بررسى تفسيرهاى تك نگارى موجود دركتابخانه مركزى آستان قدس رضوى

پدیدآورسیدمحمدحسین موسوی مبلغ

نشریهپژوهشهای قرآنی

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیمروت

share 3238 بازدید
بررسى تفسيرهاى تك نگارى موجود دركتابخانه مركزى آستان قدس رضوى

سيد محمد حسين موسوى مبلّغ

قرآن, ثقل اكبر و معجزه جاودانه پيامبر و كامل ترين كتاب وحى الهى است كه توسط آخرين فرستاده او براى هدايت بشر, فرستاده شده است.
قرآن, مطمئن ترين منبع شناخت هستى و معارف دينى و بالنده ترين قانون زندگى انسانهايى است كه اعتقاد و عمل خود را بر پايه معارف اسلامى بنيان مى نهند. بنابراين تفسير قرآن كه باز نمودن زبان وحى و به نطق آوردن قرآن است, عمده ترين نقش را در شكوفايى فرهنگ اسلامى دارد, زيرا فرهنگ اسلامى نشأت گرفته از تعاليم قرآنى است,و محتوا و ارزشهاى قرآنى با تفسير, درخور فهم و درك خواهد بود.

تاريخچه تفسير

ازهمان آغاز كه قرآن بر پيامبر اكرم(ص) نازل شد, علم تفسير پديد آمد. نخستين كسى كه تفسير قرآن كريم را براى مسلمانان, جهت تفهيم و بهره ورى آنان از كلام وحى, تعليم مى كرد, رسول خدا بود. سپس شاگردان مكتب آن حضرت از اهل بيت و صحابه, اين امر مهم را به عهده گرفتند.
اميرمؤمنان(ع) كه از اهل بيت پيامبر و كامل ترين و شايسته ترين صحابه بود, والاترين نقش را در تفسير قرآن به عهده داشت و اين حقيقت بر هيچ انديشه ور مؤمن و منصفى پوشيده نيست.
جلال الدين سيوطى در كتاب الاتقان فى علوم القرآن مى نويسد:
(درميان خلفا, كسى كه بيشترين مطالب [در زمينه علوم قرآن] را روايت كرده است, على بن ابى طالب است.)
بعد از على(ع) كه در مهد نزول وحى, تربيت شده بود, دانشمندانى از صحابه و تابعين كه هر كدام از مكتب پيامبر(ص) و خرمن دانش على(ع) واهل بيت بهره گرفته بودند, در اين وادى گام نهاده و كتابهاى تفسيرى زيادى از خود به يادگار گذاشتند.
پس از صحابه وتابعين نيز در عصرها و قرنهاى مختلف, دانشمندان علوم قرآنى ومفسّران بلند آوازه اى پديد آمدند و هر كدام آثار تفسيرى ارزشمندى را به جامعه اسلامى ارائه دادند.
در راستاى اين تحوّل قرآنى در قرن چهاردهم هجرى, كه عصر شكوفايى علم و دانش بشر در ابعاد گوناگون است, به مانند ديگر علوم, شاهد كتابهاى تفسيرى فراوانى از برجسته ترين مفسّران هستيم كه بى ترديد در شكوفايى هرچه بيشتر فرهنگ و معارف اسلام و تبلور هرچه زيباتر آن نقش مؤثّر داشته است.

