انبياء/سوره

پدیدآورعلی خراسانی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 4

تاریخ انتشار1388/01/31

منبع مقاله

share 221 بازدید

انبياء/سوره: نام بيست و يكمين سوره قرآن كريم

سوره انبياء مكّى و هفتاد و سومين سوره در ترتيب نزول است كه پس از سوره ابراهيم(عليه السلام) و پيش از سوره مؤمنون نازل شده است.[66] در روايتى كه سيوطى آن را نقل كرده اين سوره هفتادمين سوره شمرده شده است[67]؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستين سوره‌هاى نازل شده در مكه (العتاق‌الأول) دانسته است.[68] اين سوره داراى 112 آيه و 1168 كلمه است.[69] قاريان بصره و مدينه «ما لا يَنفَعُكُم و لا يَضُرُّكُم» (آيه 66) را آيه‌اى مستقل ندانسته و در نتيجه آيات اين سوره را 111 گفته‌اند.[70] در آيات 48 ـ 90 اين سوره نام 16 تن از پيامبران (موسى، هارون، ابراهيم، لوط، اسحاق، يعقوب، نوح، داود، سليمان، ايّوب، اسماعيل، ادريس، ذوالكفل، ذوالنون (يونس)، زكريا و يحيى) آمده است، افزون بر اين از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و عيسى(عليه السلام)بدون تصريح به نامشان سخن رفته است، از همين‌روى به «انبياء» موسوم شده است.[71] در وجه ارتباط اين سوره با سوره پيشين گفته‌اند كه سوره طه با وعيد پايان يافته و اين سوره با ياد قيامت (ظرف تحقق وعيد) آغاز شده است.[72]

فضاى نزول و هدف سوره:

اين سوره اندكى پيش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گرديد و اين برهه تاريخى زمانى بود كه مكّيان در اوج تكبّر و بى‌اعتنايى به قرآن به سر مى‌بردند و سوره همين كافران را به نزديك شدن عذاب تهديد كرد و همانند ساير سوره‌هاى مكى به تثبيت امور اعتقادى (توحيد، نبوت، معاد)[73] پرداخته است. به گفته علامه طباطبايى غرض اين سوره تثبيت نبوت* است كه آن را بر پايه توحيد و معاد بنا نهاده است.[74] اين سوره با بيان اوصاف پيامبران پيشين، اتهامات مشركان به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)را رد كرده و تأكيد مى‌كند كه آن حضرت نيز داراى همان ويژگيها و رسالت او نيز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مى‌رسد بيان احوال پيامبران در اين سوره با اين هدف است كه پيامبر اسلام را براى بر دوش كشيدن بار سنگين رسالت آماده سازد.
به گفته برخى مفسران آيات اين سوره با بيان مظاهر آفرينش همچون آسمان و زمين، شب و روز، خورشيد و ماه و ... نگاهها را به هماهنگى قوانين حاكم بر نظام آفرينش جلب مى‌كند و از اين طريق به وحدت خالق و مدبّر جهان توجه مى‌دهد: «لَو كانَ فيهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» (انبياء/21،22)، چنان‌كه توجه آدميان را به وحدت منشأ زندگى:«وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ» (انبياء/21،30) و به وحدت فرجام حيات دنيوى: «كُلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» (آل‌عمران/3،35) و به وحدت مقصدى كه همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَينا تُرجَعون» (انبياء/21،35) معطوف مى‌سازد. عقيده نيز ارتباط محكمى با اين قوانين دارد، از همين‌رو عقيده نيز «واحد» است، اگرچه پيامبران در طول تاريخ فراون بوده‌اند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَيهِ اَنَّهُ لا اِلـهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (انبياء/21،25) و لوازم اين عقيده در زمين نيز با قوانين هستى ارتباط وثيقى دارد، بنابراين، سنتى كه تغييرناپذير است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است، زيرا حقّ قانون آفرينش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البـطِـلِ فَيَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (انبياء/21،18)؛ همچنين هلاكت ظالمان و مكذّبان و نجات پيامبران و مؤمنان، سنّت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنـهُمُ الوَعدَ فَاَنجَينـهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَكنَا المُسرِفين» (انبياء/21،9) و وراثت بندگان صالح بر زمين نيز سنت الهى است: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّــلِحون» (انبياء/21،105) و از همين‌روست كه اين سوره امت واحد پيامبران را به نمايش مى‌گذارد.[75]
برخى با مقايسه اين سوره با دو سوره پيش از آن (مريم و طه) برآن‌اند كه نظم و آهنگ سوره انبياء با محتوا و فضاى نزول آن كه تأكيد مى‌باشد هماهنگ است، از همين‌رو آيات اين سوره با ميم يا نون تمام مى‌شود، درحالى‌كه محتواى آن دو سوره نرم است و از همين‌رو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آيات آن معمولا با الف ليّنه (نرم) ختم مى‌شود؛ مثلا در داستان ابراهيم(عليه السلام) آن بخشى كه مشتمل بر گفتوگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مريم آمده و معمولا با الف ليّنه پايان يافته است؛ اما آن بخش از داستان كه مربوط به درهم شكستن بتها و افكندن ابراهيم در آتش است در سوره انبياء آمده است.[76]

