در شماره گذشته قسمت اول مقاله "تغيير قبله، نشان هويت اسلامي" تقديم گرديد، اكنون قسمت پاياني آن از نظر مبارك شما ميگذرد
پيشتر آمد كه قرآن كريم حكمت تشريع و تحويل قبله را صراحتاً بيان كرده است، مفسران قرآن با دقت نظر و تأمل در آيات تحويل دلايل ديگري نيز براي تحويل قبله آورده اند كه اكثريت آنها مضمون يكسان دارند.
نگارنده پس از مطالعه و ذكر چند نمونه از اقوال مفسران ديگر، دلايل ديگري نيز براي اين امر مهم بيان ميكند.
در بيان شأن نزول آيه تحويل گفته شد يهود، مسلمين و پيامبر(ص) را به سبب توجه به بيت المقدس سرزنش ميكردند و چه بسا اين سرزنش باعث تشويش خاطر آنها بود و طبيعي است كه نتيجة آزرده خاطري هم خضوع و خشوع نداشتن مسلمانان در انجام اعمال عبادي بود به همين سبب قبله تحويل شد.
نگارنده معتقد است اينكه پيامبر اكرم(ص) بعد از سرزنش يهود چهره مبارك را به آسمان كرده و منتظر وحي الهي شد و نيز اينكه خداوند به رسولش وعدة قبلهاي ميدهد كه او را خوشايند باشد مؤيد تشويش و آزردگي خاطر رسول خدا(ص) و در نتيجه مؤمنين راستين آن حضرت ميباشد.
"شرف المكان بالمكين" ارزش و شرافت هر جايگاه و مكان به اهميت و ارزش ساكن آن سرزمين است.
مكه مكرمه در ميان اماكن مقدس و سرزمينهاي شريف، از جايگاه والايي برخوردار است و اين جايگاه به سبب دلايل متعددي است كه از جمله آنها قرار گرفتن خانه كعبه به عنوان اولين خانهاي كه براي مردم ( جهت عبادت) ساخته شد. "إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًي لِلْعَالَمِينَ"1 جهت ديگر شرافت اين شهر، آن است كه محل ولادت و رشد و نمو خاتم الانبياء پيامبر اسلام(ص) است اين شرافت به اندازهاي است كه قرآن كريم آن را مورد سوگند خود قرار داده و ميفرمايد. "لا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ"2
"تكرار كلمه "بلد" در آيه براي اين بود كه به عظمت شأن آن بلد و توجهي كه به امر مكه كرده اشاره باشد زيرا بلد مذكور با ساير بلاد متفاوت است، اين بلد حرام است و مفهوم "حل" استقرار و اقامت در مكان ميباشد. بنابراين در معني آيه ميگوييم (گرچه نياز به سوگند ندارد) اما قسم ياد ميكنم به اين شهر، شهري كه تو در آن اقامت داري و اين تعبير نشان اهميت مكه به سبب اقامت و ميلاد پر بركت حضرت رسول(ص) در آن شهر است".3
بعضي گفته اند: جملة "وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ" جملهاي معترضه است كه ميان سوگند و تعلق آن فاصله شده و مراد از كلمه "حل" كسي است كه مردم پاس حرمتش را نگه دارند.4
در تفسير كشاف نيز آيه "وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ" را جمله معترضه بين قسم و متعلق به آن ميداند و بعد از قسم خوردن به مكه آيه را اينگونه تفسير ميكند "در دشمني مشركين به تو همين بس كه مثل تو پيامبري با عظمت و حرمتي كه داري و مكه به حرمت تو حرمت گرفت و ساكنين آن به خاطر آن حرمت، شكار صيد، نريختن برگ درختان و... را انجام نمي دهند اما كشتن و بيرون راندن تو از شهر را جايز ميدانند، در آيه، رسول خدا(ص) را به ثبات قدم و تحمل دشمنيهاي اهل مكه تشويق ميكند".5
