تفسير ترتيبى

پدیدآورسیدحبیب دشتی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 8

تاریخ انتشار1390/08/27

منبع مقاله

share 2537 بازدید

تفسير / تفسير ترتيبى: تفسير قرآن به ترتيب مصحف يا ترتيب نزول

شيوه رايج در تفسير قرآن از عهد تدوين تفسير تاكنون تفسير قرآن به ترتيب مصحف و تدوين قرآن، يعنى از سوره فاتحه تا سوره ناس، آيه به آيه و سوره به سوره، بوده است. به اين شيوه از تفسير تفسير ترتيبى گويند. نزديك به همه تفاسير پيشين، به جز پاره اى احكام القرآن هاى شيعى، به همين شيوه به تفسير پرداخته اند.
از تفسير ترتيبى با عناوين ديگرى نيز ياد شده است؛ شهيد صدر از آن با عنوان «تفسير تجزيئى» ياد كرده است. در مقابل آن نيز بر تفسير موضوعى عنوان «تفسير توحيدى» اطلاق كرده است. مراد از تفسير تجزيئى آن است كه مفسر آيات قرآن را با همان ترتيب پيوسته اى كه در مصحف شريف آمده اند تفسير كند. در تفسير تجزيئى مفسر با تجزيه آيه به چند جمله به تفسير كلمه به كلمه و جمله به جمله آن مى پردازد؛ اما در مقابل، در تفسير توحيدى (موضوعى) مفسر همه آيات مربوط به موضوعى اعتقادى، اجتماعى، معرفتى يا ... را گردآورى كرده، آن ها را به عنوان يك واحد و يك كل در نظر گرفته، حقايق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج مى كند.[1] بعضى ديگر عنوان «تفسير تحليلى» را به جاى تفسير ترتيبى به كار برده اند، چرا كه مفسر در تفسير هر آيه اى درنگ كرده، به تحليل مبسوط و گسترده آن مى پردازد و در ضمن آن درباره موضوعات و مباحث مختلف در حوزه هاى اعتقادى، لغوى، ادبى، بلاغى، اخلاقى، احكام و ... بحث مى كند.[2]
عنوان ديگرى كه گاه در معناى تفسير ترتيبى به كار رفته «تفسير موضعى» است، در برابر تفسير موضوعى. راز اين نامگذارى نيز آن است كه مفسر در كنار آيه يا سوره اى و در موضعى خاص درنگ مى كند و پيش از كامل شدن تفسير آن بخش به تفسير آيات ديگر نمى پردازد، برخلاف تفسير موضوعى كه موضوعى خاص را در نظر مى گيرد و براى دستيابى به ديدگاه قرآن درباره آن موضوع
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 217
همه آيات مرتبط را در سراسر قرآن بررسى مى كند، بدون آنكه در موضعى خاص از قرآن توقف كند.[3]
نخستين تفسير ترتيبى پيوسته قرآن به گفته معرفت، معانى القرآن فراء بوده است، در حالى كه تفاسير پيش از آن ناپيوسته بوده و تنها به تفسير آيات مبهم و مشكل مى پرداخته اند[4]، با اين حال اطلاق عنوان تفسير ترتيبى بر شيوه رايج در تفسير قرآن همزمان با طرح ضرورت تفسير موضوعى در دوره معاصر براى پاسخگويى قرآن به نيازهاى عصر بوده است (=> تفسير موضوعى)، بنابراين تفسير ترتيبى هنگامى كه در برابر تفسير موضوعى به كار مى رود مفهومى فراتر از تفسير آيه به آيه و سوره به سوره قرآن از فاتحة الكتاب تا آخرين سوره دارد، و داراى اقسامى است:

اقسام تفسير ترتيبى

1. تفسير كامل و پيوسته قرآن:

اين قسم تفسير ترتيبى كه از اقسام ديگر آن رايج تر است مشتمل بر تفسير همه آيات و سوره ها به ترتيب مصحف است و از نظر حجم و كميّت به 4 دسته قسمت مى شود: أ. تفاسير مختصر؛ مانند تفسير الجلالين و تفسير القرآن الكريم شُبّر؛ ب. تفاسير متوسط؛ مانند: الكشاف زمخشرى، جوامع الجامع طبرسى و انوار التنزيل بيضاوى؛ ج. تفاسير مبسوط، مانند تفسير المحرر الوجيز ابن عطيه و تفسير القرآن العظيم ابن كثير؛ د. تفاسير بسيار مبسوط، مانند جامع البيان طبرى، مجمع البيان طبرسى و التفسير الكبير (مفاتيح الغيب) فخر رازى.[5]

2. تفسير ترتيبى ناپيوسته:

در اين نوع، آياتى برگزيده از قرآن كريم به ترتيب ذكر آن ها در هر سوره و نيز به ترتيب سوره ها تفسير مى شوند. نمونه اى از اين نوع تفسير ترتيبى احكام القرآن هاى فقهاى اهل تسنن اند كه آيات فقهى قرآن را به ترتيب سوره ها تفسير كرده اند؛ نيز برخى معانى القرآن ها مانند معانى القرآن اخفش و اعراب القرآن ها همچون اعراب القرآن ابن خالويه، ابوالبقاء عكبرى و مكى بن ابى طالب قيسى در اين دسته جاى مى گيرند.

3. تفسير غير كامل:

در اين تفاسير كه مشتمل بر چند جزء يا چند سوره اند، مفسر به تفسير ترتيبى قرآن از آغاز مصحف دست زده و به علل گوناگون آن را به پايان نرسانده است. نمونه اى مشهور از اين دسته تفسير المنار است كه از آغاز آن تا آيه 126 سوره نساء درس هاى تفسيرى عبده و به قلم شاگردش رشيد رضاست[6] و ادامه آن را تا آيه 53 سوره يوسف به همان سبك عبده، رشيدرضا تفسير كرده است. تفسير پرتوى از قرآن سيد محمود طالقانى مشتمل بر
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 218
تفسير آغاز قرآن تا آيه 28 نساء و تفسير جزء 30 قرآن مجموعاً در 6 جلد[7] و نيز تفسير نوين محمدتقى شريعتى مشتمل بر جزء آخر قرآن، ديگر نمونه هاى مشهور اين دسته اند.[8]

4. تفسير يك سوره از قرآن:

گاه مفسر يك سوره از قرآن را به دليل اشتمال آن سوره بر موضوعى اخلاقى، اعتقادى، اجتماعى و... انتخاب كرده، به تفسير آن مى پردازد. اين گونه تفسير در دوره معاصر، با هدف خاص تربيتى ـ هدايتى و با توجه به نيازهاى فرهنگى جامعه اسلامى رواج فراوانى يافته و با استقبال فراوانى روبه رو شده است.

5. تفسير قرآن به ترتيب نزول:

تفسير به ترتيب نزول يكى از قابل توجه ترين گونه هاى تفسير ترتيبى مطرح در دوره معاصر است. مفسران درباره روا بودن چنين تفسيرى اختلاف نظر دارند. بيشتر مفسران آن را جايز دانسته و بعضى بر ضرورت و اهميت آن تأكيد كرده اند[9] و تا حدودى با استقبال هم روبه رو شده است. تفسير قرآن به ترتيب نزول ممكن است به دو شيوه انجام گيرد: أ. شيوه اى كه با تفسير موضوعى قابل جمع است و در حوزه آن قرار مى گيرد؛ به اين صورت كه مفسرى كه در پى بررسى يكى از موضوعات قرآنى است، ابتدا آيات مشتمل بر آن موضوع را كه غالباً كليدواژه اى مشترك دارند، از قرآن استخراج كرده، به ترتيب نزول مرتب مى كند و سپس به تفسير آن ها مى پردازد. در مكتب تفسير ادبى معاصر بر اين شيوه از تفسير موضوعى بر اساس ترتيب نزول تأكيد شده است[10]؛ براى نمونه محمد احمد خلف الله در الفن القصصى بعضى از قصه هاى قرآن را بر اساس ترتيب نزول تحليل كرده است[11]؛ نيز سيد قطب در كتاب مشاهد القيامه آياتى را كه صحنه هاى قيامت را به تصوير كشيده اند به ترتيب نزول تنظيم و تحليل كرده است.[12] ب. تفسيرى كامل از قرآن به ترتيب نزول سوره ها؛ مانند تفسير بيان المعانى على حَسَبِ ترتيبِ النزول از عبدالقادر ملاحويش آل غازى (تأليف در 1355 ق.). وى با پرثمر شمردن تفسير بر اساس ترتيب نزول، اين روش را به اميرمؤمنان، على(عليه السلام) نسبت داده است.[13] نمونه ديگر التفسير الحديث از محمد عزت دروزه (تأليف در 1380 ق.) است كه تفسير خود را از سوره حمد آغاز كرده و با تفسير سوره نصر به پايان برده است. پا به پاى وحى از مهدى بازرگان نمونه ديگر از اين نوع تفسير است.[14]
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 219
در اين قسم تفسير، مفسر با استناد به روايات ترتيب نزول[15] و با تلفيقى از اجتهاد خودش (مانند تفسير دروزه) سوره ها را مرتب كرده، به تفسير آن ها مى پردازد. اين گونه تفسير بر اساس اين باور است كه ترتيب كنونى سور و آيات برخلاف ترتيب نزول آن هاست و بدين سبب بسيارى از مفاهيم قرآنى همچنان در پرده ابهام مانده است، در حالى كه اگر ترتيب نزول در تفسير رعايت مى شد، احتمالا برخى نارسايى ها در فهم مفاهيم قرآن وجود نمى داشت. با وجود تأكيدهاى فراوان طرفداران تفسير به ترتيب نزول، معرفت معتقد است رعايت ترتيب نزول در تفسير هيچ گونه پيوندى با فهم معانى آيات قرآن ندارد و تنها آگاهى به مكى يا مدنى بودن سوره و به نزول آن در اوايل يا اواخر بعثت و مكان نزول آن در فهم آيات هر سوره مؤثر است نه بيش از آن. وى همچنين اين روش تفسير را تكلفى بى حاصل دانسته، معتقد است تفسيرهاى ترتيب نزولى دستاورد نوى ندارند.[16] در مقابل، طرفداران تفسير به ترتيب نزول از ضرورت اين سبك تفسير و فوايد بسيار آن دفاع كرده اند.[17]
تفسير قرآن به ترتيب نزول متوقف بر آگاهى از ترتيب نزول آيات و سوره هاست. اين آگاهى معمولا از طريق روايات به ويژه روايات ترتيب نزول و اسباب نزول حاصل مى شود. سيوطى 5 روايت ترتيب نزول سوره ها را نقل كرده[18] و بعضى تعداد اين روايات را 18 روايت دانسته اند كه در بعضى از آن ها تنها به اولين و آخرين سوره قرآن اشاره شده است.[19] در دوره معاصر بعضى خاورشناسان و به تبع آن ها بعضى دانشمندان مسلمان چون اعتماد السلطنه و مهدى بازرگان با كنار نهادن روايات به نوعى اجتهاد در زمان شناسى نزول سوره هاى قرآن روى آورده و با در نظر گرفتن معيارى لفظى و معنايى به تعيين زمان نزول هر سوره پرداخته اند.[20] اين ترتيب نزول اجتهادى كه با ترتيب نزول مستفاد از روايات اختلاف فاحشى دارد، به دليل اعمال ذوق نوعاً فاقد اعتبار است؛ اما بعضى ديگر از مفسران معاصر همچون دروزه در التفسير الحديث با تلفيق دو منبع اجتهاد و روايات راه ميانه اى پيموده است. وى با بهره گيرى از روايات ترتيب نزول، اسباب نزول و سيره نبوى مضمون آيات شريفه را نيز محور قرار داده و با تكيه بر اجتهاد شخصى به زمان شناسى نزول سوره ها پرداخته است. نتيجه شيوه وى در ترتيب سوره هاى مدنى اثر آشكارى داشته و به ترتيبى متفاوت با ترتيب روايات دست يافته است؛ اما در مورد سوره هاى مكى بر اثر عدم ثبت دقيق حوادث رسالت پيامبر در دوره قبل از
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 8، صفحه 220
هجرت، نتيجه اجتهاد وى با ترتيب روايات تفاوتى ندارد.

منابع

الاتقان، السيوطى (م. 911 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1407 ق؛ بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات، (پايان نامه)، جعفر نكونام، دانشگاه تربيت مدرس، 1373 ش؛ بيان المعانى، سيد عبدالقادر ملاحويش، دمشق، مطبعة الترقى، 1384 ق؛ تفسير المنار، رشيد رضا (م. 1354 ق.)، قاهرة، دارالمنار، 1373 ق؛ التفسير الموضوعى بين النظرية والتطبيق، صلاح عبدالفلاح الخالدى، اردن، دارالنفائس، 1418 ق؛ تفسير و تفاسير جديد، بهاء الدين خرمشاهى، تهران، انتشارات كيهان، 1364 ش؛ التفسير نشأته، امين الخولى، بيروت، دارالكتاب اللبنانى، 1982 م؛ تفسير و مفسران، معرفت، قم، التمهيد، 1373 ش؛ درآمدى بر تاريخ گذارى قرآن، جعفر نكونام، تهران، هستى نما، 1380 ش؛ الفن القصصى، محمد احمد خلف الله، به كوشش خليل عبدالكريم، الانتشار العربى، 1999 م؛ المدرسة القرآنيه، محمد باقر الصدر، به كوشش لجنة التحقيق، مركز الابحاث والدراسات، 1421 ق؛ مشاهد القيامه، سيد قطب (م. 1386 ق.)، بيروت، دارالشروق، 1415 ق؛ المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد محمد على ايازى، تهران، وزارت ارشاد، 1414 ق؛ مناهج تجديد فى النحو والبلاغه، امين الخولى، دارالمعرفة، 1961 م.
سيد حبيب دشتى



[1]. المدرسة القرآنيه، ص 20 - 25، نيز نك: التفسير الموضوعى، ص 41.
[2]. التفسير الموضوعى، ص 27 - 28.
[3]. التفسير الموضوعى، ص 40 - 41.
[4]. تفسير و مفسران، ج 2، ص 11.
[5]. نك: التفسير الموضوعى، ص 27.
[6]. نك: تفسير المنار، ج 1، ص 14 - 15.
[7]. نك: المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 192 - 193.
[8]. نك: تفسير و تفاسير جديد، ص 151 - 161.
[9]. ن. ك: تفسير و مفسران، ص 519.
[10]. نك: مناهج تجديد، ص 305 - 307؛ التفسير نشأته، ص 80 - 84.
[11]. نك: الفن القصصى، ص 32.
[12]. نك: مشاهد القيامه، ص 58 - 265.
[13]. نك: بيان المعانى، ج 1، ص 4.
[14]. براى نقد اين تفسير نك: تفسير و مفسران، ج 2، ص 521 - 525.
[15]. نك: الاتقان، ج 1، ص 21 - 35.
[16]. تفسير و مفسران، ج 2، ص 521 - 525.
[17]. بيان المعانى، ج 1، ص 4؛ درآمدى بر تاريخ گذارى قرآن، ص 2 - 8.
[18]. ر. ك: الاتقان، ج 1، ص 17 - 21.
[19]. ر. ك: بررسى ترتيب نزول قرآن، ص 251 ـ 262.
[20]. همان، ص 100 - 105.

مقالات مشابه

نگرشی بر «التفسیر الحدیث»

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهسیدابراهیم سجادی

نقدی بر فواید تفسیر ترتیب نزولی

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهسیدمحمدعلی ایازی

رويكردي نو در تفسير بر اساس ترتيب نزول

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور