برگستره معارف قرآني دو مثل براي منافقان

پدیدآوریعقوب جعفری‌نیا

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 1984 بازدید
برگستره معارف قرآني دو مثل براي منافقان

يعقوب جعفري نيا
مثلهم كمثل الذي استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم في ظلمات لايبصرون. صم بكم عمي فهم لايرجعون. اوكصيب من السماء فيه ظلمات و رعد و برق يجعلون اصابعهم في اذانهم من الصواعق حذر الموت و الله محيط بالكافرين. يكاد البرق يخطف ابصارهم كلما اضاء لهم مشوافيه و اذا اظلم عليهم قاموا و لوشاء الله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علي كل شيء قدير.
مثل آنها (منافقان) مثل كسي است كه آتشي را برافروخت و چون آن آتش اطراف خود را روشن كرد، خداوند روشنايي آنها را از بين برد و آنها را در تاريكيهايي رها ساخت كه جايي را نميديدند. آنها كران، گنگان و كوران هستند پس آنها از راه خود باز نميگردند. يامثل آنها مانند باراني از آسمان است كه در تاريكيهاي شب همراه با رعد و برق بر كساني ببارد. آنها از ترس مرگ انگشتان خود را در گوشهاي خود ميگذارند تا صاعقه را نشنوند و خدا بر كافران احاطه دارد. نزديك است كه برق چشمان آنها را از بين ببرد هرگاه كه نور برق راه آنها را روشن ميكند، راه ميروند و چون خاموش ميشود ميايستند و اگر خدا بخواهد گوش آنها و چشمان آنها را از بين ميبرد همانا خداوند بر هر چيزي تواناست.
(سوره بقره، آيات 17-20)
قرآن كريم در مطرح كردن مسائل تربيتي و معارف بلند خود، گاهي از تمثيل و تشبيه استفاده ميكند و يا تشبيه مسائل غيرحسي به امور حسي، به مطلب عينيت و تجسم ميبخشد تا فهم آن براي مخاطب آسان گردد.
در قرآن كريم حدود پنجاه مثل وجود دارد كه همه آنها تشبيه معقول به محسوس است و در چندين آيه از قرآن كريم هدف از آوردن مثلها بيان شده است:
و يضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذكرون (ابراهيم / 25)
و خداوند مثلها را براي مردم ميزند شايد آنها يادآور شوند.
و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون (حشر / 21)
و اين مثلها را براي مردم ميزنيم شايد آنها انديشه كنند.
در آيات شريفهاي كه در آغاز سخن آورديم، خداوند براي ترسيم حال منافقان دو مثل ذكر كرده كه هركدام بيانگر قسمتي از حالات روحي آنان است.
پس از آنكه خداوند در آيات پيشين، ويژگيهاي منافقان را بيان كرد، در پايان براي اينكه حالات روحي آنان بيشتر شناخته گردد و هيچگونه ابهامي باقي نماند، با ذكر دو مثل كه تجسمي از روحيات منافقان است، مطلب را به پايان ميبرد.
اين دو مثل مانند دو تابلو، چهره واقعي منافقان را در برابر ديدگان خواننده قرار ميدهد.
در اولين مثل، منافقان را به كسي تشبيه ميكند كه در يك بيابان در تاريكي مطلق قرار گرفته و نميتواند راه به جايي ببرد، او براي رها شدن از اين ظلمت، آتشي را ميافروزد با روشن شدن آتش اطراف او روشن ميشود و تا آن شخص بخواهد از اين روشنايي استفاده كند آتش خاموش ميشود و بار ديگر تاريكي همه جا را فرا ميگيرد و شخص نميداند كه در اين ظلمت چه كند.
منافقان نيز همانند آن شخص هستند؛ كفر و نفاق، جان و دل آنها را تاريك كرده و آنان در يك ظلمت قرار گرفتهاند ظلمتي كه خود براي خود خواستهاند آنها در اثر عناد و لجاجت به جايي رسيدهاند كه تمام راههاي هدايت به روي آنها بسته شده است ولي گاهي از روي نفاق و دورويي اظهار ايمان ميكنند و نام خداوند را به زبان ميآورند.
