سنت‏هاي الهي در قرآن

پدیدآورشاه حسین مطهری فرد

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 299 بازدید
سنت‏هاي الهي در قرآن

شاه حسین مطهری فرد

اهميت بحث از سنت الهي

با توجه به اين كه در آيات قرآن و سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ مخصوصاً سخنان امام علي عليه‏السلام در نهج البلاغه، كلمه سنت و سنن مطرح شده، توجه به آموزش و تجربه اندوزي از سنت‏ها امري لازم است. بدون كوشش در راه شناسايي بعضي از سنت‏ها و معرفت برخي از اصول حاكمه در تاريخ و اقوام و ملل گذشته، پيمودن راه سعادت و نيك بختي براي ما دشوار مي‏باشد. مطالعه سنت‏هاي الهي و بهره گرفتن و عبرت آموختن از اين قوانين «لا يتغير الهي»، آينده را براي ما روشن مي‏نمايد، چرا كه سنت‏هاي الهي فرا گيرند و هر كس مرتكب عملي شود كه اقوام گذشته آن را انجام داده‏اند، قطعاً همان سنت‏هاي معمول در حق گذشتگان گريبانگير او هم خواهد شد.
تأثير عملكرد اقوام و ملت‏ها در شكوفايي يا سقوط تمدن‏ها، عذاب‏هاي نازل شده بر اقوام در اثر گناه و... مطالبي است كه از تحقيق در سنت‏هاي الهي براي افراد روشن مي‏شود. از اين رو شناخت سنت و ويژگي‏هاي سنت‏هاي الهي و تعيين مصاديقي از آنها مي‏تواند براي افراد طالب سعادت، راه گشا باشد.
ليلا سلطاني، شماره اشتراك 2176، از همدان:

معناي سنت الله

سنت در لغت به معناي راه و روش است. اين واژه از ريشه «سنّ» گرفته شده و تكرار و استمرار را مي‏رساند. قرآن كريم مي‏فرمايد: «وَ اِنْ يَعُودُوا فقد مَضَتْ سُنة الاولين؛1 اگر [ به عداوت اسلام و رسول خدا] برگردند و دشمني كنند، روش به كار گرفته شده در باره كفار گذشته در مورد آنها عمل خواهد شد.»
علامه طباطبائي ذيل آيه مذكور مي‏نويسد: «السنة هي الطريقه و السيرة؛2 سنت همان طريقه و سيره است.»
مرحوم طبرسي نيز در مجمع البيان مي‏گويد: سنت و طريقه و سيره، نظير هم هستند.3
در متون اسلامي، به ويژه قرآن در موارد متعددي واژه «سنت» به صورت مفرد و واژه «سنن» در قالب جمع به كار رفته است. «سنت» كاربردهاي مختلفي دارد، اما در قرآن به معناي رويه، روش و طريقه استعمال شده است. روايتي از امام باقر عليه‏السلام نقل شده كه بيانگر اين معنا است: «هر بنده‏اي از بندگان خدا كه بنا بر سنت و رويه هدايت بگذارد، ثوابي خواهد داشت همچون پاداش آنان كه بدان عمل مي‏كنند؛ بي آن كه از پاداش عاملين آن چيزي كاسته شود و هر بنده‏اي از بندگان او كه رويه ضلالت و گمراهي بنهد، همانند گناهان كساني كه آن را مرتكب مي‏شوند، بر عهده اوست؛ بي آن كه چيزي از بار گناهان مرتكبين به آنها كاسته شود.»4
همان طور كه ملاحظه گرديد، در اين حديث واژه «سنت» در معناي رويه و روش استعمال شده است؛ هم چنان كه به «قول»، «فعل» و «تقرير معصوم» هم از حيث اين كه بيانگر و مشخص كننده رويه و روش آنهاست، «سنت» اطلاق مي‏گردد ضمن اين كه به آداب و رسوم هر گروه و امتي از آن رو كه رويه و روش آنهاست و در بين ايشان به طور مداوم و مكرر انجام مي‏گيرد، «سنت» مي‏گويند.
بنابر اين آن قسمت از تدابير و سازمان دهي خداوند كه داراي تداوم و تكرار بوده و روش و رويه و طريقه حكمت و اراده او را به نمايش مي‏گذارد در متون اسلامي، به ويژه قرآن، «سنة الله» ناميده مي‏شود.
مهدي رياحي، شماره اشتراك 11112، از شهركرد:

