اين حقيقت كه قرآن كريم معجزه جاويد و اثباتكننده حقانيت و اصالت دين مبين اسلام است، مستلزم نو به نو بودن ميوه اعجاز اين شجره طيبه است. اساساً، معجزه چيزي است كه اثبات آن هرگز محتاج دفاع متعصبانه نبوده، ولي نيازمند استدلال و برهان مبين است، آنهم از موضعي در نهايت متانت و تحمل، چرا كه آن كتاب، خود مبين است، به منظور تبيين حقيقت آمد، و لذا نيازي به دست و پا زدنهاي ما و... ندارد.
منطبق بر سيرة قرآن عزيز، كه خود به طرح انواع اتهامات عليه خود، پيامبر، واسطه انتقال پيام و... ميپردازد و با نهايت متانت و قويترين استدلال پاسخگو ميشود، ما خود را مجاز به محاجه، گفتمان قرآني و پاسخ به اتهاماتي نظير دروغگويي نسبت به پيامبر گرانقدر اسلام ميبينيم.
زيبايي مقاله ذيل فقط محدود به اين نميشود كه هر دو بعد بهروز بودن اعجاز قرآن، و نيز دفاع از پيامبر اكرم (ص) و قرآن كريم را مشتمل ميشود، بلكه حلاوت كشف ابعاد شگرفي از اعجاز قرآن كه فقط در زمان حال خود را عيان ساخته و نيز دفاع بسيار منطقي و مجابكننده يك تازه مسلمان نوانديش غربي را نيز در پي دارد.
مضافاً، از آنجا كه اين مقاله محصول كاوش بخش اينترنت هفتهنامه گلستان قرآن در آن شبكه جهاني است، خدمتگزاران قرآني را به شناخت و تأمل افزونتر به ماهيت پديده سرنوشتساز اينترنتي و نقش بيبديلي كه ميتواند در تبليغ و ترويج معارف قرآن با زبان و جلوههاي بهروز آن ايفا كند، رهنمون ميشود.
به دليل حساسيت موضوع مربوط به قرآن، در ترجمه اين مقاله از روش ترجمه مطلق اجتناب، و سعي شده تأكيدهاي نويسنده (كه در ترجمه از زبان انگليسي به فارسي معمولاً براي رواني مطلب تغيير مييابد) حتيالمقدور حفظ شود؛ اگرچه دقت و زحمت بيشتر خواننده را برميانگيزد. بديهي است انتشار اين مقاله به معناي عاري بودن آن از برخي خطاهاي جزئي احتمالي نيست.نخستين بخش از اين تحقيق ارزشمند در شماره 78 به نظرتان رسيد و ادامه اش را علاوه بر اين شماره در شماره هاي بعدي مي خوانيد .
همچنان كه در مثال ذيل تبيين شده ، اين نوعي از ان چيزي است كه به نظر ميرسد امروزه مسلمانان به طور گسترده اي – اگر چه مستمر – از ان غفلت ميكنند . چند سال قبل، گروهي در رياض، پايتخت عربستان سعودي، همه آياتي را كه در قرآن پيرامون جنينشناسي وجود دارد جمعآوري كردند. آنها گفتند: «اين همه آن چيزي است كه قرآن در اين خصوص گفته. آيا حقيقت دارد؟» در واقع آنان به توصيه قرآن عمل كردند: «از انسانهايي كه ميدانند بپرسيد». آنها يك غيرمسلمان كه استاد جنينشناسي (Embryology) در دانشگاه تورنتو بود را برگزيدند ،نام وي كيث مور است . وي كه مؤلف كتابهاي مرجع در جنينشناسي و يك متخصص جهاني در اين زمينه است به رياض دعوت شد. به او گفتند: «اين چيزي است كه قرآن در خصوص تخصص شما گفته است. آيا حقيقت دارد؟ در اين مورد چه چيزي ميتوانيد به ما بگوييد؟» . اگر چه او در رياض بود، هر كمكي كه براي ترجمه نياز داشت و هر همكاري كه تقاضا ميكرد در اختيارش گذاشتند و او، از آنچه يافت چنان شگفتزده شد كه كتاب مرجعش را اصلاح كرد و در چاپ دوم يكي از كتابهايش، موسوم به «قبل از اينكه متولد شويم» در قسمت دوم درباره تاريخ جنينشناسي، مطالب جديدي را كه در قرآن يافته بود به آن افزود.