نخستين تفسير به زبان فارسى

نخستين تفسيرى كه به زبان فارسى نگارش يافته است, به طور دقيق روشن نيست, ولى به احتمال نزديك به يقين, تفسير (سورآبادى) نوشته ابوبكر, عتيق بن محمّد هروى است. زيرا اين تفسير بنا به قول حاجى خليفه در كشف الظّنون در عصر آلپ ارسلان سلجوقى (465 ـ 455ق) نگارش يافته است و محققان به تفسيرى پيش از آن در زبان پارسى دست نيافته اند.
دومين تفسير به زبان فارسى, تفسير خواجه عبداللّه انصارى هروى (396 ـ 481ق) است كه در سال 480 ق نگارش يافته و در قرن ششم هجرى مايه كار تفسيرى رشيد الدين ابوالفضل ميبدى, در نگارش تفسير فارسى كشف الاسرار و عدّة الابرار, قرار گرفت.
سومين تفسير به زبان فارسى, تفسير كشف الاسرار وعدّة الابرار است كه به خامه رشيدالدين ابوالفضل ميبدى در سال 520 ق نگارش يافته. اين تفسير, كه به قول مفسّر: شرح و تفصيل بيشترى است از تفسير خواجه عبداللّه انصارى, از ذخاير گرانقدر ادبيّات فارسى به حساب مى آيد و در شكل گرفتن زبان فارسى درى, نقش عمده اى دارد.
آنچه تاكنون بيان شد, تفسيرهايى است كه در اصل به زبان فارسى نگارش يافته اند, اما اين كه مسلمانان فارسى زبان, در ايران كنونى و ماوراء النّهر در صدد ترجمه قرآن و تفسيرهاى عربى به زبان فارسى بوده اند, تاريخ دوره هاى پيش تر از اين را نشان مى دهد, چنانكه منصوربن نوح, امير سامانى كه علاقه مند به فهم كلام اللّه مجيد بود, نتوانست از تفسيرهاى عربى استفاده كند, به اين سبب فقهاى ماوراء النهر را جمع كرد و از آنان براى جواز ترجمه قرآن و تفسير آن فتوا خواست.
شرح اين واقعه مهم فرهنگى را كه خود سرآغاز تحوّلى بزرگ در ادب پارسى بود و زمينه ساز تأليف تفسيرهاى فراوان به پارسى و غناى زبان ما شد, از مقدمه ترجمه تفسير محمد بن جرير طبرى (م: 310 ق) مى خوانيم و با نمونه اى از قديم ترين نثر فارسى آشنا مى شويم:
(اين كتاب تفسير بزرگ است از روايت محمدبن جرير طبرى, رحمة اللّه عليه, ترجمه كرده به زبان پارسى و اين كتاب را بياوردند از بغداد, چهل مصحف بود. اين كتاب نبشته به زبان تازى و به اسنادهاى دراز بود و بياوردند سوى امير سيد مظفّر ابوصالح منصوربن نوح, پس دشخوار آمد بر وى خواندن اين كتاب و عبارت كردن آن به زبان تازى و چنان خواست كه مر اين را ترجمه كند به زبان پارسى.
پس علماى ماوراء النهر را گرد كرد و اين از ايشان فتوا كرد, كه روا باشد كه ما اين كتاب را به زبان پارسى گردانيم؟ گفتند: روا باشد خواندن و نبشتن تفسير قرآن به پارسى, مر آن كس را كه او تازى نداند. پس بفرمود ملك مظفر ابوصالح, تا علماى ماوراء النهر را گرد كردند, از شهر بلخ و بخارا و سمرقند و از هر شهرى كه بود در ماوراء النهر و همه خط بدادند بر ترجمه اين كتاب كه اين راه راست است. پس بفرمود امير سيّد ملك مظفر ابوصالح اين جماعت علما را تا ايشان از ميان خويش هر كدام فاضلتر و عالمتر اختيار كنند تا اين كتاب را ترجمه كنند. پس ترجمه كردند, و از جمله اين مصحف اسنادهاى دراز بيفكندند و اقتصار كردند بر متون اخبار و اين را بيست مجلد ساختند… و آن اندر سال 345 بود از هجرت پيغامبر(ع)).

مذهبهاى تفسيرى

تفاوت شيوه هاى تفسيرى كه از گوناگونى ديدها و اختلاف نگرشها نشأت مى گيرد, امرى ناگزير و غير قابل انكار است.
برخى از مفسّران, تمامى اهتمام خود را به الفاظ آيات قرآن مبذول داشته و قرآن را تنها از جنبه لفظى و ادبيات زبان عربى, تفسير مى كنند.
دسته ديگرى از مفسرّان, درونها و زواياى معنوى قرآن را مورد توجه قرار داده و تأويلات معنوى گسترده اى را, هرچند ناسازگار با ظاهر قرآن, از خود به يادگار گذاشته اند.
گروهى هم قرآن را با آيات قرآنى ديگر و يا روايات مأثور تفسير كرده اند و در تفسير قرآن, جز آيات و روايات, هيچ امر ديگرى را به رسميت نشناخته اند.
از ميان مذهبهاى تفسيرى كه چه بسا گونه گون تر از آنچه ياد كرديم باشد, سه شيوه تفسيرى, رايج و معروف گشته است كه برخى از آن شيوه ها, موضوع بحث ما را تشكيل مى دهند:
1. تفسير ترتيبى يا تجزيه اى.
2. تفسير موضوعى.
3. تفسير تك نگارى.
هريك از اين سه شيوه تفسيرى, ويژگيها و امتيازهاى خاص خويش را دارد كه بررسى آنها نيازمند مجالى ديگر است و ما در اين نوشته, تنها درصدد شناسايى و معرّفى آثارى هستيم كه بر اساس سوّمين شيوه, يعنى تفسير تك نگارى, شكل گرفته اند.

