امانت داري و ايجاد امنيت رواني جامعه

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1910 بازدید
امانت داري و ايجاد امنيت رواني جامعه

خلیل منصوری

براي زمامداران اين پرسش همواره مطرح مي شود كه چگونه مي توان ميان افراد جامعه انس و الفتي ايجاد كرد كه با عوامل بيروني فرو نپاشد و تحت تاثير فشارها، واگرايي اجتماعي صورت نگيرد. اين پرسش به ويژه در ميان نخبگان و اولياي امور سياسي و اجتماعي بيش تر خود را تحميل مي كند و دغدغه روزانه آنان را شكل مي دهد.
مهندسي اجتماعي و سياسي و فرهنگي مي بايست به گونه اي طراحي شود تا عوامل همگرايي و همبستگي اجتماعي در جامعه شناسايي و با ساز و كارهاي مفيد و سازنده افزايش يابد. يكي از اين عوامل مساله ايجاد امنيت روحي و رواني اجتماع است. براي دست يابي به اين مهم، قرآن شيوه هاي چندي را بيان مي كند. سازو كارهايي از سوي خداوند براي ايجاد و تقويت روحيه همگرايي و همبستگي امت بيان شده كه امانت داري به عنوان اصل اخلاقي و آموزه اي فقهي مورد توجه خداوند در اين راستاست در مقاله حاضر كوشش بر اين است تا مساله امانت داري در آيات قرآن از اين منظر مورد بررسي و تحليل قرار گيرد.

اهميت و جايگاه امانت

امانت به معناي حفظ حقوق مالي و غيرمالي ديگران، از اصول اخلاقي است . اين فضيلت به منش و حالتي گفته مي شود كه انسان را بر مي انگيزاند تا به حفظ حقوق ديگران اقدام كرده و از زيان و آسيب رساني به آن باز دارد.
شخص امين كسي است كه اين توان و ظرفيت را يافته تا از درون به مهار نفس خود اقدام كرده و در حفظ حقوق مادي و معنوي ديگران بكوشد و در نبود آنان از حقشان دفاع نمايد.
براي بيان اين فضليت و منش اخلاقي، در كاربرد قرآني واژه امانت به كار رفته است. اين واژه ضد واژه خيانت است كه نوعي تجاوز و تعدي به حقوق ديگران در آن به خوبي نمايان است.
واژه امانت كه از امن گرفته شده به معناي آرامش و سكون و از ميان بردن هراس و ترس در ديگري است. بنابراين شخص امين كسي است كه آرامش و امنيت را به شخص و جامعه مي بخشد و ترس و هراس را از آن دو مي زدايد.
امانت در آموزه هاي قرآني و اسلامي به چند شكل مورد توجه و بحث است: گاه به عنوان يك مساله حقوقي و فقهي موردنظر قرار مي گيرد كه در اين صورت از آن به امانت مالكي ياد مي شود. در اين مورد شخصي مال ديگري را با اجازه مالك در اختيار مي گيرد. گاه ديگر به شكل عقد اجاره، عاريه و مضاربه و مانند آن انجام مي شود. (الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، ج 4 ص 235 و كنز العرفان ج 2 ص 76) و زماني مالي به اذن شارع در اختيار غيرمالك آن قرار مي گيرد و شخص از نظر شرعي مكلف به حفظ آن مي شود. اين گونه از امانت را امانت شرعي مي گويند.
در اهميت و ارزش امانت داري همين بس كه اين ويژگي اخلاقي و منش انساني در همه اقوام و ملل به عنوان صفت پسنديده مورد تاكيد و توجه بوده و همه مردم با هر عقيده و مسلكي آن را ستوده و امانتداران را ارج گذاشته اند و مي گذارند.
در قرآن كريم نيز آيات بسياري مسلمانان را به اين رفتار و منش پسنديده دعوت كرده و از آنان خواسته تا ضمن ايجاد و تقويت اين روحيه در خود، ديگران را نيز به سوي آن بخوانند. در آيه 58 سوره نساء خداوند مي فرمايد: ان الله يامركم ان تودوا الامانات الي اهلها= خدا به شما فرمان مي دهد تا امانات را به صاحبانشان باز گردانيد.
اين فضيلت اخلاقي آن چنان مورد تاييد و تاكيد اسلام و اولياي آن قرار داشته كه حتي درباره دشمنان نيز سفارش به بازگرداندن امانت ايشان شده است؛ زيرا بدون اين اصول اخلاقي جامعه از امنيت روحي و رواني برخوردار نخواهد بود و بحران فقدان امنيت، جامعه را به سوي فروپاشي سوق خواهد داد. تاكيد بيش از اندازه به اين اصل اخلاقي در حقيقت در راستاي تقويت بنيادهاي همبستگي اجتماعي و وحدت جامعه است. هرگاه به دشمن نيز اين اجازه و فرصت داده مي شود تا بتواند به آساني امانت هاي خويش را بازستاند، اين به معناي ايجاد جامعه سالم است كه در آن از هرگونه تعدي و تجاوز به حقوق مادي و معنوي باز داشته شده است.