تغييرناپذير بودن سنت‏هاي الهي

به دليل اين كه سنت خداوند به معناي تبعيتِ افعال و كردار بشر و عواقب آن از قوانين تشريعي الهي است، پس يك قانون مطلق محسوب مي‏شود و مي‏توان آن را به يك قانون ثابت و فراگير تعبير كرد.
از خصوصيات سنت خداوند، ثبوت، حتمي بودن و شموليت آن است. مادامي كه سنت الهي قانوني فراگير باشد، تمام رفتار و كردار بشر در سيطره آن قرار مي‏گيرد، از اين رو قاعده چنين سنتي بايد در طول زمان، كلي و ثابت نيز باشد. آيه ذيل به همين مطلب اشاره دارد: «اين سنت الهي در مورد پيشينيان [ كه با انبياي خود چنين رفتار ناهنجاري داشته‏اند] نيز جاري بوده و در سنت خدا دگرگوني نخواهي يافت.»5
دليل ديگر بر تغيير ناپذيري سنت‏هاي الهي اين است كه خداوند در قرآن داستان‏هاي امتحان گذشتگان را براي ما نقل كرده تا از آنها پند و عبرت بگيريم. بر اين مبنا اگر چنين حوادثي كلي و ثابت نباشند، به طور مسلّم پند و اندرز گرفتن از آنها ممكن نخواهد بود. قرآن مي‏فرمايد: «ما اشخاصي همچون شما را در روزگاران پيشين نابود ساخته‏ايم، آيا عبرت گيرنده‏اي هست؟»6 همچنين مي‏فرمايد: «جزا و پاداش، فضل و برتري نه به آرزوهاي شما و نه به آرزوهاي اهل كتاب است. هر كس كار بدي بكند كيفر داده مي‏شود.»7 بر اساس سنت الهي، جزا اثر طبيعي اعمال محسوب مي‏شود و هيچ چيزي از آن تخطي نمي‏كند.8
مجيد محمدي، شماره اشتراك 1167، از تهران:

چرا سنت‏هاي الهي تحويل ناپذيرند؟

«تبديل يعني چيزي را به كل عوض كنند، ولي تحويل آن است كه همان موجود را از نظر كمي و كيفي دگرگون كنند و بدان شدت يا ضعف بخشند و يا اين كه مكان را تغيير دهند».9 بر اين اساس هنگامي كه گفته مي‏شود سنن علاوه بر تبديل ناپذيري، تحويل هم نمي‏پذيرند؛ يعني سنت‏ها نه به كلي عوض مي‏شوند و نه در مكان كيفر و پاداش، نقل و انتقال صورت مي‏گيرد.
حال اين سؤال مطرح مي‏شود كه چرا سنت‏هاي الهي تحويل ناپذيرند. در پاسخ گفته مي‏شود: اصولاً تغيير و تحويل پذيري سنن و مقررات در جوامع انساني به دلايل زير است:
1 ـ گاهي تحويل پذيري سنت‏ها به دليل مسائل مجهولي است كه با گذشت زمان و پيشرفت علم براي انسان آشكار مي‏شود و انسان مي‏فهمد دچار اشتباه شده است.
2 ـ گاهي آدمي به دليل اقتضاي خاص دروني، منافع زودگذر، شرايط خاص سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و اخلاقي، سنت و سيره و خط مشي ويژه‏اي را وضع يا تغيير مي‏دهد.
3 ـ گاهي اين تغيير و تحويل به دليل بيماري خودپرستي و خودبيگانگي انسان است كه در زندگي خويش به دليل استبداد فكري، عملي و قدرت جويي، سنن و مقرراتي را وضع مي‏كند.
اما خداشناسان حقيقي و توحيد گرايان راستين مي‏دانند كه هيچ يك از دلايل ياد شده در ذات خداوند راه ندارد و بر اين اساس، سنت‏هاي او طبق حكمتي مقرر شده و مهم‏تر اين كه سنت‏هاي الهي بسان علت و معلولند كه با آمدن علت، معلول به وجود خواهد آمد.
محمدعلي پورحسين، شماره اشتراك 5802، از كاشمر:

عوامل و واسطه‏ها در سنت‏هاي الهي

اگر چه قرآن كريم لفظ سنت را در مورد نزول عذاب بر اقوام و جوامع باطل گرا، كافر، مشرك، ظالم، فاسق و فاجر به كار مي‏گيرد، ولي از آن جا كه هيچ يك از افعال خدا را عبث و گزاف و بي حساب نمي‏دانيم، بلكه همه را بر اساس ضوابطي كه از صفت حكمت او سرچشمه مي‏گيرد مي‏دانيم، مي‏توانيم اصطلاح «سنت الهي» را به معناي عام‏تر بگيريم و آن را بر ضوابطي كه در افعال الهي وجود دارد يا روش هايي كه خداوند امور عالم و آدم را بر پايه آنها تدبير و اداره مي‏كند، اطلاق كنيم.
وقتي سخن از يك «سنت الهي» مي‏گوييم مراد اين نيست كه فلان فعل خاص مستقيماً و بي واسطه از خداي متعال صادر مي‏شود، بلكه ممكن است اسباب و وسايل بسياري، اعم از طبيعي و عادي و فوق طبيعي و غيبي در كار آمده باشد و در عين حال فعل به خداي متعال منسوب شود. خداي متعال براي اين كه بينش و گرايش الهي و توحيدي ما را تقويت كند، افعال، كنش‏ها و واكنش‏هاي طبيعي و پديده‏هاي مادي را نيز به خود نسبت مي‏دهد. به همين ترتيب پديده‏هاي انساني، اعم از فردي و اجتماعي را نيز به خود منسوب مي‏كند و بدين سان ما را با توحيد افعالي آشناتر مي‏سازد؛ مثلاً سركوبي و در هم شكستن يك قوم را اگر چه به دست قوم ديگري صورت گرفته باشد به خود منتسب مي‏سازد، خواه قومِ مهاجم و غالِب، اهل حق باشد و خواه اهل باطل. بر اساس اين ديدگاه است كه ما قوانين اجتماعي را سنت‏هاي الهي در تدبير جوامع بشري مي‏ناميم.
زهره مجيدي‏بيدگلي، شماره اشتراك 11107، از آران و بيدگل:

استثناناپذيري قوانين آفرينش

بعضي اشكال گرفته‏اند كه قوانين آفرينش و سنت‏هاي الهي مي‏تواند استثنائاتي داشته باشد؛ بدين صورت كه معجزات و كارهاي خرق عادت و حتي دعاها و صدقات و احسان هايي كه برخي انجام مي‏دهند، نقض سنت الهي است.
در پاسخ مي‏گوييم: اگر تغييراتي در سنت‏هاي جهان ديده مي‏شود معلول تغيير شرايط است و بديهي است كه هر سنتي در شرايط خاص خود جاري است و با تغيير شرايط، سنتي ديگر جريان مي‏يابد و آن سنت نيز در شرايط خاص خود جريان و كليّت دارد؛ يعني سنت و قانون هيچ گاه تغيير نمي‏كند، بلكه شرايط آن تغيير مي‏كند و شرايط جديدي به وجود مي‏آورد؛ مثلاً اگر مرده‏اي به طور معجزه آسا زنده مي‏شود، خود حساب و قانوني داشته است. همچنين اگر فرزندي همچون عيسي بن مريم عليه‏السلام بدون پدر متولد مي‏شود، اين رويه بر خلاف سنت الهي نيست، بلكه چون بشر همه سنت‏ها و قوانين آفرينش را نمي‏شناسد همين كه چيزي را بر خلاف قانون و سنتي مي‏پندارد مي‏گويد: نقض قانون عليت است.
اما بايد بدانيم كه در بسياري از موارد آنچه به عنوان قانون است، در واقع «پوسته و قشر قانون» است؛ مثلاً ما مي‏پنداريم كه سنت آفرينش حيات، اين گونه است كه همواره موجود زنده از ازدواج پدر و مادري حاصل مي‏شود، لكن بايد بدانيم كه آفرينش عيسي بن مريم «قشر سنت» را بر هم زده، نه خود سنت را.10
رضيه زارع زاده، شماره اشتراك 7832، از مهريز:

نسبت سنت به خدا و انسان

دانشمندان معتقدند كه هر جامعه‏اي سنن و قوانيني دارد. در تاريخ بشر، كام يابي‏ها، ترقي و پيشرفت‏ها، ادِبارها و انحطاط‏ها، بر اساس نظام و قانون خاصي است و هر يك علتي دارد. قرآن از قوانين حاكم بر جامعه و تاريخ به لفظ «سنت الله» يا «سنن» تعبير مي‏كند. اين كتاب شريف در بعضي از آيات، «سنت» را به خداي متعال نسبت مي‏دهد؛ از جمله: «سنة الله التي قد خلت من قبل و لن تجد لسنة الله تبديلاً؛11 سنت‏هاي خداوند براي گذشتگان هم بوده و در سنت‏هاي الهي هيچ تغيير و تحولي نيست»، و در بعضي ديگر، «سنت» را به انسان‏ها نسبت مي‏دهد؛ از جمله:
ـ «سنة الاولين» (سنت پيشينيان)؛
ـ «سنة من قد ارسلنا قبلك من رسلنا» (سنت پيامبران الهي قبل از تو)؛
ـ «سنن الذين من قبلكم» (سنت‏هاي گذشتگان).
امير مؤمنان علي عليه‏السلام نيز مي‏فرمايد: «روزگار همان طور كه بر گذشتگان حكومت مي‏كرد، بر شما هم حكومت خواهد كرد.»12
مقصود امام اين است كه سير تاريخ كاملاً معقول و قانون‏مند است و در پشت رويدادهاي گوناگون و غير مرتبط در ظاهر، نظام معقول و سنت‏هاي خلل‏ناپذير است كه زير بناي تاريخ و سير جامعه را تشكيل مي‏دهد و به مجموع رويدادهاي غير مرتبط، ربط و نظام مي‏بخشد.13
مرتضي عرب، شماره اشتراك 529، از محلات:

سنت‏هاي الهي و آزادي انسان

سنت‏هاي الهي با آزادي انسان، منافات و تضادي ندارند، به همين سبب در آيات قرآن هرگونه تغيير و تحولي بر اراده و عزم انسان‏ها و جامعه بنا شده است؛ هم چنان كه فعاليت‏هاي فردي و اجتماعي نيز بر پايه اراده و اختيار افراد صورت مي‏گيرد.
همچنين سنت‏هاي الهي با دستورات ديني و اخلاقي نظير توكل، قضا و قدر و... تضاد ندارند، زيرا اين موارد نيز جز+ سنن الهي و كامل كننده يكديگرند.
دين مقدس اسلام همان طور كه پيروانش را به بهره‏گيري از عقل و تفكر دعوت كرده، به توكل بر خدا نيز فرا خوانده است. «در حديث آمده است كه از رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله سؤال شد: با وجود اين كه هر حادثه‏اي كه در جهان رخ مي‏دهد به تقدير الهي و قضاي حتمي اوست، دعا و دوا چه اثري مي‏تواند داشته باشد؟ در پاسخ فرمودند: دعا نيز از قضا و قدر است. در روايت ديگر آمده است كه امام علي عليه‏السلام در پاي ديواري نشسته بود، متوجه شد كه ديوار شكسته و ممكن است كه فرو بريزد؛ فوراً برخاست و از آن جا دور شد. مردي اعتراض كرد كه از قضاي الهي مي‏گريزي؟ يعني اگر بنا باشد تو بميري، خواه از كنار ديوار خراب فرار كني يا فرار نكني، خواهي مرد و اگر بنا نباشد صدمه‏اي به تو برسد، باز هم در هر صورت محفوظ خواهي بود. بنابر اين فرار از زير ديوار شكسته چه معنا دارد؟ حضرت در پاسخ فرمود: از قضاي الهي به سوي قَدَر الهي فرار مي‏كنم.»14
مهدي سليمي، شماره اشتراك 1867، از كاشمر:

اقسام سنت الهي

سنت‏هاي الهي تقسيم‏هاي گوناگوني دارد. از يك منظر اين است كه به اخروي و دنيوي تقسيم مي‏شوند. سنت‏هاي اخروي به زندگاني آن جهاني انسان‏ها و پاداش و كيفر اخروي اعمالشان مربوط است و سنت‏هاي دنيوي به زندگي اين جهاني آدميان مربوط است كه به نوبه خود يا اختصاص به رفتارهاي فردي دارند، يا به رفتارهاي اجتماعي و يا رفتارهاي فردي و اجتماعي.
سنت‏هاي دنيوي خود به دو دسته تقسيم مي‏شوند. گاهي مطلقند و مسبوق به افعال انسان‏ها نيستند؛ مثل سنت هدايت توسط انبيا و سنت آزمايش. مردم چه بخواهند و چه نخواهند، هم مورد تبليغ و ارشاد انبيا واقع مي‏شوند و هم مورد ابتلا و امتحان. و گاهي مقيد و مشروط هستند؛ مثل سنت امداد؛ يعني مردم در ابتدا اراده دنيا يا آخرت مي‏كنند و در راه خود به كوشش‏هايي دست مي‏زنند و آن گاه امدادهاي الهي به خوبان و به نحوي هم به بدان مي‏رسد.
از سنت امداد كه بگذريم، به سنت‏هاي ديگري مي‏رسيم كه در دو دسته قابل تقسيم‏اند:
1 ـ سنت‏هاي مقيد و مشروطي كه مخصوص اهل حق است. اين سنت‏ها را مي‏توان تحت چهار عنوان مندرج ساخت: 1 ـ زيادت نعمت‏هاي معنوي و اخروي؛ 2 ـ تحبيب و تزيين ايمان؛ 3 ـ زيادت نعمت‏هاي مادي و دنيوي؛ 4 ـ پيروزي بر دشمنان.
2 ـ سنت‏هاي مقيد و مشروطي كه مخصوص اهل باطل است. اين سنت‏ها را مي‏توان تحت هشت عنوان ذكر كرد: 1 ـ زيادت ظلالت ؛ 2 ـ تزيين اعمال؛ 3 ـ املا و استدراج؛ 4 ـ امهال؛ 5 ـ ابتلا به مصايب؛ 6 ـ تسلط مجرمان و مترفان؛ 7 ـ استيصال ؛ 8 ـ شكست از دشمنان.15
نجميه جعفري، شماره اشتراك 5109، از سيريز كرمان:

سنت‏هاي مقيد و مشروط

پس از آن كه انبياي الهي پيام خداي متعال را به گوش جهانيان رساندند و تا حد مقدور در هدايت آنان تلاش كردند و زمينه آزمايش آدميان فراهم گشت، مردم به اختيار خود، راه حق و خير يا باطل و شر را در پيش مي‏گيرند. اين موضع‏گيري‏هاي خوب و بد مردم در قبال تعاليم و احكام الهي سبب نمايان شدن يك سلسله از سنت‏هاي الهي ديگر مي‏شود كه چون معلول رفتار مردمند يا به تعبيري ديگر مقيد و مشروط به كارهاي آنانند، سنت‏هاي مقيد و مشروط نام مي‏گيرند.
عام‏ترين و كلي‏ترين سنتي كه خداي متعال در پي اَعمال انسان‏ها اِعمال مي‏كند، سنت «امداد» است؛ بدين معنا كه خداي متعال هم كساني را كه طالب دنيا و كمالات مادي باشند و در راه باطل و شر گام گذارند ياري مي‏كند و هم كساني را كه جوياي آخرت و كمالات اخروي باشند و در طريق حق و خير قدم نهند؛ يعني وسايل پيشرفت و نيل به هدف را براي هر دو دسته فراهم مي‏سازد.16
قرآن كريم نه تنها قانوني بودن و سنت داشتن آفرينش را گوشزد مي‏كند، بلكه مي‏فرمايد: خدا قانون خود را عوض نمي‏كند، ما بايد خودمان را عوض كنيم: «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم.»17
معصومه ونايي، شماره اشتراك 10979، از همدان:

سنن حاكم بر جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن

1 ـ هر امتي، دوره و اجلي دارد: جامعه مانند فرد است. همان طور كه يك فرد تا به سن بلوغ نرسد نسبت به هر چيز و هر كس حمله و هجوم دارد، جامعه نيز مدتي حالت تهاجمي دارد و پس از آن حالت تدافعي به خود مي‏گيرد. اين تهاجم و تدافع موجب مي‏شود كه نوعي فرهنگ و تمدن در جامعه به وجود آيد، رشد كند، ضعيف و پير شود و در نتيجه فرهنگ جديد، باز سير خود را به سوي رشد و كمال و پيري و مرگ طي كند و باز در برابر نيروي تازه و جوان قرار گيرد.
2 ـ ستمگري مايه نابودي است: قرآن، ستمگري و خروج از خط عدالت و دادگري را مايه هلاكت و نابودي امت‏ها مي‏داند. بر عكس، صلاح، تقوا و درست كاري را مايه بقاي دولت‏ها و ملت‏ها مي‏داند و امنيت و آرامش فردي و اجتماعي را در دوري از ستم و تعدي تلقي مي‏كند.
دانشمندان بزرگ جهان معتقدند جنگ‏ها، خون ريزي‏ها، آدم كشي‏ها و مفاسد روز افزون امروز جهان، به دليل نبودن موازنه بين خواسته‏هاي جسم و روح انسان است. اگر چه انسان دريا و فضا و صحرا را تسخير نموده، اما فضايل اخلاقي را زير پا گذارده است و همين امر موجبات نابودي او را فراهم خواهد آورد.
3 ـ صالحان، وارثان زمين مي‏شوند: با اين كه روش تاريخ بشر تاكنون به صورت مبادله پيروزي بوده، ولي قرآن معتقد است مشيت الهي بر اين تعلق گرفته كه در آينده فقط صالحان وارثان زمين خواهند بود و حكومت جهان و اداره امور را به دست خواهند گرفت و حق و حقيقت در موضع خود استوار خواهد بود و باطل بر آن پيروز نخواهد شد.
3 ـ استقرار آيين خدا و گسترش امنيت در جهان: قرآن معتقد است خداوند سرانجام آييني را كه براي بندگان خود پسنديده، در روي زمين مستقر خواهد ساخت؛ آييني كه از هر نوع شرك و دوگانه پرستي پيراسته است و بيم و ناامني در آن راه نخواهد داشت.18
5 ـ گسترش اسلام در سراسر جهان: قرآن در دو مورد19 از برقراري آيين اسلام در جهان و پيروزي آنان بر دين‏هاي ديگر خبر داده كه البته تاكنون محقق نگرديده است. طبق روايات، ظرف تحقق آن، دوره ديگري است كه در آن دوره آخرين وصي پيامبر، حضرت مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه ـ زمام امور را به دست مي‏گيرد و اسلام را در سراسر شرق و غرب منتشر مي‏سازد.
6 ـ پيروزي پيامبران: پيامبران در طول تاريخ براي اشاعه مكتب خود مجاهدت‏ها و كوشش‏ها كرده‏اند، اما به دليل مخالفت‏هاي باطلل گرايان هرگز نتوانسته‏اند آن را در سراسر جهان پياده كنند. قرآن مبارزه اهل باطل را با مكتب حق يك مبارزه موقت تلقي مي‏كند و معتقد است سنگرهاي باطل سرانجام فرو خواهد ريخت و برنامه پيامبران در جهان گسترش پيدا خواهد كرد.20
7 ـ در مبارزه حق و باطل، حق پيروز است: آيات قرآن نه تنها نظام تكوين را نظام خير و غلبه خير بر شر مي‏داند، بلكه سرانجام نظام اجتماعي انسان را نظامي استوار مي‏داند كه در آن، نظام توحيد بر نظام شرك غلبه كرده و پيروزي از آن صالحان و راست گويان خواهد بود: «بل نقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق و لكم الويل مما تصفون.»21
8 ـ كمك‏هاي غيبي در سرانجام جامعه‏ها: قرآن معتقد است در سرانجام جامعه‏ها افراد فداكاري پيدا مي‏شوند كه با تمام قدرت در عزت اسلام و ذلت كفر مي‏كوشند و از اين طريق به گروهك‏ها هشدار مي‏دهد كه اگر از جاده مستقيم توحيد منحرف شوند، هرگز آيين حق با انحراف آنان نابود نمي‏شود.
زهرا آسياب، شماره اشتراك 668، از ميمه اصفهان:

