آيات امامت وخلافت درقرآن(2)

پدیدآورجعفر سبحانی

نشریهمکتب اسلام

شماره نشریه3

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 2119 بازدید
آيات امامت وخلافت درقرآن(2)

جعفر سبحانى

2- آيه ليلة‏المبيت

«و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضاة الله و الله رؤوف بالعباد» (بقره: 207) .

«برخى از مردم جان خود را براى تحصيل رضاى خداوند مى‏فروشند خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است‏» .
جانبازى و فداكارى از نشانه‏هاى افراد با ايمان است، اعمال و رفتار هر فردى زائيده طرز تفكر و عقيده اوست و اگر انسان در راه عقيده خود از جان و مال بگذرد - اين كار - حاكى از آن است كه ايمان وى به هدف، در درجه بسيار بالا است.
قرآن مجيد اين حقيقت را در آيه‏اى منعكس كرده و مى‏فرمايد:
«انما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله اولئك هم الصادقون‏» (حجرات: 15) .
«افراد با ايمان كسانى هستند كه خدا و پيامبر او را باور نموده و در آن ترديد نمى‏كنند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏كنند آنان به راستى افراد با ايمان هستند» .
پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در سال دهم بعثت‏حامى و مدافع خويش يعنى حضرت ابوطالب را از دست داده هنوز داغ عمو را بر دل داشت، حامى ديگر يعنى همسر گرامى خود را نيز از دست داد. از اين جهت مشركان قريش تصميم گرفتند به هر قيمتى شده، نداى توحيد را در محيط شرك خاموش سازند و او را زندانى يا تبعيد و يا به قتل برسانند.
خدا رسول گرامى را از نقشه قريش آگاه ساخت و وحى الهى به نحو زير نازل شد:
«و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكر الله و الله خير الماكرين‏» (انفال: 30) .
«به ياد آور هنگامى كه كافران از در مكر وارد شده و تصميم گرفتند كه تو را زندانى كنند و يا بكشند و يا تبعيد نمايند، آنان مكر مى‏ورزند خدا نيز مكر آنان را خنثى مى‏سازد خداوند از همه چاره‏جوتر است‏» .
در ميان اين پيشنهادهاى سه‏گانه، نقشه قتل پيامبر تصويب گشت و قرار شد از هر قبيله‏اى فردى انتخاب گردد و در نيمه شب وارد خانه پيامبر شوند و او را قطعه‏قطعه كنند و خون او در ميان قبائل عرب پخش گردد تا خاندان هاشم را ياراى نبرد با قبائل كه در ريختن خون وى شركت كرده‏اند، نباشد.
فرشته وحى، پيامبر را از نقشه قريش آگاه كرد او از شيوه غافل‏گيرى بهره گرفت و خانه را ترك نمود. ولى براى اين كه اطمينان افراد مسلح را نسبت‏به ماندن خود در خانه جلب كند، لازم ديد كه كسى در بستر پيامبر بخوابد و اين شخص فداكار جز على‏عليه السلام نبود واز اين نظر پيامبر رو به على‏عليه السلام كرد و فرمود: مشركان قريش امشب نقشه قتل مرا كشيده‏اند و تصميم گرفته‏اند كه به‏طور دسته‏جمعى به خانه من بريزند و مرا در ميان بسترم بكشند، از اين جهت از طرف خدا مامورم كه مكه را به سوى نقطه‏اى ترك كنم، هم‏اكنون لازم است امشب در فراش من بخوابى و آن «برد» سبز را به خود بپيچى تا آنان تصور كنند كه من هنوز در بسترم آرميده‏ام و مرا تعقيب نكنند.
در چنين شرائط وحى الهى درباره ستايش ايمان على‏عليه السلام بر قلب پيامبر فرود آمد، و ايمان و وفاى على را ستود و فرمود:
«و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضاة الله و الله رؤوف بالعباد» .
على عليه السلام از آغاز شب در بستر پيامبر آرميد و چهل نفر تروريست اطراف خانه را محاصره كرده و از شكاف در به داخل خانه مى‏نگريستند و وضع خانه را عادى مى‏ديدند و گمان مى‏كردند كه پيامبرصلى الله عليه وآله در بستر خود آرميده است. همه آنان سراپا يك تن، حس و مراقبت‏بودند دلها بيدار و چشمها تيز و سينه‏ها پر از كينه بود. و آنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند كه جنبش مورى از نظر آنان مخفى نبود.

