إله

پدیدآورعلی محمدی آشنانی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 4

تاریخ انتشار1388/01/31

منبع مقاله

share 3457 بازدید

إله: معبود، از اسما و صفات خداوند

واژه إله 147 بار در قرآن كريم آمده است[44] كه به‌جز 33مورد، ديگر موارد كاربرد آن در كلمه اخلاص به‌صورت«لا اِلـهَ اِلاَّ اللّه» (صافّات/37، 35، ...) يا همراه با ضماير منفصل است: «لا اِلـهَ اِلاّ هُو» (بقره/2،163، ...)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنتَ» (انبياء/21، 87، ...)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنا» (نحل/16،2، ...)[45]
بيشتر دانشمندان مسلمان إله را واژه‌اى بالاصاله عربى و خالص مى‌دانند؛ ولى برخى از خاورشناسان براساس رأى دانشمندان غربى مبنى بر لزوم جستوجوى سر منشأ آن در اديان كهن، آن‌را يك واژه اصيل و كهن سامى معرفى كرده‌اند.[46] برخى نيز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبرى اِلُوَه كه جمع آن در عبرى «اِلوهيم» است سخن گفته‌اند.[47]
واژه إله در لغت از ريشه أَلِهَ يأْلَهُ اُلوهَةً (عبادت كردن) و به معناى معبود است[48] و از باب غلبه استعمال در «معبود به حق» به‌كار مى‌رود.[49]
«اللّه» كه اسم مختص خداى متعالى است نيز بنابر قول مشهور در اصل «الإله» بوده و همزه آن براى تخفيف حذف شده است.[50]
احتمالات ديگر در مورد ريشه و معناى إله و اللّه بدين شرح است:
1. از ريشه أَلِهَ يألَهُ اَلَهاً مشتق شده و اَلِهَ نيز در اصل وَلَهَ بوده؛ ولى واو آن به همزه تبديل گشته است. در اين صورت مى‌توان إله را به معانى زير تفسير كرد: الف. كسى كه عقلها در شناسايى او حيران و سرگردان است. ب. كسى كه همه شيداى او بوده و در فراق او بى‌تاب‌اند.[51] ج. كسى كه ملجاء و پناه همگان است.[52] د. كسى كه اگر مردم به عظمت وى پى ببرند از او پروا كرده و حرمتش را نگاه مى‌دارند. سرّ اينكه در صورت مذكور واژه إله معانى ياد شده را برمى‌تابد اين است كه همه آن معانى براى وَلَهَ ذكر شده است.
2. از ريشه لاهَ يَليه گرفته شده است.[53] در اين صورت مى‌توان آن را به معناى «پوشيده از چشمها» يا «بلند مرتبه» دانست؛ لاهَ يَليه به هر دو معنا آمده است.[54]
3. از ريشه لاهَ يَلُوه و در اين صورت نيز به معناى پوشيده از چشمهاست.[55]
برابر تصريح برخى، واژه إله از نظر ادبى اسم است و به همين جهت صفت مى‌پذيرد؛ مانند: «اِلـهٌ واحِد» (بقره/2،163)؛ ولى هيچ‌گاه براى اسمى ديگر صفت قرار نمى‌گيرد و شىءٌ إله گفته نمى‌شود.[56] وزن «فِعال» در إله به معناى «مفعول» است[57]؛ اما برخى آن را به گونه حقيقى برنمى‌تابند، بلكه افاده معناى مفعولى را از باب غلبه استعمال معرفى مى‌كنند.[58]
براى إله در اصطلاح دو اعتبار ذكر شده است: 1. إله ذاتى كه مانند اللّه ذاتى اسم ذات بدون در نظر گرفتن اسما و صفات است. 2. إله وصفى كه مانند اللّه وصفى اسم ذات جامع همه صفات كمال است.[59] إله در صورت اول از ريشه وَلَه به معناى ذاتى است كه عقول و اذهان در شناخت او متحيرند؛ نه از ريشه اَلَه به معناى معبود، زيرا ذات غيبى با قطع نظر از اسما و صفات، مشهود و معروف نيست و در نتيجه امكان ندارد كه معبود باشد، ولى در صورت دوم از اين ريشه مشتق و به معناى معبود است.[60]
