مشيت الهي

پدیدآورمحمد مؤذنی

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 1535 بازدید
مشيت الهي

محمد مؤذني

كلمات كليدي :

قرآن، مشيت، علم، قدرت، مشيت تكويني و تشريعي، مشيت بندگان
"مشیت" از مادهی "شیء" مصدر "شاء، یشاء" است که در لغت از آن به اراده تعبیر شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی چیزی تا حدّی که به طلب آن چیز منجر شود. از آنجا که این لفظ در نزد متکلمین از الفاظ مشترک بین خدا و خلق میباشد، راغب آن را به معنی "ایجاد کردن شیء" و "اصابت کردن" معنا نموده با این تفصیل که مشیت در مورد خدا به معنی ایجاد و وجود شیء است و در صورتی که برای انسانها استعمال گردد، به معنی اصابت میباشد.[1]
لازم به ذکر است که قرآن از مشیت الهی با تعابیری از قبیل "شاء" و "أراد" و مشتقات آن دو یاد نموده که مادهی "شاء" 227 بار و مادهی "اراده" 147بار در قرآن به کار رفته است. این کثرت کاربرد نشانی از اهمیت ویژهی این موضوع از دیدگاه توحیدی اسلام میباشد.

مشیت خدا از منظر قرآن

یکی از صفات کمال خداوند که گاه به صورت ضمنی و گاه با صراحت، در قرآن مطرح شده و در طول تاریخ نیز یکی از جنجالیترین مباحث کلامی و تفسیری را به خود اختصاص داده،[2] مسئلهی مشیت خداوند است. در قرآن، آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است[3] که همهی اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده و انسان را فاقد هیچگونه اختیاری نشان میدهند:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ
مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِكَ الْخَیرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَی‏ءٍ قَدیر»[4]
«بگو: بار خدایا، تویى دارنده مُلك. به هر كه بخواهى مُلك مى‏دهى
و از هر كه بخواهى مُلك مى‏ستانى. هر كس را كه بخواهى
عزت مى‏دهى و هر كس را كه بخواهى ذلت مى‏دهى؛
همهی نیكیها به دست توست و تو بر هر كارى توانایى.»‏
اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب اختیار معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود میداند و لذا برای انسان مسئولیتهایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:
«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیكْفُرْ إِنَّا
أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها ...»[5]
«بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر كه بخواهد ایمان بیاورد
و هر كه بخواهد كافر شود. ما براى كافران آتشى كه لهیب آن
همه را دربرمى‏گیرد، آماده كرده‏ایم...»‏
جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایرهی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این شرک بوده و با توحید افعالی خداوند در تعارض است.[6] و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجهای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس امر بینالامرین تدوین شده؛ یعنی قدرت، عقل، شعور، آزادی در انتخاب و ارادهی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم اراده و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ میکنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمهی مقدماتى بوده كه خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم مى‏توان این لوازم را به او نسبت داد و هم به كسى كه افعال را انجام داده است‏. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد.[7]

اقسام مشیت الهی

مشیت خدا در دو محور بحث میشود:

1. مشیت تکوینی:

مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء، که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و حکمت و مصلحت خود آنها را ایجاد مینماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه میگیرد، تخلف از آن امکانپذیر نمیباشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:[8]
«تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ
تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِساب‏»[9]
«شب را در روز داخل مى‏كنى، و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون مى‏آورى، و مرده را زنده و به هر كس بخواهى، بدون حساب، روزى مى‏بخشى»‏
این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدودهی ارادهی مخلوقات خارج است.[10]

2. مشیت تشریعی:

مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه مینماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک، آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکانپذیر بوده و قرآن اشاره به این مشیت میفرماید:[11]
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[12]
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!»