امانت داري در گفتار معصومان

در روايات است كه پيامبر اكرم(ص) با آن كه از سوي دشمنان خويش در مكه مورد تهديد قرار گرفته بود و هر آن ممكن بود به خانه اش بريزند و او را بكشند با اين همه هنگام فرار از مكه مهم ترين دغدغه ايشان بازگرداندن امانت هاي مهم به دست صاحبانشان بود. از اين رو حضرت امير مومنان علي(ع) را مامور مي سازد كه در مكه مانده و پس از بازگرداندن امانت هاي مردم به مدينه مهاجرت نمايد.
پيامبر(ص) درباره امانت هاي فاسقان مي فرمايد: امانت را به صاحبانشان بازگردانيد هرچند كه اهل فسق و فجور باشند. (تحف العقول ص 175)
امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: اگر قاتل علي(ع) امانتي به من بسپارد آن را به وي باز خواهم گرداند. (كافي ج 5ص 133)
امام سجاد(ع) در راستاي تاكيد اين فضيلت و گسترش آن در ميان مومنان و جامعه اسلامي با آن همه درد و رنجي كه از قاتلان پدرش (ع) كشيده است مي فرمايد: اگر قاتل پدرم حسين بن علي(ع) شمشيري كه با آن پدرم را به شهادت رسانده است در نزدم امانت گذارد، به او باز خواهم گرداند. (وسائل الشيعه ج 19 ص 76)
نمونه هاي عيني و اسوه هاي واقعي اخلاق نه تنها در گفتار چنين مي گفتند بلكه در عمل نيز نشان مي دادند كه چگونه بايد عمل كرد تا در حافظه تاريخي ملت بماند و از يادها نرود. مي گويند پيامبر(ص) پس از فتح مكه كليد كعبه را كه از عثمان بن طلحه كافر به امانت گرفته بود به وي باز گرداند. (مجمع البيان ج 3 ص 99)
امانت داري در همه حوزه ها به عنوان اصل اساسي مورد توجه قرآن است. اگر مساله امانت داري را از جامعه برداريم به هيچ چيز نمي توان اطمينان و اعتماد كرد. در كارهاي روزانه و معاملات و حتي در مساله وحي و نبوت، امانت داري اساس و پايه است. اگر پيامبر و يا هر واسطه وحي، امين نباشد نمي توان به گفته هاي وي اطمينان كرد. براي هر پيامبري اثبات امانت داري اصل نبوت است. از اين رو نياز است كه امانت داري وي اثبات شود تا بر پايه آن دين و شريعت و وحي قوام يابد. از اين رو در مساله نبوت پيامبر، همواره پيش از بعثت مساله امانت داري او مطرح بوده است و حضرت را به امين مي شناخته اند. عصمت، يكي از پايه هايش بر امانت داري استوار است. معصوم كسي است كه در تلقي و حفظ و بيان، امين است.
در آيه 193 سوره شعراء فرشته اي كه واسطه وحي دانسته شده به اين صفت ستوده و معرفي شده است. خداوند بيان مي كند كه قرآن را كسي آورده كه امين است: نزل به الروح الامين؛ و همه پيامبران به عنوان امين و امانت دار معرفي و شناسانده مي شوند: اني لكم رسول امين (شعرا آيات 107 و 125و 143و 163و 178)
جامعه اسلامي و قرآني، از نظر قرآن، جامعه اي است كه امانت داري به عنوان يك اساس در آن مطرح مي باشد كساني به رستگاري در دنيا و آخرت دست مي يابند كه امانت دار باشند. قرآن براي آن كه اين منش در ميان مسلمانان تقويت گردد آن را به عنوان مصداقي از تقوا دانسته و كساني كه امانت دار هستند به عنوان متقين ستوده شده و مورد تجليل قرار مي گيرند. (مومنون آيه 1 تا 8و نيز آل عمران آيه 75و 76)
امانت هاي مردم
امانت در مفهوم قرآني آن شامل امانت هاي الهي (احزاب آيه 72و انفال آيه 27) و امانت هاي مردم مي شود. در بينش و نگرش قرآني امانت، تنها مختص به امور مادي و مالي نيست. دامنأ امانت داري از نگاه قرآن، تا آن جا گسترده مي شود كه شامل خود انسان و امانت هاي الهي مي شود كه در انسان به وديعت نهاده شده است.
بخش ديگر، امانت هايي است كه انسان ها به يك ديگر مي سپارند: فان امن بعضكم بعضا (بقره آيه 328) امانت گذاران در اين حوزه شامل پيامبر و امام (عليهم السلام) و حاكم اسلامي و نيز مردم عادي مي شوند. منظور از امانت هاي مردم، اموال و اسراري است كه در نزد كسي به وديعت نهاده مي شود. از اين رو حيطأ امانت و امانت داري به فراسوي اموال نيز گسترش مي يابد و شامل اسرار و امور معنوي و رازهايي كه در نزد كسي به امانت گذاشته مي شود نيز مي گردد.

