بنى اشجع

پدیدآورسیدمحمود سامانی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 6

تاریخ انتشار1388/06/18

منبع مقاله

share 4535 بازدید

بنى اشجع : از قبايل عدنانى ساكن حجاز

بنى‌‌اشجع به تبار اشجع بن ريث بن غَطَفان‌‌بن سعد از قبايل مُضر از عرب عَدْنانى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 122
گفته مى‌‌شود.[1] بكر، سليم و عمرو[2] فرزندان اشجع‌‌اند كه از نسل آنان تيره‌‌هايى پديد آمد. بنوقُنْفُذ بن خلاوه، بنوفتيان‌‌بن سُبيع[3]، بَصّار[4]، دُهمان و عُلَيم[5] از آن‌‌جمله‌‌اند.
از قبايل همنام اشجعيان مى‌‌توان به تبار اشجع‌‌بن عمرو تيره‌‌اى از كَهْلان از قَحْطانيان[6] و بنواشجع‌‌بن عامربن ليث از كِنانه اشاره كرد[7] كه با بنى اشجع مورد نظر متفاوت‌‌اند.
اشجعيها در همسايگى قبيله بنى ضَمْرَه و در مناطقى چون صهباء، الجَرّ، مروراة، ثامليه[8] و صَحْن‌‌الحيل[9] سكونت داشتند. ضَرْغد، أَكْوام، اير، أَعيار، ضبع و هومه از كوههاى[10] قبيله غَطَفان به شمار آمده كه اشجعيها به عنوان زيرمجموعه ايشان در آنها سهيم بوده و در اين مناطق نيز سكونت داشتند. بكرى، سرزمين حجاز را به 12 بخش تقسيم كرده و يكى از آنان را دار‌‌اشجع مى‌‌داند.[11] آنان از قبايلى بودند كه محل سكونتشان به مدينه نزديك‌‌تر از مكه بود.
آنان همپيمان بنى‌‌ضَمْرَه[12] و خزرج بودند و به دعوت خزرجيان در نبرد «بُعاث» ايشان را همراهى كردند[13] و با بنوسُليم بن منصور نيز نبردى داشته‌‌اند.[14]
اشجعيها از قبايلى دانسته شده‌‌اند كه در برابر اسلام آوردن قبايل غِفار و اسلم واكنش نشان داده و با استهزا و سرزنش آنان مى‌‌گفتند: اگر در اسلام خيرى مى‌‌بود آنان بر ما پيشى نمى‌‌گرفتند. آيه«و‌‌قالَ الَّذينَ كَفَروا لِلَّذينَ ءامَنوا لَو كانَ خَيرًا ما سَبَقونا اِلَيهِ»(احقاف/46،11) به اين مطلب اشاره دارد و مراد از كافران، بنى‌‌اشجع و ديگر خرده‌‌گيران مشرك هستند.[15] با توجه به مكى بودن آيه مورد نظر و اسلام اشجع در دوره مدنى، به نظر مى‌‌رسد تطبيق آيه بر اشجع از سوى مفسران صورت گرفته است، در عين حال اين گزارش چنانچه درست باشد حكايت از اسلام غِفار و اَسْلَم پيش از اشجع‌‌دارد.

 روابط با پيامبر(صلى الله عليه وآله):