درتفسير ديگري اينگونه آمده است: گرچه در اين آيات نام مكه نيامده اما مكي بودن سوره از يكسو و اهميت فوق العاده اين شهر مقدس حاكي از آن است كه مراد خداوند از بلد همان مكه است اجماع مفسرين هم همين است.6
اكثريت قريب به اتفاق مفسرين عامه و شيعه در تفسير فوق اتفاق نظر دارند.7
در ادامه اهميت مكه به خاطر شرافت رسول اكرم(ص) خداوند متعال قسمي ديگر ياد ميكند و پدر و فرزندي را متعلق آن قرار ميدهد از صحيح ترين تفسيرهايي كه براي آيه شده مراد خداوند از "والد" و "ولد" حضرت ابراهيم واسماعيل(ع) هستند كه نسبت روشني با مكه دارند. اما برخي مفسران گفته اند: مراد خداوند از "والد" رسول خدا (ص) و از " ما ولد" امت او هستند زيرا آن جناب به منزله پدر امت است.8
و نيز اعتقاد بر اين است كه "كلي بودن مصداق والد و ولد" ميتواند وجهي صحيحتر براي آيه باشد زيرا لفظ "والد" نكره است و عموم پدرها و مادرها را شامل ميشود. تناسب آيات هم كاملا محفوظ است زيرا مكه بهترين سرزمين و شريفترين شهرهاست و بيت الحرام مقدسترين مكان آن است همچنين محمد مصطفي (ص) اشرف و اكمل نوع انسان و افضل انبياست كه خداوند در آيه "وَأَنْتَ حِلٌّ" او را مخاطب كرده است.9
علامه طباطبايي تفسيرهاي مذكور را به دليل لفظ و سياق بعيد دانسته است.10
در حكمت تحويل قبله نيز بر شرافت مكه به سبب وجود مقدس پيامبر(ص) تأكيد شده از اينرو شرافت و تكريم مكه، تعظيم پيامبر اسلام(ص) است واين كرامت مطلوب و پسنديدهاي است زيرا تكريم حضرت رسول(ص) سبب رسوخ احترام و شأن ايشان در قلوب مؤمنين است و پذيرش اوامر و نواهي دين و شريعت حضرت را آسانتر ميكند و نيز وقتي در ذهن مردم اشرف و افضل بودن مكه به سبب بنايش توسط ابراهيم و مولد محمد(ص) بودن رسوخ كند، به هنگام روي آوردن به مكه احترام و تعظيم بيشتري ميگيرد و اين براي گسترش اسلام نيكوست و شايد جهت ديگر تأكيد بر قبله بودن كعبه آن باشد كه كعبه اولين قبلهاي است كه تشريع شده و سبب وحدت امت اسلام گشته است.
برخي نيز شرافت مكه را به اين دليل ميدانند كه محل تولد و رشد اميرالمؤمنين علي(ع) است، علاوه كه پيامبر(ص) نيز دراين شهر مقدس، زاده شده از اينرو علاقه پيامبر(ص) به مكه، بر اساس ميل فطري بوده كه هر انساني نسبت به موطن خود و اجدادش دارد. پس علاقه و توجه پيامبر(ص) به مكه و تبعيت امت اسلام از ايشان، دليل علاقة اعراب به اسلام بود.11
علامه طبرسي نيز معتقد است علاقه و احترام عرب به كعبه زياد بود لذا قبله قرار دادنش دلها را به سوي آن جذب ميكرد و از آنجا كه پيامبر(ص) هدايت مردم را دوست ميداشت مشتاق بود كعبه قبله اش شود.12
خداوند سبحان در آيه تحويل، هدايت مؤمنين را يكي از دلايل تحويل قبله معرفي كرده و آنرا ادامه اتمام نعمت بر آنها ذكر فرمود: "َلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ"13 و به اين طريق اظهار اميدواري به هدايت مسلمين به سوي صراط مستقيم كرده است و اين خود از فوايد مهم تغيير قبله است.
بنابراين هدايت مسلمين دليل مهم تحويل قبله است چرا كه مسلمين هر هدفي داشته اند به بعد هدايتي آنها برگشت ميكند اعم از اينكه از جنبه استدلال با مخالفين و كفار باشد يا بعد مادي هدايت كه فوايد فراواني براي انسان دارد از اينرو جنبه روحي و معنوي تكاليف الهي با اشكال و شيوههاي گوناگون كه گاه در قالب اعمال عبادي همچون نماز، روزه، خمس، حج و گاه در قالب توجه به سمت و سوي خاصي به نام "قبله" اهداف ارزشمندي است كه در سايه هدايت مردم به دست ميآيد و اين گونه هدايت نوعي اتمام نعمت به مؤمنين است پس بايد مؤمنين منعم را بااطاعت از او در آنچه از آنها خواسته است شكر گذار باشند.
در تفسير ديگر هدايت اينگونه است كه هر كه قابل هدايت و لايق كمال و سعادت باشد بعد از شناختن مقام ربوبي خداوند و فهم اينكه همه احكام و دستورات او موافق حكمت و صلاح است و نيز پس از شناخت و معرفت مرتبه رسالت پيامبر اكرم(ص) دست از چون و چرا بر ميدارد و خود را در مقابل امر خداوند تسليم ميكند و خداوند نيز راههاي هدايت را به رويش ميگشايد.14
خداوند سبحان در آيه تحويل گروهي را امت وسط معرفي ميكند تا شاهدان مردم باشند و پيامبر(ص) بر آنها گواه و شاهد باشد.15
در اينكه مراد از امت وسط چه امتي است، تفاسير متعددي صورت گرفته كه بحث دربارة آن در اين مقاله نميگنجد اما با توجه به تغيير قبله، مفسرين بر اين باورند كه اگر خداوند كعبه را قبله قرار داد و همگان را به توجه به آن امر فرمود به دليل اشاره به ضرورت عدل در همه امور است به اين دليل وسط زمين را قبله قرار داده است.16
گويا خداوند ميخواهد رابطه ميان همه برنامههاي اسلامي را ذكر كند كه نه تنها قبله، ميانه است بلكه همه برنامههاي اسلام اعتدال دارد، البته برخي نيز همچون صاحب مواهب الرحمان اين نظر را تاييد نمي كنند.17
آيا تغيير قبله به سبب جلب رضايت و توجه رسول اكرم(ص) بود؟
قرآن كريم در پاسخي ديگر در زمينة حكمت تحويل قبله، كسب رضايت قلبي پيامبرش حضرت محمد(ص) را صراحتا بيان كرده ميفرمايد: "فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا؛18 البته تو را رو به قبلهاي ميگردانيم كه آن را ميپسندي و خشنودي تو در آن است".
معلوم است پيامبر اكرم(ص) همواره مورد احترام خاص خداوند سبحان بوده كما اينكه در آيات ديگري نيز به تعريف اخلاق آن حضرت پرداخته و فرموده است: "وَإِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ؛19 راستي كه تو داراي خويي والا هستي" و فرمود: "حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ".20 و همواره كسب رضايت خاطر آن حضرت مورد اهميت بود، همانطور كه در جاي ديگر فرمود: "وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَي؛21 و به زودي پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند شوي"
از اين رو طرح مسئله رضايت رسول در ميان آيات تحويل و به دنبال انتظار آن حضرت براي نزول وحي درباره قبله، حاكي از اين واقعيت است كه بدون شك ميان علاقه خدا به پيامبرش و علاقه و ميل پيامبر(ص) به مكه مكرمه ارتباط مستقيم وجود دارد و رضايت پيامبر(ص) در استقبال به كعبه مزاياي اين حرم الهي است زيرا خانه كعبه طبق نص صريح قرآن اولين خانهاي است كه براي عبادت مردم ساخته شد22 و محل تجمع عرب بود و پيامبر بزرگ خدا حضرت ابراهيم(ع) آن را بنا نهاد و مأمن الهي شد از اين جهت مورد علاقه پيامبر اكرم(ص) بود.
مجموع تفاسيري كه در پژوهش مورد استفاده بوده اند بر اين واقعيت صحه گذارده اند.
نكتهاي كه بايد ياد آور شد آن است كه كسب رضايت رسول خدا(ص) و به دنبالش تغيير قبله و نيز علاقه و ميل حضرت به مكه معظمه به هيچ وجه دليل عدم رضايت رسول اكرم(ص) از قبله اول يعني بيت المقدس نبوده است و قبله قرار گرفتن كعبه تا وقتي پيامبر(ص) به امر خداوند بر اساس مصالحي بيت المقدس را قبله قرار داده بود با قبله ماندن بيتالمقدس منافاتي ندارد. اين قول با استناد به آيه تحويل قابل تأييد است.
