اسب

پدیدآورسیدمحمود دشتی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 2

تاریخ انتشار1388/01/30

منبع مقاله

share 4433 بازدید

اسب: مَرْكب سوارى و زينت براى انسان

رايج‌ترين معادلِ عربى اسب واژه «فرس» و جمع آن افراس است. واژه «خيل» نيز در معنا جمع به‌كار مى‌رود كه بنابر مشهور مفرد ندارد[46] هرچند برخى مفرد آن را «خائل» دانسته‌اند.[47] وجه نام‌گذارى اسب به خيل، راه رفتن اين حيوان همراه با تكبر و غرور[48] يا غرور راكب آن[49] است. به نظر راغب خيل در اصل بر مجموع اسب و اسب سوار اطلاق مى‌شده (انفال/8‌، 60) و در مورد هر يك از آن دو به تنهايى نيز به‌كار رفته است.[50]
گروهى بر آن شده‌اند تا با استناد به آيه‌29 بقره/2 آفرينش اسب را پيش از پيدايش انسان بدانند. برخى نيز با استناد به دسته‌اى از آيات كوشيده‌اند زمان پيدايش آن را در سير آفرينش آسمان و زمين قرار دهند.[51]پيشينه استخدام اسب از سوى انسان به درستى روشن نيست، ليكن عرب بر آن است كه اسماعيل(عليه السلام)نخستين كسى است كه اسب را رام كرد و بر آن سوار شد.[52]
اين حيوان، مورد توجه خاص انسان بوده و عرب از آن با نام‌هاى گوناگون و صفات ويژه ياد‌كرده است. تأليف كتاب‌هايى با نام الخيل و چند كتاب ديگر درباره نام‌ها و ويژگى‌هاى اسب، از توجه ويژه به اين حيوان خبر مى‌دهد.[53] در قرآن واژه «فرس» به‌كار نرفته; ولى واژه «خيل» 5 مورد و واژه‌هاى «خير»، «صافنات»، «جياد»، «عاديات»، «موريات»، «مغيرات» هر كدام يك بار آمده است. افزون بر آن، واژه «انعام» (چارپايان) نيز كه در مواردى چند به‌كار رفته، اسب را نيز شامل مى‌شود; هرچند برخى در دلالت آن را بر اسب ترديد كرده‌اند[54]; هم‌چنين ممكن است واژه «ضامر‌»‌(نحيف) در آيه‌27 حج/22 افزون بر شتر، اسب را نيز شامل شود; زيرا اين لفظ در مورد اسبى كه بر اثر كار و فعاليت لاغر شده نيز به‌كار‌مى‌رود[55] و شايد بتوان وجه تأويل اين لفظ بر شتر از سوى مفسران را فزونى كاربرد شتر بر اسب دانست.
آيه‌8 نحل/16 فلسفه آفرينش اسب و برخى چارپايان ديگر را سوارى و زينت دانسته است: «والخَيلَ والبِغالَ والحَميرَ لِتَركَبوها و زينَةً‌...» (نحل/16، 8); چنان‌كه آيه‌14 آل‌عمران/3 نيز به زينت بودن اسب اشاره دارد: «زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ و‌...والخَيلِ المُسَوَّمَةِ». برخى مقصود از زينت در آيه دوم را حقيقت و اصل زينت و ايجاد فطرى آن در طبيعت بشر دانسته; ازاين‌رو نسبت دادن آن را به شيطان رد كرده‌اند; زيرا طبيعت و حقايق اشيا به غير آفريننده آن نسبت داده نمى‌شود[56]; ولى با توجه به اين‌كه مقام، مقام تقبيح و مذمت كافران به جهت توجه به اين امور و تكيه و اعتماد بر آن و استغناى از خداوند است، نسبت دادن چنين تزيينى كه آنان را از خدا و ياد او بازمى‌دارد، به خداوند مناسب نيست.[57] گروهى از مفسران «خيل مسوّمه» را به اسبان نيكو و زيبا منظر، اسبان علامت نهاده شده، يا اسبان در چراگاه تفسير كرده‌اند.[58] برخى نيز آن را به اسبان آماده جهاد تفسير كرده‌اند[59] كه هيچ‌يك از لفظ و سياق آيه، آن را تأييد نمى‌كند.[60] برخى ديگر با استناد به شعر جاهلى، آن را به‌معناى اسبان آموخته شده، دانسته‌اند.[61]
