انسان از آن جهت که به قول ابن خلدون،
موجودی «مدنیالطبع» است؛ به ناچار باید همزیستی مسالمتآمیزی با همنوعان خود
داشته باشد. این همگرایی و همکاری متقابل، نیازمند این است که نوعی همبستگی و
وحدت در درون جامعه شکل بگیرد. مقوله وحدت و تأکید بر اهمیت آن، هرچند موضوعی
مشترک در میان همه ادیان است؛ اما در دین مبین اسلام و به ویژه در قرآن کریم،
نگاهِ ویژهای بدان مبذول شده است و آیات قرآنی، مسئله وحدت را یک فریضه واجب در
میان مؤمنان میداند. این اتّحاد و همدلی اسلامی، از مسائلی است که در طول تاریخ و
به ویژه در عصر حاضر، توجّه مسلمانان را به خود جلب کرده است و دلسوزان دینی
همواره تلاش نمودهاند تا مسلمانان را به داشتنِ چنین همبستگی و وحدتی فرا خوانند.
امام
خمینی(ره) وحدت را «عامل قدرت» و تفرقه را موجب «سستی پایه دیانت»، تلقی کرده و
هشدار میدهد: «تفرقه موجود در بین کشورهای مسلمان یا از خیانت سران ممالک اسلامی
و یا از جهل و بیاطلاعی آنان است ... سنی و شیعه مطرح نیست، در اسلام کرد و فارس
مطرح نیست، در اسلام همه برادر و با هم هستیم. یک دسته از مسلمانان؛ سنی، یک دسته
حنفی و دستهای اخباری هستند ... در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت
کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید مطرح شود. ما همه برادر و باهم هستیم
... . اینها دلیل اختلاف نیست، ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم.
برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به
نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب سنی اعتقاد دارند و
نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق. آنها میخواهند نه این باشد و نه آن، راه را اینطور
میدانند که بین این دو اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنی بکنیم که همه
ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید
برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت کنیم»
(خمینی، 1368، ج12، ص259). در جای دیگر ایشان معتقدند که«رمز پیروزی مسلمانان در
صدر اسلام، وحدت کلمه و وحدت ایمان بود» (همان، ج6، ص49).
موضوع
وحدت و همبستگی آنچنان مهم و ضروری است که اگر موضوع امتحان الهی و ابتلاء انسانها
در حیات دنیوی نمیبود، بدون شکّ «خداوند با اراده تکوینی خود، همه مردم را یکپارچه
و یک امّت قرار میداد» (طبرسی، 1372: ج1، ص334)؛ چنان که قرآن کریم میفرماید:
«وَلَوْ
شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ»
(مائده: 48)؛ و اگر خدا مىخواست همه شما را يك امت مىساخت. ولى خواست در آنچه به
شما ارزانى داشته است بيازمايدتان.
همچنین
قرآن کریم، فلسفه تشریع دین و بعثت پیامبران را نیز پیشگیری از هرگونه تفرقه و
پراکندگی دانسته است:
«كَانَ النَّاسُ
أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ
مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ»
(بقرة: 213)؛ مردم يك امّت بودند، پس خدا پيامبران بشارتدهنده و ترساننده را بفرستاد،
و بر آنها كتاب بر حقّ نازل كرد تا آن كتاب در آنچه مردم اختلاف دارند، ميانشان حكم
كند.
وصف
تأکیدی (واحدة) در (كَانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً)، نشانگر آن است که مردم در
فطرت اولیه خویش، سمت و سوی واحدی را دنبال میکردند و هیچگونه اختلاف و مشاجره
فتنهانگیزی در بین آنان نبوده؛ مگر آنکه در پرتو فطرت توحیدی و نصایح انبیاء
پیشین حل میشد (جوادی آملی، 1388: 64).
بسیاری
از کارهای عبادی در اسلام از جمله حج، نماز جمعه و جماعت و ...، همگی سمبلهایی از
وحدت میانِ مسلمانان است. از جمله اینکه مراسم حج، یکی از پرشورترین و باشکوهترین
عباداتی است که در عین به نمایش گذاشتن عظمت توحید، مسئله وحدت در میان همه اقوام
اسلامی در آن، به شکل زیبایی نمودار میشود. همچنین فریضه مهم «امر به معروف و نهی
از منکر» که به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت از جامعه است، یکی از ثمرات
اساسی آن، حفظ وحدت اجتماعی است؛ چرا که حفظِ وحدت اجتماعی، بدون نظارت عمومی ممکن
نیست (نک به: فضلالله، 1419: ج6، ص200-214؛ مکارم شیرازی و دیگران، 1366: ج3،ص35).
علاوه بر این برنامههای عبادی جمعی، قرآن کریم در آیات مختلفی، رهنمودهای مهمی در
رابطه با حفظ وحدت در جامعه دارد. این مقاله در صدد استخراج مهمترین شاخصههای
وحدت و همدلی در قرآن کریم و بیانِ خطرات و آسیبهای تفرقه و اختلاف در دیدگاهِ
کلام وحی است.
a.