بررسى تفسيرهاى تك نگاريِ موجود در كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى

كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى, گنجينه اى بزرگ از ذخاير گرانقدر فرهنگ, معارف و انديشه هاى اسلامى است كه طى هزار سال, آثار بسيارى از انديشه وران اسلامى را در خود جاى داده است و اكنون مرجع پژوهشگران معارف اسلامى است.
اين مركز, به قدرى غنى و سرشار است كه به دست آوردن فهرست عناوين كتابهاى موجود آن (هرچند در يك موضوع) به ماهها و چه بسا در مواردى, به سالها تلاش و زحمت نياز دارد و به همين جهت, محققان پرتلاشى كه در زمينه ارائه فهرست عناوين كتابهاى موجود در اين كتابخانه, قلم فرسايى مى كنند, با گذشت زمان طولانى, هنوز موفق به پيمودن راه دراز آن گنج هزار ساله نشده اند.
عنوانهاى كتابهاى تفسيرى, (چاپى و خطى, عربى و فارسى, دوره هاى كامل تفسيرى وتفسيرهاى موضوعى و تك نگارى) كه در اين كتابخانه موجود است, هنوز نياز به اكمال دارد.

يادآورى:

1. هدف از اين تحقيق, بررسى تفسيرهاى تك نگارى خطى و چاپى است. بنابراين, برابر ترتيب حروف الفبا, بررسى تفسيرهاى چاپى برخطى تقدم مى يابد و در بدو امر, بررسى تفسيرهاى چاپى را پى خواهيم گرفت.
2. تفسيرهاى تك نگارى چاپى اين مركز, ممكن است از ديد برخى پژوهشيان گذشته باشد, ولى بيشتر تفسيرهاى خطى, براى اهل تحقيق ناشناخته مانده اند و اميد مى رود كه بررسى ما در قسمت آثار خطى, بيشتر مورد دقّت و توجّه اهل تحقيق قرار گيرد.
3. در بررسى تفسيرهاى تك نگارى, سبك نگارش, موضوع بحث, محتوا و جهت گيرى كلّى برخى تفسيرها با توجه بيشترى مورد نظر قرار گرفته و اين به خاطر ويژگيها و اهميتى است كه نگارنده براى آن تفسيرها قائل بوده و امتياز گذارى ميان تفسيرها, اتفّاقى نبوده است.
4. تفسيرهاى چاپى, در سه بخش بررسى مى شوند:
الف: تفسيرهاى آيات
ب: تفسيرهاى سوره ها
ج: تفسيرهاى جزءها.

تفسيرهاى آيات
1. آيه تطهير و حديث كساء

18/298
آ353م
فارسى

اثرى است از محمد على ارهانى زنجانى درترجمه, شرح, تفسير, سبب نزول ومصداق آيه شريفه تطهير ( احزاب 33/) و حديث شريف كساء.
اين كتاب, در يك جلد در قطع رقعى در 184 صفحه, چاپ و منتشر شده است. تاريخ نگارش, چاپ و اسم چاپخانه و ناشر آن در شناسنامه كتاب, ذكر نشده است.
سبك نگارش: مفسر, نخست, حديث شريف كساء را از نظر تواتر وعدم تواتر و نيز سلسله سند و منابع نقل سند, به شرح, مورد بحث قرار داده, سپس به شرح و توضيح آيه تطهير پرداخته است. در ابتدا با ترجمه كوتاهى به زبان فارسى, از آن ياد كرده و آن گاه به شرح, در باره آن سخن گفته است. هر واژه از آيه را از نظر لغوى, اقوال مفسران, روايات شيعه وسنى, بررسى كرده و در پايان, نتيجه مورد نظر خويش را نمايانده است.

2. آيات ذوالقرنين

18/297
آ741ش
فارسى

اثرى است از عطاء اللّه شهاب پور, تحت عنوان: (قرآن با دانش سازگار است) در تفسير آيات 82 ـ 94, از سوره مباركه (كهف).
چاپ دوم اين كتاب, به گونه سربى, در سال 1323 ش, توسط انجمن تبليغات اسلامى, در يك جلد با قطع رقعى در 25 صفحه, انجام شده است.
اين كتاب, در ردّ احمد كسروى, نگارش يافته است.
وى مدّعى بود كه اسلام و قرآن با دانش امروز, سازگار نيست و براى اثبات گفته هاى خويش, چند آيه از قرآن كريم, از جمله آيات: 82 ـ 94, را كه درباره ذوالقرنين است, ياد كرده و به پندار خويش, اشكالهايى را بر آيات, وارد ساخته, از جمله اين كه از مشرق و مغرب زمين, صحبت شده است و حال آن كه علم روز, اثبات كرده زمين كروى است و در آن, شرق و غرب, متصور نيست و….
سبك نگارش: مفسر, نخست آيات مورد بحث را به طور تمام و كمال ياد كرده وسپس به ترجمه فارسى, پرداخته است. آن گاه اشكالهاى وارده از سوى احمدكسروى را مطرح كرده و بعد به پاسخ علمى آن اشكالات با الهام از قرآن كريم, پرداخته است و در موارد بسيارى از كتاب اسلام و هيئت علامه شهرستانى بهره برده و نكاتى دقيق از آن نقل كرده است.

