تعريفات قرآني نوعي ناشناخته از علوم قرآني

پدیدآورسیدمحمدرضا ابن الرسول

نشریهپژوهش‌های قرآنی

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیامام سجاد(عليه السلام)

share 1984 بازدید
تعريفات قرآني نوعي ناشناخته از علوم قرآني

سيد محمدرضا ابن الرسول

دامنه معارف قرآن كريم, به قدرى گسترده است و راه هاى ناپيموده و بى پايان دارد كه هرچه بيشتر مى نوردى كمتر احساس تكرار و ملال مى كنى; و افق دانش هاى اين نامه آسمانى به اندازه اى بى كران است كه هر بار چشم مى دوزى با چشم اندازى چشم نوازتر, رو به رو مى شوى.
از همين رو, محدود كردن علوم قرآنى به چندين و چند علم و احصاى آن ها1 ـ هر چند به هشتاد گونه2 بالغ شود ـ كارى نه در خورِ اين مائده الهى است.3
تا آنجا كه نگارنده اطلاع دارد, قرآن شناسان متقدم, معيار روشنى براى شناسايى و معرفى يكايك علوم قرآنى و جداسازى آنها از يكديگر عرضه نكرده اند4, ولى آن گونه كه شنيده مى شود5 قرآن پژوهان معاصر, تأملاتى در اين باره گزارده اند.
آنچه مسلم است هر بخش6 از معلومات آموختنى كه از بررسى الفاظ, معانى يا سبك آيات قرآن به دست آيد, مى تواند به عنوان گونه اى جداگانه از انواع علوم قرآنى7 مطرح شود و يا در نهايت ذيلِ يكى از اين گونه ها مورد بحث قرار گيرد.8
بر اين اساس, نگارنده مبحثى را عنوان مى كند كه مدعى است به دليل آن كه اين مبحث, دست كم در سبك ارائه, پيشينه اى نداشته, مى تواند به عنوان گونه اى نو از علوم قرآنى به شمار آيد.
شايان ذكر است آنچه در اين مقاله آمده, تنها گام نخست يك پژوهش و در حدّ پيش نويس يك طرح تحقيقاتى يا پيش نهادِ9 يك پايان نامه تحصيلى است و نگارنده تنها كليات بحث و بايسته هاى پژوهشيِ آن را يادآور شده است. به همين دليل نبايد انتظار داشت, ارجاعات و مراجعِ اين گفتار, همگونِ ساير مقالات علمى باشد.

تبيين بحث

با مطالعه آيات قرآن, به نظر مى رسد قرآن در مواضعى در مقام تعريف و بيان يك موضوع برآمده است. اين موضوعاتِ تعريف شده, يا از جمله پديده هاى طبيعى اند و يا آن كه از گروه نهاده هاى زبانى محسوب مى شوند.
البته (تعريف) در اين مقاله, به معناى مصطلحِ منطقيِ آن نيست, بلكه معناى لغوى آن يعنى (شناساندن) و ـ به تعبير رايج ـ (معرفى كردن), مراد است. اين شناخت دهى در قرآن, گاه با بيان هويتِ معرَّف و برخى اوصاف و ويژگى هاى آن, گاه با ارائه برداشتى نو از مفهوم معهود آن, گاه با ذكر علائم, آثار و نتايج آن, گاه با يادكردِ نمونه هاى بارزِ آن و گاه با بازگويى حكمِ آن انجام گرفته است.
نيز اين تعاريف, گاه در پاسخ به سؤالى از سوى مخاطبان و گاه بى آن كه مسبوق به پيشينه اى باشد عرضه شده است.

انواع معرَّف ها در قرآن

آشنايان با زبان عربى, با مقايسه مفاهيمِ واژگان به كار رفته در قرآن با معانيِ همان واژگان در زبان مردمِ آن دوران در مى يابند كه بسيارى از اين كلمات, در معانى لغوى خود به كار نرفته, بلكه گويى لباس نوى از معنى بر تن كرده و مفاهيم تازه اى را نمايانده است; به گونه اى كه اين واژگان به تدريج در جامعه مخاطب قرآن, معانيِ اصلى خود را از دست داده و گويى در معانى جديد خود, به حقيقتِ ديگرى مبدّل شده اند. البته سخن در چند و چون و نشو و نماى اين دسته از كلمات ـ كه اكنون آنها را اصطلاحاتِ دينى مى نامند ـ سخن تازه اى نيست و ما نيز تحقيق مطلب را به محل خود وامى گذاريم;10 اكنون مى گوييم قرآن شمار قابل توجهى از اين اصطلاحات را خود تبيين و تعريف كرده است و اين همان مدعايى است كه مقاله حاضر, بدان نظر دارد.
از سويى در روايات ـ كه معتبرترين تفسير قرآن به حساب مى آيد ـ مواردى را مى بينيم كه اهل بيت (عليهم السلام) براى بيان و تعريف يك اصطلاح دينى به طور مستقيم از تعبيرات و آيات قرآن استفاده كرده اند.11
بنابراين دسته اول معرِّفهاى قرآن, شامل اصطلاحات حوزه دين است. اما تعريفات قرآنى به اين موارد منحصر نمى شود و برخى امور ديگر را نيز در بر مى گيرد كه در ادامه به آن اشاره خواهيم داشت.

شيوه هاى (تعريف) در قرآن

به هنگام كاوش و استخراج هر مورد از تعريفات قرآنى, احراز اين نكته لازم است كه قرآن در آن مورد, در مقام تعريف و تبيين برآمده است.
نگارنده با كاوشى كه در اين باره به عمل آورده ـ و البته به هيچ روى آن را تفحّصى كامل نمى داند ـ مواردى را به عنوان اسلوبهاى تعريف قرآنى قابل طرح دانسته كه فهرست وار بدان اشاره مى شود:12
1. مواردى كه با عبارت هايى همچون (يسألونك عن) , (و ما ادراك ما), (انبئكم), (هل أدلّكم), (هل أتاك حديث) و امثال آن, بيان شده است.
2. برخى از موارد استفهام با (ما) و (مَن).
3. برخى از موارد كاربرد(مِن) نشوى و (مِن) تبعيضى.
4. برخى از بدل ها.13
5. برخى از مواردى كه يك يا چند امر را از يك مجموعه خارج مى كند.14
6. مواردى كه منعوتى در آخر آيه, و نعتِ آن در آغاز آيه بعد ذكر مى شود.15
7. مواردى كه موصولى در صدر آيه, و اسم اشاره اى در ذيل همان آيه آورده مى شود.16
8. مواردى كه رابط خبر با مبتدا ـ به جاى ضمير ـ خود, يك كلمه است.17
9. بسيارى از جمله هاى اسميه.18
10. اسلوب هاى حصر, همچون:
ـ آوردن ضمير فصل.19
ـ كاربرد (لكن) پس از (ليس).20
ـ استعمال (انّما)21 و….

پيشينه پژوهش و مطالعات مقدماتى لازم

تا آنجا كه نگارنده اطلاع يافته است, اين موضوع تاكنون به طور جداگانه, مورد نظر نبوده و در آن كاوشى صورت نگرفته است. البته در كتابهاى مربوط به واژگان قرآن و برخى تفاسير ـ كه از شيوه تفسير قرآن به قرآن استفاده كرده اند ـ گاهى در مقام بيانِ واژه ها و مصطلحات خاص قرآنى از خود آيات بهره جسته اند, ولى نگاه آنان به اين امر, يك نگاه آلى و ابزارى بوده است.
نيز در شاخه هايى از علوم قرآنى مى توان جاى پاى اين بحث را يافت كه براى انجام اين پژوهش, بايد در آن مباحث نيز تأمّل كرد.
به طور كلى مطالعه مبحث حقيقت شرعيه در اصول فقه, بررسى ملاك هاى تنوع و تفكيك علوم قرآنى, مراجعه به برخى موضوعات قرآنى همچون (اسباب نزول), (تأويل), (وجوه و نظائر), (حقيقت و مجاز), (خاص و عام), (غريب القرآن), (مجمل و مبين), (مطلق و مقيّد), (حصر و ا ختصاص), (كنايه و تعريض), (مبهمات) و (مفردات), در طى مراحل اين تحقيق, بايسته يا سودمند خواهد بود.