محتواى سوره:

آيات نخست اين سوره كافران غافل و بى‌توجه به رسالت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)را تهديد مى‌كند و به سخنان واهى آنان در انكار وحى و ساحر و شاعر خواندن پيامبر اشاره دارد و تأكيد مى‌كند كه در گذشته نيز پيامبران را فرستاديم و وعده‌هاى خود را نسبت به آنان عملى كرديم و آنان و هر كه را خواستيم نجات داديم و كسانى را كه از دعوت آنان سر باز زدند نابود كرديم. سپس غافلگير شدن برخى از امم پيشين در برابر عذاب الهى و فرار و گريز بى‌نتيجه و سرگشتگى و در نهايت نابودى آنان را به تصوير مى‌كشد (آيات 1 ـ 15)، آنگاه به آفرينش آسمان و زمين و ساير مظاهر هستى در آن دو همچون كوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشيد و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانين حاكم بر اين پديده‌ها بر وحدت خالق و مدبّر آنها استدلال مى‌كند و مشركان را در اعتقاد به شرك و دوگانه‌پرستى بدون برهان و دليل مى‌داند. سپس اشاعه توحيد را رسالت همه پيامبران معرفى مى‌كند و در اين راستا به شبهات مشركان پاسخ مى‌گويد و در پايان اين بخش به وحدت فرجامى كه همه انسانها به سوى آن در حركت‌اند اشاره دارد. (آيات 16 ـ 35)
در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى‌پردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مكرم اسلام را گزارش مى‌كند. مشركان از سرِ استهزا در رسيدن عذابى كه به آن تهديد مى‌شدند شتاب مىورزيدند و خداوند به آنان هشدار مى‌دهد كه عذاب آنها نزديك است، آنگاه پس از اشاره به يكى از صحنه‌هاى قيامت نظرها را به عذابى كه بر استهزاكنندگان انبياى پيشين فرود آمد جلب مى‌كند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمّل در ناتوانى خدايان دروغين فرا مى‌خواند و هشدار مى‌دهد كه فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پيامبر اعلام مى‌كند كه گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را كه وحى الهى است نمى‌شنوند و از خواب غفلت بيدار نمى‌شوند. البته اينها اگر گوشه‌اى از عذاب را ببينند زيانكار بودن خويش را درمى‌يابند. در پايان اين بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخيز و محاسبه دقيق تهديد مى‌كند. (آيات 36 ـ 47)
در بخش بعد به داستان پيامبران و كوشش آنان در انجام رسالت الهى خويش مى‌پردازد و مصائب و گرفتارى آنان در اين راه را يادآور مى‌شود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون(عليهما السلام) و اعطاى تورات ياد مى‌كند و به همين مناسبت از فرو فرستادن قرآن سخن مى‌گويد و منكران آن را نكوهش مى‌كند. (آيات 48 ـ 50) سپس از ابراهيم(عليه السلام) ياد مى‌كند كه خداوند وى را از هدايت و رشد بهره‌مند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بت‌پرستى و تقليد كوركورانه از نياكانشان نكوهش كرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بتهاى آنان را درهم شكست. سپس به احتجاج ابراهيم با بت‌پرستان مى‌پردازد و از افكنده شدن ابراهيم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نيز نجات ابراهيم و لوط از آن سرزمين و بخشيدن اسحاق و يعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آنها خبر مى‌دهد (آيات 51 ـ 73)، آنگاه دادن نبوّت و علم به لوط و نجات او از ديار قوم تجاوز پيشه و نجات نوح و پيروانش از طوفان و غرق شدن تكذيب كنندگان را حكايت مى‌كند. (آيات 74 ـ 77) سپس به داورى داود و سليمان و اعطاى حكمت و دانش به آنان و نيز مسخّر كردن كوهها و پرندگان براى داود به‌گونه‌اى كه به همراهش تسبيح مى‌گفتند[77] و آموختن فن زره سازى به آن حضرت و رام كردن تند باد و تسخير شياطين و جنّيان براى سليمان مى‌پردازد (آيات 78 ـ 82) و در ادامه به تضرع ايوب و اجابت دعاى او اشاره مى‌كند و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را به‌سبب شكيبايى و شايستگى مى‌ستايد. سپس دعاى ذوالنون (يونس) و رهانيدن او از اندوه و نيز دعاى زكريا و بخشيده شدن يحيى بدو را نقل مى‌كند و پاكدامنى مريم و آيت بودن او و فرزندش عيسى(عليه السلام)براى جهانيان را اعلام مى‌كند و در پايانِ داستان پيامبران نتيجه مى‌گيرد كه همه اين رسالتها در روش و هدف يكى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف كرده‌اند. (آيات 75 ـ 93)
در آيات پايانى بار ديگر كافران را تهديد مى‌كند و از برخى نشانه‌هاى قيامت (اشراط الساعة) مانند از ميان رفتن سدّ يأجوج و مأجوج سخن مى‌گويد و فرجام بت پرستان و بتها را هيزم دوزخ و در مقابل، پايان كار مؤمنان را مصونيت از آتش و دلهره قيامت و استقبال فرشتگان، معرفى مى‌كند، آنگاه وعده فرح بخش حكومت صالحان بر زمين را مى‌دهد. در پايان، بعثت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)را رحمتى براى جهانيان معرفى مى‌كند و پيامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى يگانه مى‌داند و تأكيد مى‌كند كه اگر مشركان گوش فرا ندادند با حكم عادلانه خدا در روز قيامت روبه‌رو خواهند شد. (94ـ 112)
آيه 105 اين سوره: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّــلِحون» در ميان مفسران از شهرت برخوردار است، زيرا براساس برخى روايات اين آيه بر حكومت امام مهدى(عج) تطبيق شده است.[78]
دعاى حضرت يونس(عليه السلام) در آيه 87 : «لا اِلـهَ اِلاّ اَنتَ سُبحـنَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّــلِمين» معروف به «ذكر يونسيه» است و هركه آن‌را بگويد از هر غم و همّى كه دارد نجات مى‌يابد.[79] براساس روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)هيچ اندوهگينى خدا را بدين دعا نمى‌خواند، مگر اينكه دعاى او مستجاب مى‌شود[80] و نيز به نقلى امام صادق(عليه السلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه در او غمى باشد و به اين كلمات پناه نبرد و حال آنكه مى‌شنود كه خداوند پس از دعاى او مى‌فرمايد: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّينـهُ مِنَ الغَمِّ وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنين» [81]

فضيلت سوره:

برپايه روايتى از امام صادق(عليه السلام)هركس اين سوره را از روى علاقه بخواند در بهشت همنشين پيامبران و در دنيا در چشم مردم با هيبت است.[82]

منابع

الاتقان فى علوم القرآن؛ اهداف كل سورة و مقاصدها فى القرآن؛ البرهان فى علوم القرآن؛ بصائر ذوى التمييز فى لطائف الكتاب العزيز؛ البيان فى عد آى القرآن؛ تفسير اطيب البيان؛ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير؛ تفسير منهج الصادقين؛ الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ صحيح البخارى؛ فى ظلال القرآن؛ مجمع‌البيان فى تفسير القرآن؛ الميزان فى تفسير القرآن.
على خراسانى



[66]. مجمع‌البيان، ج 7، ص 61 ؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19.
[67]. الاتقان، ج 1، ص 18.
[68]. صحيح البخارى، ج 5 ، ص 240؛ ج 6 ، ص 101؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 681 ؛ الدرالمنثور، ج 6 ، ص 615 .
[69]. بصائر ذوى‌التمييز، ج 1، ص 317؛ البيان فى عد آى‌القرآن، ص 187.
[70]. مجمع البيان، ج 7، ص 61؛ روض‌الجنان، ج 13، ص 201؛ البيان فى عد آى القرآن، ص 187.
[71]. بصائر ذوى التمييز، ج 1، ص 317.
[72]. مجمع‌البيان، ج 7، ص 61 .
[73]. اهداف كل سوره، ج 1، ص 411.
[74]. الميزان، ج 14، ص 245.
[75]. فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2365.
[76]. همان، ج 4، ص 2366؛ اهداف كل سوره، ج 1، ص 416.
[77]. مجمع البيان، ج 7، ص 92.
[78]. تفسير قمى، ج2، ص77؛ مجمع‌البيان، ج7، ص 107.
[79]. اطيب‌البيان، ج 9، ص 232 ـ 233.
[80]. منهج الصادقين، ج 6 ، ص 111.
[81]. منهج الصادقين، ج 6 ، ص 111.
[82]. مجمع البيان، ج 7، ص 61 .

مقالات مشابه

المختصر المفيد فى تفسير الكتاب المجيد

نام نشریهرسالة التقریب

نام نویسندهمحمدعلی تسخیری