تأثير قرآن در شعر و ادب فارسي

پدیدآورلیلا ترابی سفیدابی

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 344 بازدید
تأثير قرآن در شعر و ادب فارسي

ليلا ترابي سفيدابي
مثنوي معنوي را مي‌توان نوعي تفسير خواند. زمينه فكري، سابقه تحصيلي و خانوادگي و موعظه‌ها و تذكرها و منبرهاي مولانا همه مؤيد اين مطلب است؛ كثرت و تنوع اشارات قرآني مولانا نيز اين مطلب را اثبات مي كند.
در ابتداي اين نوشتار، ذكر اين نكته لازم است كه تفسير عرفاني،تأويل است و تأويل با تفسير متفاوت است و با ابزارهاي علم تفسير نمي توان به نقد تفسير تأويلي رفت؛ زيرا عرفا به تفسير الفاظ و كلمات، كمتر مي‌پردازند و بيشتر به تفسير حقيقت جهان، با ابزار كشف و شهود مي‌پردازند. در حقيقت، جهان خارج را با نفس خود مقايسه و آن را بر نفس تطبيق مي‌كنند. در نتيجه، مكاشفه و شهود نمي‌تواند مصداقي براي تفسير قرآن باشد؛ زيرا در تفسير، به دلالت لفظ و شرح كلمات مي‌پردازند و ديگران نيز مي‌توانند در صدق و كذب اين گزاره‌ها خدشه كنند و نظر بدهند، به خلاف مكاشفات و شهودات شخصي.
از آيات قرآن، اين گونه فهميده مي‌شود كه بين قبض روح مؤمنان و ظالمان تفاوت است. خداوند درباره گرفتن جان مؤمنان و افراد خوب مي‌فرمايد:«الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون؛ همانا كه فرشتگان(مرگ) روحشان را مي‌گيرند در حالي كه پاك و پاكيزه اند؛ به آنها مي گويند؛ سلام بر شما! وارد بهشت شويد بخاطر اعمالي كه انجام مي داديد». (سوره‌ي نحل، آيه‌ي 32)
و درباره ظالمان و افراد بد مي‌فرمايد:«الذين تتوفاهم الملائكة ظالمي انفسهم فالقوا السّلم ما كنّا نعمل من سوء…فادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فلبئس مثوي المتكبّرين؛ همانا كه فرشتگان(مرگ) روحشان را مي گيرند در حالي كه به خود ظلم كرده بودند؛ در اين موقع آنها تسليم مي‌شوند(و به دروغ مي‌گويند) ما كار بدي انجام نمي‌داديم…». (سوره‌ي نحل،آيات28و29)
مولانا نيز با توجه به اين آيات، مرگ هر كس را مطابق شخصيت او ـ مؤمن يا كافر ـ مي‌داند و مرگ را همچون برگي از درخت جان مي‌داند. خوب و بد و خوش و ناخوش آن را ناشي از ضمير خود انسان مي‌داند.
و مي‌گويد:اگر خاري در بدن تو در آمده، خود آن را كشته‌اي و اگر در حرير جاي داري، تارهاي آن را نيز خود رشته‌اي.
مرگ هر يك اي پسر هم رنگ اوست پيش دشـمن دشـمن و بـر دوسـت دوست
آن كـه مي‌تـرسـي ز مـرگ انـدر فـرار آن زخـود تــرسـاني اي جـان! هـوش دار!
روي زشت توست نـه رخـسـار مـرگ جــان تـو هـمـچـون درخـت و مرگ برگ
از تو رستست ارنكويـست ار بداست ناخوش و خوش هر ضميرت از خود است
گر به خاري خستـه‌اي خود كشتـه‌اي ور حـريـر و قــز دري خــود رشــتــه اي
(مثنوي معنوي، دفتر سوم)
? ? ?
قرآن درباره كيفيت و چگونگي حشر آدميان در آيه‌ي 97 سوره‌ي اسراء مي‌فرمايد:«و نحشرهم يوم القيامة علي وجوههم عمياً و بكماً وصماً؛ روز قيامت آنها را به صورتهايشان ـ همانگونه كه در دنيا بودند ـ كور، گنگ،كر، محشور خواهيم كرد».
مولوي نيز با الهام از آيه مي‌گويد: افراد با آن شخصيتي كه در دنيا مخفي داشته‌اند، برانگيخته خواهند شد. نه بر شكل و هيبتي كه مي‌آلايند و به ديگران مي‌نمايانند.
