share 1349 بازدید
سید قطب نویسنده معاصر مصر

علی منظمی

چکیده:‏

سید قطب به سال 1906 در یکی از روستاهای کشور مصر،در یک خانوادهء مذهبی بدنیا آمد.پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشت زبان عربی به اخذ درجه لیسانس‏ نائل آمد و به کار معلمی مشغول گشت و در ضمن به نویسندگی و کارهای علمی روی آورد.او در سفری که به آمریکا رفت در نوشته‏هایش از دنیای غرب و سیاست خصمانه آنها انتقاد کرد.تا اینکه‏ مجبور شد از کارهای آموزشی کناره بگیرد و به جماعت اخوان المسلمین‏ پیوست او بخاطر تحقق آرمان اسلامی و الهی خود در 1954 بازداشت و به زندان محکوم شد.پس از آزادی از زندان مجددا به جرم فعالیتهای‏ اسلامی دستگیر و از سوی دادگاههای مصر به اعدام محکوم گردید.و برکامهء همه اعتراضات در 1966 حکم دادگاه در مورد او اجرا شد.
آثار و نوشته‏های سید قطب به دو دسته ادبی شامل:نقد و تحلیل، قصّه،تعلیم و تربیت بالغ بر 12 کتاب و آثار دینی و اجتماعی:بالغ بر 24 کتاب است.
از مهمترین آثار او:تفسیر فی ضلال القرآن در 7 جلد،اسلام و صلح جهانی،ویژگیهای اندیشه اسلامی،آینده در قلمرو اسلام،عدالت‏ اجتماعی در اسلام،نقد ادبی را می‏توان نام برد که هرکدام‏ چندین بار چاپ و منتشر شده است.
سید قطب نویسنده معاصر در 1906 در یکی از روستاهاس اسیوط مصر به دنیا آمد.پدرش مردی متدیّن و پرهیزگار و مادرش از خانواده‏ای محترم و سر شناس‏ بود.او دو خواهر به نامهای حمیده و أمینه و یک برادر کوچک به نام محمد داشت.پدرش را در کودکی از دست داد و رسیدگی به مادر،برادر و خواهرانش وظیفه او شد. با پیش آمئن چنین شرایطی سیّد مجبور شد رحل اقامت در قاهره افکنده و با خانواده‏ اش در آنجا زندگی کند،مرگ ناگهانی مادر در 1940 و او را دچار غم و اندوه سختی‏ کرد.او در سلسله مقالاتی تحت عنوان‏"أمّاه‏"که آنها را در کتاب‏"الأطیاف الاربعه‏" منتشر ساخت،احساسات شدید خویش را در فقدان مادر و غم جانسوزی که بخاطر این مصیبت بر قلبش نشسته بود به تصویر کشید و از غربت و تنهائی سخن به میان‏ آورد.سیّد در سنین نوجوانی به تحصیل در دروس ابتدائی و مقدّماتی و آموزش و حفظ قرآن مجید پرداخت.سالهای 1920 تا 1939 دورانی است که به قاهره رفت و پس‏ از گذراندن دوره دبیرستان وارد دانشکده‏"دار العلوم‏"شد و به اخذ درجه لیسانس‏ در ادبیّات زبان عربی موّفق شد،پس از فراغت مدّتی را به تدریس تاریخ‏ و جغرافیا و ادبیات زبان عربی و انگلیسی گذراند و مدّتی به‏عنوان بازرس فنی‏ در آموزش و پرورش به کار مشغول شد1،امّا به ظاهر محیطهای کاریش طبع‏ او اراضی نساخته،به زودی از ادامه کازر منصرف می‏شود و به کار نویسندگی روی‏ می‏آورد و چیزی نمی‏گذرد که مقالات و نوشته‏های او در کنار آثار بزرگانی چون طه‏ حسین،عبّاس محمود عقّاد،مصطفی صادق رافعی و............در روزنامه‏های: الاهرام،الرّساله و الثقافه چاپ و منتشر می‏شوند،مرحله سوم زندگی او یعنی سالهای‏ 1939 آغاز شکل‏گیری شخصیت اسلامی و درخشیدن باورهای دینی او به شمار می‏رود.در سال 1939 مقاله‏ای با عنوان‏"التصویر الفنی فی القرآن‏"و"مشاهده القیامه‏ فی القرآن‏"در مجله‏"االمقتطف‏"نوشته و به زیبائیهای فنّی و ویژگیهای اعجاب‏ انگیر برخی از آیات قرآن اشاره می‏کند.نتیجه،پی گیری این تحقیق به چاپ دو کتاب‏ از او به نامهای:"التصویر الفنّیّ فی القرآن‏"و"مشاهده القیامه فی القرآن‏"در 1946می‏شود،در 1946 که عبد الله علی القصیمی کتاب‏"هذه هی الاغلال‏"را می‏نگارد، ایمان و اعتقاد به خدا و ادیان را زیر سؤال می‏آورد،عده‏ای در مقام تأیید او برآمده‏ و زبان به ستایش او می‏گشایند،سیّد با شدّت به نوشته‏های مؤلّف حمله کرده‏ و از آرمانهای دینی و مذهبی دفاع و حمایت می‏کند.او در 1946 با انتشار مقاله‏ای به‏ نام‏"مدارس للسخط"اوضاع جامعه مصر را مورد انتقاد قرار داده و از مسلمانان دعوت‏ می‏نماید تا برای اصلاحات عمومی در جامعه خویش به تلاش و فعالیت بپردازند.2