فخر رازى واژه إله را از اسماى جامعى مى‌داند كه بر اين معانى دلالت دارد: 1. ذات خداوند. 2. صفات ذاتى او همچون واجب‌الوجود، ازلى و ابدى. 3. صفات سلبى و تنزيهى وى. 4. صفات اضافيه خداوند؛ مانند: ايجاد و تكوين.[61]
به گفته‌اى واژه إله مشتق و به معناى خدا، آفريدگار و مدبّر جهان[62] و صاحب نعمتهايى است كه جز او كسى ديگر بر آن توانايى ندارد.[63] برخى نيز با استشهاد به آيات، آن را در دوران نزول همسان لفظ جلاله دانسته و معانى ديگر را بر فرض صحت، مربوط به قبل از عصر نزول يا احتمالاً از لوازم و آثار معانى إله (نه موضوعٌ له آن) معرفى كرده‌اند.[64]
برخى اسم الله* را مرتبه خاصى از اسم إله و در نتيجه مرتبه إله را بالاتر از مرتبه الله دانسته‌اند، از آن جهت كه إله را اسم مرتبه‌اى از وجود خداوند معرفى كرده‌اند كه ادراك آن مرتبه وجودى جز به همين مقدار كه آن را از حد ابطال و عدم خارج سازيم ممكن نيست؛ ولى‌الله را اسم مرتبه‌اى دانسته‌اند كه مى‌توان آفرينش و افعال ديگر را بدو منتسب كرد و نسبت دادن آفرينش، رزق، زنده ساختن و ميراندن به الله و نه به إله را در آيات قرآن كريم نشانه‌اى بر همين نكته گرفته‌اند.[65]
در قرآن‌مجيد واژه إله هم در معبود راستين و حقيقى (خداوند): «واِلـهُكُم اِلـهٌ واحِد» (بقره/2،163) و هم در معبودهاى پندارى و دروغين[66]: «اَلَّذينَ يَجعَلونَ مَعَ اللّهِ اِلـهـًا ءاخَر» (حجر/15،96) به‌كار رفته است، بلكه بر آنچه مورد عبادت قرار گرفته و نزد او خضوع مى‌شود، اعم از عاقل و غير عاقل اطلاق شده است.[67] بيشترين كاربرد واژه إله در ضمن كلمه اخلاص است كه مفاد آن همان محور كلى و بنيادين پيام قرآن، يعنى توحيد در عبادت است[68]، زيرا از يك سو از منظر قرآن كريم اصل وجود خداوند مسلّم و ترديدناپذير است: «اَفِى اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرض» (ابراهيم/14،10) و توحيد ذاتى او نيز با اندك توجه عقلى روشن است، زيرا خداوند وجودى نامحدود است و فرض دو يا چند وجود غير محدود ممكن نيست. از سويى ديگر بت‌پرستان با اقرار به وجود خداوند گرفتار شرك در عبادت بوده و بتها را شفيع قرار داده و براى نزديك شدن به خداوند آنها را پرستش مى‌كرده‌اند: «ما نَعبُدُهُم اِلاّ لِيُقَرِّبونا اِلَى اللّهِ زُلفى» (زمر/39،3) قرآن توحيد عبادى و نفى هر معبودى غير از خداوند را بر مسئله توحيد در خالقيت و ربوبيت مبتنى ساخته: «ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم خــلِقُ كُلِّ شَىء لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ» (غافر/40،62)، «هَل مِن خــلِق غَيرُ اللّهِ يَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ والاَرضِ لا اِلـهَ اِلاّ هُو» (فاطر/35،3) و پرستش هرگونه إله ديگرى را فاقد برهان و به كلى مردود دانسته: «و مَن يَدعُ مَعَ اللّهِ اِلـهـًا ءاخَرَ لابُرهـنَ لَهُ بِهِ ...» (مؤمنون/23،117) و آن را مستوجب عذاب الهى معرفى كرده است: «ولا تَجعَل مَعَ اللّهِ اِلـهـًا ءاخَرَ فَتُلقى فى جَهَنَّمَ ...» (اسراء/17،39) به گفته راغب حق آن بود كه واژه إله جمع بسته نشود، زيرا جز خداوند معبودى نيست، ولى عربها به سبب اعتقاد به معبودهاى متعدد آن را جمع بسته‌اند.[69]