سنت استدراج

«استدراج، به معناي سوق دادن يا گرفتن به صورت تدريجي و مرحله به مرحله است».22 علامه طباطبائي مي‏نويسد: «استدراج، در لغت به معناي اين است كه كسي در صدد بر آيد پله پله و به تدريج از مكاني يا امري بالا رود و يا پايين آيد و يا نسبت به آن نزديك شود، ولي در قرآن دلالت دارد بر اين كه مراد نزديك شدن به هلاكت است يا در دنيا يا در آخرت.»23
سنت استدراج به اين معناست كه گاهي ممكن است خداوند نعمتي را براي انسان بفرستد و روز به روز آن را افزايش دهد و انسان ناسپاس به جاي قدرداني و استفاده صحيح، به هوا و هوس بپردازد و روز به روز، قدم به قدم از انسانيت فاصله بگيرد و به تدريج به سوي هلاكت ابدي نزديك شود. آيه زير ضمن وعده عذاب به تكذيب كنندگان، شيوه اجراي عذاب را به صورت استدراج بيان كرده است: «و آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، از جايي كه فهم آن نمي‏كنند به تدريج به عذاب و هلاكت مي‏افكنيم.»24
در سنت استدراج، وفور نعمت براي كافران وجود دارد و اين وفور نعمت مقدمه‏اي براي نزول عذاب خواهد بود. البته اين در زماني صورت مي‏گيرد كه در اثر الحاد، گناه و جنايت، اميدي به حيات جامعه و هدايت آن نباشد. در اين زمان خداوند افراد آن جامعه را در بهره وري‏هاي مادي غوطه ور سازد تا تنها به آن دل خوش كنند و به گونه‏اي بي سابقه وسايل رفاه آنان فراهم شود و اين همه نعمت، مقدمه و شروعي براي نزول عذاب الهي خواهد بود.
قرآن مي‏فرمايد: «پس چون آنچه به آنها تذكر داده شد همه را فراموش كردند، ما هم ابواب هر نعمت را بر روي آنها گشوديم تا به نعمتي كه به آنها داده شد مغرور شدند. پس ناگاه آنها را به كيفر اعمالشان گرفتار كرديم كه آن هنگام خوار و نااميد گردند.»25
محبوبه حاجي محمدي، شماره اشتراك 10188، از آبگرم قزوين:

سنت آزمايش

سنت امتحان و آزمايش يا «سنت ابتلا»، يكي از عمومي‏ترين سنت‏هاي الهي است. تفاوتي كه ميان امتحان الهي و امتحان بشري وجود دارد اين است كه ما غالباً از حقيقت اشيا بي خبريم و مي‏كوشيم تا از مجراي آزمايش، ناداني خود را در باره باطن اشيا از ميان ببريم؛ ولي نمي‏توان به خداوند عليم چنين نسبتي را داد و امتحان را وسيله حصول علم براي او دانست.
آزمايش الهي در حقيقت به منزله ايجاد زمينه‏هاي مختلف براي ظهور و بروز استعدادهايي است كه در نهاد انسان قرار داده شده است تا در هر مورد، انسان انتخابگر، نيّت و تمايل دروني خود را نشان دهد، يكي از دو راه حق و باطل يا خير و شر را برگزيند و در نهايت حاصل اين گزينش را آشكارا مشاهده كند.
امتحان الهي نه به قشري خاص از افراد مربوط است و نه در زمان و مكاني مشخص صورت مي‏پذيرد، بلكه همه انسان‏هاي مكلف در معرض امتحان خداوندي هستند. متأسفانه بسياري از ما امور روزمرّه زندگي را غالباً جرياناتي عادي و نه آزمايش و امتحان تلقي مي‏كنيم و مي‏پنداريم كه امتحانات الهي به لحظاتِ سرنوشت ساز و استثنايي زندگي اختصاص دارند، در صورتي كه با نگاهي دقيق در مي‏يابيم هر ساعت از عمر ما با ده‏ها و شايد صدها امتحان الهي همراه است و شكست و پيروزي ما لحظه به لحظه در پرونده اعمالمان ثبت مي‏گردد. خداوند در قرآن مي‏فرمايد: «آيا مردم مي‏پندارند همين كه گويند ايمان آورديم، رها مي‏شوند و آزمايش نمي‏شوند؟»26
نسرين انوشفر، شماره اشتراك 1236، از دزفول:

جايگاه سنت‏هاي الهي در سيره و سخنان معصومين

حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «من خدا را به وسيله فسخ شدن تصميم‏ها و باز شدن گره‏ها و شكستن همت‏هاي گرفته شده شناختم.»27
از اين سخن فهميده مي‏شود در وراي تصميم‏ها، عقدها، قراردادها و همت‏ها، قدرتي وجود دارد كه مي‏تواند اراده انسان و تصميم‏ها را در هم بشكند و از عزم و تصميم اتخاذ شده به گونه مرموزي جلوگيري كند.
در حديثي وارد شده است: «امام علي عليه‏السلام پس از بازگشت از جنگ صفين، در كوفه نشسته بود، پير مردي رو به آن حضرت كرد و پرسيد: آيا رفتن به شام با قضا و قدر الهي بود؟ امام فرمود: البته. بلكه هيچ دره‏اي را پايين نرفتيم و از هيچ تپه‏اي بالا نرفتيم مگر با قضا و قدر الهي.»28
پسران غالب اسدي حكايت كرده‏اند كه در عصر روز عرفه در بيابان عرفات همراه امام حسين عليه‏السلام بوديم. آن حضرت با كمال خشوع و بندگي از خيمه بيرون آمد و با جمع كثيري از اصحاب و فرزندانش بر دامنه چپ كوه ايستاد. صورت مبارك به جانب كعبه گرداند، دست‏ها را چونان افراد مستمند به سوي آسمان بالا برد و گفت: «حمد و سپاس خدايي را كه چيزي نمي‏تواند قضا و خواسته او را رد كند و از عطا و بخشش او جلوگيري نمايد.»29
زلزله همانند رعد و طوفان، از سنت‏هاي طبيعي الهي و واقعيتي محسوس و ملموس است. حضرت علي عليه‏السلام فرمود: «بلا براي ستمگر، تأديب و براي مؤمن، امتحان و براي پيامبران، درجه و مقام است.»30
حسين ابراهيمي، شماره اشتراك 2634، از زرند:
در روايت است كه پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در منزل يكي از مسلمانان مرغي را ديد كه بر روي ديوار تخم گذاشت، اما تخم نيفتاد و نشكست. آن مرد گفت: به خدا سوگند، هيچ گاه به من آسيبي نرسيده است. پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: كسي كه هرگز مصيبتي نبيند مورد لطف خدا نيست. آن گاه از خانه آن مرد بيرون رفت.31
امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «در ناز و نعمت زيستن و از سختي‏ها دوري گزيدن، موجب ضعف و ناتواني است. شرايط دشوار و ناهموار آدمي را نيرومند ساخته و جوهر هستي او را آب ديده مي‏گرداند. خداوند مصايب و سختي‏ها را در برنامه تكوين بشر قرار داده است.»32
حضرت باقر عليه‏السلام مي‏فرمايد: «همانا خداي تعالي تفقد كند مؤمن را به بلا، چنانچه تفقد كند مردي عيال خود را به هديه از سفر، و هر آينه پرهيز دهد او را از دنيا، چنانچه پرهيز دهد طبيب مريض را.»33
سماعه از امام صادق عليه‏السلام نقل مي‏كند كه فرمود: «همانا در كتاب علي عليه‏السلام است اين كه سخت‏ترين مردم از حيث بلا پيغمبرانند، پس جانشينان آنها، پس نيكوتر، پس نيكوتر.»34
امام علي عليه‏السلام در نهج البلاغه مي‏فرمايد: «كسي كه خداوند به مواهب و امكاناتش وسعت بخشد و آن را مجازات استدراجي نداند، از نشانه خطر غافل مانده است.»35
همچنين از آن حضرت نقل شده كه فرمود: زماني فرا مي‏رسد كه هيچ چيز در آن زمان پنهان‏تر از حق و آشكارتر از باطل و فزون‏تر از دروغ بر خدا و پيغمبر نيست. تا آن جا كه مي‏گويد: در آن زمان افرادي هستند كه به مجرد شنيدن آيه‏اي از قرآن آن را تحريف مي‏كنند و از آيين خدا خارج مي‏شوند و پيوسته از آيين اين زمامدار به آيين آن زمامدار و از دوستي يكي به ديگري و اطاعت سلطاني به سلطان ديگر و از پيمان يكي به ديگري منتقل مي‏گردند و سرانجام از راهي كه متوجه نيستند گرفتار مجازات استدراجي پروردگار مي‏شوند.36
محمدحسين مرداني‏نوكنده، شماره اشتراك 2929، از گرگان:

عدم پايداري عوامل قدرت در برابر سنت‏هاي الهي

معمولاً براي بقاي يك نظام يا يك جامعه، بر عوامل قدرت حساب مي‏شود. داشتن قدرت نظامي، شكوفا بودن اقتصاد، پيشرفت‏هاي علمي، آباداني شهرها و نظاير آن، از جمله نشانه‏هاي ثبات و پايداري نظام و جامعه تلقي مي‏گردد. اما گاهي در پشت اين مظاهر قدرت، عوامل سقوط و انحطاط در آن جامعه رخنه مي‏كند و در بطن آن پرورش مي‏يابد و در نتيجه طبق سنت الهي محكوم به نابودي مي‏شود. در چنين حالتي است كه هيچ يك از عوامل قدرت نمي‏تواند در مقابل سنت‏هاي الهي مقاومت كند و نظام را از سقوط نجات دهد. قرآن كريم اين موضوع را در آياتي مطرح كرده و به طغيان گراني كه به قدرت خود مغرورند و خود را شكست‏ناپذير مي‏دانند يادآور مي‏شود كه سنت‏هاي الهي آن چنان قوي و تخلف ناپذيرند كه هيچ عاملي نمي‏تواند در برابر آنها ايستادگي كند و حتي ممكن است همان چيزي كه به عنوان عامل بقاي آن نظام شناخته مي‏شود، به يك عامل سقوط و نابودي بدل شود. پاره‏اي از آيات قرآن در اين زمينه كه اشاره به محورهاي ويژه‏اي دارد، عبارت اند از:
الف) قدرت نظامي و آثار تمدن: «آيا در روي زمين سير نمي‏كنند تا ببينند سرانجام گذشتگان چگونه بود؟ آنها هم از لحاظ قدرت و نيرو و هم از لحاظ داشتن آثار در روي زمين از اينان قوي‏تر بودند. پس خداوند آنها را به خاطر گناهانشان هلاك كرد.»37
ب) كثرت مال و فرزند: «و خداوند آنان (كفار و منافقان) را لعنت كرد و براي آنهاست عذابي پايدار؛ مانند كساني كه پيش از شما بودند و از لحاظ قدرت و كثرتِ اموال و فرزندان از شما نيرومندتر بودند.»38
ج) نيرومندي و كثرت جمعيت: «آيا نمي‏داند كه خداوند پيش از او نسل هايي را هلاك نمود كه از لحاظ قدرت و كثرت جمعيت از او نيرومندتر بودند؟»39
د) آباداني شهرها: «آيا در روي زمين سير نمي‏كنند تا ببينند سرانجام پيشينيان چگونه بوده است؟ كساني از لحاظ قدرت قوي‏تر بودند و زمين را كاويدند و آن را آباد ساختند و بيشتر از ايشان آباد كردند.»40
با تتبع در اين آيات و آيات مشابه روشن مي‏شود وقتي در جامعه‏اي عوامل سقوط رخنه كرد و طبق سنت‏هاي الهي محكوم به سقوط شد، ديگر هيچ يك از مظاهر قدرت نمي‏تواند آن را نجات دهد.

پاورقيها:

1 ـ انفال (8) آيه 38.
2 ـ الميزان، ج 9، ص 75.
3 ـ مجمع البيان، ج 4، ص 833.
4 ـ بحار الانوار، ج 71، ص 258.
40 ـ روم (30) آيه 9.
5 ـ احزاب (33) آيه 62.
6 ـ قمر (54) آيه 51.
7 ـ نسا+ (4) آيه 123.
8 ـ تفسير المنار، ج 5، ص 434.
9 ـ علي كرمي، ظهور و سقوط تمدن‏ها، ص 249 ـ 250.
10 ـ ر.ك: مرتضي مطهري (ره)، عدل الهي، ص 131.
11 ـ فتح (48) آيه 23.
12 ـ نهج البلاغه، خطبه 152.
13 ـ منشور جاويد در قرآن، ص 343.
14 ـ مرتضي مطهري (ره)، عدل الهي، ص 116.
15 ـ ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 437 ـ 458.
16 ـ همان، ص 426 ـ 434.
17 ـ رعد (13) آيه 11.
18 ـ نور (24) آيه 55.
19 ـ توبه (9) آيه 33 و صف (61) آيه 9.
20 ـ صافات (37) آيات 171 ـ 173.
21 ـ انبيا+ (21) آيه 18.
22 ـ بينش اسلامي (1 و 2) دوره پيش دانشگاهي، ص 69، پاورقي.
23 ـ الميزان، ج 16، ص 256.
24 ـ اعراف (7) آيه 182.
25 ـ انعام (6) آيه 44.
26 ـ عنكبوت (29) آيه 2.
27 ـ نهج البلاغه، قصار 250.
28 ـ توحيد صدوق، ص 236.
29 ـ مجله با معارف اسلامي آشنا شويم، شماره 50، ص 25.
30 ـ بحار الانوار، ج 67، ص 235.
31 ـ ر.ك: مرتضي مطهري، عدل الهي، ص 180.
32 ـ همان، ص 177.
33 ـ همان، ص 169.
34 ـ همان، ص 166.
35 ـ تفسير نمونه، ج 7، ص 34.
36 ـ همان.
37 ـ غافر (40) آيه 21.
38 ـ توبه (9) آيه 69.
39 ـ قصص (28) آيه 78.

مقالات مشابه

سنت الهي و قلمرو كيفر گروهي

نام نشریهبینات

نام نویسندهمرضیه محصص

عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهفرشته معتمد لنگرودی, بی‌بی‌سادات رضی بهابادی, مهری فرشباف فاخر

سنت‏هاى تربيت‏ ساز در الميزان

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعبدالرضا ضرابی

كارآمدي سنت هاي اجتماعي قرآن

نام نشریهپژوهش دینی

نام نویسندهقدرت‌الله قربانی

اعجاز قرآن در سنت‌های اجتماعی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهجواد ایروانی, سیدابوالقاسم حسینی زیدی

نقش تربیتی سنت عذاب در قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی و روایی

نام نویسندهعلی‌اکبر شایسته‌نژاد

سنت الله به روایت قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهشمسی واقف‌زاده, امیر عمرانی ساردو, پرویز لک‌زائیان فکور