ضرورت ترجمه‏اي نوين از قرآن به زبان فرانسه

پدیدآوررضا عباسی

نشریهترجمان وحی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 1252 بازدید
ضرورت ترجمه‏اي نوين از قرآن به زبان فرانسه

رضا عباسي

اشاره:

در روش‏شناسي ترجمه، ابتدا سخن از چگونگي فهم و سپس صحبت از چگونگي تفهيم است. براي بررسي چگونگي فهم، ساخت معنايي ترجمه مورد بررسي قرار مي‏گيرد و با اين بررسي معلوم مي‏شود كه مترجم، واژه‏ها را بر چه اساسي فهميده است؛ آيا منابع سنت اسلامي را ملاك قرار داده است يا فهم خود را براساس منابع زباني بنا نهاده است. البته بررسي منابع مورد استفاده مترجم نيز در اين زمينه راهگشاست. براساس اين بررسي، ترجمه‏هاي قرآن را مي‏توان به دو دسته اصلي طبقه‏بندي كرد: 1 - ترجمه‏هاي زبان‏شناختي 2 - ترجمه‏هاي مبتني بر سنت. يكي از دغدغه‏هاي اصلي نويسندگان مقاله حاضر تأكيد بر لزوم ارائه روش‏شناسي روشن و صريح از ترجمه قرآن به وسيله مترجمان است.
Yahya 'Alawi et Javad Hadidi,
»De La necessite d'une nauvelle
traduction du Coran en francais«.
(شهريور 1379) شماره 7، ترجمان وحي.
اين مقاله در واقع مدخلي است بر "ترجمه‏اي نوين از قرآن به زبان فرانسه". اين ترجمه1 كه تا به امروز يك جلد آن منتشر شده است و تنها دو سوره حمد و بقره را در بردارد، حاصل سه سال كار مشترك آقايان يحيي علوي (كريستيان بنو) و جواد حديدي است. يحيي علوي، مسلمان فرانسوي تبار و داراي درجه دكتري در فلسفه و عرفان اسلامي است و جواد حديدي، داراي تحصيلات حوزوي و درجه دكتري در زبان و ادبيات فرانسه.
به نظر مي‏رسد كه دغدغه اصلي نويسندگان اين مقاله توجه به جنبه روش‏شناسي در ترجمه قرآن است. نگاهي به تاريخ ترجمه قرآن، واقعيتِ تلخ بي‏توجهي به اين جنبه را نشان مي‏دهد و نشانه آشكار اين بي‏توجهي را در نپرداختن مترجمان قرآن به آن مي‏توان ديد؛ جز چند مورد نادر، هيچ‏يك از مترجمان قرآن متعرض اين مسئله نشده‏اند.
در اين مقاله با اشاره به ضرب‏المثل ايتالياييِ «مترجم خائن است» (Traditore Traduttore) ابتدا مباحثي پيرامون چيستي ترجمه صورت مي‏گيرد و بر اين تأكيد مي‏شود كه به هر حال، در جريان نقل از يك زبان به زبان ديگر رعايت امانت به‏طور كامل ميسر نيست.
در جريان ترجمه، هم‏زمان با دگرگوني صورت، محتوا نيز تا حدي دگرگون مي‏شود؛ حذفي، اضافه‏اي و حتي تغييري صورت مي‏گيرد و اين امري اجتناب‏ناپذير خواهد بود. به ويژه آن‏گاه كه زبان مبدأ با زبان مقصد، به لحاظ مسائل زباني و فرازباني فاصله زيادتري داشته باشد، به همان ميزان خيانتِ بيشتري صورت مي‏گيرد.
حديدي و علوي بر اين نكته تأكيد مي‏كنند كه ترجمه زبان درهم فشرده‏اي چون عربي به زبان وُلتر (فرانسه) دشواري‏هاي زيادي را به همراه دارد. صراحت زبان فرانسه، سبك تصريفي زبان عربي را كه سرشار از معاني تودرتوست برنمي‏تابد و چه بايد كرد با نواها، ايقاع‏ها، سجع‏ها و توازن‏هايي كه در بالاترين سطح، در متني به نام قرآن وجود دارد؛ متني كه حتي در قالب‏هاي نظم و نثر عربي هم نمي‏گنجد. همان‏گونه كه آندره ميكل مي‏گويد: «چيزي است ميان اين دو (نظم و نثر) يا بهتر است بگويم غير از هر دو، فراتر از هر دو، زبان قرآن چون الهي است در نوع خود نيز بي‏همتاست.... هم مسجع است و هم آهنگين، اما به‏دور از هر تنگنا. همانند خداوند كه فراتر از هر تنگناست....و نيز چونان شعر، قطعه قطعه است، اما بنابر منطق خاص خويش، منطقي كه از سنخي ديگر است، از سنخي فراتر....و از نظر والايي و رهايي از هر قيد و هر الگو هيچ متني به پايش نمي‏رسد..»2
دشواري واقعي ترجمه قرآن را نويسندگان علاوه بر تفاوت‏هاي عميق ساخت صوري و معنايي زبان قرآن با زبان فرانسه،در الهي بودن آن مي‏بينند و اين مطلب را از قول آندره ميكل اين‏گونه بيان مي‏كنند كه: «ترجمه قرآن بسيار پرمخاطره است، زيرا كه فروفرستاده از سوي خداوند است؛ خداوند قرآن را توسط جبرئيل بر پيامبرش محمد(ص) اقراء فرمود. بدون ترديد اراده الهي بر اين بوده كه قرآن روشن و آشكار باشد و خود قرآن هم به آن تصريح دارد. اما خداوند، خداوند است و كلامش نيز بر صورت خود اوست، گاه جلوه‏گر است و گاه در پرده، پنداري براي فراخوان موءمنان به تدبر بيشتر، براي چيزي فراتر از ظاهر...همواره بخشي از سرّش را از غير نگه مي‏دارد.»3
اساس اين مقاله ـ هم‏چنان كه از عنوانش پيداست ـ به هدف نشان دادن ضرورت ترجمه‏اي نوين از قرآن به زبان فرانسه است. پيش از پرداختن به اين ضرورت، ابتدا اين سوءال كه اصولاً چرا قرآن بايد به زبان‏هاي بيگانه ترجمه شود، به بحث گذاشته شده است. در پاسخ ضمن اشاره به آياتي از قرآن بر اين نكته تأكيد شده كه قرآن ذكر است و مخاطب آن جهانيان و براي اين‏كه بتوان به دعوت جهاني قرآن لبيك گفت بايد آن را فهميد و اين براي غير عربي‏دانان جز از راه ترجمه ميسر نيست.
در ادامه مقاله، تاريخچه‏اي از ترجمه قرآن به زبان فرانسه ارائه مي‏گردد و نشان داده مي‏شود كه با وجود نزديك به بيست ترجمه كامل و ده‏ها ترجمه ناقص از قرآن به زبان فرانسه، هنوز پيام قرآن آن‏چنان كه بايد به اين زبان منتقل نشده است، در نتيجه به ترجمه‏اي نوين از قرآن نياز است.
در لابه‏لاي تاريخچه ترجمه‏هاي قرآن به زبان فرانسه، گاهي نيز برخي از ترجمه‏ها مورد نقد و بررسي قرار گرفته‏اند. از اين ميان مي‏توان به نقد حديدي و علوي نسبت به ترجمه بلاشر و ترجمه شوركي اشاره كرد. ايشان روش فقه‏اللغه‏اي بلاشر را مورد نقد قرار مي‏دهند و نقص عمده آن را در ارائه ترجمه‏اي خشك، بي‏روح و لفظ به لفظ به جاي ترجمه‏اي روان و ادبي مي‏دانند. به علاوه اين ايراد را بر او مي‏گيرند كه به دريافت‏هاي مسلمانان از قرآن در طول 1400 سال ـ كه در منابع اسلامي متجلي است ـ هيچ اعتنايي نكرده است. ايشان ترجمه بلاشر را نقطه عطفي در تاريخ ترجمه قرآن به زبان فرانسه مي‏دانند؛ اين ترجمه از يك‏سو لزوم توجه به دقت روش فقه‏اللغه‏اي را نشان مي‏دهد و از سوي ديگر نشان مي‏دهد كه اين روش به تنهايي، از آنجا كه مترجم را از انبوه اطلاعات مربوط به ادبيات غني تفسيري و فراتفسيري مسلمانان محروم مي‏كند، با محدوديت‏هايي روبه‏روست. بسياري از ترجمه‏هاي بعد از بلاشر كوشيده‏اند ضمن حفظ نقاط قوّت، در مسير رفع نقاط ضعف آن گام‏هايي بردارند.
ترجمه شوركي نيز مانند ترجمه بلاشر مورد نقد روش‏شناختي قرار گرفته است.4 شوركي براي رسيدن به معناي واژگان قرآن معمولاً از روش ريشه‏شناسي تطبيقي كمك مي‏گيرد، به اين ترتيب كه وي واژگان مشترك قرآن را در معنايي به كار مي‏برد كه همان ريشه را در زبان عبري دارد. در حالي كه چنين روشي براي به‏دست دادن معناي كاربردي واژگان، فاقد هرگونه اساس علمي است. در اين شكي نيست كه ريشه‏هايي از ميراث مشترك زبان‏هاي سامي به هر دو زبان عربي و عبري راه يافته‏اند، اما هيچ دليلي وجود ندارد كه اين واژه‏ها با ريشه مشترك در اين دو زبان در يك معناي كاربردي هم‏سان جا افتاده باشند، زيرا چه بسيار اتفاق مي‏افتد كه در دو معناي گوناگون به كار مي‏روند.
در پيش گرفتن روش ريشه‏شناسي تطبيقي براي ترجمه واژگان قرآن در واقع خلطي است كه ميان زبان‏شناسي با ترجمه صورت گرفته است. كاربرد اين شيوه در زبان‏شناسي است، آن‏هم برايِ كمك به روشن‏كردن شمار اندكي از واژگان كه معناي روشني ندارند.
نويسندگان در ذيل عنوان فرعي "در انتظار يك ترجمه" ضمن اعلام اين كه با نظر شيخ موسي درباره لزوم اقدام به ترجمه دسته‏جمعي قرآن و مسبوق‏شدن آن به مجموعه‏اي از مقالات پژوهشي در رابطه با مسائل ترجمه قرآن موافق‏اند، معتقدند كه انجام چنين كاري با اين طول و عرض فراتر از امكانات موجود است. در عين حال نبايد نااميد شد و آب دريا را اگر نتوان كشيد/هم به قدر تشنگي بايد چشيد. انتشار ترجمه‏اي بديع از قرآن توسط ايشان، نشانه عزم و اراده آنها براي غلبه بر اين نوميدي و تلاش براي تحقق اين آرمان است.
از نظر اين دو مترجم، (حديدي و علوي) مهم‏ترين ايرادي كه تقريباً بر همه ترجمه‏هاي پيشين مي‏توان گرفت، سستي و كاستي آنان در ارائه و عرضه روش‏شناسي ترجمه، اعم از روش فهم و روش تفهيم است. هيچ‏كدام از مترجمان از روش خود سخن به ميان نياورده‏اند نظير اين‏كه از ميان چند معنا چگونه يكي را برگزيدند و چرا؟ آنها صرفاً يك محصول نهايي را در اختيار خوانندگان خود نهاده‏اند، بدون اين‏كه مسير رسيدن به آن را روشن كنند. آنها تجربيات خود را در اختيار مترجم و محقق بعد از خود قرار نداده‏اند. پس او به ناچار بايد مسيرها را دوباره برود و تجربه‏ها را دوباره تجربه كند. البته نبايد استثناهايي مانند ترجمه قرآن رودي پارت و نيز ترجمه آندره ميكل از سوره واقعه را ناديده گرفت.
علوي و حديدي در بخش دوم مقاله به مصداق " قالوا و فعلوا" روش خويش را در ترجمه قرآن عرضه كرده‏اند.5 همان‏طور كه نويسندگان تصريح كرده‏اند، دغدغه روش‏شناسي سه جنبه مهم دارد: 1ـ جنبه دقت؛ زيرا مترجم ملزم است از هر آنچه انجام مي‏دهد دفاع كند و كارش را با آگاهي و از سر علم انجام دهد و بر ذوق و سليقه شخصي تكيه نكند. 2ـ جنبه آموزشي: كه موجب مي‏شود خواننده از اطلاعات فروان‏تري بهره‏مند شود و ساير معاني محتمل را كه به دلايلي كنار گذاشته شده‏اند دريابد. 3ـ جنبه توسعه در آينده: مترجمان بعدي واداشته نمي‏شوند تا همه‏چيز را از نو آغاز كنند، بلكه گام‏هاي تكميلي را برمي‏دارند.