منابع

الاسماء الحسنى؛ اسماء و صفات الهى در قرآن؛ اقرب الموارد فى فصح العربية والشوارد؛ انوارالتنزيل و اسرار التأويل، بيضاوى؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ التفسير الكبير؛ تفسير نمونه؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ شرح فصوص الحكم؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربيه؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ فرهنگ فارسى؛ قاموس قرآن؛ الكشاف؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ المصباح المنير؛ مفاهيم القرآن فى معالم الحكومه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المنجد فى‌اللغه؛ نگرش وحى بر خداشناسى؛ واژه‌هاى دخيل در قرآن مجيد.
على محمدى آشنانى



[44]. مفاهيم القرآن، ج 6 ، ص 109؛ نگرش وحى بر خداشناسى، ج 2، ص 11.
[45]. اسماء و صفات الهى، ج 1، ص 43.
[46]. واژه‌هاى دخيل، ص 125، 126.
[47]. الفرقان، ج 1، ص 83 .
[48]. مفردات، ص 82 ؛ لسان‌العرب، ج 1، ص 188، «اله»؛ جامع‌البيان، مج 1، ج 1، ص 782.
[49]. تفسير بيضاوى، ج 1، ص 7.
[50]. اقرب‌الموارد، ج1، ص66 ؛ مجمع‌البيان، ج1، ص90؛ كشف‌الاسرار، ج 1، ص 6 .
[51]. لسان‌العرب، ج1، ص190؛ مفردات، ص83؛ التحقيق، ج 1، ص 106، «اله».
[52]. لسان‌العرب، ج1، ص189ـ190، «اله»؛ كشف‌الاسرار، ج 1، ص432.
[53]. الصحاح، ج6، ص2248؛ لغت‌نامه، ج2، ص2781.
[54]. المنجد، ص 743، «ليه»؛ التبيان، ج 1، ص 28؛ كشف‌الاسرار، ج 1، ص 432.
[55]. مفردات، ص 83 ، «اله».
[56]. الكشاف، ج 1، ص 6 ؛ التبيان، ص 33.
[57]. المصباح، ص 19 ـ 20؛ الاسماء الحسنى، ص 59 .
[58]. التحقيق، ج 1، ص 120، «اله».
[59]. شرح فصوص الحكمه، ص 579 .
[60]. شرح فصوص الحكمه، ص 579 .
[61]. التفسير الكبير، ج 1، ص 143.
[62]. مفاهيم القرآن، ج 6 ، ص 110.
[63]. مجمع البيان، ج 1، ص 445.
[64]. مفاهيم‌القرآن، ج 6 ، ص 110.
[65]. شرح اسماءالحسنى، ص 41.
[66]. قاموس قرآن، ج 1، ص 97.
[67]. التحقيق، ج 1، ص 120.
[68]. نمونه، ج 20، ص 11.
[69]. مفردات، ص 83 ، «اله».

مقالات مشابه

ارتباط اسماء الهی با محتوای آیات در سوره آل‌عمران

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده, سیدابراهیم مرتضوی

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

جایگاه رحمت الهی در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهابراهیم ابراهیمی

بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره‌ی قاعده‌ی بلاکیف

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهنهله غروی نائینی, نصرت نیل‌ساز, عبدالله میراحمدی

مفهوم‌شناسی تربیتی هم‌نشینی برخی از اسمای الهی در قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور, مهدی مطیع, پیمان کمالوند

معناداری یا بی‌معنایی گزاره‌های قرآن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمینا شمخی

بررسی صفات خبری موهم داشتن اعضاء و جوارح برای خداوند با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهرداد صفرزاده, سمیرا حیاتی, عبدالحسین شورچه