ترجمه‏هاي قرآني

پدیدآورتزبین فیسر

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 711 بازدید
ترجمه‏هاي قرآني

تزبين فيسر
تزبين فيسر 1 اشاره نويسنده مقاله با اشاره به دشواري‏هاي ترجمه قرآن، به نقاط ضعف ترجمه‏هاي قبل و معاصر خود از نگاه تيزبين فيشر مي‏پردازد، و آن‏گاه راهي نو فرا روي مترجمان آينده قرار مي‏دهد. به دليل اهميت نكات موجود در مقاله، ترجمه آن را در اختيار خوانندگان محترم مي‏گذارم و از هرگونه كاستي در بيان مطلب پوزش مي‏خواهم (مترجم با توجه به اهميت بررسي‏هاي آقاي فيشر درباره ارزش ترجمه‏هاي موجود قرآن،2 آن هم در كتابي كوچك ولي پرمحتوا، بسيار بجاست كه بار ديگر بدان بپردازيم، زيرا در آن نوشتار سخن از چيزي جز مسائل اساسي در تفسير قرآن نيست. علاقه جمع زيادي از دانشمندان مغرب زمين به كتاب آسماني پيامبرِ اسلام از ديرباز موجب شده است كه قرآن به كرّات به زبان‏هاي اروپايي ترجمه شود. در عرصه زبان و ادبيات عرب تا به حال هيچ اثري به اندازه قرآن ترجمه نشده است و تعداد اين ترجمه‏ها هرسال زيادتر مي‏شود. برخي در شمارگان بسيار بالا چاپ مي‏شوند و پاره‏اي از آنها اعتباري كلاسيك دارند. اما اگر از اين سخن نتيجه بگيريم كه كار اصلي در اين راستا انجام شده، به خطايي بس بزرگ گرفتار آمده‏ايم. حتي آقاي فيشر به صراحت مي‏گويد كه هيچ يك از ترجمه‏هاي موجود ــ خواه ترجمه كامل يا گزيده ــ به لحاظ زبان‏شناختي از كفايت لازم برخوردار نيست. دلايل اين واقعيت تكان دهنده را بايد از يك سو در نفسِ اين كار جُست، و از سوي ديگر مترجمان را مسئول دانست. وي مؤكدا خاطرنشان مي‏كند كه در سبك و سياق آيات قرآن ابهامِ خاصي نهفته است و حتي در آيه هفتم سوره آل عمران چنين آمده است: در اين كتاب والا، در كنار آيات يقيني [محكمات [آيات مبهم [متشابهات] وجود دارد. همچنين كنايات فراواني راجع به اشخاص (به ويژه دشمنان)، حوادث و اوضاع صدر اسلام در قرآن هست كه مصاديق آنها خيلي زود به فراموشي سپرده شد؛ آن گونه كه قديمي‏ترين مفسران نيز در مورد آنها ناگزير از حدس و گمانه زني شدند.
از جمله مسائل مشكل آفرين در اين راه، فقدان نظم در تركيب و انشاي قرآن است؛ به اين معنا كه بيشتر سوره‏هاي بلند قرآن، تركيبي از آيات بسيار متفاوت و گوناگون راجع به زمان‏هاي مختلف است. نكته ديگر اين كه قرآن فاقد يك نسخه اصلي است و لذا انتخاب ميان قرائت‏هاي مختلف هميشه كار ساده‏اي نيست.
گذشته از دشواري‏هاي بالا كه در طبيعت اين كار هست، موضوع ديگر ناكارآمدي‏هاي مترجمان است كه تا كنون جرأت ترجمه را به خود داده‏اند. فيشر همه مترجمان قرآن را كما بيش مورد سرزنش قرار داده است، زيرا آنها:
ــ بيش از حد به تفاسير خودي (مسلمانان)، به ويژه تفاسير متأخر متكي بوده‏اند؛ ــ به نكات زبان شناختي موجود در منابع تفسيري بسيار كم بها داده‏اند؛ ــ قرائت‏هاي مختلف قرآن را به ندرت مدّ نظر داشته‏اند؛ ــ با پرداختن به عناصر يهودي ــ مسيحي در قرآن، از ويژگي‏هاي خاصِّ زبان عربي غافل شده‏اند؛ ــ در بيشتر موارد فاقد شناخت كافي از ظرافت‏هاي دستور زبان عربي و تسلط در به كارگيري عناصر زباني بوده‏اند. و آخرين ملامت اين كه مترجمان با جزم انديشي در ترجمه آيات، بسياري از آيات مشكل قرآن را حذف كرده‏اند.
البته فيشر صرفا به نقد نظري بسنده نمي‏كند، بلكه براي تأييد ايرادهاي خود به سوره 111 / مَسَد در ترجمه‏هاي موجود استناد مي‏كند. نتيجه بررسي وي غافلگير كننده است، زيرا از پنج آيه اين سوره تنها آيه سوم درست ترجمه شده3 و از چهار آيه ديگر فهم درستي صورت نگرفته است. مترجمان در دو آيه نخست (بريده باد دستان ابولهب...) توجه نداشته‏اند كه پس از فعلِ دعايي «تَبَّتْ»، همچنان كه در اصطلاح عاميانه «اَهلككَ وَقَد اَهلكَ» داريم، فعل گذشته «وَتَبَّ» و يا «وَقَدْ تَبَّ» (طبق قرائت ابن‏مسعود و اُبيّ بن كعب) آمده است. عده‏اي از آنان هر دو فعل را امر گرفته‏اند كه در اين‏صورت رابطه‏اي با فعل گذشته «ما اغني» ندارد، و برخي ديگر افعال مزبور را «ماضي» معنا كرده و لذا در فهم كل آيه، يعني نفرين به ابولهب، به خطا رفته‏اند.