پاورقيها:

1- Le Coran:"Voila le Livre...", Tom 1, al-Fatiha - al - Baqara (sourates 1 et 2), traduction annotee accompagnee d'etudes, de concordances et de Lexiques par Yahya 'Alawi et Javad Hadidi, Qom, Centre pour La traduction du Saint Coran. 1421/2000, 619 pp.
2- Andre Miquel, L'Evenement. Le Coran: sourate LVI, Paris, odile Jacob, 1992, p.8. نقل از'Alawi & Hadidi.
3- Ibid.
4ـ براي توضيح بيشتر درباره اين ترجمه ر.ك: جواد حديدي ، «ترجمه‏اي يهودي‏وار از قرآن مجيد به زبان فرانسه». ترجمان وحي ، شماره 6، اسفند 1378؛ Abdallah cheikh - Moussa, " De L'hebraisation modene du Coran", ARABICA ×LII, Mars 1995,pp.107-126.
5ـ ر.ك. رضا عباسي، "يك ترجمه بديع قرآني به فرانسه"، مقالات و بررسي‏ها، دفتر 69، تابستان80، ص293ـ297.

مقالات مشابه

ترجمه پژوهی قرآنی (بخش پانزدهم)

نام نشریهترجمان وحی

نام نویسندهحسین عبدالرؤوف

ضرورت ترجمه‌اي آكادميك از قرآن كريم

نام نشریهبینات

نام نویسندهاحمد احمدی

طرح ترجمه جمعي قرآن مجيد

نام نویسندهمرکز ترجمه قرآن

ضرورت ترجمه اي نوين از قرآن به زبان فرانسه

نام نویسندهجواد حدیدی, یحیی علوی

ضرورت ترجمه اي آكادميك از قرآن كريم

نام نشریهبینات

نام نویسندهاحمد احمدی