3. آية الكرسى: پيام آسمانى توحيد ـ گفتار فلسفى ـ

18/297
آ847ف
فارسى

مجموعه ده سخنرانى از خطيب معاصر, آقاى محمد تقى فلسفى است. كتاب يادشده, در يك جلد تنظيم شده و در چندين نوبت چاپ شده و چاپ دهم در دى ماه 1351 ش از سوى هيأت نشر معارف اسلامى انجام شده است, در 414 صفحه با قطع وزيرى.
سبك نگارش: دراين كتاب, جمله هاى آية الكرسى با عباراتى روشن, روان و قابل فهم براى تمام طبقات مردم تفسير شده و در ضمن هر جمله يكى از موضوعات زنده معارف اسلامى به شرح, مورد بحث قرار گرفته است. درباره تفسير هر جمله, تتبع و تحقيق فراوان انجام داده, از آيات قرآن, روايات معصوم, نظريات دانشمندان علوم طبيعى و نيز نظريات فلاسفه و اهل معقول واشعار شعراى نامدار استفاده برده و به مباحث لغوى, ادبى و… هيچ گونه توجهى نكرده است. در نتيجه مى توان گفت: ايشان در تفسير آية الكرسى روش متداول مفسّران را تبعيّت نكرده است.
موضوعات مورد بحث: دراين كتاب به تناسب ده جمله از آية الكرسى, ده موضوع درخور تحقيق, مورد بحث قرار گرفته است:
1. توحيد يا شعار آزادى 2. بحث درباره حيات 3. بحث در باره قيوم 4. منشأ خواب 5. مـالك واقعى جهان 6. شفـاعت 7. علم الهى 8. علم بشر و مشيت الهى 9. معانى (كرسى) 10. نگهدار جهان.

4. تفسير آيه نور

18/297
ت 912ت
عربى

اثر محقق مدقّق, شيخ هادى تهرانى, در تفسير آيه 24 سوره شريفه نور.
اين كتاب در سال 1319ق تحرير يافته و در يك جلد, قطع بغلى, داراى 152 صفحه در تهران, به چاپ (سنگى نسخ) رسيده است. از تاريخ نشر و محل چاپ آن اطلاعى در دست نيست.
سبك نگارش: مفسر در تفسير آيه شريفه نور, تحقيقات گسترده اى به عمل آورده است. مباحث ادبى, از قبيل: نحو, صرف و… را به گونه دقيق دنبال كرده و نظر خويش را پس از بيان آراى گوناگون بيان كرده و ديدگاههاى مفسرّان را به گونه مستدل بررسى كرده و نظر مطلوب را برگزيده است.
اصطلاحات عرفانى را زياد به كار برده و ديدگاههاى عرفانى را نيز بررسى كرده است. روايات معتبر شيعى را ذكر و تحليل كرده و نتيجه مطلوب را پس از بررسى گرفته است. به عنوان نمونه:
(عجيب اين است كه مفسرّان بدون تعقّل دچار ياوه گويى شده اند…. زيرا آنان در اين آيه, چيزى را مدّعى هستند كه امكان حصول آن براى آنان نيست و عجيب تر از همه اين است كه اصحاب ما [اماميه] نيز مسلك ديگر مفسرّان را پيموده اند. چنانكه از گفته هاى مرحوم طبرسى روشن است و ما آنچه را كه در مجمع البيان آمده است, متعرض مى شويم:
( اللّه نور السموات و الأرض…) در معناى آن اختلاف كرده اند, بر چند وجه:
وجه اول آن است كه خداوند هادى اهل آسمان و زمين است…. اين قول از ابن عباس نقل شده است.
وجه دوم اين است كه خداوند نور آسمان و زمين به سبب شمس و قمر است. اين قول از حسن و ابوالعاليه و ضحاك روايت شده است.
وجه سوم اين است كه خداوند زينت دهنده آسمان به ملائكه و زينت دهنده زمين به سبب انبيا و علماست. اين قول از اُبى بن كعب نقل شده است….)
وى بعد از نقل اقوال مختلف از مجمع البيان چنين مى نويسد:
(امّا وجه اول كه از ابن عباس روايت شده است, قولى است حق و ترديدى در آن نيست, زيرا منطبق بر موازين [شرع] بوده و كلمات معصومين نيز اين قول را گواهى مى كند.
وامّا آنچه از ضحّاك و دو هم نظرش نقل شد, غلطى است واضح, زيرا نور به معناى حقيقى كه براى شمس و قمر ثابت باشد, صحيح نيست كه بر خداوند حمل شود, چون چيزى كه مخلوق خدا باشد, صحيح نيست بر خداوند حمل شود….
وامّا قول سوم از قول دوم هم خرافى تر است, زيرا زينت از ظاهرترين خواص نور نيست, تا به اعتبار آن قائل به مجاز شويم….)