ترجمه دو آيه آخر سوره از اين بدتر است: «و زنش آن آورنده هيزم است كه گردنش آراسته به طنابي از ليف خرماست». قديمي‏ترين تفاسير مسلمين در اين آيه به يك «هجا» پي برده، كه بر طبق آن همسر ابولهب در هيئت كنيزي كه پست‏ترين كار پيشه اوست و هيچ زينتي ندارد تحقير شده است. ديگر مفسران «حمل كننده هيزم» را كنايه از افترا زننده يا خودنما انگاشته‏اند، و يا با نقل حكايتي ابلهانه تصوير زني را نشان مي‏دهند كه در راه پيامبر خار مي‏افكند. در عين حال مترجمان اروپايي چهره‏اي از همسر ابولهب مجسم مي‏كنند كه هيزم‏كش آتشي است كه ابولهب در آن مي‏سوزد.
اين بررسي موشكافانه، آن هم با مهارت خاص فيشر، كه ايرادهاي وارده بر مترجمان را به طور مستند نشان مي‏دهد، در زمينه مباني تفسير قرآن نيز آموزنده است. نقد مزبور (لااقل در مثال منتخَب) اهميت زيادِ قرائت‏هاي قرآني را آشكار مي‏سازد كه در اين جا به طور سيستماتيك و براي نخستين‏بار مطرح گرديد. چنان كه ملاحظه شد، تفسيرِ درست آيه اول به قرائتِ خاصِ «وَقَد تَبَّ» بستگي تام دارد و اين نكته با دقت در متن معلوم مي‏گردد.
از مطالعات دقيق فيشر چنين بر مي‏آيد كه در اصطلاح عاميانه «اَهلككَ وقَد اَهلكَ» هيچ‏گاه «وَقَدْ» حذف نشده، حال آن كه در اصطلاح «فَعَل اللّه‏ُ بِكَ وفَعَل» هر دو فعل دُعايي هستند (نك. فيشر، ارزش ترجمه‏هاي موجود قرآن و سوره مَسَد، ص24، پاورقي 1). اكنون مفسران اسلامي دريافته‏اند كه قرائت ابن مسعود به فهمِ نسخه عثمان بيشتر كمك مي‏كند (نك. نقل قول فيشر از سهيلي در ص 19 همان كتاب و نيز تاريخ قرآن، نولدكه، ج 3 ص 80، پاورقي 1). آنها براي تفسير درستِ آيه مربوطه (تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ) نيز به آن استناد كرده‏اند [نك. ص 24 كتاب]؛ حال آن كه تاكنون هيچ يك از مترجمان اروپايي از آن بهره نجسته‏اند.
اثباتِ وجود يك هجايِ خالص عربي در سوره 111 از اهميت كمي برخوردار نيست، زيرا قويا تأييدي است بر اين واقعيت كه زبان حضرت محمد(ص) نه به واسطه يهود و نصارا، بلكه بيش از همه در محيط عربي خويش قابل درك است. استفاده پيامبر از اين هجا تصوري را كه در آغاز بعثت وي نسبت به كاهنان پيشين داريم پررنگ و معنادار مي‏سازد.4 بديهي است كه او بالاتر از يك كاهن بود و به حق در اين مورد به مردم اعتراض مي‏كرد. اما نكته اين‏جاست كه اگر پيامبر (لااقل در شيوه‏هاي ظهور بعثت خود) يادآور كاهنان پيشين نمي‏بود، هرگز اين سوء تفاهم براي مردم رخ نمي‏داد.
خلاصه اين كه مترجمان آينده بايد در كار خود به قرآن همچون اثر ادبي كهني بنگرند كه شرح موارد نامفهوم آن را در جوهره ادبيات پيشين عرب كه پيامبر در فضاي آن رشد نموده مي‏توان يافت. از جمله صبغه‏هاي ادبِ جاهلي در قرآن كاربرد اصطلاحات شاعران است (البته برائت پيامبر از شعر به محتوا مربوط مي‏شود، نه به فرم).5 مثلاً در پايان بررسي فيشر معلوم مي‏شود كه «جيد» (= گردن) از الفاظِ خاصّ بَدَوي است. از اين رو قرآن پژوهي آينده بايستي شعر و ادب دوره جاهلي را به عنوان خالص‏ترين وسيله براي بيانِ حيات معنويِ اعراب پيش از اسلام مورد نظر قرار دهد.
آقاي فيشر در اين كتاب خود در برابر كساني كه ترجمه‏هاي موجود از قرآن را دست بالا مي‏گيرند، تابلويي هشدار دهنده قرار داده و علاوه بر آن، با بررسي يك نمونه عيني چگونگي ترجمه قرآن را براي آيندگان ترسيم كرده است. لذا تمام كساني كه براي فهم اين كتابِ به ظاهر ساده ولي در واقع پر از دشواري تلاش مي‏كنند، از او صادقانه سپاسگزار خواهند بود.

پی نوشت ها:

1. مشخصات اصل مقاله چنين است:
Johan Fück, »Zur Frage der Koranübersetzung«, in Orientalistische Literaturzeitung 47 (1944) col. 165-168.
اين مقاله ناظر به تحقيقات علمي اگوست فيشر قرآن پژوه آلماني در كتاب ارزش ترجمه‏هاي موجود قرآن و سوره مَسَد است.
2. Fischer, A. Der Wert der vorhandenen Koran-übrsetzungen und Sure 111. Leipzig, 1937.
3. او (ابولهب) به حتم در آتش مي‏سوزد.
4. S. Fischer, EI. II, 670b.
5. در قرآن كهانت و شعرسرايي به صراحت از پيامبر اكرم(ص) نفي شده است، ضمن اين كه سخنان و خطبه‏هاي آن حضرت با كلام قرآن تفاوت بسيار دارد و قابل مقايسه نيست.(مترجم)

مقالات مشابه

ترجمه‌های تحت اللفظی معاصر قرآن کریم به زبان فارسی؛ برتری‌ها و کاستی‌ها

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهمصطفی شیروی خوزانی, مهدی ناصری, محمود رضا توکلی محمدی

کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمه قرآن‌کریم

نام نشریهپژوهش های زبان شناختی قرآن

نام نویسندهحمید احمدیان, نصرالله شاملی, اصغر شهبازی