اظهار ايمان و ياد خدا به هر دليل كه باشد ولو از روي نفاق، خود داراي خاصيت است و نور ميدهد و يك لحظه راه منافقان را روشن ميسازد. اما چون اين ايمان بيپايه و بيريشه است به زودي آن نور خاموش ميشود و آن روشنايي به تاريكي ميگرايد و مجددا نشانهها و علائم هدايت در آن تاريكي گم ميشود و منافقان نميتوانند راه به جايي برند.
جالب اينكه در پايان همين مثل متذكر ميشود كه منافقان كران و لالان و كوران هستند و آنها از راه خود برنمي گردند، در واقع همانگونه كه اگر كسي كر و لال و كور باشد ارتباط او با واقعيتهاي خارج تقريبا قطع ميشود و كانالهاي مهم حسي او از كار ميافتد و او نميتواند از واقعيتهايي كه در پيرامون او وجود دارد به خوبي آگاه شود، همين گونه است منافقان كور دل كه در اثر عناد و نفاق، قواي دراكه آنان از درك حقيقت عاجز ميماند و به همين سبب از راهي كه پيش گرفتهاند باز نميگردند.
در مثل دوم حال منافقان به حال كساني تشبيه شده است كه در يك هواي تاريك كه حتي ابرها جلو نور ستارگان را هم گرفتهاند، در زير باران تندي قرار بگيرند و با رعد و برق شديدي هم مواجه شوند، محيط آنچنان خوفناك باشد كه آنها بر جان خود بترسند و از اينكه هر لحظه ممكن است صاعقهاي آنها را بسوزاند، در وحشت شديد به سر برند و از شدت ترس انگشتان خود را بر گوشهايشان قرار بدهند.
همچنين نور خيره كننده برق به شدت بر چشم آنها بزند و نزديك باشد كه نور چشمانشان را از بين ببرد. در چنين حالتي آنها به دنبال پناهگاه باشند ولي در اثر ظلمت شديد راه را نبينند و هرگاه كه برق بزند و آنها لحظهاي پيش پاي خود را ببينند چند قدمي پيش روند و چون برق نزند بايستند و به هر حال راه به جايي نبرند.
منافقان عصر پيامبر نيز حالتي شبيه حالت چنين اشخاصي را داشتند، از يك سو در ظلمت كفر و ضلالت بودند و از سوي ديگر باران تند اسلام بر آنان باريدن گرفته بود و آنها از اسلام نفرت داشتند و از احكام نوراني اسلام همانند كسي كه از رعد و برق بترسد ميهراسيدند و بخصوص احكامي چون جهاد با دشمن كه با مذاق آنها جور در نميآمد، مانند صاعقه بر آنان فرود ميآمد و آنها از مرگ خود ميترسيدند.
ديگراينكه منافقان از مزاياي اسلام مانند ارث و نكاح و تقسيم غنائم و امنيت استفاده ميكردند ولي از لحاظ اعتقاد به مباني اسلام در ظلمت بودند درست مثل همان شخص باران زده كه از روشنايي برق استفاده ميكرد و چند قدمي راه ميرفت و چون برق نبود در ظلمت خود ميماند و حركت نميكرد.
در اين آيات به دو نكته نيز اشاره شده است:
نكته اول اينكه خداوند بر كافران احاطه دارد و آنها هرگز نخواهند توانست كه از حيطه قدرت او خارج شوند.
نكته دوم اينكه خداوند بر همه چيز قدرت دارد و اگر بخواهد ميتواند قواي مدركه منافقان را به سبب عنادي كه با حق دارند به كلي از بين ببرد و آنها براي هميشه از هدايت محروم شوند ولي چنين نكرده و راه را بر آنان بازگذاشته است هرچند كه موانع بزرگي بر سر راه آنان است كه خود به وجود آوردهاند.

مقالات مشابه

بررسي تطبيقي دو مفهوم انفاق و نفاق در قرآن كريم

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهالهه شاه پسند, هدی تیزابی مشهدی

داوری قرآن کریم نسبت به سخنان منافقان با تکیه بر آرای آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهبی‌بی‌سادات رضی بهابادی, مینا رضایی کُل‌تپه

فساد منافقین در بیان قرآن

نام نشریهشمیم معرفت

نام نویسندهتیمور امین ناصری

پژوهشی در بازیابی مصادیق «الذین فی قلوبهم مرض» در قرآن کریم

نام نشریهآموزه‌های قرآنی

نام نویسندهعباس اسماعیل‌زاده, محمدمهدی آجیلیان مافوق

منافقون

نام نویسندهکاظم سرابی

نشانه های نفاق در قرآن

نام نشریهدرس‌هایی از مکتب اسلام

نام نویسندهحسین حقانی زنجانی