از روابط اشجعيها با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تا سال پنجم هجرت جز آنچه اشاره شد اخبارى در دست نيست. در اين سال آنان به فرماندهى مسعودبن رُخَيلَه اشجعى[16]
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 123
(مسعربن جبله[17] يا مسعودبن رخيلة بن نويره[18]) مشركان را در نبرد احزاب* همراهى كردند. واقدى تعداد ايشان را 400 نفر برشمرده است.[19] منابع بسيارى از نقش نُعيم*‌‌بن مسعود اشجعى تازه مسلمان در پراكنده ساختن سپاه احزاب، به فرماندهى ابوسفيان سخن گفته‌‌اند[20] كه اغراق‌‌آميز به نظر مى‌‌رسد.
آنان پس از غزوه بنى‌‌قريظه در سال ششم به تعداد 100[21] و به قولى 700[22] تن به رياست مسعود بن رخيله به مدينه آمده، در كنار كوه سَلْع فرود آمدند. رسول خدا اُسَيد بن حصين را نزد ايشان فرستاد و با خرما از ايشان پذيرايى كرد، آنگاه از علت آمدنشان جويا شد. اشجعيها گفتند: ما از همه به شما از جهت مكانى نزديك‌‌تر هستيم و از نبرد با پيامبر كراهت داريم، از اين رو براى بستن پيمان عدم تعرض آمده‌‌ايم. در پى آن رسول خدا با ايشان پيمان بست و آنان بازگشتند. به نقل برخى، آيات 89 ـ 90 نساء/4، به اين ماجرا اشاره دارد و درباره ايشان و برخى قبايل ديگر نازل شده است[23]: «وَدّوا لَو تَكفُرونَ كَما كَفَروا فَتَكونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِياءَ حَتّى يُهاجِروا فى سَبيلِ اللّهِ ... اِلاَّ الَّذينَ يَصِلونَ اِلى قَوم بَينَكُم و بَينَهُم ميثـقٌ اَو جاءوكُم حَصِرَت...».خداوند در اين دو آيه براى مسلمانان بيان مى‌‌دارد كه برخى از كافران آرزو دارند كه شما نيز كافر شويد، تا با آنان برابر باشيد، از اين رو مسلمانان را از دوستى با آنان برحذر مى‌‌دارد و كشتن آنان را در صورت روى برتافتن از اسلام و هجرت در راه خدا فرمان مى‌‌دهد؛ ولى گروههايى را از اين حكم استثنا مى‌‌كند، از آن جمله به قبايلى اشاره دارد كه با مسلمانان پيمان صلح بستند. مطابق برخى گزارشها، اشجعيها نيز مانند برخى قبايل ديگر، پس از آنكه اسلام آوردند بر اثر اقدام خود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) منت گذاشتند و چون براى غزوه حديبيه فرا خوانده شدند سر پيچيدند و آيه«يَمُنّونَ عَلَيكَ اَن اَسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَىَّ اِسلـمَكُم بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيكُم اَن هَدكُم لِلايمـنِ اِن كُنتُم صـدِقين»(حجرات/49،17) به اين مطلب اشاره دارد.[24] خداوند در اين آيه هرگونه منت بر پيامبر را از سوى اين باديه‌‌نشينان رد كرده، در مقابل، خود به جهت هدايت كردن آنها به ايمان، بر آنان منّت مى‌‌گذارد.
اشجعيها در غزوه* خيبر (سال هفتم) به پرچمدارى عوف بن مالك اشجعى[25] شركت
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 124
داشتند و يك تن از آنان در آن نبرد به شهادت‌‌رسيد.[26]
در سال هشتم كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) قبايل پيرامون مدينه را براى شركت در فتح مكه فرا خواند اشجعيها با اجابت دعوت آن حضرت، به استعداد 300 نفر[27] حضور يافتند. در اين غزوه نيز عوف بن مالك پرچمدار آنان بود.[28] مطابق گزارش واقدى در غزوه حنين نيز آنان همچون فتح مكه دو پرچم داشتند كه يكى را نُعيم‌‌بن مسعود اشجعى و ديگرى را معقل‌‌بن سنان حمل مى‌‌كرد.[29] برخى منابع، شمار ايشان را در اين نبرد 1000 تن مى‌‌دانند.[30] اشجعيها در غزوه تبوك (سال‌‌نهم) نيز شركت داشتند.[31]

 پس از پيامبر(صلى الله عليه وآله):

در جريان مرتد شدن برخى قبايل و سرپيچى از حكومت ابوبكر، عامه اشجعيان از اسلام بازگشتند[32]؛ ولى پس از آن دوباره به اسلام گرويدند و با گسترش فتوحات، برخى از آنان به شام[33] و برخى به كوفه مهاجرت كرده، در آنجا ساكن شدند. خليفة بن خياط نام تعدادى از آنان را بر شمرده است.[34]
در قيام مردم بر ضدّ عثمان در سال 35 هجرى، اشجعيها نيز نقش داشتند، از اين رو در قيام حرّه (سال‌‌61‌‌هجرى)، مسلم‌‌بن عقبه فرمانده يزيد، معقل بن سنان اشجعى را كه بر مهاجران مدينه رياست داشت گردن زد.[35] در توطئه خوارج، شبيب‌‌بن بَجره اشجعى با همدستى ابن ملجم مرادى، در به شهادت رساندن اميرمؤمنان، امام‌‌على(عليه السلام)، همراه بود.[36]