مسئوليتهاي اجتماعي، امانت هستند

گاه افراد انساني به عنوان امانت در نزد ديگري به وديعت گذاشته مي شوند. در داستان برادران يوسف(ع) به اين مسئله اشاره مي شود كه انسان مي تواند انساني را در نزد كسي به امانت بگذارد. از اين رو كساني كه متهم به خيانت هستند كساني هستند كه نمي توان كسي را در نزد ايشان به امانت گذاشت. انگشت اتهام به سوي برادران يوسف گرفته شده بود و خود ايشان به اين مطلب اشاره مي كنند و بيان مي دارند كه چرا پدرشان آنان را نسبت به يوسف امين نمي شمارند. (يوسف آيه 11 و نيز آيه 46)
انسانهايي قابل به كارگيري و استخدام هستند كه از ويژگي امين بودن برخوردار باشند؛ اين امانت داري است كه موجب آرامش و طمانينه مي شود و آدمي با اطمينان و آرامش مسئوليتي را به ديگري واگذار مي كند. از اين رو مي توان از مصاديق حوزه امانت داري، به مسئله مقام و مسئوليت هاي اجتماعي اشاره كرد. فردي لايق و شايسته اين مقام ها و مسئوليت هاي اجتماعي است كه امين باشد و در امانت خيانت نكند. در داستان موسي(ع) و دختران شعيب اين مسئله به خوبي نشان داده مي شود كه مسئوليت ها را نمي توان به هر كسي سپرد. آنان در توجيه به كارگيري موسي(ع) مي گويند كه او فردي قوي و امين است. (قصص آيه 62) بنابراين در مسئله مهم منصب هاي اجتماعي مي بايست به امانت داري افراد توجه شود و بر آن تأكيد گردد. اين گونه است كه اجتماع مي تواند از آرامش برخوردار شود؛ زيرا واگذاري پست ها و مناصب اجتماعي و سياسي به افراد خيانتكار موجب مي شود تا اجتماع دچار بحران گردد و نتواند از امنيت و آرامش برخوردار شود.
امانت داري مسئولان خود عامل مهمي در همگرايي و همبستگي اجتماعي است. جامعه اي كه مسئولان آن اهل خيانت باشند، زمينه بروز بحران و فقدان آرامش را فراهم مي آورند و شك و ترديد نسبت به يك ديگر را در جامعه دامن مي زنند و امنيت روحي و رواني اجتماع را به خطر مي افكنند. اين گونه است كه جامعه با شك و ترديد به اعمال و رفتار يك ديگر مي نگرد و الفت و انس از جامعه رخت برمي بندد.
بنابراين يكي از امانت هاي مردم، مناصب و مقامات است كه در اختيار برخي از افراد جامعه قرار مي گيرد. حاكم اسلامي و دولتمردان مي بايست از منش اخلاقي امانت داري برخوردار باشند. يوسف در هنگام احراز پست وزارت، به اين منش خويش اشاره مي كند و مي فرمايد چنان كه آزموده ايد من انساني امين هستم و حتي در خانه به صاحب خانه خيانت نكرده ام و با دامني پاك به زندان افتاده ام. حفظ كردن خزينه هايي كه از سوي دولت و ملت به او واگذار مي شود در حقيقت به معناي امانت داري اوست؛ زيرا چنان كه گفته شد امانت به معناي حفظ و نگهداري مال و يا هر چيزي است كه در اختيار او قرار مي گيرد. (يوسف آيه 55)

خيانت در امانت

از آن جايي كه امانت داري به عنوان فضيلت انساني و منش اجتماعي و هنجاري پسنديده مورد تأكيد است، خلاف آن يعني خيانت در امانت از امور ناپسند و مذموم شمرده شده و از سوي خداوند به شدت به عنوان عملي منكر محكوم شده است. كساني كه در قرآن به عنوان خيانت در امانت معرفي شده اند افرادي از امت هاي پيشين هستند كه به جهت همين اعمال فاسقانه از سوي خداوند مورد تهديد عذاب هاي سخت در دوزخ قرار گرفته اند. برخي از اهل كتاب از يهوديان به عنوان خيانت كنندگان در امانت مورد سرزنش قرار گرفته و درباره آنان گزارش مي شود كه آنان از نظر تربيت و آموزش چنان افرادي هستند كه اگر يك دينار به ايشان به امانت بگذاري باز نمي گردانند. (آل عمران آيه 57)
به هر حال مسئله امانت در حوزه هاي مختلف به عنوان عامل مهم براي تقويت همگرايي و همبستگي اجتماعي و ايجاد انسجام و وحدت جامعه از مهم ترين ساز و كارهايي است كه قرآن بر آن تأكيد مي ورزد. اين مسئله در حوزه مسايل اجتماعي و سياسي و مناصب و مقام هاي اداري و دولتي از اهميت دوچنداني برخوردار مي گردد. بنابراين ضروري است كه در مسائل تربيتي و تعليم به مسئله امانت داري به عنوان يك هنجار اجتماعي مهم و تأثيرگذار توجه شود و از تقويت آن چيزي فروگذار نگردد.

مقالات مشابه