سیّد قطب در سال 1948 برای مطالعه پیرامون برنامه‏های آموزشس و علمی به‏ همراه یک هیات علمی از طرف دولت مصر به امریکا زرفته و مدّت دو سال و نیم‏ را در ایالت واشنگتن و کالیفرنیا می‏گذراند.او در نامه‏ای که برای‏"توفقق الحکیم‏"قصّه‏ نویس و ادیب مشهور مصری می‏نویسد از حاکمیت ضد ارزشها در آنجا نکوهش کرده‏ و کتاب جدید او را به نام‏"الملک اودیب‏"مورد حمله و انتقاد قرار داده و پیشنهاد می‏کند نویسنده مسائل طرح شده در کتاب را با آرمانهای اسلامی نه دیدگاههای‏ یونانی مورد بحث قرار دهد و در آینده نیز محورهای مطالب را از اسلام که‏ از فلسفه خاصّ و مستقلّی برخوردار است انتخاب و گلچین نماید.او پس از بازگشت‏ ازسفر برنامه‏های تحصیلی کشورش را که توسط انگلیسی‏ها تهیه شده بود مورد انتقاد قرار داده،خواستار تنظیم برنامه‏های آموزشی مبتنی بر قوانین اسلامی‏ می‏گردد.سیّد همچنین از امریکا بخاطر سیاست خصمانه دنیای غرب پرده برداشته‏ و برنامه‏های آموزشی آنجا را که موجب فساد فطرت و ویرانی خصائص پسندیده‏ انسانی می‏شود مورد اعتراض شدید قرار می‏دهد.و در کتاب‏"الاسلام و مشکلات‏ الحضاره‏"با دلایل و مستند و شواهد زنده خطر شیوع فساد و بی‏دینی را در جوامع‏ غربی بخصوص آمریکا گوشزد نموده و به جای آن راه حلّهای مناسبی از اسلام، در برابر این طرحهای شیطانی ارائه می‏نماید.در این مرحله از سالهای زندگی یعنی‏ از 1951 تا 1965 و به دنبال همین اعتراضات و انتقادات از کارهای آموزشی کناره گرفته،بیشتر به تحقیقات اسلامی و مسائل سیاسی می‏پردازد تا رسما به جماعت‏ "إخوان المسلمین‏"پیوسته و بنا به قول‏"عبد الحکیم عابدین‏"علیرغم آنکه سمت‏ و عنوان چشمگیری در جماعت مزبور نداشت امّا به‏عنوان یک متفکّر و اندیشمند بزگ و توانا مشهور می‏گردد و با برعهده گرفتن سردبیری روزنامه‏"الدّعوة"ارگان‏ جماعت‏"اخوان المسلمین‏"به نشر عقاید اسلامی و آرمانهای والای دینی و الهی‏ پرداخته و در کنار تلاشهای مطبوعاتی به نشر کتابهای:اسلام و صلح جهانی،این دین، آینده در قلمرو اسلام،ویژگیهای تصور اسلامی...........می‏پردازد.او به شدّت به‏ نغمه‏های جدائی دین از سیاست تاخته و مسائل دین ستیزی را که در آن زمان در ترکیه‏ شایع گردیده بود مورد نکوهش قرار داده افسانه جدایی دین از سیاست را ساخته‏ دست بیگانگان و دشمنان اسلام و قرآن می‏شمارد.به اعتقاد او اندیشه‏های مادّی‏ شرق و سرمایه‏داری دو عاملی بودند که دنیا را به پرتگاه سقوط ونیستی کشانده‏ و برای بشریت را نجاتی جز رو آوردن به اسلام و عمل به فرامین الهی آن وجود ندارد.سیّد به تفصیل این مطالب را در کتاب دستنویس خود به نام‏"امریکا التی‏ شاهدت‏"مورد بحث و بررسی قرار می‏دهد،او در جای دیگر سیاستهای آموزشی‏ و سنّتی‏"الأزهر"رامورد اعتراض قرار داده پیشنهاد می‏کند باتوجه به رسالت‏ آموزشی این مراکز علمی اقتضا دارد،فرهنگ متعالی اسلام را رشد داده با برداشت‏ صحیح از اسلام برای تمام جوانب زندگی همچون:احساس،رفتار،عبادات،کار، دستمزد،مالکیت،ثروت،اقتصاد،جامعه،سیاست،دولت،بازرگانی،پاداش، مجازات،ارائه طریق کند و با تطبیق مسائل اسلامی در زندگی روزمرّه موجبات‏ سعادت دین و دنیای مسلمانان را فراهم آورد.سید قطب برای تحقق آرمان اسلامی‏ و الهی خود بی‏وقفه و سرسختانه می‏کوشید تا آنکه سرانجام در 1954 به جرم شرکت‏ در ترور"جمال عبد الناصر"بازداشت و به پانزده سال زندان با اعمال شاقّه محکوم‏ می‏گردد.او دخ سال از این مدت را در زندان‏"لیمان تره‏"گذراند و با وساطت رئیس جمهور وقت عراق‏"عبد السلام عارف‏"از زندان آزاد می‏شود ولی پس از یکسال‏ یعنی در 1965 کتاب جدیدی به نام‏"معالم فی الطریق‏"به چاپ می‏رساند که‏ مجددا به همراه عده‏ای از اعضاء"اخوان المسلمین‏"دستگیر و در 1966 م از سوی‏ دادگاه امنیتی دیوان عالی کشور به اعدام محکوم می‏گردد.با انتشار این خبر تظاهرات‏ اعتراض آمیزی در نقاط مختلف جهان از سوی انجمن‏ها و مراکز اسلامی‏ بر پا و مراکز اسلامی و شخصیتهائی چون:رهبران چهار حزب در پاکستان،اتحادیه‏ اسلامی انگلستان‏"فتحی یکن‏"دبیر کل جماعت اسلامی لبنان،چهل شخصیت‏ دینی و علمی لبنان،مجلس شورای ملّی تونس،مفتی کشور تونس،ولی عهد اردن، جمعیت مؤسّسان سودان،علاّل الفاسی رهبر حزب استقلال مراکش احمد الخطیب یکی از رهبران نهضت مردم مغرب،رئیس رابطة العلماء عراق،شیخ‏ أمجد الزّهاوی..........
یا ارسال پیامهائی برای عبد النّاصر خواستار تجدیدنظر در حکم اعدام او شدند ولی علی رغم موج گسترده اعتراضات درداخل و خارج،حکومت مصر در سحرگاه‏ روز 9/8/1966 حکم اعدام را به مرحله اجرا درآورد.3

تالیفات سیّد قطب

سید معتقد به وجود روحیه‏ای اصیل و اسلامی در کشور مصر بود،مقصدی که‏ جوانان با شور و اشتیاق تمام به آن روی آورده و در راه آن با مبارزه و جهاد تا سر حد شهادت فداکاری و ایثار می‏کنند،همین باور او را بر آن داشت تا همه مطالعات‏ ،مشاهدات،تجارب شخصی و تلاش خود را در راه اعتلای اسلام به کار بسته و چون‏ سربازی از جان گذشته به میدان اندیشه و کار و تحقیق و تالیف وارد شود و در زمینه‏ های مرتبط با این هدف تالیفات با ارزشی به میراث فرنگی غنی اسلامی تقدیم‏ دارد،این نوشته‏ها غالبا"با موضوعات مختلف ادبی،تربیتی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فلسفی و دینی نگارش یافته و در سطح کشورهای اسلامی و عربی‏ انتشار یافته است.آثار او در مجموع به بیست و پنج کتاب بالغ می‏شود،این آثار به‏ جز کتابهائی است که به او نسبت داده شده و اکنون در دسترس نمی‏باشد،و چه بسا به‏ صورت مقالاتی در روزنامه یا مجله‏ای منشر گردیده و از دست رفته باشد." امریکا التّی شاهدت‏"،شخصیات‏"،"القصه بین التوراة و القرآن،" المنطق‏ الوجدانی فی القرآن و.......از جمله این‏گونه آثار بشمار می‏روند.مجموعه آثار سیذ قطب را می‏توان به دو دسته ادبی و دینی و به شرح زیر تقسیم کرد.4
آثار ادبی: الف)نق و تحلیل: 1-مهمّة الشاعر فی الحیاه.
2-التصویر الفنی فی القرآن.
3-مشاهد القیامة فی القرآن.
4-النقد الادبی اصوله و مناهجه.
5-نقد کتاب مستقبل الثقافة مصر.
ب)قصّه: 6-طفل من القریهـ
7-الاطیاف الاربعه.
8-الاشواک.
9-المدینه المسحورة.
ج)تعلیم و تربیت:
10-القصص الدینی.
11-الجدید فی اللغه العربیه.
12-الجدید فی المحفوظات.
13-روضه الطّفل.
آثار دین یو اجتماعی: 14-العداله الاجتماعیه فی الاسلام.
15-السّلام العالمی و الاسلام.
16-نحو مجتمع اسلامی.
17-فی ظلال القرآن.
18-خصائص التصّور الاسلامی.
19-معرکة الاسلام و الرّأسمالیة.
20-الاسلام و مشکلات الحضاره.
21-دراسات اسلامیه.
22-هذا الّدین.
23-المستقبل لهذا الّدین.
24-معالم فی الطریق.
25-فی التاریخ فکرة و منهاج.
کتابهای یاد شده به جز قصائد و داستانها و مقالاتی است که در روزنامه‏ ها و مجّلاتی مانند:الّرساله،اللّواء،الجدید،الدّعوه،الصّرخه،مصر الفتاه، المسلمون،الاشتراکیه و..........منتشر شده است.برخی از این‏گونه آثار عبارتنداز:
قصائد: الف-الشّاط؟المجهول.
ب-حلم الفجر.
ج-قافلة الّرقیق.
د-نهایة المطاف.
ه-حلم قدیم.
و-انتهینا.
ز-فی الصّحراء.
ح-من بواکیر الکفاح.
داستان: الف-من الاعماق.
ب-الی الاسکندریه.
ج-سوق الرّقیق.
د-تلمیذه.
هـ-عذراء.
و-خطیئه.
ح-أب.
مقالات: الف-نحن الشعب.
ب-التکلة الاسلامیه.
ج-الی الاحزاب الاسلامیه.
د-مدارس للسخط.
هـ-دفاعا عن الفضیله.
مقالات د رنقد آثار بزرگان در زمینه‏های شعر،ادب،داستان‏ الف-خان الخلیلی از نجیب محفوظ.
ب-الملک و ادیب از توفیق الحکیم.
ج-همزات الشیاطین از عبد الحمید جوده السحّار.
د-وحی الاربعین و سارة از عباس محمود العقّاد.
هـ-شعر محمود ابو الوفا.
و-ادب الّرافعی.
ز-دعوة الکاشانی الی مؤتمر الاسلامی.
ح-ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین.
ط-بین الفلسفه و العلم از علی ادهم.
ی-دفاعا عن البلاغه از محمّد حسن الزّیات.
س-من مفازقات التفکیر از اسماعیل مظهر.
ع-التّناسق الفنی فی القرآن.
ف-هذه هی الاغلال از عبد الله القصیمی.
کوشش برای جمع‏آوری و ارائه یک تفسیر نوین از قرآن‏که فهم آن آسان باشد از مدّتها قبل موردنظر برخی از علماء و دانشمندان قرار داشت.تفسیر رشید رضا که‏ درسهای محمّد عبده را جمع‏آوری کرده و به نام تفسیر المنار منتشر شد و نمونه‏ای از این‏ تلاش است.البته رشید رضا فقط دوازده جزء از این تفسیر را جمع‏آوری و به چاپ‏ رساند،پس از او شیخ مراغی و محمد فرید و جدی دنبال این کار را گرفته و تفسیرهای‏ مختصر و ساده‏ای بر قرآن نوشتند.

سید قطب و تفسیر فی ظلال القرآن:

در همین زمینه سید قطب تفسیر"فی ظلال القرآن‏"را به سبک جدید و ساده‏ درسی جزء جزء نگاشت،چند جزء از این تفسیر را آقای‏"احمد آرام‏"ترجمه نموده و به‏ نام‏"در سایه قرآن‏"منتشر کرد.سوره‏های حمد و بقره از این تفسیر را نیز آقای‏ دکتر مصطفی خرّم‏دل در یک جلد بزرگ به فارسی برگرداند.دکتر محمد یوسف‏ موسی استاد دانشگاه قاهره در شمارهء اوّل از مجلّد 25 مجلّه الازهر سال 1373 هجری مقاله مبسوطی درباره تفسیر فی ظلال القرآن نوشت و به روش بحث‏ و امتیازات این تفسیر اشاره کرد.این تفسیر با اسلوب و روش بدیع سهل‏ترین راه فهم‏ قرآن در اختیار شیفتگان و علاقه مندان به کلام الهی می‏گذارد..برای کسانی که مایل‏ باشند به‏طور مستقیم به معانی و مقصود کلام الهی برسند صرفنظر از اضافات‏ و تفصیلات بهترین تفسیر و مرجع می‏باشد5.آری به حقیقت قرآن چراغی است‏ که شعلهءآن فرو نمی‏نشیند،چشمه زاینده‏ای است که واردان بدان از آن نمی‏کاهند. نشانه‏هائی است که روندگان بی آنهاره نمی‏یابند دلیل کسی است که به آن سخن‏ می‏گوید،نگهئارنده کسی است که به آن عمل کند،سپر کسی است که به برگیرد، دانائی کسی است که در گوش دارد..........
سیّد قطب در مقدّمه این تفسیر تحت عنوان:در سایهء قرآن می‏گوید:در قرآن‏ نعمتی است که أرج و ارزشش را نمی‏شناسد جز کسی که خود از آن چشیده باشد، نعمتی است که بر عمر می‏افزاید و پاکیزه و مبارکش می‏گرداند".......سپس‏ می‏افزاید"روزگاری در سایه قرآن آرمیده و از آن اوج به جهالتی بی ارزش و ناچیز عشق‏ می‏ورزند و در راه آن می‏کوشند........در سایه قرآن می‏دیدم که میان انسان همانگونه‏ که خدایش خواسته و میان این جهانی که پروزدگارش آفریده همنوائی و هماهنگی‏ استوار و زیبایی برقرار است..........در سایه قرآن انسان را آن اندازه بزرگ می‏دیدم که با مقیاسهای گذشته و آینده بشر قابل محاسبه و بیان نیست،او با نفخه‏ای ربّانی‏ انسان است
"فاذاسوّیته و نفخت فیه من روحی فقعو اله ساجدین‏".
(آنگاه که‏ او را آراسته و پیراسته نمودم و از روح متعلّق بخود در او دیدم پس برایش سجده‏ و تعظیم کنید)حجر 29/او با این نفخه جانشین خدا در زمین است:
"و اذ قال ربّک‏ للملائکه انّی جاعل فی الارض خلیفه‏".
(آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: در زمین جانشینی قرار می‏دهم)بقره 30/و هر آنچه در زمین است همه‏ از بهر او سرگشته و فرمانبردار:
"و سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض‏ جمیعا"
(آنچه از نعمتهای الهی در آسمانها و زمین است همه را مسخّر شما کردیم) جاثیه/13.
در سایه قرآن آموختیم که درین جهان بیکران تصادف کوروکرو جهش ناگهانی‏ فاقد اعتبار است
"انّا کّل شی‏ء خلقناه بقدر"
(ما هرچیزی را به اندازه و بمقتضای‏ حکمت آفریدیم)(قمر/49).در سایه قرآن با خاطر آسوده و اندرون آرام و دل روشن‏ به زندگی ادامه و دست خدا را در هر کار و هر امری می‏دیدم......در سایه قرآن‏ مطمئن شدم که هیچگونه اصلاحی برای ساکنان زمین و هیچ آسایشی نصیب‏ بشریت نمی‏گردد و ترقّی و تعالی و برکت و طهارت و همگامی و هماهنگی با قوانین‏ جهان و فطرت حاصل نمی‏شودمگر با برگشت به سوی خدا.آری برگشت دادن همه‏ امور زندگی به آئین خدائی و منهج الهی که مقررات آن را خداوند در کتاب خود،قرآن‏ مجید برای بشریت روشن کرده است‏"6.
در کتاب التصویر الفنی فی القرآن بیشتر روی تصاویر قرآنی و جنبه‏های خیال‏ انگیزی و صحنه پردازیهای هنری آن تکیه شده است.سیّد قطب در مقدمه این کتاب‏ در فصل چگونه قرآن را یافتم،می‏گوید:
"مرا با این کتاب سر و سرّی است،خردسال بودم که قرآن را می‏خواندم ولی نه‏ توانئی درکآن را داشتم و نه همای اندیشه‏ام می‏توانست برستیغ بلند معانی و اغراض عالی آن نشیند و افق‏های گسترده آن را نظاره کند،امّا با این همه میلی بدان‏ را در دل خویش احساس می‏کردم.....مصادیق ساده‏ای که در آن روزگار راهزن خیالم‏ بود تصویری بود بود که پس از خواندن آیاتی چون:"و من الناس من بعید اللّه علی‏ حرف-حج/11"،"واتل علیهم نبأ الذین آتیناه آیاتنا فانسلخ منها-اعراف/176" در بربرم مجّسم می‏شد......در گنجینه خیال من از اینگونه تصاویر فراوان بود که هم‏ تامل درآنها برای من لذّت انگیز می‏نمود و به سبب آنها شوقم در خواندن قرآن‏ فزونی می‏گرفت و هربار که قرآن می‏خواندم همان تصاویر کودکانه را دنبال می‏کردم، دریغا که آن روزگاران خوش با همه خاطره‏های ساده و شیرین آن سپری شد و دوره‏ دیگر آمد وارد مراکز علمی شدم و به مطالعه تفاسیر قرآن پرداختم و از زبان استادان‏ خود تفسیر آیات را شنیدن گرفتم.........تا آنکه مستقیم به قرآن باز گشتم،مصحف‏ عزیز را در کنار گرفتم و کتب تفسیر به سوئی نهادم و باز همان تصاویر دل کش‏ و لذیذ گذشته را در آن باز یافتم جز آنکه دیگر به سادگی آن روزگاران نبود.زیرا برداشت‏ من از آنها دگرگون شده بود و آگاه شده بودم که در کجا ایراد است و در کجا نیست، به‏هرحال افسون همان افسون و جاذبه همان جاذبه بود،سپاس خدای را که قرآن‏ را از نو باز یافته بودم بر آن شدم که نمونه‏هایی جدید از این تصا.یر دل پسند راکه در قرآن‏ باز می‏یابم به مردم بنمایانم و از جمال هنری قرآن پرده‏هایی چند بردارم و از آن‏ قدرت شگرفی که توانسته است با معدودی واژه‏های مجرد کاری کند که کلک هیچ‏ نگارگر و دوربین هیچ عکاسی نمودن،آن را نمی‏تواند سخنی گویم.دست به کار این‏ پژوهش شدم امّا چه دیدم؟گویی حقیقتی تازه بر من آشکار شده بود،مدار قرآن‏ بر تصویر استوار بود و در تمام اغراض روش تعبیر مطالب غیراز مسائل تشریعی‏ بر همان پای تصویر بنا شده بود،هنگامی که به پایان این پژوهش رسیدم گویی زایشی‏ نو از قرآن در خویش احساس کردم چنان‏که گویی هرگز ندیده بودم‏ ............."7.
نویسنده تصویر الفنی پس از این مقّدمه ضمن ارائه فصولی متنوع از افسران قرآن‏ و راز جاذبه آن،از تصویر هنری،نقش خیال و تجسّم،هماهنگی هنری،ویژگیهای‏ هنری داستان،شخصیت نگاری و روش قرآنی.........به تفصیل سخن می‏گوید و رمز جاودانگی این آهنگ دلنشین و کلام الهی را برمی‏شمارد.
سید قطب در متاب النفد الأدبی أصوله و مناهجه به وظیفه نقد ادبی از نظر فنّی‏ و بیان ارزش موضوعی و ارزشهای تغبیری و احساس آن و تعیین جایگاه آن در خطّ سیر ادب و مشخص کردن آنچه که به میراث ادبی زبان و جهان ادب افزوده است‏ و اندازه‏گیری میزان تاثیرپذیری از محیط و تاثیرش در آن بحث و گفتگو می‏کند.به‏ عقیده او نقص چشمگیر این است که اصولی که در حدّ کفایت روشن باشد برای‏ نقد ادبی وجود ندارد.و همینطور روشهایی نیز وجود ندارد که این اصول آن را به دنبال‏ کند و بیشتر آنچه که پیرامون این موضوع نوشته شده اجتهاد شخصی است و مادامی‏ که اصول وضع نشده و روشهای این مسأله به حدّ کافی مشخص نگردیده باشد کافی‏ به نظر نمی‏آید،طبیعی است بررسیهای نقدی تطبیقی زیاد و متنوعی در مورد ادب‏ و ادبار وجود دارد،امّا این چیزی غیراز یررسیهایی است ک موضوع نقد یعنی اصول‏ و روشهای آن به عهده دارد و قوانین آن را وضع کرده و روشهای آن راتعیین نموده‏ و نشان می‏دهد.بنابراین کتاب باتوجّه به طبیعت مباحثش به دو بخش تقسیم‏ می‏شود در بخش اوّل مؤلّف کوشیده است اصول و قواعدی برای نقد در قدیم‏ و جدید می‏پردازد.بخش اول نمونه محسوس برای نظرّیات مجرد و اجرائی عملی‏ برای روشهای مقرّر می‏باشد و در بخش دوم از روشها که عبارتند از روش نقد فنیّ، روش تاریخی،روش روان‏شناسی و روش متکامل که شاید جامع‏ترین تقسیم‏ از روشهای نقد باشد سخن می‏گوید8.
در کتاب:فی التاریخ فکره و منهاج،ضمن بررسی بازنویسی تاریخ اسلامی د رتعریف تاریخ می‏گوید:"تاریخ تنها حوادث نیست بلکه تفسیر این حوادث‏ و راهیابی به پیوندهای آشکار و پنهان است که از جمع‏آوری آنها یک مجموعه زنجیره‏ ای بهم پیوسته در امتداد زمان و محیط بمابه موجودی زنده بوجود می‏آید. و در ادامه تاکید می‏کند تاریخ اسلامی بخاطر علل و جهات خاص انسانی لازم است با شیوه روش خاصّی‏ بازنویسی و تدوین گردد".او با اشاره به نقص اظهار نظرهای موّرخین اروپایی از روی‏ داده‏های اسلامی و بحث‏های مستشرقین و تاریخ ما در شکل عربی قدیم پیشنهاد می‏کند بازنویسی مجدد تاریخ اسلامی در چند مرحله:اسلام در عهد پیامبر(ص) یا مرحله نفوذ و گسترش اسلام دوره انحطاط و توقف نفوذ و گسترش اسلام-و دنیای‏ امروز اسلام به شیوه خاص و با نزاهت کامل انجام گیرد،او ارزش اینگونه بحث‏ و برسیهای را در تجزیه و تحلیل،اتخاذ روش و ارائه خط و جهت و ترسیم راه‏ و مسیر می‏داند که هرگاه مورخ و پژوهشگر در این کار موفق گردد بالاترین توفیقات‏ را بدست آورده است‏9.
آثار اسلامی به جای مانده از سید قطب نشان می‏دهد که او اسلام را یک ائدولوژی‏ جهانی و همه‏جانبه می‏داند که در هر عصر و زمانی برای بشریت لازم و ضروری بوده‏ و دستوراتش قابل اجرا می‏باشد.او در کتاب:معرکه الاسلام و الرسمالیه‏10: می‏نویسد:"اگر می‏خواهی اسلام عامل نجات باشد باید حکومت کند و باید فهمید که این دین نیامده است تا در معابد گوشه‏نشین شود،نیامده است تا در درون دلها لانه‏ بگیرد بلکه آمده است حکومت کرده و زندگی را به وضع شایسته‏ای اداره کند،آمده‏ است تا اجتماعی مترقّی،کامل و مطابق با اسلوبی که خود در باب زندگی دارد بسازد، اگر بخواهیم اسلام در برابر مشکلات اجتماعی و قومی و دیگر مشکلات مقامت‏ کند،دردهای ما را درمان کند برای ادای علاج آنها راه چاره نشان دهد باید با حکومت‏ و تشکیلات حکومتیش افکار و مقررات خود را به مرحله اجرا درآورد،اسلام نمی‏تواند بدون حکومت،ثروت را طبق احتیاجات اجتماعی توزیع کند و میان‏ کار و پاداش تعادل برقرار سازد یا تساوی امکانات در زندگی برای عموم فراهم نماید و نیرهای عاطل را به کار و تولید بسیج کند یا اعضاء دولتش را وادار کند که در مجامع‏ بین‏المللی موقعیت خاص برای خود تحصیل کند و یا لشکر آماده و نیروی مجهّز داشته باشد.........من با ایمان کامل معتقدم که تنها راه نجات ما مسلمانها از گرفتاریها بازگشت بسوی یک عقیده محکم و بزرگ است تا این پستی‏ و بی ارزشی را از دامان ملل اسلامی فرو ریزد و زندگی این امت را از حرکت و فعالیت‏ و روح پیشرفت پر سازد و این عقیده محکم و پر مایه برای کشورهای ما و ممالک مشابه آن‏ فقط اسلام است.
آری اسلام باید حکومت کند،زیرا اسلام از اول هم به ماهیت حکومت آگاه بوده‏ و هم به طبیعت زندگی آشناتر است،لذا اسلام بدون حکومت و ملت مسلمان بدون‏ اسلام معنی ندارد.خداوند در قرآن می‏فرماید:"و من لم یحکم بما انزل الله ولئک‏ هم الکافرون‏":(کسانیکه حکومت نمی‏کنند به آنچه خدا نازل فرموده است‏ بر صفحه حقایق پرده می‏کشند،آنها گروه کافرانند)این آیه تصریح می‏کند که‏ حکومت باید حکومت اسلامی‏باشد و کسی که مخالف با حکومت اسلامی است‏ نمی‏تواند مدعی مسلمانی باشد.)11
سید قطب عقیده دارد دین اسلام نظامی است که کسانی که تن به ضعف و ذلّت‏ میدهند مستوجب عذاب الیم می‏باشند.او عقیده دارد اسلام پیروان خود را در راه‏ احقاق حق به مبارزه و جنگ تحریض و تشویق میکند،و می‏فرماید هرکس در راه‏ طلب حقش کشته شود شهید است.او عقیده دارد اسلام مردمی را که در مقابل‏ حکومت ظالم سکوت کرده و کوچکترین عکس العملی از خود نشان نمی‏دهند بیم‏ داده و می‏ترساند او در کتاب‏"در اسات اسلامیه‏12تحت عنوان:الاسلام یکافح‏ (اسلام مبارزه می‏کند)می‏نویسد:
آنهائی که خیال می‏کنند مکتبهای اجتماعی دیگر دنیا می‏توانند آنچنان‏که اسلام‏ می‏تواند با ستمگران و یاغیان مبارزه کرده و از ستم دیده و زجر کشیده‏های محروم‏ اجتماعات بشری دفاع کند یا اشتباه کرده یا مغرضند یا از اسلام و حقیقت آن چیزی‏ درک نکرده‏اند.و آنهائیکه خیال می‏کنند مسلمانن ولی‏ با ستمگریها و بیدادگریها نمی‏جنگند و از حقوق همه رنجدیده‏ها و ستم کشیده‏های‏ جهان دفاع نمی‏کنند یا اشتباه می‏کنند و یا منافقند و یا از اسلام چیزی نفهمیده‏اند. زیرا اسلا م واقعی نهضت آزادی بخشی است که نخست دل افراد و سپس اجتماعات‏ بشری را از ترس قیدوبند زورمندان آزاد می‏سازد و اگر به بیند ظلم و ستم در جائی‏ برقرار است و کسی به فریاد مظلومین نمی‏رسد باید در وجود داشتن ملت مسلمان‏ در آن محیط شک کرد زیرا از دو حال خارج نیست یا اسلا هست و یا نیست،اگر هست‏ که اسلام مبارزه و جهاد پی گیرو دامنه‏دار و سپس شهادت در راه خدا در راه حق‏ و عدالت و مساوات است و اگر نیست نشانه آن است که همه به ورد و ذکر مشغولند، می‏خواهند که از آسمان خیر و برکت و آزادی و عدالت ببارد ولی هرگز دعای‏ آنها مستجاب نخواهد شدو هرگز خداوند در وضع قویم دگرگونی ایجاد نمی‏کند مادامی که خود وضع را تغییر ندهند پس اسلام چیست؟اسلام یک عقیده‏ و طرز فکر انقلابی است انقلاب در تمام شئون زندگی.....انقلاب در فکر در ادراک‏ و احساس در راه‏های زندگی،در روابط فرد و اجتماع.........انقلابی که‏ خواستار برقراری مساوات کامل بین همه مردم دنیاست که هیچکس را بردیگری‏ جز با پرهیزکاری برتری نباشد"13
درباره کتاب دراسات اسلامیه سید قطب،استاد محب الدین خطیب سر دبیر سابق مجله الازهر در مقدمه‏ای که بر این کتاب نوشته ضمن تحسین مطالب کتاب‏ و بحث‏های متنوع آن‏که با زبان قدرت درباره حقائق گفتگو می‏کند از آن به‏ ادب القّوة تعبیر می‏نماید14
محمد علی قطب در کتاب سید قطب اوثورة الافکر اسلامی با نگرش مبسوطی‏ به نوشته‏های سید قطب ابعاد و جوانب شخصیت فکری او را ترسیم کرده و نقاط بارز آن را در دقت و دور اندیشی،پایداری،ایمان به جامعیت اسلام و روحیّه انقلابی‏ او نشان می‏دهد و نمونه‏های آن را به ترتیب از کتابهای:تفسیر فی ضلال القرآن بخش‏ تفسیر سوره اسراء و کتاب السّلام العالمی و السلام بحث طبیعت صلح در اسلام‏ و کتاب التصویر الفنی فی القرآن قسمت‏"قرآن را یافتم‏"و کتاب دراسات اسلامیّه‏ مقالات:خذوالاسلام جملة و محطم الطواغیت شاهد مثال می‏آورد.کتاب معالم‏ فی الطریق که سید قطب در آن سیاست‏های شیطانی دنیای غرب و شرق را برملا نموده موجب می‏شود که دولت مصر به دستور اربابان خارجی خود او را به پای‏ میز محاکمه بکشاند و کتاب او را از کتابهای ممنوع و مضرّ اعلام نماید.
اغلب تالیفات سید قطب به زبانهای مختلف دنیا از جمله انگلیسی،افغانی‏ ترجمه و منتشر شده‏اند و بخش عمده‏ای از آنهانیز به زبان فارسی ترجمه شده‏ است،کتابهایی مانند:مشاهد القیامه فی القرآن-التصویر الفنی فی القرآن- الاسلام و مشکلات الحضاره-خصائص التصور الاسلامی و مقّوماته-السّلام‏ العالمی و الاسلام-معرکه الاسلام و الراسمالیه،هذا الدین،المستقبل لهذا الدین‏" متفکر اسلامی عّلال الفاسی رهبر حزب استقلال مراکش در مجله العالم المغربیه‏ شماره 16-1386 می‏نویسد:"سرانجام نویسنده بزرگ اسلامی سیّد قطب‏ و دو نفر از همزمانش را به اتّهام فعالیت علیه دولت به اعدام محکوم کرده و آنها را به‏ شهادت رساندند،آری این سرنوشت همه دعوت کنندگان به خیر و پاکی است‏ و آنان نیز مشتاقانه از شهادت استقبال نمودند.
از نوشته‏های سید قطب روشن می‏شود علّت اصلی اعدام او موضوع‏ تفکر و اندیشه،حکومت اسلامی بوده است موضوعی که او را به جوخه دار سپرد. آیا واقعا"تفکر و اندیشه درباره پیدایش حکومت اسلامی مجازاتش بازداشت و شکنجه و سالها زندان و اعدام است؟"
مجلّه الدّعوه ارگان حزب إخوان المسلمین در شماره چهارم،سال بیست و پنجم‏ 1396 می‏نویسد:"هنگامی که ماموران دولتی به خانه سسید قطب ریخته‏ و او را دستگیر ساختند در منزلش جز کتابهای:فی ظلال القرآن،معالم فی الطریق، مشاهد القیامه فی القرآن،مستقبل لهذا الدین،العدالة الاجتماعیة فی الاسلام، و دهها کتاب دیگر که عمرش را در نگارش آنها صرف کرده بود چیز دیگری نیافتند ......."در ادامه می‏افزاید:"سید قطب نویسنده بزرگ اسلامی را به خاطر داشتن‏ کتابهای:فی ظلال القرآن-العدالة الاجتماعیه و معالم فی الطریق به چوبه‏ دار آویختند و تالیفات او را در مصر ممنوع نمودند در حالیکه به سرعت در سرتاسر کشورهای اسلامی منتشر می‏گشت‏".
اغلب افراد خانواده قطب مانند او اهل علم و فضیلی و مبارزات اجتماعی علیه‏ ظلم و ستمگران بودند از جمله آنها برادر دانشمندش محمد قطب است که صاحب‏ آثار زیر نیز می‏باشد:
1-لالنسان بین المادیة و لالسلام.
2-جاهلیة القرن العشرین.
3-شبهات حول الاسلام.
4-منهج الفن الاسلامی.
5-منهج التربیة الاسلامیة.
6-معرکة التقالید.
7-فی النفس و المجتمع.
8-التّطور و الثّبات فی حیاة البشر.
9-دراسات فی النفس الانسانیة.
10-هل نحن مسلمون؟
11-قبسات من الرسول.
12-دراسات القرآنیة.
محمد قطب مانند برادرش سید قطب سالها بخاطر این تالیفات تحت نظر و دربازداشت بسربرده و برخی از کتابهای او نیز به فارسی ترجمه شده‏اند.
همچنین خواهران سید قطب،حمیده و امینه قطب و پسر خواهرش رفعت‏ بکر الشامی از علاقه مندان به اسلام و منادیات عزت و سربلندی مسلمانان بودند.
نمونه‏ای از کتاب:فی التاریخ فکره و منهاج‏15.

اسلام هرگز نمی‏میرد

اگر مقدر بود جهان اسلامی متلاشی گشته و از میان برود باید در خلال قرون‏ گذشته که در فشار و ضعف بسر می‏برد به نابودی کشیده می‏شد،زمانی که عالم‏ اسلام در بند غل و زنجیر گرفتار و نیروی هرگونه حرکتی به ضعف مبدل گشته بود آنهم پس از سالیان بسیاری که رایت تمدّن بشری را به دوش می‏کشیده که در پی آن به‏ حالت رخوت و سستی درآمده و استعمار غربی هر نوع فرصتی را در چهار چوب‏ جهان اسلام غنیمت شمرده و بخش عمده کره ارض را تحت سیطره خود درآورده‏ بود،که در این رهگذر سینه جهان اسلام محل ثقل استعمار غربی تلقّی می‏شد.
اگر تقدیر این بود که عالم اسلامی مضمحل گشته از بین برود،بدون تردید در دوره‏ ضعف و سستی خود و ایام جوانی و قدرت استعمار مرده بود......ولی دیدیم این‏ امّت نمرد،بلکه چون یک اندام تنومند و قوی هیکل،قید و زنجیرها را پاره کرده‏ و در برابر استعمار سالخورده قد برافراشت.
زمانی که انسان به اوضاع جهان امروز نظر می‏کند،این حرکت،بالندگی و آمادگی‏ مبارزه را در ملت‏های اسلامی آشکارا مشاهده می‏کند،حتی یک چنین جهش‏ و بیداری در دیگر ملت‏های استعمار شده جهان کنونی به چشم می‏خورد،و این امید پیدا شده و خون تازه‏ای در رگهای آنان به جریان افتاده است و نهایه از بین‏ خاکسترها نور کمرنگی سوسو میزند که بی شک در آینده مشتعل خواهد شد.
اکنون این سئوال مطرح است،چه باعث شد که ملّت‏های(ستمدیده)پس‏ از قرن‏ها ضعف و انحطاط و غفلت زدگی دو مرتبه زنده گشته و از حالت خواب به‏ هشیاری رسیده‏اند؟
رمز بالندگی این امّت عقیده قوی و عمیقی است که استعمار بعد از فشارهای‏ فکری و روحی و اجتماعی و سیاسی نتوانسته آن را نابود ساخته و از میان بردارد.....
آری این اعتقاد،پیروانش را به بزرگی و آقائی فرا می‏خواند
و لله العزة و لرسوله‏ و للموءمنینن-
منافقون/8(عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است).
همچنانکه عقیده راسخ گروندگانش را برای نیل به این بزرگی و عظمت به‏ مقاومت و مبارزه با قدرتهای جائر و عدم سازش با ابر قدرتها فرا می‏خواند،هرچند که‏ نیروی مادی آنها خیره کننده باشد،زیرا نیروی مادی تنها،موجب خوف و ترس‏ ایمان آورندگان بخدای قاره و آفریننده آسمانها و زمین نخواهد شد.
این عقیده مستحکم رمز بقاء و بالندگی این ملت‏ها گردیده و موجب نهضت‏ و خیزش آنها شده است.بلی این همان عقیده‏ای است که تمامی جنبش و خیزش‏ هایی که در مقابل استعمار به فعالیت برخاسته‏اند به اصلی از اصول آن باز می‏گردد.
این مساله یک حقیقت شایان توجه که باید به آن توجه کنیم تا به اهمیت‏ این عقیده در مبارزات خود واقف گردیم و بدانیم استعمار هرگز راحت ننشسته و به‏ هر وسیله‏ای می‏کوشد این عقیده را درهم کوبد و بنیانگذاران و مبلغین را در سرتاسر کشورهای اسلامی از میان بردارد و به‏طور کلّی وجود این عقیده را زنگ خطری برای‏ خود احساس می‏کند.استعمارگرچه ارزیابی درستی از این کار نداشته ولی بخوبی‏ فهمیده است که فریادها از همه سو بلند گشته و پیروان خداوند قاهر در صف‏های‏ منظم علیه او بسیج شده‏اند.
استعمار تلاش‏های زیادی بکار برد و فعالیت‏های زیادی نمود تا جائی که برخی‏ پنداشتند در کارش موفق شده و آتش مشتعل این عقیده به سردی و خاموشی‏ گراییده است.که ناگهان با جوش و فریاد سراسری ملت‏ها علیه استعمار مواجه‏ شدند.
اکنون کلیه ملت‏های اسلامی از همه سوی جهان با یک خروش علیه‏ استعمار جهانی بسیج شده‏اند و به حوادث و قضایای نهضت‏های آزادی بخش‏ در نقاط مختلف جهان چشم دوخته‏اند،طبیعی است عقائد اسلامی به مسائل‏ و نهضت‏های آزادی بخش توجه داشته و از آنها در هرجا حمایت می‏کند.
آری روز رهائی نزدیک گشته و در افق پیروزی،آثار آن طالع و فجر امید نور باران‏ شده است.جهان اسلامی،پس از این فریادها غّرشها دیگر به خواب غفلت نمی‏رود و پس از این جهشها و انگیزشها هرگز نمی‏میرد.
آری اگر مقّدر بود دنیای اسلامی بمیرد،تاکنون مرده بود،ولی عقیده زنده‏ای که‏ او را به مبارزه با دشمنان واداشته هرگز نمی‏میرد،زیرا سر چشمه این عقیده از (روح ا...)و خدا نیز(حّی لا یموت).16

پا نوشتها

(1)الرز کلی،خیر الدین-الاعلام-المجلد الثالث،ص 148-بیروت-1979
(2)فتحی یکن-الموسوعه الحرکّیه-ص 110 المجلد الاول-عمان-1983
(3)ماخذ سابق،ص 122
(4)العشماوی احمد سلیمان-العالم الّربانی سید قطب-ص 9
(5)محمد علی قطب،سید قطب اوثورة الفکر الاسلامی،ص 100،بیروت- 1386هـ
(6)دکتر مصطفی خرم دل-ترجمه فی ظلال القرآن-ص 3-10-سنندج-ق1362
(7)محمد مهدی فولادوند-آفرینش هنری در قرآن-ص 15-11-تهران- 1360
(8)سید قطب-النقد الادبی اصوله و مناهجه-بیروتـ
(9)سید قطب-فی التاریخ فکرة و منهاج-ص 37-بیروت-1979
(10)سید قطب-معرکة الاسلام و الّراسمالیه-ص 15-بیروت 1979
(11)سید قطب-مقابله اسلام با سرمایه داری-ترجمه‏ دکتر سید محمد ددراد منـ-ص 53 تهران 1360
(12)سید قطب-دراسات اسلامیه-ص 31 بیروت-1973
(13)سید قطب-عدالت اجتماعی در اسلام-ترجمه سید هادی خسروشاهی.
(14)محمد علی قطب-سید قطب-الشهید الاعزل-ص 112-القاهرهـ
(15)سید قطب-فی اتاریخ فکرة و منهاج-ص 7
(16)برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:زینب الغزالی-ایام من حیاتی- القاهره 1977-رتیشارد میتشل-ایدیولو جیتّه جماعة الاخوان المسلمین-ترجمه‏ منی أنیس-طبع قاهره.

مقالات مشابه

تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, کیوان احسانی, لیلا قنبری

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

روش شناسى تفسير ميرزا لطفعلى مجتهد تبريزى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهحسن بشارتی‌راد

مباني و اركان جامعيت قرآن در انديشه امام خميني رحمه الله

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی, سیدمحمدتقی موسوی کراماتی