2- پرسشهای
پژوهش
در این
مقاله و با استناد به آیههای کتاب آسمانیِ قرآن کریم، به دو پرسش زیر پاسخ خواهیم
داد:
1- قرآن
کریم در مسیر ایجادِ وحدت و اتّحاد میان انسانها و به ویژه مؤمنان، چه شاخصههایی
را برمیشمرد؟
2- آسیبهای
دودستگی و تفرقه در میان مسلمانان از
نگاهِ قرآن کریم چیست؟
b.
3-
اهمیّت پژوهش
تلاش
دشمنان اسلام در دو دهه اخیر برای ایجاد شکاف و تفرقه میانِ مسلمانان در جهتِ سلطه
همه جانبه بر آنها، میطلبد که بار دیگر با نگاهی همه جانبه به قرآن کریم و بهرهگیری
از رهنمودهای آسمانی آن، با مؤلّفههای ایجاد اتّحاد اسلامی و همدلی و همبستگی
آشنا شد و خطرات تفرقه از نگاهِ قرآن کریم را مورد توجّه قرار داد. رهیافتهای این
پژوهش و مانند آن میتواند طرحهای نوینی فرا روی جوامع اسلامی در زمینه وحدت و
اتّحاد اسلامی، در تأسّی به رهنمودهای آخرین کتاب آسمانی بگشاید.
c.
4-
پیشینه پژوهش
پژوهشها
و کتابهای بسیاری در رابطه با موضوع وحدت و اتحاد اسلامی نگاشته شده است که نام
بردن از همه آنها، سخن را به درازا میکشاند. اما وجه تمایز این مقاله با همه
مطالعات و تحقیقات انجام شده در این موضوع، این است که مقاله حاضر، به صورت فراگیر
و همه جانبه، موضوع وحدت در قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده است و تلاش نموده
تا به ذکر نکات نو و جدیدی بپردازد که چه بسا از نگاهِ پژوهشگرانِ حوزه وحدت
اسلامی، پنهان مانده باشد.
d.
5- واژهشناسی
کلمه «وحدت»
وحدت در لغت عبارت است از: یکی شدن، یک دست
شدن، حول محوری چرخیدن، برادری، اتحاد، مرکب شدن و اتفاق (ایرانی، 1388، ص71).این کلمه در مقابلِ دو واژه مذمومِ اختلاف (ناسازگاری) و
تفرقه (پراکنده نمودن) قرار دارد (دهخدا، 1339: ج4، ص385). در اصطلاحِ تعریف
اتّحاد امت اسلامی، «تبدیل یکی به دیگری شدن و یا یکی شدن، غیر قابل تحقّق است؛
بلکه به معنی «تعامل بر اساسِ اشتراکات مذهبی است» (تهانوی، 1996: ج1، ص91).
همچنین شهید مطهری در این رابطه میگوید: «بدیهی است که منظور علمای دلسوز و مدافع
وحدت اسلامی از وحدت، حصر مذاهب در یک مذهب و اخذ مشترکات مذاهب و طرد متفرقات
آنها نیست؛ بلکه منظور، دست برداشتن از اختلافات جزئیِ بیاساس و متشکّل شدن در صف
واحد در برابر دشمنان اسلام است» (مطهری، 1389، ج5، ص90).
e.
6-
مؤلّفهها و عناصر وحدت در قرآن کریم
گفتمانهای
متنوّع و متفاوتی در رابطه با شاخصهها و مؤلّفههای وحدت و همسبگی وجود دارد و
عناصرِ شکل دهنده آن میتواند بر پایههای مختلفی در یک جامعه شکل گیرد. این عناصر
وحدتسازِ ملی گاه میتواند «ذهنیت و سرگذشت مشترک تاریخی، میراث مشترکِ فرهنگی،
هدف و دردِ مشترک و دین مشترک» (تاجیک، 1379: ص56) باشد و گاه نیز میتواند در
دایره «فرهنگ، پرچم، محدوده جغرافیایی و زبان» (زیباکلام، 1379: ص23) قرار گیرد.
در یک جمعبندی میتوان عوامل و مؤلّفههای شکل دهنده وحدت و همبستگیِ را در مورا
زیر خلاصه نمود:
الف)
سرزمین و جغرافیا: وجود سرزمین و جغرافیای مشترک، یکی از عوامل شکلگیری وحدت در
میان مردمانی است که در آن سرزمین و محدوده جغرافیایی خاص زندگی میکنند. در این
میان، حراست و نگهبانی از سرزمین مشترک، همواره به عنوان یک عامل اساسی در همبستگی
مردمانِ درون یک سرزمین، نقش ایفا کرده است (قاسمی و ابراهیمآبادی، 1390: ص111).
ب) دولت
و نظام سیاسی: نظام سیاسی و دستگاه حکومت، نقش عمدهای در ایجاد و حفظ همبستگی ملی
در سطوح مختلف دارد. همبستگی ملی، خود محصول ساختار قدرت سیاسی است (همان: ص111).