گنـد مخفـي كـان به دلهـا مي رسيـد گشت اندر حشـر محـسوس و پـديـد
در وجــود ما هـزاران گـرگ و خـوك صالح و ناصالـح و خـوب و خشوك
حكم آن خور است كو غالب‌تر است چونكه زر بيش از مس آمد آن زر است
سيرتي كان در وجـودت غالب اسـت هم بر آن تصوير حشــرت واجب است
(مثنوي معنوي، دفتر دوم)
? ? ?
خداوند درباره«تجسم اعمال» در روز قيامت در آيه‌ي 30 سوره‌ي آل عمران مي‌فرمايد:«يوم تجد كلّ نفس ما عملت من خير محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً…؛روزي كه هر كس آنچه از كار نيك و بد انجام داد. حاضر مي بيند و دوست مي‌دارد، ميان او و آنچه از اعمال بد، انجام داده فاصله زماني زيادي بيافتد…»
و در آيه‌ي 49سوره‌ي كهف،مي‌فرمايد:«و وجدوا ما عملوا حاضراً و لا يظلم ربّك احداً؛ تمام اعمال خود را در برابر خود حاضر مي بينند و خداوند به هيچ كس ستم نمي‌كند».
و نيز در سوره‌ي زلزال، آيات 7 و 8 به صورت خيلي جزيي تر و واضح‌تر مي‌فرمايد:«فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره.و من يعمل مثقال ذرّة شرّاً يره؛ هر كس به اندازه ذره‌اي كار خوب و نيك انجام دهد، آن را مي‌بيند و هر كس كه به اندازه ذره‌اي كار بد و شر انجام دهد، آن را خواهد ديد».
توضيح: آيا تجسم نفس عمل انجام خواهد شد، يا پاداش و كيفر عمل خواهد بود؟ ميان مفسّران اختلاف است؟ نظر بعضي از مفسران بر اين است كه تجسّم خود عمل است. اين دسته از مفسّران به كلمه«تجد» و «وجدوا» استناد مي‌كنند؛ يعني: وجدان و يافتن و اين معنا با تحقق پيدا كردن اصل آن حاصل مي‌شود. دليل ديگر اين كه گناهكاران آرزو مي كنند تا بين آنها و اعمال زشتي كه انجام داده‌اند فاصله بيافتد، نه نتيجه آن كه پاداش يا كيفر باشد.
مولانا نيز درباره حضور و تجسم اعمال مي‌گويد:
ليك يك رنگي كه اندر محشر است بر بد و بر نيك كشف و ظاهر است
كه معانـي آن جهـان صـورت شــود نقش هامان در خور خصلـت شـود
گـردد آنـكـه فـكـر نـقـش نـامـهــا ايـن بــطانــه روي كــار جامـه هـا
(مثنوي معنوي، دفتر ششم)
مولوي براي خيالات و انديشه و افكار دروني انسانها يك نحوه تجسّمي قايل است و اين مضمون را با مثالي بيان مي‌دارد:
اين خيال اينجا نهـان پيـدا اثر و ايـن خيال آنجا بـروياند صور
در مهندس بين خيال خانه‌اي در دلش چون در زميني دانـه‌اي
آن خيال از انـدرون آيد بـرون چون زميني كه زايد از تخم درون
هر خيالي كو كند در دل وطن روز محشر صورتي خواهد شدن
(مثنوي معنوي، دفتر پنجم)
? ? ?
در اين كه اين جهان مزرعه آخرت است و پلي به سوي آن جهان و هر آنچه در اين جهان كشت كنيم، در آن جهان خواهيم درويد، كمتر ميان عقلا و خردمندان اختلاف است. آيات زيادي به اين معنا دلالت دارد كه آن دنيا پژواك اين جهان است، اينجا محل كشت است و آنجا محل برداشت. امروز، روز عمل است و فردا روز حساب.
خداوند در آيه‌ي 17سوره‌ي غافر مي‌فرمايد:«اليوم تجزي كل نفس بما كسبت» يا در آيه‌ي 120 سوره‌ي انعام مي‌فرمايد:«انّ الّذين يكسبون الاثم سيجزون بما كانوا يقترفون» و يا در سوره‌ي فرقان، آيه‌ي 75 مي‌فرمايد:«اولئك يجزون الغرفة بما صبروا و يلقّون فيها تحية و سلاما».
مولانا نيز كه درس آموخته مكتب قرآن و اسلام است، مي گويد:
گــرچـه ديـوار افكنـد سـايـه دراز بـاز گـردد سـوي آن سـايـه بـاز