منابع

اسد‌‌الغابة فى معرفة الصحابه؛ الاشتقاق؛ اعلام الورى باعلام الهدى؛ الاغانى؛ الانساب؛ انساب الاشراف؛ البداية و‌‌النهايه؛ تاريخ الامم و‌‌الملوك، طبرى؛ تاريخ مدينة دمشق؛ تاريخ المدينة المنوره؛ تفسير القمى؛ تفسير مبهمات القرآن؛ جامع‌‌البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ جمهرة انساب العرب؛ السيرة‌‌النبويه، ابن هشام؛ الطبقات الكبرى؛ كتاب الطبقات؛ كتاب النسب؛ كشف‌‌الاسرار و عدة‌‌الابرار؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب‌‌القديمة و‌‌الحديثه؛ معجم ما استعجم من اسماء‌‌البلاد والمواضع؛ المغازى؛ المناقب؛ نهاية‌‌الارب فى فنون‌‌الادب.
سيد محمود سامانى



[1]. جمهرة انساب العرب، ص 249 ـ 250؛ نهاية الارب، ص 50؛ معجم قبائل العرب، ج 1، ص 29.
[2]. النسب، ص 250.
[3]. النسب، ص 251؛ معجم قبائل العرب، ج 3، ص 908.
[4]. الانساب، ج 1، ص 363.
[5]. الانساب، ج 2، ص 517؛ ج 4، ص 231.
[6]. معجم قبائل العرب، ج 1، ص 29.
[7]. الاغانى، ج 16،ص 69.
[8]. معجم قبائل العرب، ج 1، ص 29.
[9]. معجم البلدان، ج 3، ص 394.
[10]. معجم قبائل العرب، ج 3، ص 888.
[11]. معجم ما استعجم، ج 1، ص 10.
[12]. تفسير قمى، ج 1، ص 146.
[13]. الاغانى، ج 17، ص 125؛ معجم قبائل العرب، ج 1، ص 29.
[14]. معجم البلدان، ج 2، ص 124.
[15]. مجمع البيان، ج 9، ص 129؛ تفسير قرطبى، ج 16، ص 126؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 489.
[16]. الطبقات، ابن سعد، ج4، ص280؛ البداية والنهايه، ج5، ص‌‌106.
[17]. مجمع البيان، ج 8، ص 533.
[18]. جامع البيان، مج 11، ج 21، ص 157؛ تفسير قرطبى، ج 14، ص‌‌129.
[19]. المغازى، ج 2، ص 443؛ السيرة‌‌النبويه، ج 3، ص 701؛ تاريخ‌‌طبرى، ج 2، ص 234؛ الطبقات، ابن سعد، ج 2، ص 51.
[20]. الطبقات، ابن سعد، ج 4، ص 278؛ السيرة النبويه، ج 3، ص‌‌712؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 242.
[21]. الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 306؛ البداية والنهايه، ج 5، ص‌‌106.
[22]. تفسير قمى، ج 1، ص 147؛ تاريخ المدينه، ج 1، ص 267.
[23]. تاريخ المدينه، ج 1، ص 267.
[24]. كشف الاسرار، ج 9، ص 267.
[25]. تاريخ المدينه، ج 3، ص 868.
[26]. المغازى، ج 2، ص 700.
[27]. المغازى، ج 2، ص 820.
[28]. المغازى، ج 2، ص 801؛ الطبقات، ج 4، ص 281؛ اسدالغابه، ج‌‌4، ص 156.
[29]. المغازى، ج 2، ص 820؛ ج 3، ص 896.
[30]. الدرالمنثور، ج 3، ص 225.
[31]. المغازى، ج 3، ص 990.
[32]. تاريخ طبرى، ج 2، ص 475؛ تاريخ دمشق، ج 2، ص 53؛ معجم‌‌قبائل العرب، ج 1، ص 29.
[33]. الطبقات، ابن خياط، ص 95؛ الطبقات، ابن سعد، ج 4، ص‌‌281.
[34]. الطبقات، ابن خياط، ص 95، 96، 219 ـ 220.
[35]. النسب، ص 251؛ الطبقات، ابن خياط، ص 96؛ الاشتقاق، ص‌‌276.
[36]. انساب الاشراف، ص 491؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 111؛ المناقب، ص 382؛ اعلام الورى، ج 1، ص 201.

مقالات مشابه

ثقيف

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدعلی خیر خواه علوی

جرهم

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدعلی خیر خواه علوی

قوم عاد سازندگان اهرام مصر

نام نویسندهاحمد عابدی

بنى مُقَرّن مُزَنى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدمحمود سامانی

بنى سهم

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحسین مرادی نسب

بنى قُرَيْظَه

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدمحمود سامانی

بنى سُلَيم

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدعلی خیر خواه علوی

بنى عبد مناف

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیدمحمود سامانی