يورش به خانه وحى

ماموران قريش كه دست‏هاى آنان روى قبضه شمشير بود، منتظر فرمانى بودند كه به خانه وحى يورش ببرند. از شكاف در به خوابگاه پيامبر مى‏نگريسته‏اند و تصور مى‏كردند وى در بستر خود آرميده و روانداز سبز رنگى را به روى خود افكنده است، ولى نمى‏دانستند او على عليه السلام است كه با قلبى مطمئن و آرام در خوابگاه پيامبر آرميده است.
فرمان يورش صادر شد ماموران با شمشيرهاى برهنه به‏طور دسته‏جمعى به خانه پيامبر هجوم آوردند، و ناگهان ديدند كه تير آنان به سنگ خورده و پيامبر مكه را ترك گفته است. و على‏عليه السلام در خوابگاه او خوابيده است. و آيه ياد شده در آغاز در اين سبب فرود آمد.

3- آيه مودت و دوستى اهل بيت عليهم السلام

«ذلك الذى يبشر الله عباده الذين آمنوا و عملوا الصالحات قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور» (شورى: 23) .

«اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده و عمل صالح را انجام داده‏اند، به آن نويد مى‏دهد بگو: من هيچ پاداشى از شما درباره رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست داشتن نزديكانم و هركس كار نيكى انجام دهد، بر نيكيش مى‏افزايم چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است‏» .
مفسران عاليقدر و محدثان اسلامى و همچنين شعرا و ادباء همگى اتفاق نظر دارند كه اين آيه درباره اهل بيت پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شده است و امام شافعى (150- 204) ايمان خود را به مضمون اين آيه در قالب شعر ريخته و مى‏گويد:
يا اهل بيت رسول الله حبكم
فرض من الله فى القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر انكم
من لم يصل عليكم لا صلاة له (1)
«اى خاندان رسالت، دوستى شما از واجباتى است كه خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است، در عظمت مقام شما اين بس كه هركس در نماز بر شما درود نفرستد، نماز او صحيح نيست‏» .
پيش از امام شافعى شاعر عصر امام صادق عليه السلام سفيان بن مصعب عبدى كوفى در قصيده خود چنين مى‏گويد:
فولائكم فرض من الر
حمان فى القران انزله (2)
ابن حجر در صواعق مى‏گويد: شيخ شمس الدين ابن العربى مضمون آيه را در قالب شعر ريخته و چنين مى‏گويد:
رايت ولائى آل طه فريضة
على رغم اهل البعد يورثنى القربى (3)
فما طلب المبعوث اجرا على الهدى
بتبليغه الا المودة فى القربى (4)
«من دوستى اولاد طه را واجب مى‏دانم برخلاف گمان گروهى كه از آنان دورى مى‏جويند دوستى آنان مايه نزديكى به خدا است‏» .
پيامبر برانگيخته خدا براى كار خود اجر و پاداش نخواست جز مودت در قربى.
و همچنين شعراى ديگر در قصايد خود مضمون آيه را در قالب شعر ريخته و از اين طريق ولاى خود را به اهل بيت‏عليهم السلام روشن ساخته‏اند.
ابن صباغ در كتاب فصول مهمه دو شعر ياد شده در زير را نقل مى‏كند و در اين دو شعر جايگاه آيات نازله درباره اهل بيت‏عليهم السلام وارد شده است:
هم العروة الوثقى لمعتصم بها
مناقبهم جاءت بوحى و انزال
مناقب فى شورى و سورة هل اتى
و فى سورة الاحزاب يعرفها التالى (5)
آنان دستگيره‏هاى محكم و استوارى هستند براى كسى كه به آن چنگ بزند و فضائل آنان از طريق وحى و قرآن به ثبوت رسيده است.
فضائل آنان در سوره‏هاى سه‏گانه است:
الف) شورى: مقصود همين آيه مورد بحث است.
ب) هل اتى: آياتى كه مربوط به روزه گرفتن خاندان على و دادن افطار خود به فقير كه از آيه «يوفون بالنذر» شروع مى‏شود و در آيه 17 به پايان مى‏رسد.
ج) سوره احزاب: آيه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت‏» مى‏باشد.
ما به همين مقدار از اشعار بسنده مى‏كنيم و به تفسير آيه مى‏پردازيم:
«قربى‏» بر وزن «زلفى‏» و «بشرى‏» به معنى قرابت و نزديكى است. اهل قربى يعنى اهل قرابت است (6) .
بنابراين مقصود از اهل قربى كسانى كه با پيامبر پيوند خويشاوندى دارند، نه خويشاوند هركسى نسبت‏به خود، به گواه فعل متقدم يعنى «لا اسالكم‏» . اين فعل گواه بر اين است كه مقصود از «خويشاوندان‏» ، اقوام خود سؤال كننده است و در آيات ديگرى كه اين كلمه وارد شده است، مقصود از آن پيوند خويشاوندى است.
ممكن است گفته شود سوره‏اى كه در اين آيه وارد شده است، از سوره‏هاى مكى است در آن روز هنوز على‏عليه السلام با پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله وصلت نكرده و فرزندى نداشت، ولى بايد توجه نمود كه سوره «شورى‏» هرچند در مكه نازل شده، اما اين آيه به تصريح مفسران در مدينه نازل شده است.
برهان‏الدين بقاعى در كتاب «نظم‏الدرر و تناسق الآيات و السور» مى‏نويسد:
سوره شورى مكى است، مگر آيات شماره 23 و 24 و 25 و 27 (7) .
البته مفسران ديگر نيز مانند نيشابورى در تفسير خود مى‏گويند: سوره شورى مكى است ولى اين آيه در مدينه نازل شده است (8) .
راه دور نرويم قرآن‏هايى كه زير نظر محققان دانشگاه «الازهر» چاپ شده است، بالاى سوره مى‏نويسند:
«سوره شورى مكية‏الآيات الا 23، 42، 25، 27 فمدنية‏» .
و اين اختصاص به سوره شورى ندارد بلكه قسمت اعظم سوره‏هاى مكى آميخته با مدنى يا بالعكس مى‏باشند.
و اما مدرك نزول اين آيه در حق خاندان رسالت كافى است كه مدارك يادشده در زير را مراجعه بفرمائيد (9) .