بايستگى, اهداف, نتايج و كاربردهاى اين پژوهش

ضرورت اين تحقيق به ضرورت گسترش دانش ـ آن هم در حوزه قرآن و حديث ـ باز مى گردد; اينكه اصطلاحات دينى و يا برخى پديده ها و نهاده هاى ديگر, از نگاه قرآن چگونه تعريف مى شوند, گام نخست هرگونه پژوهش در علوم و معارف الهى است.
هدف از اين پژوهش نيز چيزى جز اثبات مدّعا22 و فرضيه هاى اوليه23 آن نيست و پس از انجام موفق آن, فرهنگواره اى از تعاريف مبتنى بر نصّ آيات قرآن به دست مى آيد كه مى توان آن را بر اساس (معرَّف) ها, تنظيم و ارائه كرد.
فراورده اين طرح, به طور مشخص مى تواند در تحقيقات و تأليفات زير مورد مراجعه و استفاده قرار گيرد:
الف. كليه دانش نامه ها, دائرة المعارف ها, فرهنگهاى اصطلاحات علوم اسلامى و واژه نامه هاى قرآنى.
ب. كليه تفسيرها, به ويژه تفاسير قرآن به قرآن.
ج. ترجمه هاى قرآن.
د. تفاسير موضوعى.
هـ. بحث جداسازى بين معانى لغوى از معانى ثانوى (در واژگان قرآنى), كه در اصول فقه و نيز زبان شناسى مطرح است.
در پايان از همه صاحب نظران در علوم قرآن و حديث, خاضعانه مى خواهم كه از سرلطف نگاهى به نوشته حاضر افكنده ـ البته چنانچه آن را در خود نقد و نظر مى يابند ـ نگارنده را به تذكارهاى خود بنوازند.


پی نوشت‌ها:

1.قطب الدين شيرازى (در درّة التاج لغرة الدباج, تصحيح شده سيد محمد مشكوة, انتشارات حكمت, 1365 ش, 167), دانش هاى قرآنى را دوازده گونه, و بدرالدين زركشى (در البرهان فى علوم القرآن, تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم, قاهره, دار الكتب العربية, 1376ق, 1/9ـ12) آنها را چهل و هفت نوع دانسته است, همو به نقل از فقيهى به نام ابن العربى, شمار علوم قرآن را تنها در محدوده كلمات, به 309800 علم رسانده است; نگاه كنيد به: البرهان, 1/16.
2. جلال الدين سيوطى, علوم قرآن را هشتادگونه بر شمرده است; به مقدمه (الاتقان) مراجعه شود.
3.بدرالدين زركشى در البرهان 1/9, عبارتى آورده كه ترجمه آن چنين است: (از آنجا كه علوم قرآن در حصر نيايد و معانيِ آن قابل استقصا نيست, بايد به قدر ممكن بدان اهتمام ورزيد).
4. براى توضيح بيشتر, نگاه كنيد به: علوم القرآن عند المفسرين, مركز الثقافة و المعارف القرآنية, قم, مكتب الاعلام الاسلامى, 1374ش, 1/9.
5. حضرت استاد آيت الله معرفت, بنا به اظهار نظر شفاهى ايشان دركتابى كه به تازگى به دست نشر سپرده شده رأيِ خود را در اين باره آورده است, جناب مهدوى راد نيز يك بار به كوشش هاى خود و برخى صاحبنظرانِ معاصر در مورد ملاك تفكيك علوم قرآنى اشاراتى داشته است; نيز نگاه كنيد به: علوم قرآن و فهرست منابع, طالقانى, عبدالوهاب, قم, دارالقرآن الكريم, 1361ش, 45 ـ 60.
6. معانى و تفسير آيات, تخصيصاً يا تخصّصاً از دايره علوم قرآنى خارج است; نگاه كنيد به علوم القرآن عند المفسرين, 1/9 ـ 10.
7. مقصود از علوم قرآنى در اين مقال, علومى است كه از قرآن استخراج مى شود و از بررسى آيات به دست مى آيد و در اصطلاح (علوم فى القرآن) ناميده مى شود.
8. نگارنده در اينجا در مقام تعريف علوم قرآنى نيست, از اين رو قيودى همچون (نگاه افكندن از بيرون به قرآن) و (مقدم بودن بر تفسير) كه برخى براى تعريف علوم قرآن ذكر كرده اند, نيز قابل توجه است; نگاه كنيد به: علوم القرآن عند المفسرين, 1/9.
9. .Proposal
10. در دانش گرانمايه (اصول فقه), مباحث گسترده اى دراين باره با عنوان (حقيقت شرعيه) مطرح است; ناگفته نماند در اصل وجود الفاظى با معانى غيرلغوى خود ـ يعنى معانى شرعى ـ ظاهراً اختلافى نيست, اما اينكه اين الفاظ در عصر نبوت به حقيقت تبديل شده اند ـ تا آنها را حقيقت شرعيه بناميم ـ و يا پس از آن عصر, حكم حقيقت را يافته اند ـ كه آنها را حقيقت متشرعه بدانيم ـ مورد اختلاف است. نيز آن كه اين فرايند, با وضع تعيينى يا تعيّنى صورت پذيرفته, محل بحث است, البته مقصود ما دراين مقال, چيزى فراتر از حقيقت شرعيه يا متشرعه است وهمه معانى جديد واژگان قرآن ـ و نه تنها معانى شرعى و فقهى آن ـ را در بر مى گيرد كه ظاهراً تعيينى بودنِ وضع در برخى موارد, مشهود است.
11. به عنوان نمونه به اين كلام اميرمؤمنان(ع) توجه فرماييد: (الزهد كلّه بين كلمتين من القرآن, قال الله سبحانه: (لكيلا تأسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بماآتاكم) و من لم يأس على الماضى و لم يفرح بالآتى فقد أخذ الزهد بطرفيه). نگاه كنيد به: نهج البلاغه, نسخه همراه با معجم المفهرس, حكمت439.
12. در اينجا براى مواردى كه مى توان با استفاده از فهرست هاى واژگان قرآن به نمونه هاى آن دست يافت, مثالى ذكر نشده است.
13. مثل آيه 5 سوره فاتحه, در تعريف (الصراط المستقيم).
14. مثل آيات 8 و 16 سوره بقره, به ترتيب در تعريف (مؤمنين) و (مهتدين).
15. همانند آيه 3 سوره بقره, و آيه 31 سوره نحل, و آيه 49 سوره انبياء, در تعريف (المتقين), و آيه هاى 27 و 46 سوره بقره, و آيه 19 سوره هود, و آيه 20 سوره رعد, و آيه 35 سوره حج, به ترتيب در تعريف (الفاسقون), (الخاشعون), (الظالمين), (اولوالالباب) و (المخبتين).
16. همچون آيات 159 و 161 سوره بقره, در تعريف ملعونان.
17. مانند آيه 98 سوره بقره, در تعريف (الكافرين), و آيه 56 سوره مائده در تعريف (حزب الله).
18. مانند آيه 55 انفال, در تعريف (شرّ الدوابّ) و نيز بسيارى از جمله هاى اسميه كه مبتداى آنها اسم اشاره است; به عنوان نمونه نگاه كنيد به: سوره يوسف/40, سوره زمر/34 و سوره تغابن /9.
19. مانند آيات 5, 12, 13 , 27, 121 و 177 سوره بقره, به ترتيب در تعريف (المفلحون), (المفسدون), (السفهاء), (الخاسرون) و (المتقون). نيز بيشتر قالب هاى (اولئك هم) و (ذلك هو).
20. مانند آيه هاى 177 و 189 سوره بقره, در تعريف (برّ).
21. مانند آيه 55 سوره مائده, آيه سوره انفال, به ترتيب در تعريف (وليّ) و (المؤمنون).
22.مدعاى تحقيق پيشنهادى, گزاره مورد پرسش در اين سؤال اصلى است كه آيا مى توان گونه اى جديد از علوم قرآنى را با عنوان (تعريفات قرآنى) شناسايى كرد؟
23. فرضيه هاى اين تحقيق را مى توان در موارد زير, خلاصه كرد:
الف. در قرآن واژه هايى وجود دارد كه اين واژگان با معانى مورد نظر قرآن, پيش از اين در زبان و فرهنگ عرب كاربرد نداشته است.
ب.قرآن, گاه خود به تعريف اين دسته الفاظ ـ يا به تعبير گوياتر, اصطلاحات ـ پرداخته و گاه از ديگر پديده هاى معهود در ميان مخاطبانش نيز, تعريف جديدى عرضه كرده است.
ج. از قرآن عباراتى قابل استخراج است كه مى توان از آنها به عنوان گزاره هاى خبرى در تعريف اصطلاحات دينى بهره جست.

مقالات مشابه

معناشناسی واژه اعجمی در کتاب و سنت

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهحمیدرضا فهیمی تبار, مهدی آذری‌فرد

معناي واژه «ص-ل-ح» و مشتقات آن در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمجید صالحی

مفردات قرآن در «تفسیر المیزان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمود حائری, صالح عادلی ساردو

خبری یا انشایی بودن اسلوب «سبحان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهوصال میمندی, علی بیانلو, سکینه حجازی