توضيح اينكه: توجه پيامبر(ص) به بيت المقدس، ذاتي و اولي نبوده است بلكه بنابر مصالح ظاهري زماني بوده است و مصالح زماني هم امكان فعل دارد و هم امكان ترك. در شرع مقدس اسلام نيز نمونههاي فراواني به چشم ميخورد كه به "احكام ثانويه يا متغير" مشهور است، پس توجه پيامبر(ص) به بيت المقدس به سبب قبله حقيقي قرار دادن آن نبوده است و دليل و مصالحي بيت المقدس قبله قرار گرفت همچون رهايي پيامبر(ص) و مؤمنين از سرزنش يهود، مشركين و منافقين و نا اميد شدن يهوديان از اينكه پيامبر(ص) به سبب توجه به قبله آنان تابع شريعت آنها ميگردد و آزمايش مسلمين از غير آنها و ساير حكمتهاي تحويل، حكم قبله قرار دادن بيت المقدس مرتفع ميگردد و اين رفع نشان پايان يافتن مصالح توجه به بيت المقدس و نيز موقتي بودن توجه به آن و قبله دائمي و حقيقي بودن خانه كعبه است همانطور كه در حديث آمده است كه: "پيامبر(ص) در مكه به طرف بيت المقدس نماز ميخواند و كعبه جلوي رويش بود."23
فخر رازي معتقد است هدف خداوند از تحويل قبله، كسب رضايت رسول خدا(ص) از سوي خداوند متعال است زيرا پيامبر(ص) در مدت خلافت يهود علاقه به تغيير داشت. مؤيد كسب رضايت و حجت رسول آن است كه در عرف وقتي بخواهند ميزان محبت كسي را به ديگري ذكر كنند اينگونه ميآورند "فلاني قبله را براي فلان تغيير داد" و شاهد ديگر آنكه فرمود "فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا"24 و نگفت براي رضايت خودم، اشاره به اين.حقيقت دارد كه گويا فرمود: "اي محمد همه انسانها به دنبال كسب رضايت من هستند اما من پي كسب رضايت تو هستم".
نكته ديگر اينكه خداوند با حرف"ك" پيامبرش را مخاطب كرده و اين اختصاص به دليل شرافت و كرامت و تعظيم شأن رسول خدا(ص) است.25
آيا تغيير قبله به اختيار پيامبر(ص) بوده است؟
با توجه به مصالحي كه تاكنون به عنوان حكمتهاي قبله گفته شده اين نتيجه حاصل ميشود كه تغيير قبله به اختيار خداوند بوده است نه به اختيار پيامبر.
توضيح اينكه: مشركين ميگفتند تغيير قبله رأي و نظر خود پيامبر(ص) است اما خداوند با بيان حكمتهاي تحويل قبله و نزول "لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ" به آنها نشان داد كه تحويل قبله از طرف پروردگار است و هدايت و اتمام نعمت بر مسلمين است.
علاوه كه اگر تغيير قبله به اختيار خود رسول ميبود ضروري بود از ابتداي تشريع نماز به طرف كعبه توجه كند نه در اثناي نماز زيرا تغيير مكان و قبله در وسط نماز جايز نيست.
چنانچه بيان شد خداوند متعال با تغيير قبله و نزول آيات تحويل حكمتهايي را براي تحويل بيان كرد و به اين ترتيب بسياري از سئوالها و طعنهاي مخالفين پيامبر اكرم(ص) جواب داده شد و جاي هيچگونه شك و شبههاي درباره اين حكم الهي باقي نماند و نيز مايه آرامش خاطر پيامبر اكرم(ص) شد و نيز مقام و شأن پيامبر خويش را نزد همه ملتها و براي همه زمانها گرامي داشت.
امروزه پس از حدود هزار و چهار صد و اندي سال قبله همچنان كانون به هم پيوستگي مسلمين در اقصي نقاط جهان و مركز توجه هر انسان آزاده و مسلمان است كه روزانه پنج نوبت رو به سويش ميكند و خداوند را به پاكي و يگانگي ميستايد.
اهميت توجه به قبله در دين مبين اسلام به اندازهاي است كه رعايت آن در برخي احكام غير عبادي نيز تأكيد و حتي واجب شده است همچون خوابيدن رو به قبله، ذبح حيوانات به جهت قبله، خواباندن ميت در قبر به سمت قبله و...
به اعتقاد نگارنده علاوه بر دلايلي كه قرآن كريم براي حكمت تشريع قبله عنوان كرده ميتوان به مسئله مهم "هويت اسلامي " نيز اشاره كرد زيرا اسلام ميكوشد تا ماهيت صحيح و اصيل مباني اعتقادي، فكري، سياسي، فرهنگي، شخصيتي و اجتماعي خود را در همه ابعاد زندگي مسلمين به منصه ظهور رساند و مسلمين را از ساير ملل و اديان بازشناساند چرا كه اجزا و اركان اسلام با يكديگر همراهند و معتقدان به اين آيين مقدس عليرغم تفاوتهاي نژادي، قومي و قبيلهاي مشتركات ثابت و دائمي دارند كه طي قرون اسلاميت و الهي بودن اعتقادات خود را به اثبات رسانده است.
بنابراين اسلام تلاش ميكند با تعيين مرزهايي مشخص مسلمانان را از ديگران بازشناساند و هويت ويژه به آنها ببخشد.
قرآن كريم در آيات تحويل به روشني به پيامبر امر ميكند حتي ميان خودي و غير خودي محدودهاي ايجاد كند و هويت و استقلال مسلمين را از معتقدان ساير اديان معلوم نمايد. از اين رو بازشناسي مسلمانان از يهوديان و منافقين با تغيير قبله از بيت المقدس به مكه و نيز استقلال بخشي به آنها به اشكال متفاوت همانند ساختن مساجد به جاي كليسا، اقامه فريضه عبادي نماز پنج نوبت در روز به جاي يك روز درهفته، برپايي اين فريضه عظيم در قالب نماز جماعت، نماز جمعه، نماز عيد فطر و قربان، برگزاري مراسم حج با شيوهاي كه قرآن كريم تعليم داده است، احترام و علاقه داشتن به اهل بيت(ع) و پاك و معصوم دانستن ايشان از هر گونه عيب و ناپاكي و گفتن اذان واقامه در منارههاي شهرها هنگام فرا رسيدن وقت نماز به جاي به صدا در آوردن ناقوس كليسا و احكامي مانند اينها، گوشهاي از سعي و اهتمام اسلام به منظور ايجاد هويت مستقل و متفاوت مسلمين از ديگر شرايع و آيينهاي وحياني آسماني است.
واقعه ارزشمند تغيير قبله كه در سال دوم هجري اتفاق افتاد نيز به سهم خود نقش مؤثر و شايستهاي در بازيابي هويت و استقلال مسلمانان داشت و آنان را در رسيدن به قلههاي فضيلت و آرمانهاي بلند الهي ثابت قدم و استوار نمود و در مقابل، دشمنان را كه با ديدن توجه پيامبر(ص) به قبله آنان اميدوار شده بودند مسلمين دست از آيين جديد اسلام بكشند و پيرو آنها (يهود) شوند را براي هميشه از رسيدن به اهداف شومشان نا اميد كرد.
قبله نماد توحيد و جهت و نشان دين توحيدي اسلام است كه البته در ساير اديان الهي هم تشريع شده همانطور كه يهود به طرف شرق ـ بيت المقدس ـ و مسيحيان به سمت غرب توجه ميكردند. خداوند با تشريع قبله، اديان الهي را از ساير آيينها جدا ميكند و به عبادتهاي آدمي رنگ خدايي ميبخشد از اين رو پروردگار براي هر امتي قبلهاي مخصوص قرار داد تا به هنگام نياز و نيايش به سوي او متوجه شوند و با تشريع مكه به عنوان قبله براي مسلمين گروه مسلمانها و بهترين امتها را هويتي ويژه ميبخشد و براي هميشه آنها را به واسطه فرمانبري از امر خداوند در توجه به قبله تشريعي اسلام از ديگرامتها برتري ميدهد همانطور كه فرمود "ُكنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ..."26
انتخاب مكه مكرمه به عنوان قبله دائمي و حقيقي بودن مسلمين در طول تاريخ و روي گرداني آنها از قوم يهود فصل جديدي از هويت واستقلال مسلمين به وجود آورده به طوري كه بعد از تغيير بر همگان معلوم شد چه كساني پيرو و تابع محمد (ص) و آيين جديد او هستند و چه كساني در پذيرش نبوت و دين بر حق آن حضرت تعلل ورزيده و در زمره منافقين و مخالفين اسلام و در نتيجه معاند با خداوند هستند زيرا نص صريح قرآن است كه اطاعت از پيامبر را به منزله اطاعت از خداوند دانسته و مؤمنين را موظف به پيروي از رسول نموده است آنجا كه ميفرمايد: "مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا"27
از ديگر آثار هويتي مسلمانان كه در بازيابي و شناخت هويت اسلامي و قرآني آنها تأثير به سزا دارد، ميتوان خصوصيت ويژه مسلمين را در داشتن اجتماع اسلامي دانست. به اين معنا كه از مقايسه دين اسلام با ساير اديان آسماني به دست مي آيد، پديده اجتماع اسلامي و ديني بر خلاف مشخصه دين اسلام در اديان يهود و مسيحيت به ندرت ديده ميشود، به طوري كه انجام اعمال عبادي مستحب و واجب به صورت جمعي و توجه به قبله واحد مسلمين صورت ميپذيرد. توجه همه مؤمنان جهان به يك نقطه، وحدت و اتحاد اجتماعي آنها را به بهترين شكل مجسم و دلهاي آنها را به هم نزديك ميكند اين وحدت، لطيفترين روحي است كه ممكن است در همه شئون افراد و اجتماع در بعد مادي و معنوي دميده شود و اجتماع بشري 5 مرتبه با نظم خاصي به سوي قبلهاي واحد متوجه ميشوند و بزرگترين مجموعه متحد را به نمايش ميگذارند. با دقت و تدبر در آيه "فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا"28 اين حقيقت آشكار ميشود كه پيامبر(ص) از استقلال و دست يافتن به هويتي ويژه خرسند است و ائمه اطهار(ع) نيز به تبعيت از آن حضرت (ص) همواره بر حفظ استقلال و هويت مسلمانان از غير مسلمانان تأكيد ميكردند و سكوت بيست و پنج ساله حضرت علي (ع) و صلح امام حسن(ع) گرچه بر حسب شرايط زماني بود اما دليل اصلي آنها احياي مجدد اسلام اصيل و هويت بخشي به مسلمانان بود.
برخي مفسران مراد از "اتمام نعمت" در آيه تحويل را استقلال هويتي مسلمانان دانسته اند زيرا خداوند سبحان بعد از قرار دادن امامت و بناي كعبه، استقلال مسلمين را در داشتن قبله واحد كه مختص آنها باشد و ايشان را از غير مسلمانان باز شناساند قرار داد.29
بنابراين شايد بتوان ادعا كرد كه يكي از مصاديق اتمام نعمت، استقلال فكري، اعتقادي و سياسي مسلمانان از ديگران است.
از ديگر وجوه هويت مسلمانان و اسلام آن است كه اسلام در باقي ماندن و صحت نياز به ديگر اديان ندارد و خداوند نيز براي جهاني و آخرين دين شدنش چيزي از احكام آن فروگذار نكرده است. كه پيروان ديگر اديان بتوانند بر دين اسلام اشكال كرده مسلمانان را نيازمند خود بدانند. مبرهن است كه اسلام نسبت به ديگر اديان كاملتر و به دور از هر گونه تحريف و جعل است لذا قرآن كريم با اعلام بي نيازي اسلام در استقلال هويتياش اتمام حجت و جهاني بودن اسلام را اعلام ميدارد.
از سوي ديگر قبله، نماد وحدت است كه آيين اسلام از ميان قوانين عبادت و نماز آن را مطرح كرده است. اين شعار تنها بعد ديني ندارد بلكه بعد اجتماعياش رمز و اصالت اين امت است.
بنابراين وقتي قبلة جديد از سوي خداوند، بيت الله الحرام شد. مسلمين با شرارتهاي جديدي از ناحية سفيهان مواجه شدند كه قرآن از اين سفاهت پرده برداشت.
اين نابخردان مفهوم اجتماعي قانون را فهميده بودند كه شرارت ميكردند علاوه بر اين به نكته مهمتر ديگري هم پي برده بودند و آن اين بود كه قبله يكي از مظاهر شخصيت امت محمد (ص) است كه خداوند به عنوان "امت وسط" اين شخصيت را به آنها داده وشاخص وحدت آنان گشته است.
ناگفته پيداست كه قبله گرچه شعار اسلام و مشخصه ويژه آن است اما نكته مهم آن است كه شعار هرگز نمي تواند اصل يك نهضت باشد بلكه اصل در هر نهضتي محتواي آن است بنابراين نهضت بايد محتواي اصيلي داشته باشد.
آنچه در اسلام به عنوان محتواي اصيل نهضت مورد تأكيد است مسئله خداپرستي و توحيد ميباشد. به اين ترتيب گرچه تغيير قبله در مرحلهاي حساس از اين نهضت الهي است كه در آن اهميت شفافيت صف بندي مسلمين از غير مسلمانان مطرح شده اما با اين همه قبله نشانهاي از نهضت اسلامي است كه همگان را به حفظ اين اصل سفارش كرده و توجه مؤمنين در نقاط گوناگون دنيا به قبله حاكي از پذيرش اصل يكتا پرستي است.
هويت اسلامي همان ويژگي منحصر به فرد مسلماني است كه از ذات اسلام نشات گرفته است يعني بر پايه اصول اسلام و معتقدات مشترك اسلامي همچون توحيد، نبوت، معاد، حج، قبله، قرآن و پيامبر واحد است. قرآن است كه هميشه اين هويت را به مسلمين القا ميكند و چارچوب و قانون اساسي مسلمين به شمار ميآيد و همانطور كه ميدانيم عمل به قرآن تنها راه رستگاري و موفقيت جملگي معتقدان به آيين اسلام است.
هويت اسلامي كه ريشه در قرآن كريم و دين مقدس اسلام دارد فراتراز قوميت، مليت و نسبت خاص است از اين رو هويت مسلماني امت اسلام در قالب ويژگيهاي كلي و جامع كه به عنوان اصول مشترك مشهورند از ساير ملل متمايز ميشود.
امروزه مسئله قدس و فلسطين يكي از عوامل مؤثر در هويت بخشي است كه مسئله بين المللي براي جهان اسلام به حساب ميآيد، به گونهاي كه اوج گيري مبارزات اسلامي مردم مسلمان فلسطين و حمايتهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به عنوان مركز تشيع، تأثير فراواني در احياي هويت ديني اسلامي يا هويت امت واحده اسلامي درميان مسلمانان جهان داشته است.
در دنياي امروز تفرقه افكني ميان فرقههاي متعدد مسلمانان، خطرناكترين دشمن اين امت اسلامي شناخته ميشود و دشمنان اسلام همواره تلاش ميكنند با تمسك به برخي اختلافات عقيدتي و فكري امت مسلمان بذر نفاق و تفرقه در جوامع اسلامي بپراكنند و آنها را از هويت اصيل و حقيقي اسلام خود دور كنند بنابراين حفظ هويت اسلامي و اتحاد جوامع مسلمان در ناكام كردن توطئه دشمنان و توسعه و پيشرفت جهان اسلام قطعا مورد تأكيد و توجه رهبران سياسي و مذهبي اسلام و همچنين سرمايه تحقق آيه شريفه "كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ"30 است.
از سوي ديگر اتحاد اسلامي بايد در قالب مضامين و شعارهاي اصيل اسلامي، مردم مسلمان را متحد كند و هويت آنها را تقويت نمايد. و مسلمانان نيز بايد هم اكنون منادي وحدت و توسعه و پيشرفت خود و ساير جوامع شوند و از خشونت و تعصبهاي قومي و ديني و خرافي كه دامهاي شيطان است پرهيز نموده با تكيه بر عقلانيت و خردورزي مسير پيشرفت و كمال جوامع اسلامي را هموار نموده و نشان دهند با ساير ملل و اديان ميتوانند همزيستي مسالمت آميز داشته باشند. همانطور كه در عصر پيامبر اكرم(ص) رهبر بزرگ اسلام، گروههاي غير مسلمان در صلح و آرامش با ملت مسلمان عصر رسول خدا(ص) زندگي ميكردند.
در پايان در زمينه چرايي و چگونگي تغيير قبله به معرفي برخي پايگاههاي اطلاع رساني ميپردازيم.
1.www.Tebyan.neT
2.www.amirkabir.neT
3.www.Tooba-ir.org
4. www.Fajr.iR
5. www.islam4u.com
6. www.Payambarazam.com
7.www.mouood.org
8. www.agahsazi.com.
در بيان شأن نزول آيه تحويل گفته شد يهود، مسلمين و پيامبر(ص) را به سبب توجه به بيت المقدس سرزنش ميكردند و چه بسا اين سرزنش باعث تشويش خاطر آنها بود و طبيعي است كه نتيجة آزرده خاطري هم خضوع و خشوع نداشتن مسلمانان در انجام اعمال عبادي بود به همين سبب قبله تحويل شد.
در حكمت تحويل قبله نيز بر شرافت مكه به سبب وجود مقدس پيامبر(ص) تأكيد شده از اينرو شرافت و تكريم مكه، تعظيم پيامبر اسلام(ص) است.
شايد جهت ديگر تأكيد بر قبله بودن كعبه آن باشد كه كعبه اولين قبلهاي است كه تشريع شده و سبب وحدت امت اسلام گشته است.
بدون شك ميان علاقه خدا به پيامبرش و علاقه و ميل پيامبر(ص) به مكه مكرمه ارتباط مستقيم وجود دارد و رضايت پيامبر(ص) در استقبال به كعبه مزاياي اين حرم الهي است زيرا خانه كعبه طبق نص صريح قرآن اولين خانهاي است كه براي عبادت مردم ساخته شد.
توضيح اينكه: مشركين ميگفتند تغيير قبله رأي و نظر خود پيامبر(ص) است اما خداوند با بيان حكمتهاي تحويل قبله و نزول "لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ" به آنها نشان داد كه تحويل قبله از طرف پروردگار است و هدايت و اتمام نعمت بر مسلمين است.
1 . آل عمران/ 96.
2 . بلد/ 1-3.
3 . طباطبايي، الميزان، ج20، 484.
4 . آلوسي، روح المعاني، ج15، 170.
5 . زمخشري، كشاف، ج4، 255.
6 . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج27.
7 . محمد تقي شريعتي، تفسير نوين، جزء سيام، ص181 ؛ مكارم شيرازي، همان.
8 . قرطبي، الجامع، ج108، ص55.
9 . محمد تقي شريعتي، همان، ص190.
10 . طباطبايي، همان، ج20، ص487.
11 . حاج سلطان جنابذي، بيان السعاده في مقامات العباده، ج1، ص151.
12 . طبرسي، مجمع البيان، ج1، ص87.
13 . بقره/ 150.
14 . سيد عبدالحسين طيب، اطيب البيان، ج2، ص227.
15 . بقره/ 144.
16 . فخر رازي، تفسير كبير، ج4، ذيل آيه.
17 . عبدالاعلي سبزواري، مواهب الرحمان، ج1، ص88.
18 . بقره/ 144.
19 . القلم/ 4.
20 . توبه/ 128.
21 . الضحي/ 5.
22 . آل عمران/ 96.
23 . طبرسي،جوامع الجامع، ج1، ص 86 به نقل از ابن عباس.
24 . بقره/144.
25 . فخر رازي، همان، ج4، آيه ذيل.
26 . آل عمران/110.
27 . حشر/ 7.
28 . بقره/144.
29 . عبدالاعلي، سبزواري، همان، ج1، 126- 127.
30 . آل عمران/110.