پاسخ يك سؤال

ممكن است گفته شود شعار تمام پيامبران شعار «پاداش نخواهى‏» است چنان‏كه مى‏فرمايد:
«و ما اسالكم عليه من اجر ان اجرى الا على رب العالمين‏» (شعراء: 109) .
«من در برابر تبليغ رسالت‏خويش هيچ نوع پاداش نمى‏خواهم و اجر من با خداست‏» .
اصولا يكى از نشانه‏هاى پيامبران اين است كه براى دعوت خود مزد و پاداش نمى‏طلبند و لذا فردى با ايمان از همين طريق به فرستاده‏هاى مسيح ايمان آورد، زيرا ديد آنان در تبليغ خود خواهان پاداش نيستند و لذا رو به مردم كرد و گفت:
«اتبعوا من لا يسالكم و هم مهتدون‏» (يس: 21) .
روى اين اساس چگونه پيامبر پاداشى به نام دوستى خاندان خود مى‏خواهد درحالى كه خود او نيز مانند ديگر پيامبران اين شعار را سر مى‏داد و مى‏فرمود:
«قل لا اسالكم عليه اجرا ان هو الا ذكرى للعالمين‏» (انعام : 90) .
پاسخ اجر، پاداشى است كه سود و نفع آن به درخواست كننده برگردد و پيامبر از روز نخست‏به اين نوع پاداشها پشت پا زده و هرگز براى خود پاداش نطلبيده، و اصولا مردان الهى بايد چنين باشند، يعنى صادقانه و بدون چشم‏داشت‏به هدايتگرى جامعه بپردازد.
درخواست دوستى خاندانش چيزى نيست كه سود آن عائد پيامبر گردد، بلكه خودمردم از آن منتفع مى‏شوند، زيرا دوست داشتن گروهى كه جانشين پيامبر و بازگو كنندگان احكام الهى و مربى جامعه اسلامى مى‏باشند، ما به آگاهى انسان از حقيقت دين و گرايش انسان به فضائل و مناقب است، و در حقيقت‏خود انسان از اين دوستى منتفع مى‏گردد.
مضمون آيه شبيه گفتار پزشكى است كه بيمارى را به‏طور رايگان معالجه كند و نسخه بلند و بالائى بنويسد و اظهار دارد كه من از تو چيزى نمى‏خواهم جز اين كه به اين نسخه عمل كنى.
اين پزشك به ظاهر مزد و پاداش خواسته، ولى در باطن چيزى جز خيرخواهى طرف نخواسته است و لذا در آيه ديگر مى‏فرمايد:
«قل ما سالتكم من اجر فهو لكم‏» (سبا: 47)
«پاداشى كه خواستم به نفع خود شماست‏» .
در آيه سوم پاداش خود را راه‏جوئى افراد مؤمن به سوى خدا قرار داده است. چنان كه مى‏فرمايد:
«ما اسالكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا» (فرقان: 57) .
«من از شما اجرى نمى‏خواهم مگر كسى را كه به سوى پروردگار خود راهى اتخاذ كند يعنى به شريعت من عمل نمايد» .
در هر حال هر سه آيه كه پيرامون مزد رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله وارد شده، بر يك معنى منطبق مى‏باشند و آن عمل به متن شريعت است گاهى اين مطلب به‏طور مستقيم درخواست‏شده و گاهى از طريق درخواست مودت اهل بيت‏عليهم السلام كه سبب مى‏شود انسان ظاهرا و باطنا شبيه آنان گردد و در نتيجه به شريعت عمل كنند.

پاسخ به سؤال ديگر

ممكن است گفته شود كه مقصود دوستى و مودت مسلمانان به يكديگر است‏يعنى مسلمانان همديگر را دوست‏بدارند و طبرسى نيز اين احتمال را ذكر كرده است اين كه فرموده است:
«لا اسالكم فى تبليغ الرسالة اجرا الا التودد و التحابب فيما يقرب الى الله تعالى‏» .
«من در تبليغ رسالت از شما اجرى نمى‏خواهم جز اين كه به چيزى كه انسان را به خدا نزديك كند، دست محبت و مودت بهم بدهيد» .
پاسخ: تفسير مودت در آيه به دوستى يكديگر صحيح نيست، زيرا دوست داشتن يكديگر هرچند يك اصل اسلامى است، ولى به حكم اين كه استثناء، پس از جمله :
«قل لا اسالكم‏»
وارد شده است، بايد كه مقصود قرباى همان سؤال كننده باشد و اگر مقصود اين بود كه مسلمانان همديگر را دوست‏بدارند، ديگر لزومى نداشت اين تعبير را به كار ببرد كافى بود كه بفرمايد:
«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض‏» (توبه: 71) .
خلاصه; پيرامون آيه برخى از پيش‏داوران اشكالات غير صحيحى را مطرح كرده‏اند كه با دقت مختصرى پاسخ همه روشن مى‏گردد. ما در اينجا دامن سخن را درباره بحث امامت‏به پايان مى‏رسانيم، اميد است‏خدا اين خدمت ناچيز را از ما بپذيرد.

پى‏نوشت‏ها:

1) صواعق ابن حجر: ص 87.
2) الغدير: ج‏1، ص 275.
3) صواعق ابن حجر: ص 101.
4) صواعق ابن حجر: ص 101.
5) فصول مهمه: ص 14.
6) كشاف: ج‏3، ص 181.
7) تاريخ قرآن: زنجانى، ص 58.
8) تفسير نيشابورى، ج‏3، ص 312.
9) ذخائر عقبى: 25- كشاف: 3 / 81- تفسير نيشابورى: ج‏3، ص 312- مطالب السؤول: 8- تفسير فخر رازى: 7 /655- تفسير ابوحيان: 7 / 516- تفسير نسفى در حاشيه تفسير خازن: 4 / 99- مجمع‏الزوايد، تاليف هيثمى: 9 / 168- الفصول‏المهمة: 12- كفايه گنجى: 13، زرقانى در شرح مواهب: 7 / 3 و 921- صواعق : ص 101 و 135- نورالابصار: ص 102- اسعاف الراغبين: ص 105.

مقالات مشابه

بررسی و نقد دیدگاه فخر رازی از آیه ﴿أُولُوا الْفَضْلِ‏﴾(نور: 24/ 22)

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحمد موسوی مقدم, حامد دژآباد

آیه مباهله و امامت علی علیه السلام

نام نشریهپژوهش‌های ادیانی

نام نویسندهزهرا امرایی, محمدجواد رضایی ره

اقتباس‌ها و استنادهای قرآنی امام رضا(ع)در حدیث امامت

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهحسین افسردیر, فتحیه فتاحی‌زاده, عصمت رحیمی

مفسران اهل سنت و آيه اكمال

نام نشریهبینات

نام نویسندهمریم هرمزی شیخ طبقی

بررسی تطبیقی تفسیر مهم‌ترین آیات ناظر بر ولایت امام علی(ع) از منظر فریقین

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, علیرضا طبیبی, محمد تیموری

تناسب آیه امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) در سوره بقره با فضای نزول سوره

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, مهدی جلالی, فرزانه بیات

مفهوم و مراتب ولایت در قرآن کریم

نام نشریهسخن جامعه

نام نویسندهسیدمحمد حسین فتحی

تفسیر آیه خلافت از دیدگاه شیخ صدوق

نام نشریهانتظار موعود

نام نویسندهمجتبی کلباسی