5. رسالة الانوار در تفسير آيه نور

178/297
ر 986ن
فارسى

اين اثر از مولانا شرف الدين محمد بن على نيمدهى, از دانشمندان قرن نهم هجرى قمرى است, در تفسير آيه 24 سوره شريفه نور.
مؤلّف, اين كتاب را به ظهير الملة و الصدارة… عبدالباقى, تقديم كرده و در قصيده مديحه اى كه با مطلع ذيل, براى وى سروده, تخلص خود را (فنايى) آورده است:
زهى بلند جنــــاب و رفيع مقداري كز امر او نكند يك نفـس فلك تــأخير
ظهير دولت و دين مقتداى اهل يقين كه در وجود نياورد, چون تو چرخ اثير
(فنايى) از كويت اين اميد دارد و بس كه همچو ذره هويدا شود به مهر ظهير
اين كتاب, در زمستان 1361 ش با تصحيح و تحشيه آقاى دكتر اسماعيل حاكمى, توسط انتشارات (بنياد قرآن) باهمكارى سازمان اوقاف جمهورى اسلامى ايران ـ سازمان چاپ گرافيك تهران ـ در يك جلد با قطع وزيرى و در 136 صفحه به چاپ رسيده است.
سبك نگارش: نويسنده, تفسير اين آيه شريفه را به دو سبك دنبال كرده است, بدين بيان كه قسمت كمى از تفسير را به سبك متداول مفسران تفسير كرده و آراى فقها را نيز در اين قسمت, بيان كرده و قسمت آخر وعمده آن را به سبك عرفا و متصوّفه تفسير كرده است.
دربخش دوم, تحقيقات عاليه عرفانى و مطالب دقيق حكمى و فلسفى دارد كه دليل بر احاطه و مراتب علمى و فضل مؤلف رساله است.
دراين رساله از مفسرّان بزرگى چون امام على ابن ابى طالب (ع) وابن عباس و ابن مسعود, نقل قول كرده است واز عرفايى چون: حسن بصرى, ابويزيد بسطامى, امام محمد غزالى, حسن بن منصور حلاج, شيخ روزبهان, جنيد بغدادى, محى الدين بن العربى, سهل تسترى و… نيز مطالب فراوانى, ياد و تحليل شده است. علاوه بر اين, از فرقه هاى كلامى چون اشاعره, معتزله, صوفيه و… مطالب كلامى به ميان آورده است.
وى درتفسير آيه يادشده, مطالب تفسيرى فراوانى از امام صادق و امام باقر (ع) ذكر كرده و آن مطالب را مبناى باورهاى تفسيرى خويش قرار داده و نيز از آيات قرآن, در تفسير اين آيه شريفه, استفاده كرده است.
لغات و اصطلاحاتى كه در اين تفسير به كار برده شده, به شرح زير است:
1. لغات و اصطلاحات عرفانى مانند: مكاشفه, تجليه, فناء فى اللّه, تصفيه, توكل و….
2. لغات و اصطلاحات نجومى مانند: نيرات, كواكب, بروج, افلاك تسعه, افلاك سبعه و….
3. لغات واصطلاحات فلسفى همچون: وجود, ماهيت, عرض, واجب الوجود, عقل اوّل, عقل كل, نفس كل و….

جايگاه (رساله الانوار) در ادبيات فارسى

مؤلف در اين كتاب دربحثهاى مختلف عرفانى, فلسفى و…, از اشعار گوناگون شعراى معروف زبان پارسى و نيز اشعارى كه خود وى سروده, استفاده زيادى كرده است.
امّا در قسمت نثر: وى در بسيارى از موارد از صنايع بديعى استفاده كرده و كنايات واشارات, رموز, ضرب المثل و كلمات مسجّع به كار برده است و درعين حال, قواعد وادبيات فارسى متداول در زمان خويش را به خوبى و درستى رعايت كرده است. در هر صورت مى توان گفت: گذشته از اين كه اين كتاب, معارف قرآنى را در اختيار خواننده قرار مى دهد, درزنده ساختن ادبيات فارسى, جايگاهى والا دارد.

