قضا و قدر (3): قضا و قدر در منابع اسلامی

پدیدآورجعفر سبحانی

نشریهدرس‌هایی از مکتب اسلام

شماره نشریه3

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 249 بازدید
قضا و قدر (3): قضا و قدر در منابع اسلامی

جعفر سبحانی

از کی قضاوقدر در میان مسلمانان جای خود را باز کرد-نمونه‏ای از آیات و روایات مربوط به قضا وقدر-چگونه بنی امیه برای تحمیق و استعمار مردم از مسئله قضاوقدر سوءاستفاده کرده و آنرا تحریف می‏نمودند؟!
هر فردی از افراد بشر در زندگی خود با یک سلسله رویدادهای غیر منتظره و نابهنگام‏ روبرو می‏گردد و با حوادثی که هرگز وجود آنها را پیش‏بینی نمی‏کرد و یا از اندیشه او خطور نمی‏نمود گلاویز میشود چه‏بسا پدیده‏ای نابهنگام تحولات عظیمی در وضع زندگی‏ فردی و اوضاع سیاسی و اجتماعی کشوری بوجود می‏آورد،و بسیاری از رؤیاهای شیرین و محاسبات خیالی انسانها را،نقش‏برآب می‏سازد و افراد متفکر را دچار حیرت و تفکر می‏نماید.
در این اوضاع و احوال،انسان با خود چنین می‏اندیشد:
سرچشمه این حوادث کجا است؟!و سرنخ زندگی دست چه‏کسی است؟اگر طراح‏ نقشه زندگی،خود بشر است و عامل نامرئی و دست دیگری در کار نیست،پس چرا در مواقع‏ زیادی محاسبات انسانها غلط از آب درمیآید؟چه عاملی در کار است که کوششهای زیاد و فعالیتهای توانفرسای افراد را از نتیجه بازمی‏دارد؟!اینجاست که بذر یک اندیشه فلسفی‏ در محیط فکر انسان،بوجود می‏آید و با سیر زمان و تکرار حوادث و پختگی افکار،شروع
به رشدونمو می‏کند،و زیربنای مسائل«جبرواختیار،قضاوقدر»ریخته می‏شود و هر فردی خواستار حل و گشوده شدن این مسأله علمی می‏گردد.
بنابراین برای پیدایش مسالهء جبرواختیار یا تقدیر و سرنوشت،نمی‏توان یک تاریخ‏ قطعی تعیین کرد زیرا این مسأله و مانند آن از روزی که بشر با الفبای مسائل فلسفی و کلی آشنا شده است در هر عصری به‏صورت خاصی برای بشر مطرح بوده،و کم‏وبیش پیرامون آنها بحث‏وگفتگو می‏نموده است.
علل توجه مسلمانان به بحث درباره تقدیر و جبرواختیار،علاوه‏براینکه اندیشه در این مسائل روی جهتی که گفته شد؛یک خصیصه انسانی است،جهت دیگری نیز داشته است‏ که موجب گسترش بحث و تألیف کتب و رسائل فراوانی‏1پیرامون این مسائل گردیده‏ است و آن جهت عبارتست از توجه خاصی که قرآن به بیان معارف عقلی و طرح مسائل کلی‏ دارد زیرا یکی از علل مایه‏گیری فلسفه اسلامی و تکامل همه‏جانبه‏ی آن‏که توانست در مدت‏ کوتاهی فلسفه موروثی یونان باستان را با تأسیس مسائلی به‏صورت یک مکتب جامع و جهانی درآورد،همان معارف کتاب الهی و سخنان ارزنده پیشوایان معصوم اسلام است تا آنجا که فلسفه اسلامی در مدت بسیار کمی از فلسفه یونانی فاصله زیادی گرفت،و پس از مدتی‏ با افزودن پانصد مسأله بر دویست مسأله موروثی،به‏صورت یک مکتب جامع و پیشرو سازنده‏ درآمد.
لذا-هنوز نیمه نخستین قرن اسلامی به پایان نرسیده بود که مسأله قضاوقدر در محافل‏ اسلامی مورد بحث‏وگفتگو قرار گرفت تا جائی که هنگام بازگشت امیر مؤمنان از جنگ صفین‏ مرد سالخورده‏ای شرفیاب محضر امام گردید و پرسید:
-آیا سفر ما به تقدیر خداوند است؟
-بخدائی که دانه را زیر زمین شکافت و انسان را آفرید روی هیچ بلندی قرار نگرفتیم‏ و بهیچ دره‏ای سرازیر نشدیم مگر بقضا و تقدیر خداوند!
-در این موقع برای رنج ما پاداشی نیست و همگی مربوط به خدا می‏باشد؟!
-خداوند بزرگترین پاداش را در حال رفتن و بازگشتن برای شما منظور داشته ‏است زیرا در هیچ‏یک از حالات مجبور نبودید و هردو را از روی اختیار انجام داده‏اید.
-چگونه ما مختار و آزادیم در صورتی که قضاوقدر و سرنوشت الهی ما را به هردو کار سوق داده است؟!
-تو تصور می‏نمائی همه کارها از روی تقدیر اجباری و حتمی(بدون اختیار و اراده‏ بشر)انجام می‏گیرد؟اگر چنین باشد برای پاداش و کیفر،موضوعی باقی نمی‏ماند، خداوند به بندگان خود امرونهی فرموده و آنان را در انجام هردو مخیر ساخته است،آنان را به کارهای ممکن مکلف ساخته و هرگز به امر محال فرمان نداده است،در برابر عمل کوچک‏ پاداش بزرگ معین نموده است.نافرمانیهای بندگان،خدا را مغلوب نمیسازد و اطاعت‏ بندگان صالح از روی جبر و اضطرار نیست و خداوند،پیامبران و کتابهای آسمانی را لغو و عبث نفرستاده است‏1
ریشه‏های قضاوقدر در قرآن و سخنان پیامبر:
موضوع قضاوقدر با صراحت هرچه کاملتر در قرآن و سخنان پیامبر اسلام و سایر پیشوایان‏ معصوم وارد شده است و روشنتر از همه(آیه 22 سوره حدید)است چنانکه میفرماید:
«ما اصاب من مصیبة فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان‏ نبرأها ذلک علی اللّه یسیر»:
هیچ مصیبتی در زمین رخ نمی‏دهد و یا بلائی متوجه جان شما نمی‏شود مگر اینکه پیش از آنکه‏ آنرا بیافرینیم در کتابی مضبوط است و این کار بر خداوند آسان است.
این آیه با روشنی خاصی از ضبط همه نوع رویدادها در کتابی گزارش می‏دهد و اما حقیقت‏ این کتاب چیست؟بعدا دربارهء آن بحث خواهیم نمود.
روایاتی که از پیامبر اسلام و سایر پیشوایان دینی نقل گردیده بیش از آنست که مختصری‏ از آن را در این صفحات منعکس نمائیم.2
پیامبر اسلام در یکی از سخنان خود چنین می‏فرماید:
«من زعم ان الخیر و الشر بغیر مشیة الله فقد اخرج اللّه من سلطانه و من زعم ان المعاصی‏ بغیر قوة اللّه فقد کذب علی اللّه»3کسی که تصور نماید که خوبیها و بدیها بدون مشیت و خواست خدا انجام می‏گیرد،خدا را از قلمرو سلطه خود بیرون پنداشته است و هرکسی که‏ بیاندیشد نافرمانیها بدون اتکاء به قدتری که خدا به بشر داده است وجود می‏پذیرد بر خدا، دروغ بسته است!
ابو داود در سنن و ترمذی در جامع خود1از پیامبر چنین نقل کرده‏اند:که خداوند به قلم دستور داد:«اکتب مقادیر کل شیئ حتی تقوم الساعة»حوادثی را که تا روز قیامت واقع می‏گردد بنویسد.
جابر بن عبد اللّه از پیامبر نقل می‏کند که فرمود:لا یؤمن عبد حتی یؤمن بالقدر خیره و شره»:
ایمان بنده‏ای کامل نمی‏شود مگر اینکه به کلیه مقدرات اعم از خیر و شر ایمان بیاورد.

غرض‏ورزی خاورشناسان

این آیات و روایات که آنها را از اصیلترین مدارک اسلامی نقل نمودیم کافی است ثابت کند که در دوران زندگی پیامبر و یا اندکی پس از آن؛موضوع جبرواختیار با تمام شاخه‏های خود در میان مسلمانان مطرح گردیده و هرگز باوجوداین‏همه آیات و روایات،که هرکدام می‏تواند باعث طرح این مسائل گردد،جهت ندارد که طراح این نوع مسائل و مسأله آزادی اراده‏ «معبد جهمی»آنهم به تقلید و تبعیت از یک ایرانی موسوم به«سنبویه»در پایان قرن‏ هفتم میلادی در دمشق باشد.
«ادوارد براون»در کتاب تاریخ ادبیات ایران پس از نقل این نظریه می‏گوید:به‏ نظر«فن کرمر»محل تکوین و تکامل معتقدات این قوم دمشق بوده و تحت نفوذ متالهین‏ «بیزانس»علی الخصوص«یحیی دمشقی»و مرید او«ثیودورا ابو قره»بوده است‏2
جای تردید نیست که این خاورشناس هدفی جز،اثبات فضیلتی برای متالهین مسیحی‏ ندارد در صورتی که نظر وی با حقایق مسلم تاریخی مخالف است زیرا:
اولا:«معبد»از تابعان بوده و از دست‏پرورده‏های حسن بصری می‏باشد3در صورتی که موضوع قضاوقدر که طبعا مستلزم بحث در آزادی و جبر در اراده است در خود قرآن‏ و زبان پیامبر مطرح بوده است حتی هنگام بازگشت امیر مؤمنان در سال 38 هجری از صفین این مسأله مورد توجه برخی از مسلمانان بیدار نیز قرار گرفته است.
ثانیا از گفتگوئی که«معبد»با«حسن بصری»نموده است روشن می‏گردد که از دیرباز موضوع قضاوقدر بهانه‏ای در دست حکومتهای جابر اموی بوده است.
روزی معبد از استاد خود پرسید:چرا بنی امیه مسأله قضاوقدر را بیش از حد به رخ‏ مردم می‏کشند؟!و تا کجا این مطلب راست و درست است؟!استاد در پاسخ وی گفت:اینان‏ دشمنان خدا هستند و دروغ می‏گویند و روی خشمی که او از تعدیات بنی امیه داشت بنی امیه‏ مقدمات قتل او را فراهم آوردند1
روزی که شکایات مردم از بینوائی از حد تجاوز کرد معاویه برای شکایات مردم آیه‏ زیر را خواند«
و ان من شیئ الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»2
خزینه‏های تمام اشیاء پیش ما است و ما آنرا به اندازهء معین می‏فرستیم دیگر مردم چه‏ شکایتی از ما دارند در این موقع احنف بن قیس از میان جمعیت برخاست و گفت امیر!آن‏ رزق و روزی که خداوند میان مردم بطور مساوی تقسیم کرده است شما میان مردم و آن، حائل شده‏اید و نمی‏گذارید که سهم افراد به خود آنها برسد.
شاید این اندازه بحث درباره تاریخ این مسأله و بی‏پایه بودن نظریه خاورشناس‏ مزبور کافی باشد.
در شماره‏های بعد به بیان حقیقت قضاوقدر می‏پردازیم و تفسیر آیات و روایات بالا را مشروحا ذکر خواهیم کرد و روشن خواهد شد که ایمان به قضاوقدر ابدا منافاتی با آزادی‏ اراده ندارد.

پی نوشت ها:

(1)گذشته از اینکه مسائل یادشده در کتب فلسفی اسلامی غالبا مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است،از روزی که مسأله جبرواختیار و قضاوقدر توجه محافل علمی اسلامی‏ را،به خود جلب نموده است،از طرف دانشمندان اسلام،کتابها و رساله‏های مستقلی‏ پیرامون آنها نوشته شده است برای اطلاع بیشتر به فهرست‏هائی که برای کتب اسلامی نوشته‏اند مانند کشف الظنون مراجعه فرمائید.
(1)نهج البلاغه عبده ج 2 ص 167 بحار الانوار 98-97 و غیره.
(2)برای اطلاع بیشتر به اصول کافی باب جبر و قدر و باب استطاعت صفحه 77-74 و بحار الانوار ج 5 صفحه 135-85 و کتاب التاج الجامع للاصول ج 1 ص 35-34 و ج‏ 5 ص 178-87 مراجعه شود.
(3)اصول کافی ص 76 چاپ سنگی.
(1)این دو نفر از محدثان مشهور جهان تسنن و کتابهای آنان جزو کتابهای ششگانه‏ (صحاح سته)آنان است و ما حدیق را از کتاب التاج الجامع للاصول نقل می‏نمائیم.
(2)به تاریخ ادبیات ایران صفحه 413-412مراجعه شود.
(3)به میزان الاعتدال مراجعه بفرمائید.
(1)-تاریخ علم کلام شبلی نعمانی صفحه 14 نقل از جلد دوم تاریخ مصر مقریزی صفحه‏ 352 شبلی نعمانی پیش از نقل این فراز می‏نویسد:در دوران امویه هروقت شکایتی از زبان کسی درمیآمد،طرفداران حکومت حواله به تقدیر کرده و او را ساکت و خاموش می‏ کردند که آنچه انجام می‏شود مقدر و مرضی خدا است و نباید:هیچ دم زد آمنا بالقدر خیره و شره!!
(2)-سوره حجر-21،استدلال معاویه با این آیه خواه از نظر موضوع تقدیر باشد و خواه از نظر تشبیه و پیروی از کارهای خدا،یک‏نوع مغلطه‏کاری است که بر اهل بصیرت‏ پنهان نیست.

مقالات مشابه

بررسي تطبيقي مسأله قضا و قدر و رابطه آن با جبر و اختيار در تفسير کبير و الميزان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهرحمت‌الله عبدالله‌زاده آرانی, جواد پاک, محمدتقی رفعت‌نژاد

القضاء و القدر (1-2)

نام نشریهالرابطة العالم الاسلامی

نام نویسندهسعد بن یاسین

بدا در قضا و قدر الهی( قسمت اول)

نام نویسندهمعصومه کچویی

بدا در قرآن و روايات

نام نشریهمیثاق امین

نام نویسندهید‌الله چوپانی

چگونگي اضلال و هدايت به خداوند با تأکيد بر نظر علامه طباطبايي

نام نشریهشیعه شناسی

نام نویسندهمریم‎السادات موسوی, اسحاق طاهری