رابطهی مشیت و علم خدا

تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی، اقتضا میکند که خداوند به تمام امور احاطه و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛[13] لذا میتوان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی میباشد:
«یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ماخَلْفَهُمْ وَ لایحیطُونَ بِشَی‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء...»[14]
«آنچه را در پیش روى آنها [بندگان‏] و پشت سرشان است مى‏داند (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یكسان است.) و كسى از علم او آگاه نمى‏گردد، جز به مقدارى كه او بخواهد. (اوست كه به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى‏پایان و نامحدود اوست)...»
در این آیه به احاطهی علمی خداوند اشاره شده که از لوازم تمامیت تدبیر امورات عالم است و خداوند با این آیه میفهماند که تدبیر عالم، خاص اوست؛ چرا كه تنها او به روابط بین موجودات آگاه بوده و تنها مشیت اوست که در عالم جریان دارد.[15]

رابطهی مشیت و قدرت خدا

مشیت خداوند یکی از آثار و تجلّیات قدرت خداوندی است؛ زیرا حقیقت قدرت، کنار زدن حدود بوده و هر چه محدودیتها، کمتر و ضعیفتر باشد، نشانی از کاملتر بودن قدرت است.[16]
از آنجا که خداوند قادر مطلق است، چیزی در مقابل او نیست تا او را محدود گرداند؛ لذا مشیت او نیز به طور نامحدود نافذ بوده و قرآن دربارهی قدرت نامحدود خداوند و نفوذ مشیت در تمام امور میفرماید:
«وَ رَبُّكَ یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ»[17]
«پروردگار تو هر چه بخواهد مى‏آفریند، و هر چه بخواهد برمى‏گزیند؛
آنان (در برابر او) اختیارى ندارند»
آیه در مقام بیان این نکته است که تنها مؤثر در عالم، خداست و هیچ چیزى در عالم وجود ندارد كه خداى متعال را مجبور به كاری بكند؛ فلذا او مختار حقیقى است.‏[18]

تفاوت مشیت بندگان با مشیت الهی

1. عدم احتیاج به وجود لوازم:

یکی از تفاوتهایی که بین مشیت خدا و مشیت بندگان وجود دارد اینست که مشیت مخلوقات به شرطی در خارج محقق میشود که لوازم آن وجود داشته باشد؛ یعنی، توجه به مشیء و تصور آن، تمایل و رغبت به سوی آن، عزم و تصمیم بر اجرای آن و مهمتر از همه اینکه مشیت بندگان منوط به اذن خداست... اما مشیت خدا به هیچ یک از این امور احتیاج ندارد چرا که خداوند بر همهی اشیاء، علم حضوری و احاطه داشته و به مجرد اراده، ایجاد و تحقق مییابد.[19]
«إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَی‏ءٍ عِلْماً»[20]
«معبود شما تنها خداوندى است كه جز او معبودى نیست
و علم او همه چیز را فرا گرفته است!»
آیه بر این نکته دلالت دارد که علم خداوند که از صفات ذاتی اوست، نامحدود بوده و بر همه چیز احاطهی کامل داشته و با این حساب، خداوند نیازی به مقدمه چینی و فراهم آوردن لوازم ندارد.[21]
«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[22]
«فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: "موجود باش"، آن نیز بیدرنگ موجود میشود.»

2. مطلق و نامحدود بودن:

از دیگر تفاوتهای مشیت خداوند با مشیت بندگان این است که مشیت بندگان محدود و مقید به قیود فروانی است، زیرا همانطور که گفته شد، مشیت از تجلیات و آثار قدرت و علم است و قدرت مطلق و علم مطلق در هستی، از آن خداست و دیگر مخلوقات از علم و قدرتی محدود که از قدرت بیانتهاء خداوند سرچشمه گرفته، برخوردارند؛ لذا محدودهی مشیت و اختیار مخلوقات، به اندازهی علم و قدرت آنهاست.[23] قرآن دربارهی محدود بودن بندگان و وابستگی مشیت آنان به مشیت خداوند میفرماید:
«وَ لاتَقُولَنَّ لِشَی‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِكَ غَداً إِلاَّ أَنْیشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسیتَ
وَ قُلْ عَسى‏ أَنْیهْدِینِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»[24]
«و هرگز در مورد كارى نگو: من فردا آن را انجام مى‏دهم، مگر اینكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امیدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت كند!»
آیه بیانگر این نکته است که چون انسان دارای علم و قدرت محدودی است و به موانعی که در آینده رخ میدهد، علم ندارد؛ لذا مشیت او نیز محدود و وابسته به مشیت خداوند بوده و بدون مشیت خدا هیچگونه کاری از پیش نمیبرد.[25]

سوء استفاده مشرکان از مشیت خدا

مشرکان برای فرار از ایمان به توحید و نبوت به مشیت خدا احتجاج نمودهاند:
«وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ...»[26]
«آنان گفتند: اگر خداوند رحمان مى‏خواست ما آنها را پرستش نمى‏كردیم!...»
و جهت فرار از انفاق به فقراء اینگونه توجیه میکنند:
«وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا
أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ...»[27]
«و هنگامى كه به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنید!، كافران به مؤمنان مى‏گویند: "آیا ما كسى را اطعام كنیم كه اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏كرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)"؛ شما فقط در گمراهى آشكارید!...»
و خیلی از آیات دیگر[28] که بهانهی مشرکان را در برابر اعمال پوچشان به تصویر کشیده است.
در این آیات مشرکان بین مشیت تکوینی و تشریعی خلط کرده و مشیت تشریعی خدا را نادیده گرفتهاند؛ چرا که موارد مذکور در آیات، در حوزهی مشیت تشریعی خداوند است نه مشیت تکوینی؛ ولی کفار این موارد را از مشیت تکوینی خدا دانسته و خود را در عدم ایمان به توحید و نبوت و یا انفاق به زیر دستان، مقهور مشیت خدا دانستهاند.[29]

پی نوشت ها:

[1]. راغب اصفهانی، حسینبنمحمد؛ مفردات فی غریبالقرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، چاپ اول، ص471 و ابن منظور، محمدبنمکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، ج‏1، ص 103.
[2] برخی از مفسرین، ذیل آیات مورد بحث در مقاله، به مباحث "جبر و اختیار"، "قضا و قدر" و...پرداختهاند. برای آشنایی بیشتر با این موضوع می توان به کتاب آشنائی با قرآن اثر استاد مرتضی مطهری، ج سوم) تفسیر آیاتی از سوره‏های انفال و توبه، ص 121_139، مراجعه نمود.
[3] علاوه بر آیاتی که در این مقاله به آنها اشاره میشود، به این آیات نیز میتوان اشاره نمود: بقره/213 و 247، آل عمران/37، رعد/26و 39، ابراهیم/4، انسان/30، تکویر/29 و....
[4]. آل عمران/26.
[5]. کهف/29.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج‏12، ص 389.
[7] همان، ج‏10، ص163 و ج‏5، ص 385.
[8]. طباطبائی(علامه)، سیّد محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعۀ مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‏12، ص249.
[9]. آل عمران/27.
[10]. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380ش، چاپ اول، ج‏4، ص144و 145.
[11]. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، اسلام، 1378ش، چاپ دوم، ج‏5، ص388.
[12]. انسان/3، و آیهی 29 کهف نیز اشاره به این مطلب است که در صدر مقاله مطرح شد.
[13]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران، بنگاه، ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج‏6، ص156.
[14]. بقره/255.
[15]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‏2، ص335.
[16] التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏6، ص 158 و تفسیر روشن، ج‏6، ص 95.
[17]. قصص/ 68. 
[18]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‏16، ص 66.
[19]. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏6، ص158.
[20]. طه/98.      
[21]. أطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج‏9، ص91 و 92.
[22]. یس/82.
[23]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‏12، ص 279.
[24]. کهف/23و24.
[25]. تفسیر نمونه، ج‏12، ص385.
[26]. زخرف/20.
[27]. یس/47.
[28]. أنعام/ 148، نحل/35 و فصلت/14.
[29]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‏18، ص91و92.

مقالات مشابه

نقش خدا در تاریخ از منظر قرآن کریم

نام نشریهقبسات

نام نویسندهمحمد حسین دانش کیا

تطابق عوالم تکوینی با عوالم انسانی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهعبدالمحمود منصوریانفر

اراده مطلقه خدا و آزادی اراده انسان

نام نشریهکیهان اندیشه

نام نویسندهعلی‌الله بداشتی

اراده خدا نسبت به افعال انسان از منظر فخررازی و طبرسی

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, اکرم ده پهلوان

اذن الهى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

آسانى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمدحسن زمانی