اين نكته آشكار ميسازد كه قرآن جلوتر از زمانش بود و به اين دليل قرآنباوران چيزهايي ميدانند كه ديگران نميدانند.
من مصاحبه جالبي براي يك برنامه تلويزيوني با دكتر كيث مور داشتم، كه به وسيله اسلايد و نظاير آن مصور شده بود. او خاطرنشان ساخت برخي از مطالبي كه قرآن درباره جنين بيان كرده تا سيسال قبل ناشناخته بوده است. او گفت مشخصاً توصيف قرآن از وجود اوليه انسان به مثابه يك «زالو- شبيه لخته» (سوره علق 96 - آيه 2) براي او جديد بود. اما هنگامي كه آن را بهطور دقيق بررسي كرد، دريافت كه اين توصيف درست است و چنين بود كه آن را به كتابش افزود.
او گفت: «پيش از اين چنين تصوري از جنين نداشتم». او به گروه جانورشناسي مراجعه و تقاضاي تصويري از زالو كرد و هنگامي كه دريافت زالو دقيقاً شبيه نطفه انساني است، تصميم گرفت هردوي اين تصاوير را به يكي از كتابهاي درسي خويش بيفزايد.
دكتر مور همچنين كتابي در زمينه جنينشناسي باليني نگاشت و هنگامي كه يافتههاي خود را در تورنتو منتشر كرد، غوغايي در كانادا برپا شد و ديدگاههاي او به صفحه اول برخي از روزنامههاي سراسر كانادا و برخي تيترهاي اخبار شبكههاي راديويي و تلويزيوني راه يافت.
يك گزارشگر روزنامه از پروفسور مور پرسيد: «شما فكر نميكنيد عربها درباره ظهور جنين و چگونگي تغيير و رشد آن اطلاع داشتند؟ البته امكان دارد در آنجا دانشمندي نبوده ،اما شايد آنها برخي چيزها را خودشان به طور ساده كالبدشكافي كردهاند، مثلاً افرادي را مثله كرده و اين چيزها را آزمايش كردهاند».
پروفسور بلافاصله بهطور كنايهآميزي اشاره كرد كه نكتهاي بسيار مهم- يعني اينكه همه اسلايدهاي جنين اوليه (نطفه) كه در فيلم نشان داده شده، از تصاوير ميكروسكوپ تهيه شدهاند- را ناديده گرفته است. او گفت: «مسأله اين نيست كه شخصي سعي كرده باشد در چهارده قرن قبل در جنينشناسي به كشفياتي برسد، آنها حتي نميتوانستهاند آن را ببينند!»
تمام توصيفات قرآن در خصوص جنين، مربوط به زماني است كه آنچنان كوچك است كه قابل ديدن توسط چشم نيست، لذا شخص براي ديدن آن به ميكروسكوپ نيازمند است. در حاليكه سابقه اختراع ميكروسكوپ به حدود كمي بيش از دويست سال قبل ميرسد. دكتر مور با همان لحن كنايهآميز افزود: «شايد در چهارده قرن پيش شخصي مخفيانه يك ميكروسكوپ داشته و چنين تحقيقاتي را انجام داده كه در هيچ جاي آن اشتباهي ديده نميشود و پس از اينكه به طريقي يافتههاي خود را به حضرت محمد(ص) آموزش داده و وي را قانع ساخته تا اين اطلاعات را در كتابش بگنجاند، تجهيزات را از بين برده است!
