یکی از مشاهیر جهان تشیّع، حکیم صمدانی، مفسّر و مترجم قرآن و متکلّم سخنور «میرزا مهدی الهی قمشهای» میباشد که در آثار وی اعم از نوشتههای حکیمانه و سرودههای شیرین الهام از معارف قرآنی و سخنان خاندان عصمت و طهارت قابل مشاهده است و نگاشتههایش با مواعظ، حکمتهای عالی و توصیههای اخلاقی توأم میباشد.
نامبرده در سال 1318 هجری قمری 1 در بیتی که به فضیلت ووارستگی آراسته بود، دیده به جهان گشود.2 و ملاّ أبو الحسن (پدرش) با ولادت چنین فرزندی در موجی از شادمانی فرو رفت و دیدگانش به جمال خجسته و با سعادت این نهال نو رسته روشن شد. نام وی را مهدی نهادند و بعدها که در جهت احیای معارف دینی و دفاع از مباحث عقیدتی و کلامی اهتمام ورزید به «محی الدّین» ملقّب گشت و در شعر و ادب تخلّص «الهی» را برای خویش برگزید.
حکیم الهی قمشهای دوران کودکی را در خانوادهاش با بهره گیری از اندیشههای پدرش سپری نمودو به دلیل استعداد سرشار و نبوغ ذاتی در سنّ 5 سالگی به مکتبخانه رفت و به مدّت دو سال مقدّمات زبان و ادبیات عرب و فارسی را فرا گرفت و چون ده بهار را پشت سر گذاشت، «شرح نظام نیشابوری» را نزد پدر و دیگر اساتید شهر قمشه (شهرضا) آموخته بود و در 15 سالگی این کتاب و «مغنی لبیب» و «مطوّل» را تدریس میکرد.3
حکیم «الهی» مقدّمات فقه، اصول و حکمت را در شهرضا از ملاّ محمد هادی فرزانه قمشهای (1302 1385 ه. ق) و دیگران فرا گرفت4 و به شوق ادامهی تحصیل پیاده راه اصفهان را پیش گرفت و در مدرسه «صدر» این شهر از محضر استادانی چون شیخ محمد حکیم خراسانی آثار فلسفی و عرفانی را آموخت5 و محضر درسی آیت الله شهید مدرس را در مدرسه «جدّه بزرگ» درک کرد.6
چون حکمت و دانش گمشدهی این انسان مشتاق «اندیشه» بود بیش از یک سال در حوزه اصفهان نماند و این دیار را به قصد مشهد مقدس ترک نمود و در مدرسه «نوّاب» این شهر مقدس و در جوار روضه مبارکهی هشتمین فروغ امامت حضرت امام رضا علیه السلام اقامت گزید و حوزهی درسی مشاهیری چون آقا بزرگ حکیم (میرزا عسکری شهید)، آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، شیخ اسد الله یزدی، حاج ملاّ محمد علی معروف به حاجی فاضل، حاج شیخ حسن معروف به فاضل بُرسی و آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری خراسانی را غنیمت شمرد و از خرمن پر فیض این اساتید استفادههای شایان توجّهی برد.7
وی پس از طی مدارج علم و حکمت و کسبِ معارف قرآنی و روایی در «مشهد مقدس» به «تهران» آمد و مدرسه «سپهسالار» را به عنوان محل تحصیل، تدریس و سکونت برگزید8، البته قصد ادامه تحصیل در «نجف اشرف» را داشت که در این مدرسه با شهید مدرّس ملاقاتی داشت و این برخورد کوتاه منجر به ترک سفر و اقامت در تهران شد. 9