6. رساله بديعه

179/297
عربى

اين كتاب, در تفسير آيه شريفه (الرّجال قوّامون على النّساء…) (نساء / 34) است به قلم آية اللّه سيد محمد حسين حسينى تهرانى, كه در يك جلد با 151 صفحه,به قطع وزيرى به چاپ رسيده است.
نگارش آن ,بنا به اظهار نويسنده در آخر كتاب, در 22 ذى القعده 1399ق به پايان رسيده است.
سبك نگارش: مفسّر در نگارش اين تفسير, سبك خاص ومنحصر به فرد خويش را دنبال كرده است; يعنى نخست مقدمه كلّى را تحت عنوان (لزوم هدايت هستى از سوى خدا) مطرح ساخته و سپس اقوال اهل لغت و مفسّران را مورد بحث قرار داده و به گونه مبسوط بررسى كرده و آن گاه به آراى فقهى متوسل گرديده است. در مرحله آخر به آيات قرآن وروايات مأثور كه درتبيين مراد وى كمك مى كند, رو آورده است.
موضوعات مورد بحث: دراين تفسير, مطالب زير مورد بحث قرار گرفته اند:
1. قضـــاوت زن 2. جهــاد زن 3. حكـومت و رهبـرى زن 4. فتـوا دادن زن 5. ولايت فقيه.
وى درباره هريك از موضوعات ياد شده به گونه مبسوط بحث كرده است. بدين معنى كه هر كدام از آيات قرآن, روايات مأثور و آراى فقهاى شيعه و سنّى را كاملاً بررسى كرده و آن گاه نظر خويش را بيان داشته است.

7. رساله نوين

3297 / 529
ر586ح
فارسى

درباره بناى اسلام برسال و ماه قمرى وتفسير آيه: (انّ عدّة الشّهور عنداللّه اثناعشر شهراً…) (توبه / 36 ـ 37).
اين كتاب, از علاّمه سيد محمد حسين حسينى تهرانى است كه در تفسير دو آيه يادشده از سوره مباركه توبه, نگارش يافته است.
چاپ اول اين كتاب, در سوم جمادى الثانيه 1406 ق در چاپخانه علامه طباطبايى, توسط انتشارات صدرا در يك جلد, قطع رقعى, با 152 صفحه, صورت گرفته است.
سبك نگارش: اين كتاب, در ضمن تفسير, دربردارنده مطالب: ادبى, فقهى وتاريخى است. در بخش مطالب تاريخى, مباحثى از قبيل: حركت پيامبر از مكّه به سوى عرفه, خطبه رسول اللّه در عرفه, افاضه پيامبر از عرفات و خطبه پيامبر در (منا) را در بردارد.
نويسنده, به تفسير دو آيه شريفه مورد بحث, پرداخته و درمحور كلمه (نسئ) كه در آيه شريفه: 37 واقع شده است, از جنبه لغوى, تفسيرى و بيان احكام, بحث مفصّلى كرده است. نيز گفتار مفسّرانى چون: طبرسى, فخرالدين رازى و… و دانشمندانى چون ابوريحان بيرونى و ابومعشر بلخى را در مورد اين كلمه, نقد و بررسى كرده است. همچنين روايات وارده در اين مورد را نقل كرده و آن گاه احكام فقهى (نسئ) را يادآور شده است.
بخشى از مطالب رساله:
(… درشرع انوراسلام, هم تأخير ماههاى حرام, ازمحل خود, حرام است و هم تأخير آداب, احكام و دستوراتى كه در زمانهاى مشخص, همچون ماه رمضان براى روزه وماه ذى الحجه براى حج, مقرر شده است و على هذا, تبديل ماههاى قمرى به شمسى, به هيچ وجهى من الوجوه, جايز نيست.)
وى بعد از تفسير آيه, حكم فقهى استنباط شده از آن را چنين بيان مى دارد:
(مسلمانان نمى توانند سال شمسى را ملاك و ميزان اعمال وتاريخ خود, معيّن و مقرّر دارند, زيرا كه در قرآن مجيد, با صراحت, سال مسلمانان را سال قمرى قرار داده: (إنّ عدّة الشهور عنداللّه…) (توبه 36).
مؤلف در قسمتى از بحثهاى خويش, پرسش و پاسخهايى را مطرح مى كند كه به پاره اى از آنها اشاره مى شود:
(اگر كسى بگويد:
چه اشكال دارد كه مسلمانان, اعمال و تكاليف عباديه خود را مثل روزه و حج, طبق ماههاى قمرى انجام دهند و ساير آداب و شؤون اجتماعيه و سياسيه خود را طبق ماههاى شمسى به جاى آورند؟
درپاسخ مى گوييم:
تمام اشكالات از همين طرز تفكّر پيدا مى شود, زيرا اولاً تاريخ شمسى را رسمى قرار دادن, خلاف نصّ قرآن و خلاف سنّت نبوى و سيره ائمه طاهرين (ع) وعلماى اسلام, بلكه خلاف منهج راستين تمام مسلمانان است.
وثانياً موجب تفكيك دين از سياست است….
وثالثاً موجب تعطيل كتابها و تواريخ نوشته شده و قطع رابطه نسل خلف با سلف صالح است….)
وى پس از بيان ابعاد گوناگون مسائل شرعى, در زمينه هاى ياد شده به فرازهاى تاريخى ديگر مبنى بر توطئه هاى استعمار بر تغيير سال و ماه قمرى به شمسى و تغيير اسامى ماههاى عربى شمسى به زردشتى پرداخته و مطالب مفصلى را بيان مى كند كه جمله هايى از آن ذكر مى شود:
(… مجلس دوره دوم (ملّى سلطنتى) سالها و ماههاى قمرى را برداشت و به جاى محرّم و صفر, حمل و ثور و جوزا را گذاشت…).
آن گاه با بيان مطالب ديگر, پرده از ماهيت زردشتى مآبان دوره سلطنتى در ايران اسلامى برداشته, مى گويد:
(… دوره پنجم مجلس شوراى ملى درجلسه يكصد و چهل و سوم,… تاريخ شمسى را كه طبق بروج و به اسامى عربى بود, نسخ و به جاى آن, تاريخ هجرى شمسى باستانى قرار داد….)
آن گاه انگيزه اين تغييرات را چنين بيان مى كند:
(… اصل اين پيشنهاد به وسيله ارباب كيخسرو و شاهرخ, مردى زردشتى مذهب و دشمن اسلام و اعضاى (فراماسونرى ايران) و به تشويق وترغيب سيد حسن تقى زاده, مهره خاص اجنبى و از رؤسا و سابقه داران شصت ساله (فراماسونرى) در ايران صورت گرفت….)
سپس مى نويسد:
(… اين پيشنهاد بدين طريق بود كه درتاريخ رسمى شمسى كشور, دو تغيير بايد داده شود: اوّل, نام ماههاى عربى از حمل و ثور و جوزا… به نام ماههاى ايران باستانى, فروردين, ارديبهشت, خرداد و… تبديل شود.
دوّم, تعداد ماههاى اين بروج, شش ماه اوّل را 31 روز و پنج ماه دوّم را 30 روز و يكماه اخير را 29 روز گرفت, اين مى شود: 365 روز و براى خرده آن هر چهار سال يك بار, اسفند ماه را 30 روز و آن سال را تا 366 روز محاسبه كنند….)
و علّت كم و زيادشدن ماهها را به شرح زير عنوان مى كند:
(… اين هم به علّت آن بود كه زردشتيان قبل از اسلام, پنج روز از سال را جزء سال حساب نمى كردند و در آن پنج روز, مجاناً دنبال كارهاى خير مى رفتند.)

8. طاير فرخنده ـ تفسير آيه نور

818 / 297
ط 818ك
فارسى

اثرى است از بانوى مسلمان, شيعه مذهب به نام مخفّف: (ر ـ ك) در تفسير آيه 24 سوره نور.
اين كتاب به سال 1324ش در يك جلد, قطع رقعى, در 144 صفحه, چاپ و منتشر گرديده است. تاريخ نگارش و اسم چاپخانه وناشر, در شناسنامه كتاب ذكر نشده است. چاپ كتاب, به گونه سربى و در تهران صورت گرفته است.
نويسنده اظهار مى دارد كه تقريرات درس استادش, آقاى ميرزا خليل, مجتهد معاصر را با تنظيم واصلاح, به رشته تحرير در آورده است.
سبك نگارش: مؤلف مقدّمه كوتاهى مبنى بر عظمت آيه شريفه (نور) در اول كتاب آورده و آن گاه آيه مباركه (نور) را تفسير كرده است. بحثهاى لغوى, ادبى, اقوال مفسران سلف و رواياتى زياد را عنوان كرده و در پايان تفسير اين آيه شريفه, تفسير كوتاهى براى تمام سوره نوشته است. خود در اين باره مى نويسد:
(من به بركت اين آيه, تمام سوره را به طور مختصر, تفسير كرده ام.)