آيه‌60 انفال/8 ابتدا به تجهيز نيرو (براى جهاد) و سپس به‌استفاده از اسب: «رباط‌الخيل» دستور مى‌دهد. طرح كاربرد اسب، در كنار تجهيز نيرو كه خود به نوعى تهيه و تجهيز اسب را نيز شامل مى‌شود، از اهميت فوق‌العاده اسب در تقويت نيروى جنگى در آن عصر حكايت مى‌كند.[62] اين آيه كه در سال‌هاى نخستين پس از هجرت و احتمالا پس از جنگ بدر نازل شده، غرض از تجهيز نيرو و بهره‌گيرى از اسب را ايجاد ترس در دل دشمن معرفى مى‌كند: «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وعَدُوَّكُم وءاخَرينَ مِن دُونِهِم‌...». گروهى مقصود از «آخرين» را در آيه، جن دانسته به حديثى كه نگه‌دارى اسب را در منزل موجب پيش‌گيرى از رفت و آمد شيطان و تباه شدن عقل مى‌داند استناد كرده‌اند.[63] برخى نيز با تضعيف حديث و ردّ نظريه فوق، «آخرين» را اشاره به منافقان دانسته‌اند.[64] شايد با توجه به همين آيه و براى كسب آمادگى نظامى، مسابقه اسب سوارى و شرط بندى در آن جايز شمرده شده و پيامبر مسلمانان را به اسب‌سوارى تشويق و خود نيز در آن شركت مى‌كرده است.[65] افزون بر آن، آيه‌17 يوسف/12 نيز مستند ديگرى است كه فقيهان بر جواز اين موضوع به آن استناد كرده‌اند[66] هم‌چنين برخى از فقيهان براساس آيه پيشين (انفال/8، 60) آموزش و تمرين اسب سوارى را (براى آمادگى نظامى) واجب كفايى و وقف اسب و اصطبل‌هايى براى نگه‌دارى آن را جايز شمرده‌اند.[67]
آياتى از سوره حشر به حكم غنايم به‌دست آمده بدون جنگ و تاختن اسب اشاره مى‌كند: «و‌ما اَفاءَ اللّهُ عَلى رَسولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَيهِ مِن خَيل و لا رِكاب و لـكِنَّ اللّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَن يَشاءُ‌...». اين غنايم ميان جنگ‌جويان تقسيم نخواهد شد; بلكه همگى در اختيار رهبر جامعه اسلامى قرار مى‌گيرد.
واژه «خير» نيز در آيه 32 ص/38 به‌معناى اسب آمده است: «اِنّى اَحبَبتُ حُبَّ الخَيرِ عَن ذِكرِ رَبّى». (ص/38،32) برخى مفسران سخنى از پيامبر(صلى الله عليه وآله)را علت اطلاق «خير» بر اسب دانسته‌اند[68]; ولى شواهد نشان مى‌دهد كه پيش از آن عرب اسب را «خير» مى‌ناميده است.[69] برخى نيز «خير» را به‌معناى مال گران بها دانسته‌اند كه اسب را نيز شامل مى‌شود.[70] افزون بر اين، وجود منافع فراوان در اسب، وجهى ديگر براى اين نام گذارى دانسته شده است.[71]
در آيه‌64 اسراء/17 از خيل شيطان ياد‌شده است. خداوند با تأكيد بر عدم تسلط شيطان بر بندگان، به او اجازه داده است براى رسيدن به مقصود خود از لشكر سواره و پياده‌اش بهره گيرد: «و‌اَجلِب عَلَيهِم بِخَيلِكَ و رَجِلِكَ». برخى شيطان را داراى سوارانى از جن و انس دانسته‌اند. بعضى روايات نيز آن را به هر سواره‌اى كه در راه معصيت خدا گام بردارد تفسير كرده‌اند;[72] علاّمه طباطبائى، «خيل» را كنايه از آن دسته از اعوانِ شيطان مى‌داند كه سوق دادن بندگان خدا به معصيت داراى سرعت عمل مى‌باشند[73] اما بيش‌تر مفسران آن را كنايه از بهره‌گيرى شيطان از همه نيروى خود دانسته‌اند.[74]
آيات 12‌ـ‌13 زخرف/43 پس از اشاره به سوار شدن بر چارپايان به يادآورى نعمت الهى (تسخير حيوانات براى سوارى و‌...) دستور داده است: «والَّذى خَلَقَ الاَزوجَ كُلَّها وجَعَلَ لَكُم مِنَ الفُلكِ والاَنعـمِ ما تَركَبون * لِتَستَووا عَلى ظُهورِهِ ثُمَّ تَذكُروا نِعمَةَ رَبِّكُم اِذا استَوَيتُم عَلَيهِ‌...».
آيه‌142 انعام/6‌، چارپايان را به 2 دسته تقسيم كرده است: «و‌مِنَ الاَنعـمِ حَمولَةً و فَرشـًا» كه حموله (باربر) اسب را نيز شامل مى‌شود; چنان‌كه بعضى واژه‌ها چون «المسوّمة» (آل‌عمران/3، 14)، «صافنات» و «جياد» (ص/38، 31) از اوصاف اسب شمرده شده است كه صافنات جمع «صافنة» به‌معناى ايستاده و آماده[75]، حالتى خاص (ايستادن روى سه پا و خم كردن يك پا) را بيان مى‌كند[76] كه بر چابكى و آمادگى اسب دلالت دارد. برخى اين صفت را بهترين صفت براى اسب دانسته‌اند.[77] جياد نيز مقلّب «جواد» بيان‌گر حركت سريع اسب با گام‌هاى بلند[78] يا از «جيد» به‌معناى اسب‌هاى گردن كشيده[79] است. ظاهراً اين دو، صفت اسبانى است كه براى جهاد، آماده و بر سليمان عرضه شدند[80]: «اِذ عُرِضَ عَلَيهِ بِالعَشىِّ الصّـفِنـتُ الجياد». (ص/38، 31)
سه واژه «عاديات»، «موريات» و «مغيرات» در سوره عاديات نيز كه خداوند به آن سوگند ياد‌كرده، صفت اسبان هنگام هجوم به دشمن است. مقصود از عاديات (جمع عاديه) اسبانى است كه از دويدن فراوان به نفس افتاده‌اند. مقصود از موريات (جمع موريه) اسبانى است كه از برخورد سم آن‌ها با سنگ، آتش مى‌جهد و مغيرات (جمع‌مغيره) به هجوم آن‌ها اشاره دارد[81]: «و‌العـدِيـتِ ضَبحـا * فَالمورِيـتِ قَدحـا * فَالمُغيرتِ صُبحـا». (عاديات/100،‌1‌ـ‌3)
خوردن گوشت اسب از نظر برخى فقيهانِ اهل‌سنّت چون مالك و ابوحنيفه با استناد به آيات 5‌ـ‌8 نحل/16 حرام است; چون اين آيات در مقام شمارش منافع چارپايان، فايده بعضى را خوردن گوشت آن‌ها و فايده اسب و قاطر و الاغ را سوارى ذكر كرده است كه از اين تقسيم‌بندى، حرمت گوشتِ اسب فهميده مى‌شود.[82]
برخى اين تقسيم را غير حقيقى دانسته‌اند; چون چارپايانى مانند شتر كه براساس آيه، خوردن گوشتشان جايز است براى سوارى نيز از آنها استفاده مى‌شود[83]; بنابراين، تقسيم مذكور به منافع غالبى آن‌ها نظر دارد; در‌حالى‌كه هر كدام منافع ديگرى نيز دارند.[84] در روايتى با استدلال به اين آيات، بر عدم حرمت گوشت اسب تأكيد شده است.[85] فقيهان شيعه نيز با استناد به‌دليل اجماع و روايات، و نيز اصل اباحه بر حليت خوردن گوشت است فتوا داده و ادله تحريم را نپذيرفته‌اند[86] برخى نيز آيه‌8 نحل/16 را مستندى بر عدم وجوب زكات در اسب دانسته‌اند; زيرا خداوند در اين آيه نسبت به منافع اسب بر انسان منّت نهاده است; پس سزاوار نيست كه او را مكلّف به پرداخت زكات آن كند.[87]

منابع

تذكرة الفقهاء; تفسير التحريروالتنوير; تفسير العياشى; تفسير القرآن العظيم، ابن‌كثير; تفسير المنار; تفسير نمونه; جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن; الجامع لاحكام القرآن، قرطبى; جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام; حياة الحيوان الكبرى; الخيل، ابن‌جزى،ابوعبيده; و اصمعى; الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور; روح‌المعانى فى تفسير القرآن العظيم; الكافى; كتاب الخلاف; الكشاف; لسان‌العرب; المبسوط فى فقه الاماميه; مجمع‌البيان فى تفسير القرآن; المصباح المنير; معانى القرآن، فراء; معجم‌مقاييس‌اللغه; مفردات الفاظ القرآن; الميزان فى تفسير القرآن.
سيد محمود دشتى



[46]. لسان‌العرب، ج‌4، ص‌267 و ج‌10، ص‌220; التفسير‌الكبير، ج‌7، ص‌211.
[47]. تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌49; روح المعانى، مج‌9، ج‌15، ص‌161.
[48]. مقاييس‌اللغه، ج2، ص235; المصباح، ج1، ص186; تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌49.
[49]. مفردات، ص‌304.
[50]. مفردات، ص304; لسان‌العرب، ج4، ص267ـ‌268.
[51]. حياة الحيوان، ج‌1، ص‌299‌ـ‌300.
[52]. همان، ص‌297.
[53]. ر. ك: الخيل ابن‌جزى، ابوعبيده و اصمعى.
[54]. جامع‌البيان، مج12، ج24، ص110 و مج13، ج25، ص‌69‌; مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌712; تفسير‌قرطبى، ج‌10، ص‌49.
[55]. مفردات، ص‌512.
[56]. المنار، ج‌3، ص‌239.
[57]. الميزان، ج‌3، ص‌102.
[58]. مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌712; الدر‌المنثور، ج‌2، ص‌163; جامع‌البيان، مج‌3، ج‌3، ص‌275‌ـ‌278.
[59]. جامع‌البيان، ج‌3، ص‌277‌ـ‌278.
[60]. المنار، ج‌3، ص‌245.
[61]. المنار، ج‌3، ص‌245.
[62]‌. تفسير قرطبى، ج‌8، ص‌25.
[63]. جامع‌البيان، مج6‌، ج10، ص‌42‌ـ‌43; الدرالمنثور، ج‌4، ص‌97; تفسير قرطبى، ج‌8‌، ص‌26.
[64]‌. تفسير ابن‌كثير، ج‌2، ص‌335.
[65]. الكافى، ج‌5، ص‌48‌ـ‌49.
[66]. تذكرة‌الفقهاء، ج‌2، ص‌353; المبسوط، ج‌6، ص‌289; تفسير قرطبى، ج‌9، ص‌97.
[67]. تفسير قرطبى، ج‌8‌، ص‌26 و ج‌5، ص‌499.
[68]. الكشاف، ج4، ص92; مجمع‌البيان، ج8‌، ص‌740.
[69]. جامع‌البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌184; معانى‌القرآن، ج‌2، ص‌405; تفسير قرطبى، ج‌15، ص‌127; التبيان، ج‌8‌، ص‌560.
[70]. التحريروالتنوير، ج‌23، ص‌255.
[71]. تفسير قرطبى، ج‌15، ص‌127.
[72]. تفسير ابن‌كثير، ج‌3، ص‌53.
[73]. الميزان، ج‌13، ص‌146.
[74]‌. مجمع‌البيان، ج‌6‌، ص‌658‌; التفسير الكبير، ج‌21، ص‌6‌.
[75]. تفسير قرطبى، ج‌15، ص‌126.
[76]‌. جامع‌البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌183; الكشاف، ج‌4، ص‌91; مجمع‌البيان، ج‌8‌، ص‌740.
[77]. حياة الحيوان، ج‌1، ص‌211.
[78]. جامع‌البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌183‌ـ‌184.
[79]. تفسير قرطبى، ج‌15، ص‌126.
[80]. جامع‌البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌183.
[81]. مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌803‌ـ‌804‌; التفسير الكبير، ج‌11، ص‌258‌ـ‌260.
[82]. جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌14، ص‌110‌ـ‌111; تفسير‌قرطبى، ج‌10، ص‌51.
[83]. جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌14، ص‌111‌ـ‌112.
[84]. تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌51.
[85]. تفسير عياشى، ج‌2، ص‌255.
[86]. الخلاف، ج‌6، ص‌79.
[87]‌. تفسير قرطبى، ج‌10، ص‌52‌ـ‌53.

مقالات مشابه

شگفتی‌های آفرینش شتر از منظر قرآن و علم

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهابراهیم رضایی آدریانی, محمد جواد اسکندرلو

شگفتی‌های آفرینش مورچه از منظر قرآن، نهج‌البلاغه و علم

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدعلی‌اکبر ربیع نتاج, سیده‎فاطمه سلیمی, سیده‌لیلا میرزایی

نماد عنکبوت و زنبور عسل در قرآن و مثنوی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمهدی ممتحن, فاطمه قربانی

چهار پايان اهلي در قرآن و ياسين

نام نشریهبینات

نام نویسندهصدیقه ملک لو

آشنائی با یک تولید کننده از منظر قرآن کریم

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهسیدمحمدرضا علاء‌الدین

رفتار با حیوان آزمایشگاهی از منظر قرآن

نام نشریهاخلاق و تاریخ پزشکی

نام نویسندهمحمد کرمی, حامد نقی‌زاده

تکلم و گفت و گوی حیوانات در قرآن کریم

نام نشریهلسان مبین

نام نویسندهعلی نظری, علی باقر طاهری‌نیا, مریم بخشی

بقر (گاو)

نام نویسندهاباذر بشیرزاده, محمدحسین امین