اين جهان كوه است و فعل ما ندا ســوي مـا آيـد نـداهـا را صـدا
(مثنوي معنوي، دفتر اول)
و در جاي ديگر مي گويد:
چون كه بد كردي بترس ايمن مباش زان كه تخم است و بروياند خداش
خار بـن دان هـر يـكي خوي بدت بــارهــا در پـاي خـار آخــر زدت
(مثنوي معنوي، دفتر دوم)
? ? ?
اين بخش از نوشتار را با بيان آيات و اشعار مولانا درباره«صحنه محشر» و روزي كه در صور دميده مي‌شود، به پايان مي‌بريم، آنچه از قيامت مي دانيم، همان است كه در قرآن و روايات آ‌مده است و عقل بشر از درك بيشتر آن عاجز است.
قرآن در آيه‌ي 51 سوره‌ي يس مي‌فرمايد:«و نفخ في الصور فاذا هم من الاجداث الي ربّهم ينسلون»
و در آيه ي 47 سوره‌ي انبيا مي‌فرمايد:«و نضع الموازين القسط ليوم القيامة»
آياتي كه بيان كننده حالت افراد خوب و بد و دشواري و سختي آن روز است، فراوان مي‌باشد و حتي سوره‌اي نيز به اين نام ـ قيامت ـ آمده است؛ لذا از آوردن آيات بيشتر خودداري مي كنيم و به توصيف و بياني كه حضرت مولانا از صحنه قيامت دارد، توجه مي كنيم:
چــون بـرآيـد آفـتـاب رستـخيـز جهند از خاك زشت و خوب تيز
سـوي ديـوان قضا پويـان شـونـد نقد نيـك و بـد به كوره مي‌روند
نـقـد نيكو شـادمــان و نـاز نـاز نقـد قلـب انـدر زحيـر و درگداز
لحظه لحظه امتحان ها مي رسد سر دل‌هـا مي نمـايـد در جـسد
آن يكي سر سبـز نحـن المتقـون وان دگر هم چون بنفشه سرنگون
گشتــه ده چشـم ز بيـم مسـتـقـر چشــم هـا بيـرون جـهـيــده از خـطر
بـاز مانـده ديــده ها در انـتــظار تـا كــه نـامــه نـايـد از سـوي يـسـار
نامــه اي آيــد به دسـت بنـده اي سـر سيـه از جـرم و فـسـق آكـنـده اي
اندر او يـك خير و يك توفـيق نـه جــــز كــــه آزار دل صـــدّيــق نـــه
چون بخوانـد نامـه خـود آن ثقيـل دانـد او كه سـوي زنــدان شــد رحـيل
آن هـزاران حــجـت و گفتـار بـد بر دهـانـش گشـتـه چـون مسـمار بـد
پـس روان گـردد به زنـدان سـعير كــه نبـاشـد خــار را ز آتـش گـريــز
چون موكل آن ملايك پيش و پس بوده پنهـان گشـته پيـدا چـون عـسس
مي برنـدش مي سپارندش به نيش كه برو اي سگ به كهدان هاي خويش
منتـظر مي ايستــد تــن مـي‌زنـد در امـيـدي روي واپــس مـي كـنـــد
اشـك مي بارد و چو باران خـزان خـشـك امـيـدي چـه دارد او جـز آن
هر زمانـي روي واپـس مـي كـند رو بــه درگــاه مــقــدس مـي كـنـد
مولانا علاوه بر اين كه مرگ را زيبا و شادي آفرين مي‌داند و گور خود را بزم خدا مي خواند، به ديگران نيز سفارش مي‌كند كه بي‌هدف بر مزار او حاضر نشوند.
اگـر آيـي به گـور من زيارت تو را خر پشته ام رقصـان نمايد
ميا بي‌دف به گـور مـن برادر! كه در بزم خـدا غميگن نشـايد

مقالات مشابه

تأثير قرآن و حديث بر نثر فارسي(2)

نام نشریهماهنامه نامه جامعه

نام نویسندهزهرا رضائیان

اثرپذیری پنهان حافظ از قرآن کریم در غزل پنجم دیوان او

نام نشریهپژوهش زبان و ادبیات فارسی

نام نویسندهعلی نظری, پروانه رضایی, علی فتح‌اللهی

نمادهای قرآنی در مثنوی

نام نشریهرشد آموزش معارف اسبامی

نام نویسندهمحمدرضا سنگری, لیلا حاجی

اقتباسات قرآنی در مقامات حریری

نام نشریهزبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد فسا

نام نویسندهزهرا قاسم‌نژاد, نصرالله شاملی