هجرت

پدیدآورکاظم احمد‌زاده

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1703 بازدید
هجرت

کاظم احمدزاده

"هجرت" از مادّۀ "هجر" به معناي ترك و جدايي است، مهاجرت در اصل به معناي بريدن از ديگري و ترك وي است خواه با بدن: [1]
«...وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ...»(نساء/34)
«در بستر از آنها دوري نمائيد»
يا با زبان و قلب:
«إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا »(فرقان/30)
«قوم من قرآن را رها كردند»
و گاهي بريدن از غير با هر سه (بدن، زبان، قلب) است:[2]
«وَ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا » (مزمل/10)
«و در برابر آنچه (دشمنان) مي‌گويند شكيبا باش و به طرزي شايسته از آنان دوري گزين!»
«...وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ...» (بقره/218)
«...و كساني كه هجرت كردند...»
يعني كساني كه از بلاد كفر به بلاد ايمان هجرت كردند.

اهميّت هجرت:

مسأله هجرت يكي از مهمترين مسائلي است كه در آغاز اسلام، اساسي‌ترين نقش را در پيروزي حكومت اسلامي ايفا كرد و در همۀ زمانها از اهميّت فوق‌ العاده‌اي برخوردار است كه از يك سو مؤمنان را از تسليم در برابر فشار و خفقان محيط باز مي‌دارد و از سوي ديگر عامل صدور اسلام به نقاط مختلف جهان مي‌شود.[3]

اقسام هجرت:

1) هجرت مكاني و ظاهري:

«الَّذِينَ آمَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ
وَ أَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»(توبه/20)
«آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پيروز و رستگارند »
سخن حضرت ابراهيم (ع) که فرمودند:
«...إّني مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي...» (عنكبوت/26)
«...من بسوي پروردگارم هجرت مي‌كنم...»
ناظر به همين گونه از هجرت است، دوري از وطن و رفتن به سرزمين غربت براي اين بود كه كسي مانع يكتا پرستي حضرت ابراهيم (ع) نشود.[4] 

2) هجرت باطني و معنوي:

  هجرت از «ظلمت» به «نور» و از «كفر» به «ايمان» و از «گناه و نافرماني» به «اطاعت و فرمانبري» از مصاديق چنين هجرتي است كه پيام اصيل و فراگير پيامبران و كتابهاي آسماني همين است.[5] در احاديث مي‌خوانيم مهاجراني كه جسمشان هجرت كرده امّا در درون روح خود، هجرتي نداشته‌اند در صف مهاجران نيستند.
امام علي (ع) مي‌فرمايند:
«يَقُولُ الرَجُلُ هاجَرْتُ و لم يُهاجِرْ إنّما المُهاجِرونَ الّذين يَهْجُرونَ السَيّئاتِ و لَمْ يَاْتُوابها »[6]
«بعضي‌ها مي‌گويند مهاجرت كرده‌ايم در حالي كه مهاجرت واقعي نكرده‌اند، مهاجران واقعي آنهايي هستند كه از گناهان هجرت مي‌كنند و مرتكب آن نمي‌شوند.»
همچنين آيۀ:
«وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ » (مدثر/5)
«از پليدي دوري كن»
ناظر به همين هجرت است.

آثار هجرت در راه خدا:

الف) مايۀ آزادي و آسايش:

«وَ مَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَ سَعَةً...»(نساء/100)
«كسي كه در راه خدا هجرت كند جاههاي امنِ فراوان و گسترده‌اي در زمين مي‌يابد...»
طبق اين آيه اسلام با صراحت دستور مي‌دهد كه اگر در محيطي بخاطر عواملي نتوانستيد آنچه وظيفه داريد انجام دهيد به محيط و منطقه امن ديگري مهاجرت كنيد.[7]

ب) بخشودگي گناهان:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ »(بقره/218)
«كساني كه ايمان آورده‌اند و كساني كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها اميد به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است »
بر پايۀ اين آيه مؤمنان و مجاهدان همگي به رحمت الهي اميد دارند البته مؤمنان اهل هجرت و جهاد در راه خدا، در مرتبۀ والا از رجاي واثق و رحمت خاص برخوردارند.[8]

ج) رهائي از محيط شرك آلود و كفر آميز:

«إذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا »(كهف/10)
«زماني را به خاطر بياور كه آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوي خودت رحمتي عطا كن و راه نجاتي براي ما فراهم ساز.»

پاداش مهاجرين:

«وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخْرة اکبر لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ »(نحل/41)
«آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (ومقام) خوبي به آنها ميدهيم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مي‌دانستند!»
با توجه به آيه دو گونه پاداش از آنِ مهاجرين است:
1. پاداش دنيوي؛ كه عبارت بود از تشكيل جامعه صالح اسلامي كه واژۀ «حسنة» بر آن منطبق است.[9]
2. پاداش اخروي؛ كه بهتر از پاداش دنيوي است اگر مردم بدانند كه خدا در آخرت چه نعمتهايي برايشان فراهم ساخته است.

پاداش مرگ در هجرت:

«...وَ مَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَ سَعَةً وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَ كَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا »(نساء/100)
«...و هر كس به عنوان مهاجرت به سوي خدا و پيامبر او، از خانۀ خود بيرون رود، سپس مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است»
مهاجرت به سوي خدا و رسول كنايه از مهاجرت به سرزمين اسلام است سرزميني كه انسانها مي‌توانند با كتاب خدا سنّت رسول خدا آشنا شده و سپس به آن دو عمل كنند.[10] و چنین شخصی اگر در این سفر بمیرد پاداش او با خداوند آمرزنده و مهربان است. 
خداي متعال در آيۀ ديگري به مهاجريني كه در راه خدا به مقام شهادت مي‌رسند و يا حتّي به مرگ طبيعي از دنيا مي‌روند وعدۀ «رزق حَسَن» داده است:
«...لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا...»(حج/58)
«...خداوند به آنها روزي نيكوئي ميدهد »
«رِزْق حَسَن» همان نعمتهاي بهشتي است چون بعد از مرگ، جز آخرت جايي نيست كه آدمي در آن از «رزق حسن» بهره‌مند بشود.[11]

پي‌آمد ترك هجرت:

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا »(نساء/97)
«كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاي داشتيد؟!) گفتند: ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها (عذري نداشتند و) جايگاهشان دوزخ است و سرانجام بدي است.»
با توجه به سياق آيات مراد از "ظلم " در اين آيه، ظلم به خويشتن است و ظلم به خويشتن در اثر روي گرداني از دين خدا و ترك برپاداريِ شعائر الهي، حاصل مي‌شود و آن نيز در اثر زندگي در سرزمين كفر و شرك پديد مي‌آيد، انسان با زندگي در چنين محيطي عملاً راهي براي آموزش و عمل به معارف دين پيدا نمي‌كند.
 پس استصغاف آنان بطور مطلق نبوده بلكه استصغافي بوده كه خودشان خود را با سهل انگاري به آن دچار كردند و مي‌توانستند با مهاجرت از سرزمين شرك به سرزمين ايمان، خود را از آن برهانند.[12]

پی نوشت ها:

[1] . راغب اصفهاني، مفردات راغب؛ «هجر».
[2] . همان
[3] . مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج 19، ص 402.
[4] . طباطبائي، محمد حسين؛ المیزان ، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج 16، ص 180.
[5] . جوادي آملي، عبدالله؛ تسنيم مركز نشر اسراء، قم، 1385 ش، چاپ اوّل، ج 11، ص 41.
[6] . مجلسي، محمد باقر؛ بحارالانوار، لبنان، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 هـ. ق، ج 97، ص 99.
[7] . تفسير نمونه، همان، ج 4، ص 90.
[8] . تسنيم، همان، ص 37.
[9] . ترجمه الميزان، همان، ج 12، ص 371.
[10] . الميزان ذيل آيه 100/نساء.
[11] . همان، ج 14، ص 565، طبرسي، مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج 7، ص 148.
[12] . همان، ج 5، ص 76.

مقالات مشابه

مهاجران

نام نویسندهکاظم احمد‌زاده

اوصاف مهاجران راستین

نام نشریهمبلغان

نام نویسندهسیدجواد حسینی

جایگاه هجرت در مکتب اسلام

نام نشریهمبلغان

نام نویسندهسیدجواد حسینی

جهانگردى در تاريخ و آيات و روايات

نام نویسندهمحمدهادی معرفت