و اين، باوركردني نيست. مگر اينكه براي آن استنادات و براهيني اقامه كنيد، وگرنه يك نظريه مضحك قلمداد ميشود.» ، و سپس هنگامي كه از وي سؤال شد كه وجود اين اطلاعات در قرآن را چگونه توضيح ميدهيد؟ در جواب گفت: «اين فقط ميتواند وحي الهي باشد»!
اگرچه نمونه فوقالذكر از انطباق اطلاعات پژوهش بشري با قرآن توسط يك غيرمسلمان انجام شده، از آنجايي كه وي از دانشمندان مبرز در موضوع مورد تحقيق بوده، اين كشف تاكنون معتبر مانده است. اگر يك انسان عادي ادعا ميكرد آنچه قرآن درباره جنينشناسي بيان كرده صحيح است، كسي الزامي به پذيرفتن ديدگاه وي نداشت.
قرآن كريم به خط نسخ قطع رحلي كوچك 745 قمري
مارشال جانسون، يكي از همكاران پروفسور مور در دانشگاه تورنتو كه مطالعات گستردهاي پيرامون زمينشناسي داشته، بسيار مجذوب اين واقعه، كه آنچه در قرآن درباره جنينشناسي وجود دارد، درست از آب درآمده، از مسلمانان خواست آنچه در قرآن پيرامون تخصص وي وجود دارد را برايش استخراج و گردآوري كنند. اين بار نيز مردم از يافته ها شگفت زده شدند.
براي نيل به مقصود اين بحث، همين كافي است كه قرآن درحاليكه عبارات موجز و واضحي درباره موضوعات مختلف دارد، بهطور توأمان خواننده را به تحقيق در مورد صحت اين عبارات، بهوسيله تحقيق توسط پژوهشگران ذيربط، توصيه ميكند. و همانگونه كه قرآن بيان كرده به وضوح صحت آن معلوم شده است.
بيترديد در قرآن نگرشي هست كه در جاهاي ديگر يافت نميشود و اين نكته جالب است كه چگونه قرآن زماني كه اطلاعاتي را در اختيار قرار ميدهد، اغلب به خواننده ميگويد: «قبلاً اين را نميدانستيد.» به راستي هيچ كتاب و نوشته مقدسي نداريم كه چنين ادعايي را مطرح كند. همه نوشتههاي كهن و كتابهاي مذهبي موجود كه اطلاعات زيادي به دست ميدهند، همواره مبداء و مأخذ اطلاعاتشان را تبيين ميكنند.
مثلاً وقتي تورات به بحث در خصوص تاريخ كهن ميپردازد، بيان ميكند كه فلان پادشاه در كجا ميزيست و آن ديگري با وي در يك نبرد معين جنگيد و ديگري نيز داراي پسراني بود و نظاير آن و همواره تصريح شده كه اگر خواهان اطلاعات بيشتري هستيد بايد اين كتاب يا آن مرجع را بخوانيد.
حال آنكه قرآن اطلاعاتي را در اختيار خوانندگان ميگذارد و خاطرنشان ميكند كه اين اطلاعات چيزهاي جديدي است و البته همواره به تحقيق در مورد اطلاعات ارائه شده و كشف صحت آنها نيز توصيه شده است. جالب اينكه اين مفهوم هرگز توسط غيرمسلمانان چهارده قرن پيش مورد چالش واقع نشده و آن گروه از اهالي مكه كه با مسلمانان اختلاف نظر داشتند و در زمانهاي بعدي آيات را شنيدند، تاكنون هرگز لب به سخن نگشودهاند تا بگويند آنچه در قرآن آمده، جديد نيست و ميدانند كه حضرت محمد(ص) آن مطالب را از كجا آورده است.
آنها هرگز نتوانستند در خصوص صحت ادعايشان هماوردطلبي كنند، زيرا قرآن واقعاً جديد بود! در تأييد توصيه قرآن مبني بر تحقيق نسبت به اطلاعات مطرح شده در آن، عمربن خطاب در هنگام خلافت خود گروهي از مردان را برگزيد و مأمور يافتن سد ذوالقرنين كرد. قبل از نزول قرآن، اعراب درباره اين سد هرگز چيزي نشنيده بودند، اما چون قرآن آن را توصيف كرد، كنجكاو به كشف آن شدند و دريافتند در منطقهاي موسوم به دوربند در اتحاد شوروي (سابق) وجود دارد.
در اينجا بايد تأكيد كرد بيان قرآن درباره چيزهاي بسياري صحيح است، اما هميشه صحت مطالب يك كتاب به معناي تأييد وحي الهي بودن آن نيست. مثلاً كتاب راهنماي تلفن تمام اطلاعاتش صحيح است، اما اين نكته بدان معنا نيست كه از جانب خدا نازل شده است. مسأله واقعي در آن است كه بايد دلايلي از منبع اطلاعات قرآن اقامه كند. هيچكس نميتواند بدون مدارك كافي به آساني منكر اصالت قرآن شود. به راستي، اگر كسي يك اشتباه يافت، حق دارد از آن سلب صلاحيت كند. اين دقيقاً همان چيزي است كه قرآن انسان را به آن ترغيب ميكند.
زماني، پس از ارائه درسي در آفريقاي جنوبي، مردي به سراغم آمد ، او در خصوص گفتهام بسيار عصبي بود و ادعا كرد: «امشب به خانه ميروم و يك اشتباه در قرآن مييابم» و من گفتم: «اين كار عاقلانهترين چيزي است كه شما گفته ايد . »كه نسبت به اصالت قرآن شك دارند ، نياز به اتخاذ آن دارند . زيرا قرآن خود چنين چالشي را تشويق كرده است.
پس از پذيرش اين مبارزهطلبي قرآن و كشف اينكه تمام مطالبش حقيقت دارد، مردمان از آنجا كه نميتوانند صحت مطالب آن را مردود اعلام كنند، لاجرم به آن معتقد خواهند شد. اصولاً، قرآن خود منزلت خويش را كسب كرده، زيرا مخالفانش صحت آن را به اثبات ميرسانند.
يك واقعيت اساسي درباره اصالت قرآن كه به اندازه كافي مورد بحث قرار نگرفته، اين است كه صرف ناتواني فرد در اينكه شخصاً پديدهاي را تشريح كند، او را ملزم به قبول وجود اين پديده، يا قبول توضيح ديگران از آن نميكند. يعني به صرف اينكه شخصي قادر به تشريح چيزي نباشد، به معناي آن نيست كه بايد توضيح ديگران نسبت به آن را پذيرا شود، بلكه امتناع شخص از قبول توضيحات ديگران، مسؤوليت اثبات و يافتن پاسخ معقول را به خودش باز ميگرداند. اين فرضيه عمومي، در بسياري از مفاهيم زندگي نمايان ميشود ولي عجيبترين تناسب را با هماوردطلبي قرآن دارد. زيرا شخصي كه بگويد: «آن را باور ندارم»، اين مخمصه را براي خود ايجاد ميكند.
شخص در آغاز امتناع، اگر احساس كند ساير پاسخها ناكافي است، ملزم خواهد شد كه شخصاً توضيحي بيابد. در واقع، در يك آيه قرآن كه من همواره ديدهام آن را به زبان انگليسي به غلط ترجمه كردهاند، الله به انساني اشاره ميكند كه به حقيقت توضيح داده شده به او گوش فرا داده است. اين آيه بيان ميكند كه او در وظيفهاش تنها گذاشته شده، زيرا پس از اينكه اين اطلاعات را شنيد، بدون بررسي صحت آنچه شنيده، آن را ترك كرده است. به عبارت ديگر، شخص اگر چيزي را شنيد و آن را بررسي نكرد تا ببيند آيا درست است يا خير، گناهكار است.
اظهار نظر يك غربي تازه مسلمان شگفتي هاي قرآن كريم (2)
پدیدآورگری میلرحامد دردشتیان
تاریخ انتشار1388/09/22
654 بازدید
اظهار نظر يك غربي تازه مسلمان شگفتي هاي قرآن كريم (2)
پروفسور گري ميلر - حامد دردشتيان