9. آيه مباهله

95 / 297
م389س
(عربى)

از آثار گرانقدر محقّق مدقّق, علامه بزرگوار عبداللّه السبيتى, شرح وتفسير آيه مباركه مباهله (آل عمران / 61) است. اين رساله, با مقدمه اى از استاد, سيد صدر الدين شرف الدين در سال 1366ش / 1974 م در يك جلد, با قطع رقعى در 152 صفحه, در مطبعة الكتاب بغداد چاپ و منتشر شده است.
سبك نگارش: وى نخست, مطالبى را در فضيلت اهل بيت پيامبر به رشته تحرير در آورده, سپس داستان مناظره (وفد نجران) با رسول خدا و دعوت آنان به مباهله و نزول آيه شريفه مباهله و حضور رسول اللّه (ص) با نزديكترين اعضاى خانواده خود براى مباهله و… را شرح داده است.
وى از منابع گوناگونى از كتابهاى تفسير, تاريخ و حديث اهل سنت, براى اثبات گفته هاى خويش استفاده كرده است كه از آن منابع مى توان, صحيح بخارى, صحيح ترمذى, مسند احمد بن حنبل, تاريخ طبرى, سيره ابن هشام, تفسير طبرى, تفسير كبير و… را نام برد.

10. نور و ظلمت, ترجمه مشكاة الانوار

178 / 297
فارسى

اين كتاب, ترجمه اى است از دكتر زين الدين كيانى نژاد بركتاب مشكاة الانوار, اثر ابوحامد غزالى (450 ـ 505 ق), در تفسير آيه شريفه (نور).
مترجم در مورد مشكاة الانوار مى نويسد:
(اين كتاب, در اواخر عمر و دوره كمال فكرى و روحى غزالى نوشته شده و از لحاظ موضوع و محتوا از مؤلّفات ممتاز او به شمار مى آيد.)
وى در مورد تاريخ تأليف آن مى نويسد:
(تاريخ تأليف آن به درستى و روشنى [معلوم] نيست.)
كتاب نور و ظلمت به ضميمه متن عربى آن, مشكاة الانوار, در يك جلد, در 153 صفحه (77 صفحه ترجمه و 76 صفحه اصل متن) در بهمن ماه 1363ش به وسيله چاپخانه رستم خانى به چاپ رسيده است.
سبك نگارش: وى نخست, يك كلمه يايك قسمت از آيه را توضيح مى دهد, آن گاه مطالب فراوانى را كه به نحوى با موضوعِ عنوان شده, مربوط است, تحت عنوان (دقيقه) و به تعبير مترجم (نكته باريك) مورد بحث قرار مى دهد و آن عناوين به طور مكرّر ياد مى شود. در آن عناوين, تأويلات عرفانى و اظهارنظرهاى عرفا بيان مى شود و نظريات تازه خود مفسّر نيز ذكر مى گردد و گاه برخى از مطالب حكمى و فلسفى هم, تحت عناوين ياد شده, مطرح مى شود.

11. النظرة الرشيده فى مباهلة السعيده

اين كتاب, به خامه شيخ منصور عبداللّه بيات, در تفسير آيه مباركه مباهله به زبان عربى نگارش يافته است. چاپ اول اين تفسير در سال 1399 ق / 1972م در بيروت, دارالزهراء, در يك جلد در قطع رقعى, در 270 صفحه صورت گرفته است.
سبك نگارش: مفسّر در تفسير اين آيه شريفه, به مباحث لغوى, ادبى, بلاغى و… آيه, هيچ گونه توجهى نكرده و بلكه صرفاً به اثبات موضوع مورد نظر خويش, همّت گماشته و براى اين منظور به روايات معتبر شيعه و سنى متوسل شده و از طريق روايات, نتيجه مورد نظر خويش را دريافت كرده است. وى سند روايات را به طور كامل ذكر مى كند.
موضوع بحث در تفسير يادشده: دراين كتاب, نويسنده نخست در فضيلت پيامبر عظيم الشأن(ص) و اهل بيت(ع) بويژه امير مؤمنان على (ع) مطالبى را عنوان كرده و زواياى گوناگونى از زندگى اهل بيت را با استناد به آيات قرآن, شرح داده است. آن گاه از فضيلت اعمال روز مباهله سخن به ميان مى آورد. سپس سبب نزول آيه و داستان مباهله را از طريق شيعه و سنى و با ذكر چند روايت از صحيح مسلم, تفسير كبير و تفسير كشاف فخر رازى, شرح داده و در پايان كتاب, از فضيلت پيامبر واهل بيت او, كه در كتابهاى انبياى پيشين آمده, مطالبى را ياد كرده است.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر