طمع

پدیدآورحسین دانش

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 1176 بازدید
طمع

حسين دانش

كلمات كليدي :

قرآن، طمع، حرص، زياده طلبي، بخل
"طمع" در لغت تمايل نفس به چيزى از روى آرزوى شديد و آزمندى است.[1] و در اصطلاح قرآنی توقع داشتن و حریص بودن در اموال و زندگی مردم است.[2]

طمع در آیات قرآن

پرهیز از طمع:

«لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ » (88/حجر)
«(بنا بر اين) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى) كه به گروه‏هايى از آنها (كفار) داديم ميفكن، و بخاطر آنچه آنها دارند غمگين مباش و بال و پر خود را براى مؤمنين فرود آر »
آیه مذکور دستور مهمی به پيامبر (ص) مى‏دهد، میفرماید هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى كه به گروه‏هايى از كفار داده‏ايم ميفكن اين نعمتهاى مادى نه پايدارند، نه خالى از درد سر، حتى در بهترين حالاتش نگاهدارى آن سخت مشكل است، بنا بر اين چيزى نيست كه چشم تو را به سوى خود جلب كند و در برابر آن موهبت بزرگ معنوى (قرآن) كه خدا به تو داده است، قابل اهميت باشد، سپس اضافه مى‏كند، هرگز به خاطر اين مال و ثروت و نعمتهاى مادى كه در دست آنهاست، غمگين مباش، در حقيقت دستور اول راجع به چشم ندوختن به نعمتهاى مادى است، و دستور دوم درباره غم نخوردن در برابر محروميت از آن است.[3]
عوامل طمع شیطان به فریب انسان ‏
« اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً » (64/اسراء)
«هر كدام از آنها را مى‏توانى با صداى خودت تحريك كن، و لشكر سواره و پياده‏ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى، و آنها را با وعده‏ها سرگرم كن ولى شيطان جز فريب و دروغ وعده‏اى نمى‏دهد.»
جالب اينكه قرآن در آيه فوق به چهار بخش مهم و اصولى از اين وسائل، اشاره مى‏كند و به انسانها مى‏گويد كه از چهار طرف مراقب خويش باشند:

الف. برنامه‏هاى تبليغاتى:

جمله «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ » كه بعضى از مفسران آن را تنها به معنى نغمه‏هاى هوس‏انگيز موسيقى و خوانندگى تفسير كرده‏اند معنى وسيعى دارد كه هر گونه تبليغات گمراه كننده را كه در آن از وسائل صوتى و سمعى استفاده مى‏شود شامل مى‏گردد. به اين ترتيب نخستين برنامه شيطان، استفاده از اين وسائل است. اين مساله مخصوصا در دنياى امروز كه دنياى فرستنده‏هاى راديويى و دنياى تبليغات گسترده سمعى و بصرى است، از هر زمانى روشنتر و آشكارتر است، چرا كه شياطين و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر اين وسيله مؤثر تكيه دارند، و بخش عظيمى از سرمايه‏هاى خود را در اين راه مصرف مى‏كنند، تا بندگان خدا را استعمار كنند و از راه حق كه راه آزادى و استقلال و ايمان و تقوى است منحرف سازند و به صورت بردگانى بى اراده و ناتوان درآورند.

ب. استفاده از نيروى نظامى:

اين منحصر به عصر و زمان ما نيست كه شياطين براى يافتن منطقه‏هاى نفوذ به قدرت نظامى متوسل مى‏شوند، هميشه بازوى نظامى يكى از بازوهاى مهم و خطرناك همه جباران و ستمگران جهان بوده است.  

ج. برنامه‏هاى اقتصادى و ظاهرا انسانى:

يكى ديگر از وسائل مؤثر نفوذ شيطان از طريق شركت در اموال و نفوس است، باز در اينجا مى‏بينيم بعضى از مفسران شركت در اموال را منحصرا به معنى "ربا"، و شركت در اولاد را فقط به معنى فرزندان نامشروع دانسته‏اند در حالى كه اين دو كلمه معنى بسيار وسيعترى دارد كه همه اموال حرام و فرزندان نامشروع و غير آن را شامل مى‏شود.
مثلا در عصر و زمان خود مى‏بينيم كه شياطين جهانخوار، مرتبا پيشنهاد سرمايه‏گذارى و تاسيس شركتها و ايجاد انواع كارخانه‏ها و مراكز توليدى در كشورهاى ضعيف مى‏كنند، و زير پوشش اين شركتها انواع فعاليتهاى خطرناك و مضر را انجام مى‏دهند، جاسوسهاى خود را به نام كارشناس فنى يا مشاور اقتصادى و مهندس و تكنيسين به اين كشورها اعزام مى‏دارند، و با لطائف الحيل آخرين رمق آنها را ميمكند و از رشد و نمو و استقلال اقتصادى آنها جلوگيرى مى‏كنند.
د. برنامه‏هاى مخرب روانى:
استفاده از وعده‏هاى مغرور كننده و انواع فريبها و نيرنگها يكى ديگر از برنامه‏هاى شيطانها است، آنها روانشناسان و روانكاوان ماهرى را براى اغفال و فريب مردم ساده‏دل و حتى هوشيار تربيت كرده‏اند، گاهى به نام اينكه دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است، و يا اينكه در آينده نزديكى در رديف اولين كشورهاى متمدن و پيشرو قرار خواهند گرفت، و يا اينكه نسل آنها نسل نمونه و بى‏نظيرى است كه مى‏تواند در پرتو برنامه‏هاى آنان به اوج عظمت برسد و امثال اين خيالات و پندارها، آنها را سرگرم مى‏سازند كه همه در جمله "و عدهم" خلاصه مى‏شود!                       
و گاهى به عكس از طريق تحقير و تضعيف روحيه و اينكه آنها هرگز توانايى مبارزه با قدرتهاى عظيم جهانى را ندارند و ميان تمدنشان با تمدن كشورهاى پيشرفته صدها سال فاصله است آنان را از هر گونه تلاش و كوششى باز مى‏دارند.[4]

حرص و طمع از اوصاف یهود 

« وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‏ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ » (96/بقره)
«آنها را حريصترين مردم حتى حريصتر از مشركان بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند در حالى كه اين عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بينا است »
از تاريخ زندگى يهود- علاوه بر آيات مختلف قرآن مجيد- چنين بر مى‏آيد كه آنها خود را يك نژاد برتر مى‏دانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانيتند، بهشت به خاطر آنها آفريده شده!، و آتش جهنم با آنها چندان كارى ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاص او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! اين خود خواهى ابلهانه در آيات مختلفى از قرآن كه سخن از يهود مى‏گويد منعكس است. 
در آيه 18 سوره مائده مى‏خوانيم:
« نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ و احبائه »
«ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستيم.»
و در آيه 111 سوره بقره مى‏خوانيم:
« وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‏ »
«آنها گفتند كسى در بهشت داخل نمى‏شود مگر اينكه يهودى يا نصرانى باشد.»
و در آيه 80 سوره بقره مى‏خوانيم:
« وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً »
«آتش دوزخ جز چند روزى به ما اصابت نخواهد كرد.»
اين پندارهاى موهوم از يك سو آنها را به ظلم و جنايت و گناه و طغيان دعوت مى‏كرد، و از سوى ديگر به كبر و خودپسندى و خود برتربينى.
آيه مورد بحث از حرص شديد آنها به ماديات چنين سخن مى‏گويد:"تو آنها را حريصترين مردم بر زندگى مى‏بينى" حتى حريصتر از مشركان در اندوختن مال و ثروت، حريص در قبضه كردن دنيا، حريص در انحصارطلبى، آنها حتى از مشركان كه طبعا مى‏بايست در جمع‏آورى اموال از همه حريصتر باشند و از هر راه بدست آورند باكى نداشته باشند حريصترند. آن چنان علاقه به دنيا دارند كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند. براى جمع ثروت بيشتر يا به خاطر ترس از مجازات! آرى هر يك تمناى عمر هزار ساله دارد" ولى اين عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و اگر گمان كنند كه خداوند از اعمالشان آگاه نيست، اشتباه مى‏كنند "خداوند نسبت به اعمال آنها بصير و بينا است" (وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ).[5]

آثار شوم حرص و طمع در زندگى فردى و اجتماعى بشر

1.   حرص انسان را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مىسازد؛
2.   حريص هرگز سير نمى شود و به همين دليل اگر مالك تمام دنيا گردد باز فقير است؛
3.   حريص همچون فقيران زندگى مى كند و همچون فقيران مى ميرد، ولى همچون اغنيا در قيامت محاسبه مى شود؛
4.   حرص انسان را به هلاكت مىافكند، زيرا شخص حريص به خاطر دلباختگى به دنيا خطراتى را كه در اطراف او وجود دارد نمى بيند و با عجله و شتاب به پيش مى تازد؛
5.   حرص آبروى انسان را مىريزد و ارزش او را در نظرها پايين مىآورد، چرا كه شخص حريص براى رسيدن به مقصود خود حتّى ملاحظات اجتماعى را كنار مى گذارد و همچون اسيرى كه زنجير به گردن او افكنده باشند به اين سو و آن سو كشيده مى شود؛
6.   طمع، انسان را آلوده به انواع گناهان مانند: دروغ، خيانت، ظلم و غصب حقوق ديگران مىكند، چرا كه اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعايت كند به مقصودش نمىرسد؛
7.   حرص، انسان را از خدا دور مىسازد، در نظر بندگان خدا كوچك مىكند، آرامش را از او سلب مىنمايد و زندگى توأم با ناراحتى و شكنجه براى او به بار مىآورد؛
8.   حريص اموالى را مىاندوزد كه زحمت و مسؤوليّتش از آن اوست و سود و استفادهاش از آن ديگران؛
9.   طمع نتيجه سوء ظنّ به خداست و محصولش تشديد اين سوء ظنّ مى باشد.[6]
همين معنى به صورت ديگرى در فرمان مالك اشتر در نهج البلاغه آمده است آنجا كه امام(ع) مالك اشتر را از مشورت با بخيلان و افراد ترسو و حريصان برحذر
مىدارد، سپس مىافزايد:
« اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ » 
«بخل و ترس و حرص، غرايز مختلفى هستند كه يك ريشه دارند و آن سوء ظنّ به خداست!»[7]
كسى كه حسن ظنّ به پروردگار و قدرت او نسبت به انجام وعده هايى كه درباره تأمين رزق و روزى بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز براى جمع آورى اموال حرص نمى زند.

نتيجه نهايى

از مجموع آيات فوق و تفسيرى كه بر آنها ذكر شد چنين نتيجه مىگيريم كه مسئله حرص و طمع و دنياپرستى و دلباختگى و دلدادگى نسبت به مواهب مادّى از ديدگاه قرآن بسيار خطرناك و نكوهيده و مايه انواع شرّ و فساد است.

پی نوشت ها:

[1] . راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دمشق‏، ناشر دارالعلم الدار الشاميةتحقيق، صفوان عدنان داودى‏، چاپ 1412 ق، چاپ اول‏، ماده طمع
[2] . علامه طباطبائى، محمد حسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سيد محمد باقر، قم‏، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، چاپ1374 ش، چاپ پنجم، ج‏1، ص 344
[3] . مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ تهران، ‏سال چاپ 1374 ش، ‏چاپ اول، ج‏11، ص 131
[4] . مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، ناشر دار الكتب الإسلامية، چاپ 1374 ش، ‏چاپ اول، ج‏12 ص 184
[5] 0 علامه طباطبائى، محمد حسین؛ ترجمه موسوى همدانى، سيد محمد باقر، قم‏، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، سال چاپ1374 ش، چاپ پنجم، ج‏1 ص 342 - مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ تهران، ‏سال چاپ 1374 ش، ‏چاپ اول،ج‏1 ص 354
[6] . مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، ناشر مدرسه امام علی بن ابی طالب، سال 1384، چاپ سوم، ج2 ، ص98
[7] . نهج البلاغه، صبحی الصالح؛ تهران، ناشر دارالاسوه للطباعه والنشر، چاپ3، سال 1421ه.ق، نامه 53.

مقالات مشابه

سفارش‌های اخلاقی در کلیات سعدی با رویکرد به قرآن و نهج البلاغه

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهرضا موسیابادی, بتول فخر اسلام

مطالعه سبك شناختي واژه هاي گناه در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدمهدی مسبوق, رسول فتحی مظفری

سالم سازي جامعه از انحرافات اخلاقي در قصص قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمحمد حسین مردانی نوکنده

سرگرمي و لهو در قرآن كريم

نام نشریهشیعه شناسی

نام نویسندهسیدحسین شرف‌الدین

سالم‌سازی جامعه از آلودگی‌های اخلاقی در حکایات قرآن

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمد حسین مردانی نوکنده

بررسی تطبیقی عصبیت مذموم در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهعلی ‏احمد‌ناصح, نگین علیزاده, محمد جواد حق پرست