اميد، عامل حركت تكاملى انسان

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 3323 بازدید
اميد، عامل حركت تكاملى انسان

خلیل منصوری

اميد، عامل حركت انسان به سوى كمال است. از آن جايى كه انسان از نقص بيزار است، دوست ندارد تا در آن بماند; از اين رو مى كوشد تا نقص را از خود دور ساخته و در هر موردى به كمال آن برسد. اين هرچند شرط لازمى براى تلاش و حركت است ولى به تنهايى كافى نيست، بلكه نيازمند امر ديگرى است. آن امر ديگر چيزى جز اميد رسيدن به كمال نيست.
هنگامى كه انسان اين گمان در او پديد آيد كه مى تواند با تلاش از نقص بگريزد و به كمال دست يابد، حركت تكاملى را آغاز مى كند. اين انگيزه رسيدن به كمال و رهايى از نقص همان اميد است كه گاه در شكل آرزو و گاه به صورت آرمان خودنمايى مى كند. بنابراين مى توان به اين نتيجه رسيد كه اميد به عنوان موتور و نيروى محركه حركت تكاملى نقش به سزايى را ايفا مى كند.
انسان نوميد، هيچ انگيزه اى براى تلاش و حركت ندارد و هماره در رنج به سر مى برد و به نوعى خمود و افسردگى دچار است. از اين رو، بايسته است تا در اين گونه افراد بذر و تخم اميد كاشت، تا انگيزه اى براى حركت و رهايى از افسردگى فراهم گردد. در حقيقت انسان نوميد، انسانى مرده، بى تحرك، بى انگيزه، سرد و بى روح است.

واژه شناسى

اميد در جايى به كار مى رود كه انسان گمان وقوع خيرى را در آينده، ممكن بداند و به انتظار تحقق و وقوعى خير باشد. [1] البته گفته شده اميد به معناى ترس، توقّع، انتظار و شوق نيز به كار رفته است.[2] شايد بتوان گفت اين معانى به لوازم معناى اميد و يا به بخشى از آن اشاره دارد، نه آن كه معناى حقيقى واژه باشد; زيرا از آن جايى كه متعلق اميد امرى ممكن نه قطعى است[3] و همواره اين ترس و نگرانى وجود دارد كه آن امر تحقق نيابد، اميد را به ترس و خوف معنا كرده اند; و از آن جايى كه متعلق اميد، امرى خير و مسرّت بخش است و طبعاً موجب اشتياق شخص اميدوار نسبت به آن امر شده و يك حالت انتظار و توقع به او دست مى دهد، اميد را به توقع و شوق و انتظار نيز معنا كرده اند. به هرحال آن چه از كاربرد واژه مى توان فهميد آن است كه اميد، آرزوى بهبود اوضاع در زمانى است كه ترس از عدم تحقق آن وجود دارد.
مير سيد شريف جرجانى اميد و رجاء را مترداف با آرزو دانسته و در اصطلاح به توجه قلب يا دلبستگى انسان به حصول مراد و امر محبوب در آينده، تعريف كرده است.[4] همين معنا را فيض كاشانى به عنوان اصطلاح اخلاقى دانسته و مى گويد: در اصطلاح علم اخلاق نيز اميد راحتى و لذتى است كه از انتظار تحقق امرى محبوب، در قلب حاصل مى شود.[5]
بنابراين اميد هرچند از عواطف انسانى است، ولى از حالت هاى انفعالى نيست، بلكه از عوامل محرّك و فعّال در روح و جان انسان است و انگيزه تحرك در اوست. از نظر اهل سلوك و عرفان عبارت از آرامش و اطمينانى است كه در دل به جهت بر آورده شدن وعده خيرى پديد مى آيد; و آن را از جمله مقامات سالكان و عارفان دانسته اند. چنان كه گفته اند فرق ميان اميدوارى و تمنا آن است كه انسان اميدوار در راه رسيدن به اميدش كار و تلاش مى كند و بى كار نمى نشيند ; ولى كسى كه تمناى وصال و رسيدن به چيزى را دارد كارى نمى كند و كاهلى پيشه مى گيرد. غزالى در احياء العلوم مى نويسد: شايسته است كه بنده به كرم و بزرگوارى خداوند گمان نيكو داشته باشد، ولى تمناى بى جاى مغفرت حرام است. فرق ميان آن ها اين است كه گمان نيكو پس از توبه و انجام كارهاى نيك است ; و تمنا و آرزو آن است كه آرزوى مغفرت در كار باشد، اما توبه و نيكوكارى نباشد.[6] امام صادق (ع) كمان نيكو را به عمل پيوند مى زند و اميد را بى عمل لغو بر مى شمارد و مى گويد: گمان نيكو به خداوند اين است كه جز به خدا اميد، و جز از گناه خويش بيم نداشته باشى.[7] امير مؤمنان نيز اميد را ملازم عمل صالح دانسته مى فرمايد: پاره اى گمان مى برند به خدا اميد دارند، اما سوگند به خداوند بزرگ كه دروغ مى گويند، اگر راست مى گويند پس چرا اين اميدوارى در عملشان به چشم نمى خورد; زيرا هركس اميدى داشته باشد، مى توان آن را در عملش مشاهده نمود. هر اميدى جز به خدا نابجا و هر ترس و بيمى جز ترس از خدا نادرست است.[8]
اميد و اميدوارى به عنوان يك كليد واژه و مفهوم كليدى[9] در بسيارى از آيات قرآن كريم با مشتقات واژه «رجاء»[10] و «عسى»[11] مطرح شده است. در برخى از آيات نيز اميد با واژه هايى مانند «عسى»[12] و «لعل» [13] به خداوند نسبت داده شده است. در اين گونه موارد، خداوند طبق محاورات عرفى سخن گفته و در واقع خواسته است با اين روش، مخاطب و يا شخص ديگرى را نسبت به وقوع امرى اميدوار سازد. هم چنين بحث نوميدى در قالب كلمه هايى هم چون: «يأس»،[14] «قنوط» [15] و «إبلاس»[16] مطرح مى باشد. يأس به معناى فقدان اميد و طمع;[17] قنوط به معناى يأس شديد،[18] و إبلاس به معناى يأس شديدى كه از سوء عمل شخصى ناشى شده و موجب حزن مى باشد،[19] و يا حزن ناشى از يأس شديد[20] است. افزون بر موارد ياد شده، مفهوم اميد در آيات فراوان ديگرى كه در آن ها از خداوند سبحان با اوصاف رحيم، غفور و توّاب ياد گرديده و آياتى كه در آن ها وعده هاى الاهى مطرح مى باشد، قابل بررسى و پيگيرى است.
برخى در صدد برآمده اند تا اميد بخش ترين آيات را شناسايى كنند.[21] در اين زمينه، آيات 145 سوره آل عمران، 48[22] يا 110 سوره نساء، 53 سوره زمر،[23] 30 شورى[24] و 282 بقره[25] ذكر شده است. حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نقل كرده اند كه اميدبخش ترين آيات، آيه 114 سوره هود است كه خداوند مى فرمايد:«واَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وزُلَفـًا مِنَ الَّيلِ اِنَّ الحَسَنـتِ يُذهِبنَ السَّيِّـاتِ;[26] در دو سوى روز و آغاز شب نماز بگذار; چون كه نيكويى ها، زشتى ها را مى زدايد». برخى از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده اند كه اميد بخش ترين آيات، آيه 5 سوره ضحى است كه خداوند در آن جا مى فرمايد:«ولَسَوفَ يُعطيكَ رَبُّكَ فَتَرضى;[27] به زودى خداوند به تو مى بخشد تا تو خشنود شوى». در تفسير اين آيه گفته شده كه اين بخشش در روز قيامت است به طورى كه آن حضرت شفاعت امت خويش را مى كند و خداوند به او اجازه مى دهد كه بسيارى از پيروانش را به بهشت وارد كند و اين آن چنان زياد است كه پيامبر بدان خشنود مى شود.

اميد عامل حركت

چنان كه گفته شد، اميد، عامل حركت انسان به سوى كمال است. بر پايه روايات هركس به چيزى اميد داشته باشد، براى رسيدن به آن تلاش مى كند.[28] صدور اعمال مناسب با اميد از انسان، نشانه اميدوارى وى است: «فَمَن كانَ يَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلاً صــلِحـًا ولا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا»;[29] هركس كه به ديدار و لقا خداوند در آخرت اميدوار است، بايد كردارى نيكو داشته باشد و در پرستش پروردگارش كسى را شريك و همتاى او نگيرد. بنابراين تنها كسى كه از گناهان پرهيز كرده و به وظيفه خود عمل نموده و اسباب اميد را فراهم كند، شايسته است به فضل الاهى اميد داشته باشد.[30] چنان كه قرآن كريم، ايمان، هجرت و جهاد را عوامل اميد به رحمت حق دانسته است و مى فرمايد: «اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا والَّذينَ هاجَروا وجـهَدوا فى سَبيلِ اللّهِ اُول

پی نوشت ها:

[1]. مفردات راغب، ماده رجا; معجم الفروق اللغويه، ماده رجا، شماره 976; التحقيق، ج 4، ص 70.
[2]. مجمع البحرين، ج 1، ص 155، ماده «رجو»، نثر طوبى، ص 297، موسوعة كشاف اصطلاحات، ج 1، ص 844.
[3]. المحجة البيضاء، فيض كاشانى، ملا محسن، ج 7، ص 249; دايرة المعارف تشيع، ج 8، ص 161.
[4]. جرجانى، سيد شريف، التعريفات، تصحيح ابراهيم الابيارى .
[5]. المحجة البيضاء، ج 7، ص 249.
[6]. كشاف اصطلاح الفنون، ذيل واژه رجا.
[7]. المحجة البيضاء، فيض كاشانى، ملا محسن، ج 7، ص 249; دايرة المعارف تشيع، ج 8، ص 161.
[8]. نهج البلاغه، خطبه 16.
[9]. نك: دايرة المعارف تشيع، جمعى از محققان، ج 8، ص 160 و نيز دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، خرمشاهى، بهاء الدين، ذيل واژه رجا.
[10]. عنكبوت(29)،5
[11]. اعراف(7)،129
[12]. مائده(5)، 52
[13]. طه (20)، 44
[14]. عنكبوت (29)، 23
[15]. حجر(15)، 55
[16]. روم/ 30، 49
[17]. مقاييس اللغة، ج 6، ص 153; مفردات، ص 892.
[18]. لسان العرب، ج 11، ص 319; التحقيق، ج 9، ص 325.
[19]. التحقيق،ج 1، ص 330.
[20]. مفردات، ص 143.
[21]. نك: دايرة المعارف تشيع، ج 8، ص 160
[22]. مجمع البيان، ج 3، ص 110.
[23]. تبيان، ج 9، ص 37; تفسير فرات كوفى، ص 570.
[24]. مجمع البيان، ج 9، ص 47; الصافى، ج 4، ص 377.
[25]. المحجة البيضاء، ج 7، ص 257.
[26]. مجمع البيان، ج 5، ص 307 و 308; تفسير ابوحمزه ثمالى، ص 203.
[27]. كبير، ج 16، ص 213; درالمنثور، ج 8، ص 543; مجمع البيان، ج 10، ص 382.
[28]. نهج البلاغة، خطبه 160، ص 84; كافى، ج 2، ص 69; تحف العقول، ص 213 و 362.
[29]. كهف(18)،110
[30]. احياء العلوم، ج 4، ص 2318.

مقالات مشابه

خشیت از پروردگار و ارتباط آن با درک قرآن

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, فائزه امینی

تحلیل معناشناختی «تقوا» با تأکید بر حوزه همنشینی«ذکر» و «خوف» در دستگاه معنایی قرآن

نام نشریهذهن

نام نویسندهعلیرضا قائمی‌‎نیا, محمدحسین شیرافکن

ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی(1)

نام نشریهماهنامه معرفت

نام نویسندهمحمدتقی مصباح یزدی

ترس از خدا و نقش سازنده آن در زندگی(2)

نام نشریهماهنامه معرفت

نام نویسندهمحمدتقی مصباح یزدی

امید و نقش تکاملی آن در نگاه قرآنی

نام نشریهفصلنامه بینات

نام نویسندهزهرا محققیان

بازگشت به خدا - برآيند خوف و رجا

نام نویسندهفاطمه رکنی یزدی

اميد

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهبخش فلسفه و کلام, محمدهادی ذبیح‌زاده

زندگی در سایه امید

نام نویسندهخلیل منصوری