ج) دین
و مذهب: دین و مذهب به مثابه یکی از ریشهایترین عناصر فرهنگی در اکثر جوامع، به
عنوان یکی از عوامل اساسیِ وحدت و همبستگی ملی بوده است. وجودِ دین مشترک در درونِ
یک قلمرو سرزمین مشترک، همواره به عنوانِ یکی از مبانیِ شکلگیری وحدت و همبستگی
ملی در جوامع مطرح بوده و نقش اساسی را در پیدایشِ وفاق و انسجام اجتماعی ایفا
کرده است (همان: ص111).
د) زبان
مشترک: همه کسانی که در مورد فرهنگ و همبستگی و انسجام اجتماعی اندیشیدهاند، زبان
را جزو یکی از عناصر مهم و تشکیلدهنده وفاق و همبستگی ملی برشمردهاند. وجودِ
زبان رسمی مشترک، همواره به عنوان عامل ارتباطی بین مردمان درونِ یک سرزمین، مورد
توجّه بوده است؛ هرچند ممکن است در کنار یک زبان مشترک، زبانها و لهجههای غیر
رسمی مختلفی نیز وجود داشته باشد.
ه)
فرهنگ: فرهنگ و عناصر مهم آن چون نگرشها، هنرها، رفتارها، رسوم و آدابِ مشترک در
خصوص مسائل مختلف، به عنوان یکی از گامهای اولیه و زیربنای تفاهم و همبستگی میانِ
انسانها همواره مدنظر بوده است. آیینهای مشترک نظیر اعیاد و جشنها و ...، و
همچنین احترام به این آداب و رسوم، نقشِ بسزایی در شکلگیری وفاق و همبستگی
اجتماعی دارد.
خ)
تاریخ مشترک: سابقه و تجربه تاریخی مشترک، یکی از عوامل اساسیِ ایجاد همبستگی و
وحدت ملی در درون یک جامعه است. افرادی که دارای دردها و رنجهای مشترک و شادیهای
مشترک باشند، احساس همبستگی بیشتری نسبت به هم دارند (قاسمی و ابراهیمآبادی،
1390: ص11).
در این میان، گفتمانی که قرآن کریم در زمینه
ایجاد همبستگی و وحدت ارائه میدهد، متمرکز بر عناصر و عوامل معنوی است و هیچگاه
عوامل مادّی همچون سرزمین جغرافیایی و یک دولت و نظام سیاسی مشترک و یا زبان مشترک
را شامل نمیشود. قرآن کریم در بیانِ عناصر شکلدهنده وحدت، عناصری را مورد تأکید
قرار میدهد که مبتنی بر شناخت و باور باشد. در عرصه هدف و مقصد، داشتن انگیزه
الهی و تشکیل یک حکومت واحده اسلامی، اصل اساسی و مهمی است که آیاتِ کلام وحی در
راستای اتّحاد بر آن تأکید دارد. همچنین در زمینه جهت و حرکت، سخن از اعتصام به
حبل الله و تکیه بر معرفت و آگاهی و نیز شناخت دشمن و اهداف او، و همچنین چرخیدن
بر حولِ محور برنامه الهی که توسط پیامبران عضره شده است، راهکارهای عملی در مسیر
ایجاد وحدت در نظرِ قرآن کریم است. از سویی دیگر، پایبندی بر باورهای مشترک و
پررنگ نمودن آنها، ایجاد محبّت و مودّت و نیز برادری و اخوّت میان تک تکِ افراد یک
جامعه، از دیگر لوازم و اسباب مهمِ قرآنی در شکلگیری همبستگی در جامعه دارد.
از همین روی، اگر بخواهیم عناصر و شاخصههای
همدلی و وحدت را به دو دسته مادی و معنوی تقسیم نماییم، در گفتمان قرآن کریم، دسته
دوم است که در ایجاد و بقای وحدت، نقشی اساسی و تعیینکننده دارد و میتواند تضمین
کننده اخوت و همدلی و همبستگی در اجتماع باشد. زیرا دسته اول، هرچند ممکن است که
در ایجاد وحدت مؤثّر باشند؛ اما گاه نیز موجب جدایی و تفرقه میگردد[1].
i.
6-1-
وحدت؛ اصل مورد تأکید همه پیامبران (علیهم السلام)
اصل وحدت و نهی از تفرقه، در همه ادیان قبل از
اسلام مورد توجّه و تأکید همه پیامبران الهی بوده است و در برنامه رسالت آنها، دو
اصل مهم یعنی برپاداشتن آیین خدا و پرهیز از تفرقه و چنددستگی در دین، همواره مورد
سفارش خداوند متعال بوده است.
«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِي أَوْحَيْنا
إِلَيْكَ وَما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَمُوسى وَعِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ
وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ
يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ» (شوری: 13) براى
شما آيينى مقرر كرد، از همان گونه كه به نوح توصيه كرده
بود و از آنچه بر تو وحى كردهايم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه كردهايم كه دين
را بر پاى نگه داريد و در آن فرقه فرقه مشويد. تحمل آنچه بدان دعوت مىكنيد بر مشركان
دشوار است. خدا هر كه را خواهد براى رسالت خود بر مىگزيند و هركه را بدو باز گردد
به خود راه مىنمايد.
«اطلاق این دو سفارش در این آیه، بیانگر شمول
آن در همه مردم و در همه زمانها است» (طباطبایی، 1417: ج8، ص40). از همین روی،
«وحدت، اصل اساسی همه ادیان توحیدی است؛ چرا که دعوت همه ادیان به سمت یک مبدأ و
معاد بوده و طبیعی است که خدای واحد، دین واحد و آیین و مقرّرات واحد، همگی زمینهسازِ
وحدت جامعهاند» (پورفرد، 1392: ص33).
ii.
6-2- چنگ
زدن به ریسمان محکم الهی (خداباوری)
حرکت در مسیر برنامه الهی، موجبِ وحدت و همدلی
خواهد شد؛ چرا که «تنها رشته خدا است که همگان میتوانند به آن چنگ زنند و با نعمت
مرحمت خداوندی، برادران یکدیگر گردند و دلها را تنها خداوند میتواند به هم نزدیک
نموده و پیوند دهد. این برادری، کینههای تاریخی را کوچکتر و کوچکتر میکند و
ریشه حرص و آزهای شخصی را میخشکاند و پرچم نژادگرایی و نژادپرستی فرو میافتد و
صفها همه یک صف میشود و آن صف، در سایه پرچم بزرگ خداوندی قرار میگیرد» (قطب،
1412:ج1، ص660)؛ خداوند متعال در این رابطه چنین میفرماید:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا
وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ
قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَكُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ
مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ
تَهْتَدُونَ» (آل عمران: 103)؛ و همگان دست در ريسمان خدا زنيد و پراكنده مشويد و از
نعمتى كه خدا بر شما ارزانى داشته است ياد كنيد: آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او
دلهايتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شديد. و بر لبه پرتگاهى از آتش بوديد،
خدا شما را از آن برهانيد. خدا آيات خود را براى شما اينچنين بيان مىكند، شايد هدايت
يابيد.
در مورد شأن نزول این آیه،
چنين آمده که اين آيه درباره دو طايفة اوس و خزرج نازل شده که صد سال در ميان آنها
جنگ و اختلاف و کشمکش بوده و نسل اندر نسل، در اوقات شب و روز ميان آنها جنگ و
برادرکشي بود تا اينکه خداوند پيامبر رحمت و مودّت را مبعوث به رسالت کرد و آنان
به دين اسلام گرويدند و مسلمان شدند و از برکت اسلام و قرآن آن کينه و دشمني
طولاني از ميان آنان رخت بر بست و با هم برادر شدند.«این آیه از وحدت، به عنوان نعمت بزرگی یاد کرده و از مؤمنان
خواسته تا با یادآوری از دوران تلخِ تفرقه و آشوب، عبرت گرفته و در حفظ وحدت
بکوشند؛ زیرا وحدت میان امّت مؤمن، وحدتی است که به خواسته خداوند شکل گرفته و تحقّق
یافته است» (مدرسی، 1419: ج1، ص627).
بدون
تردید حبل الله خداوند، همان صراط مستقیم الهی است که در سوره «انعام» به آن اشاره
دارد:
«وَأَنَّ
هذَا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ
عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (أنعام: 153)؛ و اين
است راه راست من. از آن پيروى كنيد و به راههاى گوناگون مرويد كه شما را از راه خدا
پراكنده مىسازد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مىكند، شايد پرهيزگار شويد.
با
توجّه به آیه فوق، جهتگیری مؤمنانه به مسیر ربوبیّت و الوهیّت الهی، مهمترین
عاملِ ایجاد وحدت در میان مؤمنان است؛ چرا که «مهمترین چالش استعمار در قرون اخیر
در تسلّط کامل بر ملّتهای مسلمان، وجود حسّ مشترک و عمیق خداپرستی در میان آنان
بوده است. این حسّ هرگاه در پرتو شناخت و درکِ عمیق در بین مسلمانان استحکام یافته
است، راهبردهای شیطانی استعمارگران در جهت ایجاد نفاق، تجزیه، قومیتگرایی افراطی
و مانند آن، بیاثر مانده است» (شاهرخی، 1390: ص23).
در آیهای دیگر نیز صراط مستقیم، همان اعتصام
به هدایت و برنامه الهی تعبیر شده است:
«وَكَيْفَ
تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ
يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (آل عمران: 101)؛
«چگونه كافر مىشويد! در حالى كه آيات خدا بر شما خوانده مىشود و رسول او در ميان
شماست؟ و هر كه به خدا تمسك جويد به راه راست هدايت شده است.»
iii.
6-3-
سپردن داوری و قضاوت به خداوند متعال
وظیفه
مؤمنان و حتی پیامبران در این دنیا، صدور حکم در مورد مخالفان خود نیست؛ بلکه
پیامبران تنها با بشارت و انذار، وظیفه خود را به سرانجام میرسانند. یکی از عوامل
مهم در دفعِ تفرقه و چنددستگی در جامعه، ایمان به این نکته است که خداوند متعال در
روز قیامت، درباره همه انسانها داوری خواهد کرد و حق و باطل در آن روز آشکار و
عیان خواهد شد؛ پس چه لزومی دارد که انسانها با وجودِ عقائد و باورهای متفاوت، در
این دنیا به تفرقه و اختلاف افکنی بپردازند و همزیستی اجتماعی آنان به خطر بیفتد؛
خداوند متعال در آیه زیربا نام بردن از همه آئینها و باورها حتی مشرکان، همه آنان
را به قضاوت الهی حواله میکند:
«إِنَّ الَّذِينَ
آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ
أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى
كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (حجّ: 17): خدا ميان آنان كه ايمان آوردهاند و آنان كه كيش
يهود يا صابئان يا نصارى يا مجوس برگزيدهاند و آنان كه مشرك شدهاند، در روز قيامت
حكم مىكند. زيرا او بر هر كارى ناظر است.
« الْمُلْكُ
يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ * وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ
لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ» (حج: 56-57): فرمانروايى در آن روز از آنِ خداست. ميانشان حكم
مىكند. پس كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، در بهشتهاى پرنعمتند.
* و كسانى كه كفر ورزيدهاند و آيات ما را دروغ شمردهاند، برايشان عذابى است خواركنند.
iv.
6-4-
وحدت خاصّ مؤمنان با یکدیگر
قرآن
کریم، مؤمنان را از هر نژادی که باشند، برادر هم میداند و باید در میان این
برادران ایمانی به هنگامِ بروز اختلافات، آشتی و اصلاح برقرار گردد؛ چنان که
خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ
تُرْحَمُونَ» (حجرات: 10)؛ هر آينه مؤمنان برادرانند. ميان برادرانتان آشتى بيفكنيد
و از خدا بترسيد، باشد كه بر شما رحمت آرد.
بر همین اساس، توجّه به مؤلّفه «مهرورزی»، با
از بین یردنِ زمینههای کینه و ایجاد فضای اخوّت و برادری، از اقدامات و برنامههای
اساس گسترش اتّحاد و همدلی در میان مؤمنان است. یعنی با نهادینه کردن پایههای
محبّت برادرانه در میان تک تکِ مسلمانان، جامعه در مسیر مطلوب خود قرار گرفته و
اجتماعی ایمانی و یکپارچه شکل میگیرد.
v.
6-5-
رویکرد وحدتآمیز با اهل کتاب (تکیه بر مشترکات)
قرآن
کریم به مسلمانان دستور میدهد که به بهترین شیوه با آنها به مجادله برخیزند و با
بیانِ نقاط مشترک با آنها، وحدت اجتماعی را در کنار آنان حفظ نمایند؛ نباید در
برخورد با اهل کتاب، تنها بر مسائل اختلافی تکیه نمود!! باید برای وحدت دلها و
عدم تنازع و درگیری با آنان، به بهترین شیوه، مشترکات را پُررنگ و اساسی جلوه
نمود:
«وَلا تُجادِلُوا
أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ
وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلهُنا وَإِلهُكُمْ
واحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (عنکبوت: 46)؛ با اهل كتاب، جز به نيكوترين شيوهاى
مجادله مكنيد. مگر با آنها كه ستم پيشه كردند. و بگوييد: به آنچه بر ما نازل شده و
آنچه بر شما نازل شده است ايمان آوردهايم. و خداى ما و خداى شما يكى است و ما در برابر
او گردن نهادهايم.
vi.
6-6- حفظ
وحدت با وجود نشانههای آشکار شرک
خداوند
متعال در بخشی از داستان قوم بنیاسرائیل و حضرت موسی و هارون (علیهما السلام)، به
پرستش گوساله توسط بنیاسرائیل و حلیهگری «سامری» در این زمینه اشاره دارد. نکتهای
که در ضمن این بخش از داستان مهم است، سیاست وحدتساز هارون (علیه السلام) است؛ وی
با وجود اینکه به صورت آشکارا و بدیهی، شرک و بتپرستی قوم خود را مشاهده میکرد،
امّا به جای سیاستِ رویارویی و کشمکش با آنان، مجادله با بنیاسرائیل را به خاطر
ترس از تفرقه و از هم گسستگی میان آنها رها کرد و منتظر ماند تا موسی (علیه
السلام) به میان آنان باز گردد.
«وَلَقَدْ
قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ
الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي (90) قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ
عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى (91) قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ
رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92) أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي (93) قالَ يَا
بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ
بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)» (طه: 91 الی 94)؛ هارون نيز
پيش از اين به آنها گفته بود: اى قوم من، شما را به اين گوساله آزمودهاند. پروردگار
شما خداى رحمان است. از پى من بياييد و فرمانبردار من باشيد. (90) گفتند: ما همواره
به پرستش او مىنشينيم تا موسى به نزد ما باز گردد. (91) گفت: اى هارون، هنگامى كه
ديدى گمراه مىشوند، (92) چرا از پى من نيامدى؟ آيا تو نيز از فرمان من سرپيچى كرده
بودى؟ (93) گفت: اى پسر مادرم، چنگ به ريش و سر من مينداز. من ترسيدم كه بگويى: تو
ميان بنى اسرائيل جدايى افكندى، و گفتار مرا رعايت نكردى.
vii.
6-7- حفظ
وحدت؛ با وجود گوناگونیِ نژادها و رنگها
حقیقت
زندگی بشر بیانگر آن است که انسانها دارای گونهها و نژادهای متفاوتی هستند؛ ولی
آیا این تفاوت در نژادها، موجب تفرقه و اختلاف خواهد شد؟! قرآن کریم در این زمینه
میفرماید:
«يا أَيُّهَا
النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ
قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ
عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات: 13)؛اى مردم، ما شما را از نرى و مادهاى
بيافريديم. و شما را جماعتها و قبيلهها كرديم تا يكديگر را بشناسيد. هر آينه گرامىترين
شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست. خدا دانا و كاردان است.
بر اساسِ این آیه شریفه، وجودِ ملیّتها و
گونههای متفاوتِ جنسیتی، نژادی و زبانی، برای شناخت متقابل انسانها با یکدیگر
است و نباید دستمایهای برای ایجاد اختلاف و چنددستگی و به تبع آن، تنازع و درگیری
گردد؛ چرا که «معیار امّت واحد از نظر اسلام، وجود عقیده توحیدی است. اسلام به
جامعه جهانی یا حفظِ ملیتهای مختلف منوط است؛ نه حذف آنها» (صوفیآبادی، 1383:
109). این تنوّع و تکثّر، از نوع پلورالیستی نبوده؛ بلکه از نوعِ وحدت در عین کثرت
میباشد؛ یعنی جامعه باید در عین دارا بودنِ مشترکاتی که خود عاملِ انسجام در بین
افراد جامعه میشود، بر تنوّع و تکثّر فرهنگی تکیه کند؛ چرا که یکی از دلائلی که
اسلام با این وسعت، در سراسر دنیا گسترش یافته، توانایی بر سازگاری و همراهی با
دیگر فرهنگها بوده است (مک لولین، 1383: 72).
viii.
6-8-
وحدت؛ موجبِ ایجاد وحدت سیاسی در برابر دشمنان
وحدت و
یکپارچگی مؤمنان در رویارویی با دشمنان و در یک صفّ واحده، بدون تردید پیروزی
مؤمنان و شکستِ دشمنان را در پی خواهد داشت. خداوند متعال در این باره میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ
يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ»
(صفّ: 4)؛ترجمه: «خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او در صفّى، همانند
ديوارى كه اجزايش را با سُرب به هم پيوند داده باشند، مىجنگند.»
در خصوص وحدت سیاسی صفوف مؤمنین، برخی از
مفسرین اشاره به «بنیان مرصوص» کردهاند (مدرسی، 1419: ج15: ص343). قرآن کریم در
این آیه، دشمنان را به سیلاب ویرانگری تشبیه میکند که تنها با سدّ فولادین میتوان
آنها را مهار کرد. تعبیر به «بنیان مرصوص»، جالبترین تعبیری است که در این مورد
وجود دارد؛ زیرا در یک بنا یا سدّ عظیم، هر کدام از اجزاء نقشی ایفا میکند، ولی
این نقش در صورتی مؤثّر واقع میشود که هیچگونه فاصله و شکافی در میان آنها نباشد
و چنان متّحد گردند که گویی یک واحد بیش نیستند (مکارم شیرازی و دیگران، 1366: ج24:
66).
f.
7- خطرات
تفرقه و چنددستگی از نگاهِ قرآن کریم
اکنون
به خطرات و آسیبهایی که فرا روی تفرقه و اختلاف است و برخی آیات قرآنی بر آن
تأکید دارند اشاره میشود:
i.
7-1-
تفرقه: سیاست فرعونی و شیطانی
مستبدّان
در طول تاریخ، از اختلاف و تفرقه برای به استضعاف کشاندن انسانها استفاده کردهاند.
قرآن کریم آنگاه که از ظلم و ستم فرعون یاد میکند، عوامل آن را استبداد و استکبار
او و تلاش وی در ایجاد تفرقه میانِ مردم ارزیابی میکند
«إِنَّ فِرْعَوْنَ
عَلا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ
أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِينِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ»
(قصص: 4)؛ فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقهفرقه ساخت. فرقهاى را زبون
مىداشت و پسرانشان را مىكشت و زنانشان را زنده مىگذاشت كه او از تبهكاران بود.
از همین
رو هرجا که وحدت و همبستگی میانِ یک ملّت باشد، بهرهکشی و استثمار کمتر خواهد
بود؛ چرا که در آیه فوق، «فرعون از راه القای اختلاف و تفرقهافکنی، مردم را دسته
دسته کرد تا کلمه آنها متّفق نشود و یکدل و یک جهت نباشند و نتوانند بر او شورش
کرده و علیه او قیام کنند و امور را بر او دگرگون سازند؛ آن چنان که عادت همه ملوک
است که چون میخواهند قدرت خود را گسترش داده و سلطنت خود را تقویت کنند، این نقشه
را به کار میگیرند» (طباطبایی، 1417: ج16، ص9). حضرت علی (ع) نیز در نهجالبلاغه
(خطبه121)، تفرقه را از نیرنگهای شیطانی برمیشمرد.
ii.
7-2-
تفرقه: سیاست منافقین
تفرقهافکنی
و تلاش برای ایجاد شکاف میان مؤمنان، سیاست شومِ منافقان است؛ این بدطینتان در صدر
اسلام، مکانهای خاصی حتّی به نام مسجد، برای نقشهریزی جهت تفرقه بین صفوف مؤمنین
سازماندهی کرده بودند؛ چنان که خدای متعال میفرماید:
«وَالَّذِينَ
اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَكُفْراً وَتَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصاداً
لِمَنْ حارَبَاللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ
أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» (توبة: 107)؛
خدا شهادت مىدهد: آنهايى كه مسجدى مىسازند تا به مؤمنان زيان رسانند و ميانشان كفر
و تفرقه اندازند و تا براى كسانى كه مىخواهند با خدا و پيامبرش جنگ كنند كمينگاهى
باشد، آن گاه سوگند مىخورند كه ما را قصدى جز نيكوكارى نبوده است؛ و خداوند گواهی
میدهد که دروغ مىگويند.
iii.
7-3-
تفرقه: موجب شکست و ضعف
تنازع و
تفرقه، به مرور موجب فرسایش نیرویهای مادی و معنوی مسلمانان خواهد شد و با از
میان رفتنِ عظمت و شکوه آنان، دشمنان به تدریج بر آنان مسلّط خواهند شد:
«وَأَطِيعُوا
اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (انفال: 46)؛ از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با
يكديگر به نزاع برمخيزيد كه ناتوان شويد و مهابت و قوت شما برود. صبر پيشه گيريد كه
خدا همراه صابران است.
حضرت علی (ع) نیز بر عزّت و اقتدار را زاییده
اتحاد و وحدت دانسته و میفرماید: «امّتهای پیشین مادامی که با هم اتّحاد و وحدت
داشتند، در حال پیشرفت و شکوفایی بودند و به عزّت و اقتدار دست یافتند؛ و خلافت و
وراثت در زمین را به دست آوردند و رهبر و زمامدار جهان شدند» (نهجالبلاغه،
خطبه5).
iv.
7-4-
تفرقه؛ موجبِ دچار شدن به عذاب الهی
خداوند
متعال در آیه زیر، یکی از عوامل دچار شدن انسان به عذاب بزرگ روز جزا را تفرقه و
اختلاف، پس از روشن شدن حقایق و مسائل میداند؛ گروهی از اهل کتاب از یهود و
مسیحیان که دلائل روشنی از سوی پیامبران برای آنها ارائه گردید، اما باز اختلاف
کردند و دچار چنددستگی شدند؛ پس شایسته عذاب الهی شدند؛ چنان که خدای متعال میفرماید:
«وَلا تَكُونُوا
كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَأُولئِكَ
لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: 105)؛ همانند آن كسان مباشيد كه پس از آنكه آيات
روشن خدا بر آنها آشكار شد، پراكنده گشتند و با يكديگر اختلاف ورزيدند، البته براى
اينان عذابى بزرگ خواهد بود.
v.
7-5-
تفرقه؛ گونهای از عذاب الهی
تفرقه و
اختلاف، خود یک گونهای از عذاب الهی است؛ عذابی که خداوند متعال در آیه زیر آن را
همسان و در ردیف جنگ و نابودی قرار داده است:
«قُلْ
هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ
شِيَعاً وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ
يَفْقَهُونَ» (انعام: 65)؛ بگو: او قادر بر آن هست كه از فراز سرتان يا از زير پاهايتان
عذابى بر شما بفرستد، يا شما را گروه گروه درهم افكند و خشم و كين گروهى را به گروه
ديگر بچشاند. بنگر كه آيات را چگونه گوناگون بيان مىكنيم. باشد كه به فهم دريابند.
vi.
7-6-
تفرقه؛ برنامه و عادت مشرکان
از
دیدگاهِ قرآن کریم، تفرقه و دامن زدن به
اختلافات، از اخلاق و منش مشرکان است که خداوند متعال، مسلمانان را از چنین امری برحذر
میدارد:
«...
وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (31) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكانُوا
شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (روم: 31-32) .... و از مشركان مباشيد. (31) از آنان مباشيد كه
دين خود را پارهپاره كردند و فرقهفرقه شدند و هر فرقهاى به هر چه داشت دلخوش بود.
g.
نتیجه
قرآن
کریم در آیات متعددی، همواره بر اصل همبستگی و وحدت تکیه داشته است و تلاش نموده
تا با تعابیر مختلفی، همگرایی و همدلی را در میان مؤمنان تقویت نماید. اصطلاحات و
واژگانی همچون «أمة واحدة»، «فألّف بین قلوبکم»، «لا تفرّقوا»، «لا تنازعوا»،
«شیعاً»، «اختلفوا» و ... که در آیات مختلف قرآن کریم آمده است، همگی حاوی هشدارها
و دستوراتی در مسیر تحقّقِ وحدت و یکپارچگی است. بر همین اساس، وحدت و همدلی
اسلامی، به مثابه اصلی قاطع و ضروری در همه زمانها محسوب میشود و از مفاهیمی است
که مورد توجّه و تأکیدِ کلام وحی بوده و قوام و دوام جامعه، بدان وابسته است. از
برکات و آثارِ انسجام و اتّحاد اسلامی در کلام وحی، میتوان به رسیدن به آرامش و
آسایش (آلعمران: 103؛ أنعام: 65)، برچیده شدنِ زمینه سلطه بیگانگان و استعمارگران
(قصص: 4) و افزایش قدرت و هیمنه مؤمنان (أنفال: 46) اشاره نمود. یک جامعه مطلوب و
آرمانی از نگاهِ قرآن کریم، جامعهای است که تمام اعضای آن علاوه بر محور توحیدی
(کلمة التوحید)، پیوند اخوّت یا یکدیگر دارند (توحید الکلمة) و مکلّف هستند آن را
استوار نگه دارند تا خدای متعال نیز زمینههای الفت و وحدت و همدلی دلها را
پایدار سازد و بدین سان، پایههای تفاهم اجتماعی جامعه اسلامی محکم گردد. خطراتِ
تفرقه نیز در قرآن کریم برشمرده شده است؛ از جمله اینکه چنین امری، سیاست مشرکان و
منافقان است و ضمن تضعیف مؤمنان، آسیبپذیری آنان را در برابر دشمنان افزایش خواهد
داد.
h.
منابع
قرآن کریم.
نهجالبلاغه
(1414)؛ شرح: صبحی صالح، چ3، قم: دارالهجره.
ایرانی،
مصیب، «استراتژی وحدت ملی و انسجام اسلامی با توجه به دیدگاه امام خمینی(ره)»،
فصلنامه اندیشه تقریب، سال پنجم، شماره هجدهم، 1388ش.
پورفرد،
مسعود (پاییز1392)؛ «وحدت و همبستگی سیاسی از منظر قرآن»، سیاست متعالیه، سال اول،
ش2، صص 29-49.
تاجیک،
محمد رضا (1379)؛ «میزگرد وفاق اجتماعی2»، فصلنامه مطالعات ملی، ش2و3.
تهانوی،
محمدعلی (1996)؛ موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم، بیروت: مکتبة لبنان
ناشرون.
جوادی
آملی، عبدالله (1388)؛ روابط بینالملل در اسلام، قم: مرکز نشر إسراء.
خمینی، روحالله،
صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1368ش.
دهخدا، علیاکبر
(1339)؛ لغتنامه، تهران: دانشگاه تهران.
شاهرخی،
سیدعلاءالدین (زمستان1390)؛ «راهبرد پیامبر اعظم در فرهنگ سازی وحدت اسلامی»،
اندیشه تقریب، سال هشتم، ش29، صص 17-32.
صوفیآبادی،
محمود (1383)؛ اسلام، جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن، مجله اندیشه صادق، ش16 تا
19.
طباطبایی،
محمدحسین (1417ق)؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم: جامعه مدّرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل
بن حسن (1374)؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
فضل الله،
سیدمحمد حسین (1419ق)؛ تفسیرٌ من وحی القرآن، الملاک للطباعة والنشر.
قاسمی، علی
اصغر؛ ابراهیمآبادی، غلامرضا (1390)؛ «نسبت هویت ملی و وحدت ملی در ایران»،
فصلنامه راهبرد، ش59.
قطب، سید
(1412ق)؛ فی ظلال القرآن، ط17، بیروت- القاهرة: دارالشروق.
مدرسی،
سیدمحمد تقی (1419ق)؛ من هدی القرآن، تهران: دار محبّی الحسین.
مکارم
شیرازی، ناصر؛ و دیگران (1366)؛ تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
مک لولین،
شون (1383)؛ دین، مراسم مذهبی و فرهنگ، ترجمه: افسانه نجاریان، اهواز: نشر رش.
[1]. در این زمینه به عنوان مثال باید به عنصر سرزمین و محدوده
جغرافیایی اشاره نمود. تأکید بر این عنصر، گاهی موجب ناسیونالیسم خواهد شد که ممکن
است در ایجاد تفرقه و نزاع میان مسلمانان و تجزیه سرزمینهای اسلامی، مؤثر باشد
(نک به: خلیجی اسکویی و ارسطو، 1388)؛ از همین رو جمعِ میان ملیگرایی و فراملیگرایی
(وحدت اسلامی) مشکل خواهد بود.