مرحوم الهی قمشهای در تهران این توفیق را به دست آورد که از پرتو اندیشههای حکیم پر آوازه میرزا محمد طاهر تنکابنی که از پرورش یافتگان مکتب میرزا ابوالحسن جلوه زوارهای (1238 1314 ه.ق) بود مستفیض گردد و به موازات افزایش اندوختههای خویش به تدریس و تربیت دانشوران روی آورد و چون دانشکدهی معقول و منقول در تهران تأسیس گردید، منطق،حکمت و ادبیات در این مکان تدریس مینمود و کتاب «توحید هوشمندان» را در این زمان به رشته نگارش در آورد که حاوی مباحث کلامی جالبی میباشد.10 همچنین در «دانشکده ادبیات دانشگاه تهران»، زبان عربی را با تسلطی شگرف و فصاحتی جالب درس میداد؛ چون به تدریس مباحث کلامی و مضامین فلسفی میپرداخت، بحر موّاج و ژرفی بود، حافظهای قوی داشت و استدلالی رصین و استوار در گفتههایش به وضوح قابل مشاهده بود، در تأیید نکتههای عمیق حکمی از اشعار شاعران بزرگ تازی و پارسی کمک میگرفت و در پایان با فروتنی سرودههای خویش را برای حاضران میخواند. با وجود کهولت سن، آیات قرآن و احادیث منقول از معصومان علیهم السلام ، عبارات کتاب اشارات، اسفار، شرح منظومه سبزواری و دیگر آثار فلسفی رابه خاطر داشت.11
کتاب قانون ابو علی سینا را تدریس میکرد و در تشریح مطالب آن به ظرفیت افراد توجّه داشت.12 شخصیّتهایی چون آیات گرانقدر جوادی آملی، حسن حسن زاده آملی و سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی از محضر حکیم الهی قمشهای بهرهمند شدهاند. حجج اسلام حسین انصاریان، شیخ عبد الکریم ملکان و دکتر امیر محمود انوار از تربیت یافتگان محفل علمی این نامدار عرصهی اندیشهاند.
حکیم الهی قمشهای به موازات تدریس و تبیین مباحث علمی و کلامی برای شاگردان، به پژوهش در علوم اسلامی توجّه داشت و «تفسیر ابو الفتوح رازی» را که قدیمیترین تفسیر فارسی شیعه است، پس از اصلاحات وحواشی ارزنده در سال 1320 تا 1322 ه. ش در ده مجلد به چاپ سپرد و در توضیحاتی که بر این اثر نگاشته، برخی از نکات مطرح شده توسط این مفسّر را مورد تأمّل قرار داده و به نقد کشیده است. همچنین ترجمهی تفسیر گونه یا «خلاصة التفاسیر» الهی قمشهای نخستین بار در سال 1323 ه. ش به چاپ رسید و پس از آن به کرّات این اثر با تیراژ بسیار زیاد و توسط ناشران متعدّد به حلیهی طبع آراسته شده است. فرزند فاضلش دکتر حسین الهی قمشهای، محمد باقر محمودی و حسین مسعودی بر این ترجمه اصلاحاتی وارد نمودهاند و حسین استاد ولی از محقّقان و مترجمان معاصر این ترجمه را از اغلاط زبانی، ادبی و علمی پیراسته و گویا در آستانه نشر قرار دارد.13
1. ترجمه و شرح صحیفه سجادیه؛
2. ترجمه و توضیحاتی بر نهج البلاغه.
3. ده مقاله در حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی.
4. ترجمه و شرح خطبه توحیدیه حضرت علی علیه السلام ؛ 5.کتاب حکمت الهی که مجموعه نسبتاً مفصّل از افاضات علمی و پژوهشهای آن مرحوم است که مباحث کلامی و فلسفی در حوزه اسلامی را مورد بررسی قرار داده و ضمن تشریح اقوال بزرگان، مضامین مندرج در آن را با ادلّهی عقلی و منطقی که مستند بر قرآن وحدیث است برهانی گردانیده است؛6. شرح رسالهی «فصول الحکم» ابو نصر فارابی؛ 7.مشاهدات العارفین فی أحوال السالکین إلی الله؛ 8. رسالهای در فلسفهی کلّی؛ 9. رسالهای در مراتب ادراک؛ 10. حاشیه بر «مبدأ و معاد» ملاّ صدرای شیرازی؛ 11. کلیات دیوان حکیم الهی قمشهای که در آن بسیاری از مباحث کلامی، سخنان و مواعظ پیشوایان معصوم علیهم السلام به صورت منظوم در آمده است و غزلهای شیوای این حکیم بر زیبایی آثار منظومش افزوده است و بسیاری از سخنوران، سرودههای وی را ستودهاند.
تحدّی قرآن هنوز چون کوه استوار و پا برجا بوده و برای همیشه باقی خواهد ماند و اسلوب این کلام جاودانه به گونهای است که نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته و نه بعداً فردای آن روز مرحوم الهی سحرگاهان به راه افتاد و آن وقت که از شبهای لطیف و مهتابی تابستان بود در دامنه کوه سنگی مشهد از آب چشمهای که از آن کوه سر به فلک کشیده روان بود، وضو ساخت و خاضعانه به درگاه پروردگار دست دعا و نیاز برداشت. خود میگوید: در حالی که محو تماشای آسمان بودم این بیت حافظ به ذهنم آمد:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
آن شب تا صبح بر فراز تپهای در زیر نور ماه نشستم و گویی باز به گفته حافظ:
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
از دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
محو تماشای جلوهی جمال حق بودم که سحر در رسید و به یاد عهد خود افتادم و با مدد از همان منجی که سرچشمهی الهام حافظ بوده است، شرح جمال یار را در غزلی با همان وزن و قافیه و ردیف پرداختم و صبح طبق قرار نزد دوستان بردم و برایشان خواندم. و آن کسی که خود غزل حافظ را پیشنهاد کرده بود تصدیق نمود که کمتر از شعر حافظ نیست و دعوی تحدّی را رد کرد و آن غزل که سرودهام این است:
دوش بر ماه از شکنج طره تاب انداختی
رونق گلزار بردی، جلوهی مه کاستی
هرگز امید رهایی نیست صیدی را که سخت
زآتش عشق، آرزوی عقل خامم سوختی
زاهد اندر رقص و صوفی در سماع انگیختی
کشتی عشاق بشکستی به دریای فراق
غنچه را چون عاشقان دلتنگ کردی زان دهان
تشنگان را چون «الهی» گاه در دریای عشق
پرده ی مشکین بر آفتاب انداختی
آفتابا هر گه از رویت نقاب انداختی
در کمندِ پر پیچ و تاب انداختی
وز شرارش دفتر فکرم در آب انداختی
وجد و مستی در سر هر شیخ و شاب انداختی
چون شکستی، مردم چشمم در آب انداختی
وز لبت، خون در دل لعل خوشاب انداختی
غرق کردی، گه به صحرای سراب انداختی14سرانجام این مدافع حریم دین و زبان گویای حقیقت، و متکلم وارسته، و حکیم دانا در شب سه شنبه دوازدهم ربیع الثانی 1393ه. ق، برابر بیست و پنجم اردیبهشت ماه 1352 به لقاء الله پیوست و در وادی السلام قم، به خاک سپرده شد.
حشره الله مع أولیاءه الکرام
1. برخی منابع، سال 1319ه. ق و 1320 ه. ق را هم ذکر نمودهاند.
2. الذریعة: 24/237؛13/289.
3. مجلهی کوهی، سال اول، شماره8، تیرماه 1352ه. ش، ص 545.
4. تاریخ حکما و عرفاء متأخرین صدر المتألهین، منوچهر صدوقی...، ص 82.
5. تذکرهی شعرای معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص 53.
6. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، عبد العلی باقی، ص 28.
7. آشنای عرشیان، از نگارنده، ص 3236.
8. حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، آیة الله حسن زاده آملی، ص 38.
9. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 192 191.
10. مجلهی پیام انقلاب، شمارهی 169، ص 30.
11. مجلهی یغما، سال 26، شمارهی 12، اسفند 1352، ص 752.
12. حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، ص 12؛ مجلهی حوزه، شمارهی 55، ص 45.
13. بر اساس نامهای که ایشان به نگارنده نوشته است.
14. خوشهها، طیبه الهی(تربتی)، ص 130 129؛ آشنای عرشیان ، ص 106 104.