگر از خصوصيات قلب سليم
از آنجا كه تفصيل اين خصوصيات از حوصله و حجم اين نوشتار خارج است برخي ديگر از خصوصيات و ويژگي هاي قلب سليم را كه از مطالعه? قرآن كريم و صحيفه? سجاديه و برخي ديگر از روايات به دست مي آيد، فهرست وار اشاره مي كنيم:
1. استعاذه و التجاء ؛ 2.توبه؛ 3.طهارت ؛ 4.نور و بصيرت؛ 5.صدق؛ 6.رقّعت؛ 7.شرح ؛ 8.انقياد ؛ 9.انقطاع ؛ 10.حياء ؛ 11.عبوديت و خضوع در برابر عظمت قلب پروردگار؛ 12.اعتراف؛ 13.احساس كوتاهي و تقصير در برابر خداوند؛ 14.‌آرزوهاي؛ 15.شكوه ها و ناله هاي؛ 16.رضا و تسليم؛ 17.شوق و نشاط ؛ 18.شكر و سپاس.

پاورقيها:

* كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث
1. راغب اصفهاني، مفردات/ 179.
2. ابي زكريا محي الدين بن شرف النووي، تهذيب الاسماء و اللغات،1/ 111 بيروت: دارالكتب العلميه.
3. ترجمه: همانان كه خدا را در حال ايستادن و نشستن و آنگاه كه بر پهلو خوابيده اند ياد مي‌كنند.
4. صحيفه سجاديه/63، دعاي 11. ترجمه : اي كسي كه يادت (مايه) آبروي يادكنندگان است.ترجمه: مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم.
5. ابن ماجه، ابوعبدالله محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، تحقيق: محمد فوائد عبدالباقي/ 1255، ح 3822، چاپ اوّل،قاهره: مطبعة عيسي البابي الحلبي، 1374 هـ.ق.
6.شيخ حر العاملي، وسائل الشيعه، 4/ 1188،ح 2، انتشارات داراحياء التراث لعربي، بيروت 1391 هـ.ق.
7. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، مناجات الذاكرين/234.ترجمه: پس ما را به ذكر خود امر فرمودي و وعده دادي كه چون ياد تو كنيم ازما ياد كني تا ياد تو ما را شرافت و عزت و عظمت بخشد.
8. سيد علي خان مدني، رياض السالكين،2/447.
9. ترجمه: آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.
10. مفاتيح الجنان ، مناجات الذاكرين/234.
11. ترجمه: و آنان كه آن چه وظيفه? بندگي و ايمان است بجاي آورده و باز از روزي كه به خداي خود رجوع مي كنند دل‌هاشان ترسان است.
12. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، 14/10.
13. همان/264.
14. صحيفه? سجاديه، دعاي 44. ترجمه: بارالها…ما را از كساني كه آنچه را مي دهند در حالي كه دل‌هايشان از فكر بازگشت به سوي پروردگارشان ترسان است قرار ده.
15. ترجمه: خداي خود را با تضرع وخوف و بي آنكه آواز بركشي در دل خود در صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش (يك دم از ياد خدا غافل مباش).
16. همان ، دعاي 47.ترجمه: بارالها…مانند مسألت (شخص) حقير خوار…ترسنده? امان خواهند از تو مسألت مي كنم و با اين احوال مسألتم از روي ترس و زاري است.
17. همان، دعاي 5.ترجمه: بارالها…سلامت دلها ما را در ياد كردن عظمت خود قرار ده.
18. ترجمه: كساني كه ايمان آورده اند، و كساني كه مهاجرت نموده اند و در راه خدا جهاد كرده اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.
19. محي الدين الهي قمشه اي، شرح صحيفه سجاديه، دعاي 20، چاپ هشتم، تهران: انتشارات اسلامي 1370.ترجمه: بارالها…اميدي (بي حد) كه به رحمت نامنتهاي تو دارم محقق ساز (ومرا به آن اميد نايل گردان).
20. صحيفه سجاديه، دعاي 54.ترجمه: بارالها…پس من صبح كردم در حالي كه اعتماد و اميدم در كارها تويي.
21.سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره،2/95، تنظيم و تصحيح و مقدمه از سيد محمد هاشم دستغيب، چاپ دوم، انتشارات ناس 1364.
22.ترجمه: شيطان شما را نفريبد.
23. ترجمه: شيطان شما را فريب داد.
24. ملا فتح اللّه كاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ذيل آيه 14 سوره? حديد، تهران:انتشارات علميه اسلاميه.
25.ترجمه: پهلوها يشان از بسترها در دل شب دور مي شود‌(بپا مي خيزند و رو به درگاه خدا مي آورند) پروردگار خود را با بيم و اميد مي خوانند و از آنچه به آنها روزي داده ايم انفاق مي كنند.
26. صحيفه? سجاديه، دعاي 31.
27. سيد عبدالحسين دستغيب، قلب سليم،1/92 ـ 93.
28. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي،2/67.ترجمه: نيست بنده مؤمني مگر اينكه در قلب او دو نور است، نور خوف، نور رجاء و هيچ يك بر ديگر ي زيادتي ندارد بلكه هر دو ماسوي هستند.
29. وسائل الشيعه،11/170.ترجمه: مؤمن اهل ايمان نخواهد بود مگر وقتي كه داراي خوف و رجا هر دو باشد و داراي خوف و رجا نيست مگر به آنچه اميد دارد و از آنچه مي ترسد عمل نمايد .
30. قلب سليم، 1/95.
31. ترجمه: آنها كه صداي خود را نزد رسول خدا كوتاه مي كنند كساني هستند كه خداوند قلوبشان را براي تقوا خالص ساخته است.
32. ابي عبداللّه القرطبي، الجامع لاحكام القرآن،7/ 4448، الطبعة الثالثة، دارالكتب المصريه، دارالكاتب العربي للطباعة و النشر 1387 (هـ. ق)، 1967 (م).
33. صحيفه? سجاديه، دعاي 21.
34. ترجمه: آيا آنها سير در زمين نكردند تا دل‌هايي داشته باشندكه با آن حقيقت را درك كنند يا گوش‌هاي شنوايي كه نداي حق را بشوند.
35. تفسير نمونه، 14/129.
36. صحيفه سجاديه، دعاي 15.ترجمه: دو فرشته كاتب اعمال برايم نوشته اند…اعمالي كه فكر آن بر قلبي نگذشته است.
37. همان، دعاي 42.ترجمه: بارالها قرآن را مونس ما قرار ده…تا فهم عجايب آن را به دلهاي ما برساني.
38. ترجمه: ولي خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دل‌هايتان زينت بخشيد.
39. تفسير نمونه،22/158.
40.مفاتيج الجنان ، دعاي ابوحمزه? ثمالي/334.ترجمه: اي خدا من از تو درخواست مي كنم ايماني ثابت كه هميشه در قلبم برقرار باشد.
41.ترجمه: او كسي است كه سكينه و آرامش را در دلهاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني بر ايمانشان افزوده شود…
42. مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي/334.ترجمه: خدايا من جداً از تو مي خواهم كه پركني دلم را با ايمان به تو.

مقالات مشابه

معناشناسی روح در قرآن کریم

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمد تقی شاکر, محمد تقی سبحانی

ویژگی‌ها و مصداق روح‌القدس در قرآن و حدیث

نام نشریهحدیث و اندیشه

نام نویسندهعلی حاجی‌خانی, علی بیدسرخی

بررسی چندمعنایی واژه «روح» در ترجمه‌های قرآن کریم

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهحسین افسردیر, فتحیه فتاحی‌زاده, لینا سادات حسینی

چیستی و مختصات روح امری در قرآن

نام نشریهآموزه های قرآنی

نام نویسندهعلی حاجی‌خانی, علی بیدسرخی

معنا و ماهیت روح در قرآن از منظر تفسیر مناهج البیان

نام نشریهتحقیقات کلامی

نام نویسندهمحمدتقی سبحانی, مهدی باغبان خطیبی

زشتی‌گرايی نفس در حيات انسان از منظر قرآن و مکتب تحليل روانی

نام نشریهالهیات تطبیقی

نام نویسندهعلی بنائیان اصفهانی, محمدجواد نجفی, حمید طاهر نشاط دوست

نفی تک ‌ساحتی و میرا‌ بودن ‌‌آدمی در قرآن

نام نشریهنقد و نظر

نام نویسندهعلیرضا آل بویه

نفس در قرآن و روایات

نام نشریهنقد و نظر

نام نویسندهرضا برنجکار